نقش و وظایف بازارهای مالی در اقتصاد مقاله
"به طور کلی،انتقال پساندازها و تبدیل آنها به سرمایهگذاری،به دو طریق انجام میشود3: *نقش بازار مالی آن است که وجوه واحدهای دارای مازاد پسانداز را به واحدهای فاقد منابع انتقال دهد. وظایف بازارهای مالی وظایف بازارهای مالی را به طور کلی میتوان به سه گروه زیر بخشبندی کرد: الف-تعیین قیمت وجوه و سرمایه بنگاههای اقتصادی باید در مورد مخارجی که بازده آنها در آینده نزدیک و مخارجی که بازده آن در سالهای آتی دور به دست میآید،قضاوت و تصمیمگیری کنند. ب-انتشار و تجزیه و تحلیل اطلاعات قرضدهنده معمولا انتظار دارد که بازده ناشی از سرمایهگذاری بتواند ریسک او را جبران کند و از طرف دیگر،قرضگیرنده میخواهد مطمئن باشد که هزینه تأمین مالی که متحمل میشود،یک هزینه منطقی است؛بنابر این،وظیفه بازارهای مالی است که نه تنها از قرضگیرندگان و قرضدهندگان بالقوه علایمی مثل ریسک سرمایهگذاری و نرخ بازده مورد انتظار سرمایهگذاری به منظور جبران ریسک آنها را دریافت نماید،بلکه باید این علایم را دقیق تفسیر کند5."
کلید واژه های ماشینی:
وظایف بازارهای مالی در اقتصاد ، سرمایه ، بازارهای مالی ، اطلاعات ، پسانداز بازارهای مالی و وظایف آنها بازارهای مالی و وظایف آنها ، سرمایهگذاری ، قیمت ، بازده ، بازار پول و سرمایه ، تعیین قیمت وجوه و سرمایه
ارکان و نهادهای بازار سرمایه ایران (بخش اول)
ارکـان و نهـادهـای بازار سرمایه ایران (بخش اول)
شورای عالی بورس و اوراق بهادار
این شورا بالاترین رکن بازار اوراق بهادار است که "تصویب سیاست کلان و خط مشی بازار در قالب سیاستهای کلی نظام"، "اتخاذ تدابیر لازم برای ساماندهی و توسعه بازار اوراق بهادار" و "اعمال نظارت عالیه بر اجرای قانون بازار اوراق بهادار" از مهمترین وظایف آن است.
اعضای شورای عالی بورس و اوراق بهادار
• وزیر اقتصاد بهعنوان ریاست شورا
• وزیر صنعت، معدن و تجارت
• رئیسکل بانک مرکزی
• روسای اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران و اتاق تعاون
• رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار بهعنوان دبیر شورا و سخنگوی سازمان
• دادستان کل کشور یا معاون وی
• یک نفر نماینده از طرف کانونها (کانون کارگزاران بورس و اوراق بهادار، کانون نهادهای سرمایه گذاری ایران و موسسه کانون شرکت های سرمایه گذاری سهام عدالت)
• سه نفر خبره مالی منحصراً از بخش خصوصی با مشورت تشکلهای حرفهای بازار اوراق بهادار
• یک نفر خبره منحصراً از بخش خصوصی به پیشنهاد وزیر ذیربط
• سه نفر خبره مالی منحصراً از بخش خصوصی با مشورت تشکلهای حرفهای بازار اوراق بهادار
• یک نفر خبره منحصراً از بخش خصوصی به پیشنهاد وزیر ذیربط
مشاور مالی و نقش مشاور مالی
در واقع از مشاور مالی می توان به عنوان شریک شما در زمینه های مختلف به ویژه در امور شرکت نام برد. بطور مثال، ممکن است شما تصمیم بگیرید وامی بابت امور تجاری تان با بهره ای مشخص دریافت نمایید، که اگر این اقدام بدون برنامه ریزی بوده به احتمال زیاد شرکت متحمل هزینه های مالی خواهد بود. حال آنکه اگر شما دارای یک مشاور مالی باشید در اینجا راهنمایی های لازم را انجام داده تا شرکت بتواند بهترین استفاده را در این زمینه برده و بازدهی مورد انتظار را کسب میکنید.
مشاواران مالی در اولین قدم با کارفرمایان خود تعامل ایجاد میکنند تا دارایی های آن ها را بهتر بشناسند و به عنوان مثال بتوانند با توجه به شرایط سرمایه گذاری خاصی را پیشنهاد دهند.
در اینجا مشاور مالی با محاسباتی نظیر اینکه وام دریافتی چه میزان هزینه به شرکت تحمیل می کند و طی این مدت چه میزان به تولیدات و درآمد شرکت می افزاید به شما کمک میکند کم ریسک ترین روش را انتخاب کنید.
نقش مشاور مالی در مجموعه چیست ؟
در خصوص اینکه مشاور مالی چه فعالیت هایی می کند باید گفت که یک مشاور مالی نقش بسیار حیاتی در یک مجموعه دارد. در واقع نقش وی، مدیریت منابع و مصارف یک شرکت یا سازمان یا ارگان است. یک مشاور مالی تلاش می کند با شناسایی دقیق کلیه هزینه ها طوری آنها را مدیریت کند که هزینه های غیر ضروری بدون اینکه خللی در کیفیت محصول پیش بیاید حذف و کم شده و از این طریق بهای تمام شده تولیدات شرکت کاهش و با حفظ کیفیت لازم بتواند در بازارهای رقابتی علاوه بر حفظ مشتریان قبلی، مشتریان جدیدی نیز کسب کند.
یک مشاور مالی با تجربه می تواند از طریق تهیه انواع گزارشات مدیریتی و مقایسه آنها با دوره های مختلف و همچنین با شرکتهای رقیب، مدیران ارشد شرکت را در زمینه های مختلف تولید و بازاریابی یاری رسانی کند.
یک مشاور مالی موفق می تواند این اطمینان را به مدیران شرکت بدهد که صورتهای مالی تهیه شده کاملا منطبق با قوانین و مقررات مربوطه (از قبیل قانون مالیات ها، قوانین کشوری، قانون بیمه و. و استانداردهای حسابداری) بوده تا شرکت مشمول هزینه های متحمله ناشی از عدم رعایت قوانین مذکور نگردد.
آیا شما به مشاور مالی احتیاج دارید ؟
در واقع از مطالب مطرح شده در بالا میتوان اینطور نتیجه گیری کرد که مشاور مالی از طریق دانش و تجربه خود به مدیران شرکت کمک می کند تا با حداقل کردن هزینه و حداکثر کردن درآمد سهامداران، بهترین تصمیمات را اتخاذ کنند.
صرف نظر از مأموریت اصلی شرکت ها، همه سازمانها می توانند از کارهایی که یک مشاور مالی انجام می دهد بهره مند شوند. مشاوران مالی به طور کلی بر سلامت مالی یک سازمان نظارت می کنند و به اطمینان از ادامه حیات آن کمک می کنند. آنها بر عملکردهای مهمی مانند نظارت بر جریان نقدی، تعیین سودآوری، مدیریت هزینه ها و تولید اطلاعات دقیق مالی نظارت می کنند.
مشاور مالی اعم از نظارت بر کل عملیات مالی یا جنبه خاصی از امور مالی، مانند اعتبار یا مدیریت ریسک، کلید موفقیت هر سازمان هستند.
این که آیا برای امور مالی شخصی خود نیز به مشاور مالی نیاز دارید بستگی به شرایط شما دارد. اگر مجموعه سرمایه گذاری نسبتاً ساده ای دارید، می توانید از یک مشاور مالی با سطح متوسط به عنوان راهی کم هزینه برای مدیریت این سرمایه گذاری ها استفاده کنید این در شرایطی است که خودتان با انجام دادن این کار راحت نیستید به عنوان نمونه وقت ککافی برای ارزیابی ها یا بررسی شرایط موجود را نداشته باشید.
اگر سرمایه گذاری های شما تا حدودی پیچیده است یا به موضوعاتی غیر از مدیریت سرمایه گذاری مانند برنامه ریزی املاک، کمک مالیاتی یا بازپرداخت بدهی احتیاج دارید، ممکن است ارزش همکاری با یک مشاور مالی برجسته یا یک شرکت که خدمات آنلاین و حضوری مشاور مالی را ارائه می دهد همکاری داشته باشید.
ممکن است ایده خوبی باشد که در صورت مواجهه با تغییرات یا رویدادهای مهم زندگی، از مشاور مالی مشاوره بگیرید. ازدواج، داشتن فرزند یا تغییر شغل می تواند پیامدهای جدی برای امور مالی شما داشته باشد. صحبت با یک متخصص می تواند به شما کمک کند این تغییرات را پیش ببرید و برنامه کلی مالی خود را تعدیل کنید.
شرح وظایف مشاور مالی
مشاور مالی وظایف گسترده ای دارند و آنچه مشاوران مالی انجام می دهند بستگی زیادی به نوع سازمان دارد. در یک تجارت کوچک، یک مشاور مالی ممکن است مسئول کل عملیات مالی باشد، در حالی که در یک شرکت بزرگ، مشاور مالی ممکن است بیشتر در زمینه خاصی از امور مالی، مانند گزارشگری مالی یا مدیریت نقد، تخصص داشته باشد.
وظایف مشترک مشاور مالی عبارتند از:
• تهیه گزارشات و اطلاعات دقیق مالی
• تهیه صورتهای جریان نقدی
• پیش بینی سود
• مدیریت اعتبار
• ارائه مشاوره در تصمیم گیری های مالی
• هدایت سرمایه گذاری ها
• انجام پیش بینی های مالی
• بودجه بندی
• مدیریت ریسک خسارت مالی
برای انجام مسئولیت های خود، مشاور مالی باید از الزامات قانونی و نظارتی آگاهی داشته باشند. تغییرات در قوانین، اعلامیه های حسابداری و مالیات می تواند تأثیر قابل توجهی بر وضعیت مالی یک سازمان و نحوه مدیریت امور مالی آن داشته باشد. بنابراین، مشاوران مالی باید از شرایط نظارتی برای کارفرمایان خود مطلع باشند.
مشاور شغلی مشاغل
مشاوران مالی با شرکتها یا افراد همکاری می کنند تا با ارائه اطلاعات و راهنمایی در مورد موضوعاتی که شامل مالیات، سرمایه گذاری و تصمیمات بیمه ای می شود، برای آینده مالی خود برنامه ریزی کنند. این مشاوران که اغلب مشاوران مالی نامیده می شوند، برای ارائه مشاوره های شخصی با مشتریان همکاری می کنند. مشاور مالی همچنین می توانند خرید و فروش سهام و اوراق قرضه را برای مشتریان خود هدایت کنند. برخی از مشاوران مالی برای شرکت های مشاوره ای کار می کنند که بر نیازهای مالی مشاغل یا صنایع خاص تمرکز می کنند.
وظایف مشاور مالی شخصی
مشاوران شخصاً با مشتریان برای ارزیابی وضعیت مالی آنها ملاقات می کنند تا یک برنامه مالی ارائه دهند که شامل اهداف مالی کوتاه مدت و بلند مدت باشد. مشاور مالی در تصمیم گیری های برنامه ریزی مالی برای بازنشستگی، تحصیل، هزینه های روزمره و سرمایه گذاری به مشتریان کمک می کنند. آنها به طور منظم با مشتریان ملاقات می کنند تا ارزیابی کنند که چگونه تغییرات زندگی مانند ازدواج، تغییر شغل یا تولد فرزند بر برنامه مالی مشتری تأثیر می گذارد. علاوه بر این، بسیاری از مشاوران مجوز خرید و فروش محصولات مالی مانند بیمه نامه، سهام و اوراق قرضه را دارند.
شرایط شغلی مشاوران مالی
مشاوران مالی به طور معمول دارای مدرک کارشناسی یا کارشناسی ارشد در امور مالی یا زمینه های مرتبط و نزدیک هستند. برخی از کالج ها و دانشگاه ها مدرک مشاوره مالی ارائه می دهند. برخی دیگر برای کسانی که مایل به ورود به این حرفه هستند مدرک عمومی تری ارائه می دهند. مشاوران مالی به عنوان آمادگی برای این رشته مدارکی در زمینه های مالی، تجارت یا اقتصاد دریافت می کنند.
مشاور مالی چیست؟
مشاور مالی یک متخصص مالی است که در مورد امور مالی یک فرد یا نهاد مشاوره ارائه می دهد. مشاوران مالی می توانند با ارائه استراتژی ها و روش هایی برای ایجاد ثروت بیشتر، کاهش هزینه ها یا حذف بدهی ها، به افراد و شرکت ها کمک کنند تا زودتر به اهداف مالی خود برسند.
مشاور مالی به چه کسانی خدمات ارائه می دهد؟
یک مشاور مالی می تواند به افراد یا شرکت ها در دستیابی به اهداف مالی خود کمک کند که به شرح زیر می باشد:
اشخاص حقیقی
در مورد یک فرد، یک مشاور مالی می تواند بینش خود را در مورد چگونگی پس انداز بیشتر و ایجاد ثروت ارائه دهد. این کار اغلب با ایجاد مجموعه ای از سرمایه گذاری ها انجام می شود که به خوبی با نگرش ریسک مشتری مطابقت دارد. اگر چشم انداز سودآوری بالقوه بیشتر برای آنها جذاب تر از چشم انداز احتمالی از دست دادن سرمایه باشد، برخی از مشتریان تمایل بیشتری به پذیرش ریسک دارند.
برعکس، مشتریانی نیز هستند که بیشتر ریسک می کنند و آنها سبد پرمخاطره ای را می خواهند، حتی اگر بازده بالقوه کمتری داشته باشد.
تعیین نگرش ریسک فردی ممکن است دشوار باشد زیرا نگرش ریسک فردی می تواند به تعداد زیادی از عوامل بستگی داشته باشد. بنابراین، یک مشاور مالی ممکن است در مورد مواردی مانند سن فرد، درآمد، وضعیت تاهل، بدهی یا پس اندازها سوال کند تا درک کاملی از مشتری خود بدست آورد.
شرکت ها
در مورد شرکت ها، مشاوران مالی می توانند به ارائه دیدگاه خود در پروژه های توسعه شرکت کمک کنند. به عنوان مثال، اگر شرکتی برای توسعه عملیات خود قصد ساخت کارخانه ای جدید دارد، مشاوران مالی می توانند به طور مستقل سودآوری پروژه را ارزیابی کنند.
پس از اتمام ارزیابی مشاور، او می تواند یافته های خود را به مدیریت شرکت ارائه دهد تا بازارهای مالی و وظایف آنها تجزیه و تحلیل او به عنوان نظری ارزشمند به مدیر شرکت کمک کند.
آینده مشاوره مالی به کدام سمت می رود؟
با پیشرفت تکنولوژی، تعداد فزاینده ای از " ربات های مشاور" به وجود می آیند که توسط شرکت ها مورد استفاده قرار می گیرد. Robo-consultors برنامه های خودکاری هستند که اطلاعات کاربران را با استفاده از الگوریتم های پیشرفته تفسیر کرده و سبد سرمایه گذاری با اهداف مالی خاص مشتری ایجاد می کنند.
چنین برنامه هایی فرآیند جمع آوری و تفسیر اطلاعات را به صورت خودکار انجام می دهند، به این معنی که آنها می توانند کار مشاور مالی را در کسری از زمان و با کسری از هزینه به پایان برسانند. اگر تکنولوژی به پیشرفت خود ادامه دهد و الگوریتم ها دقیق تر شوند، ربات های مشاور می توانند تهدیدی واقعی برای مشاوران مالی باشند.
با این وجود، نگرانی زیادی در مورد اینکه چگونه ربات های مشاور قابل اعتماد هستند، وجود دارد. بسیاری از افراد هنوز مایلند بدانند که پول آنها توسط یک شخص واقعی مدیریت می شود که می توانند با آنها صحبت کنند و با آنها ارتباط برقرار کنند، نه به وسیله رایانه. با این حال، در دنیایی که مشاوران مالی و مدیران سرمایه گذاری به ندرت شاخص های بازار را شکست می دهند، نگرانی آن کمتر شده است.
چرا برای تشخیص وضعیت مالی خود به یک متخصص نیاز دارید؟
درست مانند اینکه خود درمانی ایده خوبی نیست، شما نیاز به یک متخصص برای تشخیص وضعیت واقعی مالی خود دارید. این متخصص می تواند یک مشاور مالی باشد که به شما مشاوره مالی ارائه می دهد
باید به بحث مشاور مالی مانند مراجعه به پزشک برای معاینه سلامت نگاه کرد، در حالی که یکی درباره سلامت جسمی و دیگری درباره سلامت مالی می باشد.
علاوه بر این، مشاوران مالی باتجربه می توانند با توجه به اشتیاق و علایق فرد مشاوره های خود را ارائه کنند. کسی که بیشتر از ریسک دوری می کند، ممکن است تمام پول خود را به صورت پس اندازهای بانکی درآورد و شاید سالانه درصدی ثابت به عنوان سود کسب نماید که این خود می تواند به ضرر آن شخص باشد زیرا امکان دارد بخاطر تورم ارزش سرمایه اش از دست برود.
در نهایت، بهترین مشاور مالی کسی است که بتواند شما را درک کند و می توانید به او اعتماد کنید و با او خوب کار کنید. مشاور مالی شما نیز کسی است که می داند در مواجهه با چالش ها و از دست دادن فرصت ها چگونه باید رفتار کرد و هدف او این است که به شما کمک کند تا پتانسیل بهتری برای به حداکثر رساندن بازده و افزایش سرمایه خود فراهم نمایید.بازارهای مالی و وظایف آنها
سابقه و مهارت یک مشاور مالی
مشاوران مالی همچنین باید تجربه واقعی داشته باشند، ترجیحاً در زمینه تجاری یا فروش. مهارت های فروش فردی برای مشاوران مورد نیاز است، زیرا هدف جذب مشتریان جدید است. اگر یک مشاور مالی جدید در برقراری ارتباط و فروش به مشتریان احتمالی مشکل داشته باشد، هیچ شانسی برای موفقیت وجود ندارد.
مشاوران مالی جدید نیز به ندرت به طور مستقیم در خارج از دانشگاه استخدام می شوند، زیرا به تجربه نیاز دارند. اکثر مشاوران تمایل دارند که در صنعتی وارد شوند که تجربه قبلی داشته باشند.
مشاوران همچنین باید دارای کیفیت کارآفرینی باشند، مشابه صاحبین مشاغل. هنگامی که یک مشاور قدرت و توانایی تجارت داشته باشد، این روحیه کارآفرینی چیزی است که افراد موفق را از افراد معمولی متمایز می کند. حفظ مشتریان، یک روش مشاوره مالی مشابه اداره یک تجارت است. مشاوران موفق از رویکرد سیستماتیک برای خدمات به مشتریان، بازاریابی و سرمایه گذاری استفاده می کنند. این مشاوران بیشتر از آنکه نسبت به مشتریان واکنش نشان دهند، فعال هستند. تمرینات مانند یک ماشین روغن کاری شده خوب برای رشد آماده می شود.
کار به عنوان یک برنامه ریز مالی، که مشاور مالی شخصی نیز نامیده می شود، فرصتی را برای همکاری مستقیم با مشتریان و مشاغل برای حرکت در اصول اساسی تأمین مالی شخصی فراهم می آورد.
برنامه ریزان مالی به مشتریان خود در مورد چگونگی دستیابی به اهداف مالی خود توصیه می کنند. برخی از برنامه ریزان مالی خدمات برنامه ریزی جامعی را بدون ارائه توصیه ارائه بازارهای مالی و وظایف آنها می دهند، در حالی که برخی دیگر خدمات برنامه ریزی و معاملاتی را ارائه می دهند.
برنامه ریزان مالی اغلب در یک شرکت سرمایه گذاری یا بیمه کار می کنند، اما برخی هستند که مستقل فعالیت می کنند. صرف نظر از ساختار خدمات یا محیطی که در آن کار می کنند، همه برنامه ریزان مالی شرح وظایف مشابهی دارند.
مشاور مالی شخصی
امروزه در کشور با توجه به پیچیدگی های اقتصادی ، شرایط مالی نامناسب کسب و کارها و وضعیت مالی مردم که اکثرا در بحران به سر می برد توصیه می شود که مردم و کارفرمایان در تصمیمات مالی و اقتصادی خود با یک مشاور مالی شخصی مشورت نمایند . با بررسی آمار تورم و آثار به جای مانده از آن در سال های اخیر بسیاری از کسب و کارها ورشکست شده اند و یا با شرایط بد اقتصادی دست و پنجه نرم می کنند . سایر مردم هم از این موضوع مستثنا نیستند و باید در تصمیم گیری های مالی خود محتاط باشند و برای تصمیمات مهم خود ار مشاوره مالی یک مشاور مالی شخصی بهره مند شوند.
مشاوران مالی به کمک تجربه و دانش بازارهای مالی و وظایف آنها به روز خود در حوزه های مالی و اقتصادی می توانند کمک شایانی کنند. آنها در مواردی تصمیمات را با دلایل قانع کننده ای نهی می کنند ، اصلاح می کنند و حتی مسیرهای مالی دیگری را پیش پای سایرین قرار می دهند.
یکی دیگر از مواردی که اکثر مردم و کسب و کارها با آن رو به رو هستند موضوع مالیات است ، یک مشاور مالی خبره با قوانین مالیاتی و تجارت نیز آشنا هست و در مدیریت مالیات مجموعه یا هر شخص حقیقی راهنمایی های لازم را ارائه می دهد. با توجه به پیچیدگی قوانین مالیاتی و صدور بخشنامه ها و دستورالعمل های مالیاتی برای آحاد مردم و کسب و کارها بهتر است یک شخص به عنوان مشاور مالی در کنار هر شخصی وجود داشته باشد.
آشنایی با کسب و کارهای مختلف و شناخت از بازارهای مالی و پولی ، تکالیف مالیاتی ، معافیت های مالیاتی و. از دلایلی است که همکاری با مشاور مالی شخصی را یک امر مثبت تلقی می کند و یکی از مسیرهای صحیح برای استفاده از تجربیات کسانی است که در این امور تخصص و آگاهی دارند.
برای دریافت مشاوره مالی می توان با دو گروه ارائه کننده این خدمات مشاوره ای همکاری داشت، اولی اشخاص حقیقی هستند که به عنوان مشاور مالی خدمات ارائه می هند و دومی شرکت های مشاور مالی و مالیاتی هستند که دارای شخصیت حقوقی می باشند و از اعتبار بیشتری نیز نسبت به گروه اول یعنی مشاوران با شخصیت حقیقی برخوردارند.
این شرکت ها به دلیل وسعت و تنوع کاری و تجربیات به دست آمده در حوزه های مالی و اقتصادی می توانند یکی از بهترین گزینه ها برای انتخاب مشاور مالی باشند. مشاور مالی شخصی می تواند به روش های مختلفی با طرف مقال در ارتباط باشد برای مثال : مشاوره تلفنی، مشاوره حضوری و مشاور آنلاین از روش های دریافت مشاوره مالی شخصی است.
چرا مهمترین بازار مالی جهان برای وظایف خودش مهیا نیست؟
همه میخواهند اوراق خزانه داری را معامله کنند. بانکهای بزرگ آن را برای مدیریت نقدینگی حفظ میکنند، صندوقهای بازنشستگی مالک آن برای بازدهی بلندمدت هستند، صندوقهای پوشش ریسک از آنها برای شرطبندی بر روی اقتصاد استفاده میکنند، پساندازهای افراد در آن ذخیره می شود و بانک های مرکزی از آن برای مدیریت ذخایر ارزی استفاده می کنند. بازار اوراق خزانه داری در بیشتر مواقع عمیق و نقدشونده است. حدود ۶۴۰ میلیارد دلار اوراق قرضه دولتی هر روز دست به دست می شود، با قیمتهایی که به نرخ معیار بدون ریسک تبدیل میشود که بر اساس آن همه ابزارهای مالی ارزش گذاری و نرخ های وامدهی تعیین می شود.
اقتصادآنلاین – اکرم شعبانی؛ به گزارش اکونومیست، چرا گاهی اوقات بازی را تغییر نمیدهند؟ چندین بار در گذشته نه چندان دور، بازار دچار شکست شده است. در سال ۲۰۱۴، یک «صعود برقآسا» بدون هیچ دلیل روشنی منجر به نوسانات شدید قیمتها شد. در سال ۲۰۱۹ نرخها در بازار «ریپو» که در آن میتوان یک شبه اوراق خزانه را با پول نقد مبادله کرد، افزایش یافت. در بازارهای مالی و وظایف آنها مارچ ۲۰۲۰، نبود نقدشوندگی منجر به افزایش بازده شد، اگرچه در مواقع وحشت معمولا با هجوم سرمایهگذاران به سمت داراییهای ایمن کاهش مییابد. اکنون مشکلات دوباره ظاهر میشوند: شاخصهای نوسانات به سطوحی که آخرین بار در سال ۲۰۲۰ مشاهده شده بود، جهش کرده و اسپردهای قیمتها در حال افزایش است.
مشکل از این واقعیت ناشی میشود که حجم بازار خزانهداری حتی با کوچک شدن زیرساختهای آن طی دهه گذشته دو برابر شده است. خرید و فروش توسط معاملهگران اولیه، موسسات مشخص که عمدتا بانکهای بزرگ هستند انجام میشود – و الزامات نظارتی کنونی آنها را محدود میکند. بر اساس نسبت اهرمی که ارزش داراییهایی را که بانکها میتوانند نسبت به سرمایه نگه دارند محدود میکند، مهم نیست که دارایی فوق العاده مطمئن خزانهداری باشد یا بدهی وام مسکن با رتبه اعتباری پایین. بنابراین وقتی مشتری برای فروش اوراق قرضه تماس میگیرد، بانکها باید مشتری پیدا کنند که میخواهد آن را بخرد نه اینکه آن را به عنوان موجودی برای زمانی که مشتری دیگری برای خرید پیدا شود، نگهداری کنند. در مواقع فشار، این سیستم در هم شکسته میشود.
راهحلها در سه سبد قرار میگیرند: اجازه دهید بانکها اوراق قرضه بیشتری را با سرمایهگذاران معامله کنند، اجازه دهید سرمایهگذاران اوراق قرضه بیشتری با یکدیگر معامله کنند یا اجازه دهید سرمایهگذاران اوراق قرضه بیشتری را با فدرال رزرو معامله یا سواپ کنند.
با اجازه دادن به بانکها برای معامله بیشتر شروع کنید. راه حل این است که اوراق خزانهداری و سایر داراییهای مطمئن مانند ذخایر بانکی، از درج در نسبتهای اهرمی معاف شوند. فدرال رزرو و سایر رگولاتورهای بانکی این کار را به مدت یک سال از مارچ ۲۰۲۰ انجام دادند تا به کاهش هرج و مرج بازار کمک کنند. منطق پشت این حرکت به اندازه کافی محکم بود. اوراق خزانه داراییهای پرریسکی نیستند که احتمال نکول آنها وجود داشته باشد و بنابراین نیازی به سرمایه زیادی برای نگهداری در مقابل آن نیست. با این حال، نسبت اهرم جذاب است چرا که مدیریت آن ساده است و نمیتوان با آن بازی کرد و با قانون گذاران بانکی دموکرات بر سر کار، که نمیخواهند تصور شود که آنها مقررات مالی را لغو میکنند، این ایده عملی نیست.
در مورد اجازه دادن به سرمایهگذاران برای ارتباط بیشتر با یکدیگر چطور؟ مدیران پورتفوی شرکت سرمایهگذاری اوراق قرضه بزرگ پیمکو پیشنهاد کردهاند که سرمایهگذاران باید در بستری معامله کنند که مدیران دارایی، معاملهگران و صاحبان نقدینگی غیربانکی بتوانند در یک «زمین بازی مساوی، با دسترسی برابر به اطلاعات» مشابه سهام معامله کنند. این اگر امکانپذیر باشد، میتواند واقعا خوب باشد. تطبیق خریداران و فروشندگان اوراق قرضه خزانهداری دشوارتر از تطبیق خریداران و فروشندگان سهام است. همه سهامها در مایکروسافت یکسان است، اما دهها اوراق خزانهداری وجود دارد که تقریبا پنج سال به سررسید آنها باقی مانده است.
راه حل نهایی این است که به سرمایهگذاران اجازه دهیم بیشتر با فدرال رزرو کار کنند. سال گذشته بانک مرکزی یک تسهیلات ریپو ایجاد کرد که اجازه میدهد یک اوراق خزانهداری یک شبه با پول نقد سواپ شود. اما این تسهیلات فقط برای معاملهگران اولیه است که همیشه نقدینگی فراهم نمیکنند. ایجاد چنین تسهیلاتی برای شرکت کنندگان بیشتر باعث مواجهه بهتر با این مشکل میشود. این امر همچنین فدرال رزرو را در معرض طیفی از طرفین پرخطرتر قرار میدهد – اما این امر میتواند با الزام شرکتها به مبادله ارزش بیشتر در اوراق خزانه نسبت به آنچه که بانک مرکزی به صورت نقدی ارائه میدهد، کاهش یابد.
مشکل در اینجا کمبود اصلاحات قابل قبول نیست. مشکل این است که هیچ یک از این اصلاحات اجرا نشده است. بازار صعودی سرگردان با واقعیت تورم بالا و نرخهای بهره بسیار بالاتر برخورد کرده است. بازارهای مالی در حال حاضر وارد مرحله جدیدی شدهاند که در آن نوسانات، استرس و ترس بازگشتهاند. در بحبوحه یک بحران رو به رشد، هیچ طرح بزرگی برای بازنگری بازار اوراق خزانهداری نمیتواند در لحظه اجرا شود.
اگر بازار اوراق خزانهداری بار دیگر با مشکل مواجه شود – همانطور که در بازار اوراق قرضه دولتی بریتانیا پس از اعلام بسته کاهش مالیات تامین مالی نشده در ۲۳ سپتامبر اتفاق افتاد – وظیفه رفع آن بر عهده فدرال رزرو و طرحهای آن برای خرید اوراق قرضه خواهد بود. راهاندازی مجدد خرید داراییها همزمان با افزایش نرخ بهره برای مبارزه با تورم بسیار ناراحت کننده خواهد بود. از آنجایی که رگولاتورها در زمانی که فرصت داشتند نتوانستند بازار خزانهداری را اصلاح کنند، ممکن است در نهایت انتخابهای محدودی داشته باشند.
بازارهای مالی و وظایف آنها
آخرین مقالات
مدیریت مالی: معنا، اهداف و عملکردها
مقدمه:
تأمین نیازهای مالی و امور مرتبط با آن یکی از اولین و مهمترین الزاماتی است که در دنیای رقابتی امروز، کسبوکارهای مختلف با آن مواجه هستند. بهنوعی میتوان گفت، تمامی فعالیتهای سازمانی به نحوی وابسته به امور مالی است و در صورتی که سازمان از نظر امور مالی با مشکلی مواجه شود، کل حیات سازمان به خطر میافتد. در این مقاله سعی شده تا با مرور اجمالی مفاهیم و تعاریف مرتبط با مدیریت مالی، برخی از مهمترین فرآیندهای مرتبط با این حوزه در سطح بنگاه معرفی و تبیین گردد.
مدیریت مالی؛ تعاریف و مفاهیم:
اگر بخواهیم تعریفی علمی و آکادمیک از مدیریت مالی بیان نماییم، میتوان گفت: «مدیریت مالی به معنای برنامهریزی، سازماندهی، هدایت و کنترل فعالیتهای مالی، مانند تأمین بودجه و استفاده از وجوه شرکت است. علاوه بر این، اعمال اصول مدیریت عمومی در منابع مالی شرکت، از دیگر مواردی است که در مدیریت مالی انجام میگیرد.»
مدیریت مالی را میتوان کاربرد اصول و مفاهیم اقتصادی برای تصمیمگیری و حل مسئله دانست؛ به بیان ساده میتوان گفت، مدیریت مالی همان اقتصاد کاربردی است که میبایست با بهکارگیری مبانی و مفاهیم اقتصاد خرد و کلان و دیگر مباحث مرتبط با اقتصاد، در مدیریت امور مالی کسبوکار انجام گیرد. بهطورکلی، میتوان مفهوم «مدیریت مالی» را به سه حوزه کلان و در عین حال مرتبط با هم تفکیک نمود:
1. مدیریت مالی کسبوکار: این حوزه که تحت عنوان « Corporate Finance » و یا « Business Finance » نامیده میشود، بر فرآیندهای مالی بنگاههای کسبوکار متمرکز است که در نهایت به اتخاذ تصمیمات مالی در واحدهای تجاری مختلف منجر خواهد شد. از وظایف اصلی یک مدیر مالی، میتوان به حفظ و کنترل نقدینگی شرکت، مدیریت امور مرتبط با استقراض از بانک و انتشار اوراق قرضه و سهام اشاره نمود.
2. سرمایهگذاری: این حوزه بیشتر با قیمتگذاری اوراق بهادار و رفتار بازارهای مالی سروکار دارد. بهعنوان مثال، ممکن است وظیفه یک مدیر سرمایهگذاری شامل ارزشگذاری سهام، انتخاب اوراق بهادار برای یک صندوق بازنشستگی و یا ارزیابی عملکرد سبد سرمایهگذاری شرکت باشد.
3. مؤسسات مالی: این حوزه تا حدی کلانتر از موارد قبلی بوده و بیشتر به شرکتهای مالی نظیر بانکها مربوط میشود.
باید توجه داشت، فارغ از حوزه مدیریت مالی و تفاوتهای کوچک و بزرگ بین آنها، فرآیندهای عمومی در تمامی موارد مشابه بوده و برای مدیریت صحیح آن نیاز به دانش یکسانی است. از مهمترین ویژگیهای مدیریت مالی میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
- دانشی تحلیلی و مبتنی بر اصول اقتصادی است؛
- از دادههای مالی و اطلاعات حسابداری بهعنوان نهاده ورودی تصمیمگیری استفاده مینماید؛
- هدف اصلی آن چگونگی استفاده بهینه از داراییهای مالی و افزایش بهرهوری سرمایهگذاری است؛
- دائماً در حال تغییر است؛
- دارای چشمانداز جهانی است.
تاریخچه مدیریت مالی:
با مرور تغییر و تحولات مدیریت مالی در طی صدسال اخیر، میتوان چنین نتیجه گرفت که این حوزه از مدیریت در سالهای ابتدایی قرن بیستم، بهعنوان یک رشته علمی مستقل ظهور پیدا کرده است. این در حالی است که تا پیش از آن زمان و طی دهههای 1890 و 1900 میلادی، مدیریت مالی جزئی از اقتصاد کاربردی به شمار میرفت. در این دوره با ادغام شرکتهای بزرگ آمریکایی که تحت تأثیر توسعه بازار محصولات پس از احداث راهآهن سراسری صورت پذیرفت، نیمی از تولیدات صنایع تحت کنترل 78 شرکت قرار گرفت. این ادغامها نیازمند سرمایههای هنگفت بود و علاوه بر آن، مدیریت ساختار سرمایه به یکی از وظایف مهم مدیران بدل گردید. لازم به بازارهای مالی و وظایف آنها ذکر است، در این دوره زمانی، فرآیند تدوین صورتهای مالی و تجزیهوتحلیل آنها در ابتدای دوران رشد و توسعه بود و ارائه تجزیهوتحلیلهای مالی به سرمایهگذاران متداول نبود.
در دهه ۱۹۲۰ میلادی، صنایع عمده و بزرگ، نظیر فولاد، خودروسازی و صنایع شیمیایی شروع به رشد و توسعه نمودند. با توجه به افزایش حاشیه سود و کاهش موجودی شرکتها به دلیل کاهش قیمت در سالهای 1920 و 1921 میلادی، مسئله ساختارهای مالی اهمیت بیشتری یافت. در واقع، تغییرات قیمتی موجب شد تا شرکتها و صنایع به اهمیت کنترل نقدینگی و ساختار سرمایه واقف گردند.
در ادامه، رکود یا بحران اقتصادی سال 1929 که از نظر مدت زمان و شدت آن در نوع خود بینظیر بود، موجی از ورشکستگی و تجدید ساختار سرمایه را به همراه آورد. نقدینگی بهشدت کاهشیافته و شرکتهای بزرگ با هزینههای ثابت کمرشکن مواجه شدند. این مسائل موجب گردید تا بار دیگر مدیریت مالی سنتی با اقبال شرکتها مواجه شود. این فرآیند با آغاز جنگ جهانی دوم در دهه 1940 تحت تأثیر قرار گرفت و صنایع به سمت سرمایهگذاری در تأمین تقاضای صنایع دفاعی از طریق جذب منابع و حمایتهای مالی دولتی برآمدند که مدیریت مالی را با پیچیدگیهای جدیدی همراه نمود. نخستین سالهای دهه 1950 میلادی، شاهد رشد و شکوفایی سیستم اقتصادی آمریکا است که به موازات آن برخی روشهای پیشبینی بودجههای نقدی ارائه گردید. ابتکارات و ابداعات مدیریت مالی، با کاهش سودآوری شرکتها در طی سالهای دهه 1960 میلادی و سیاستهای انقباضی دولت آمریکا، به سمت ارزیابی مالی طرحهای سرمایهای و تخصیص بهینه منابع مالی متمایل شد که بیشتر متمرکز بر تصمیمات سرمایهگذاری در مدیریت مالی شرکتها بود.
در طی چهل سال اخیر نیز تغییر و تحولات فراوانی در مدیریت مالی رخ داده است که بیشتر معطوف به افزایش رقابتهای جهانی، پیشرفتهای فناورانه، حذف و ابطال برخی از قوانین و مقررات پیشین و نوسانات نرخ ارز است. در مجموع میتوان گفت، با پیدایش صنایع جدید و اقدامات صنایع قدیم در راه دستیابی به تغییرات ناشی از فناوریهای نوین و سازگاری با آنها، مبحث مدیریت مالی نیز با نوآوریهای متعددی روبرو شده است. بهکارگیری فزاینده علوم کامپیوتر و الگوهای جدید ریاضی، پژوهش عملیاتی و اقتصادسنجی، از نوآوریهای مدیریت مالی است که با تشدید فضای رقابتی در طی سالهای اخیر، تقویت شده است و همچنان راه تکامل را میپیماید.
با توجه به آنچه تا کنون گفته شد، سیر تکاملی مدیریت مالی دارای سه ویژگی مهم به شرح زیر است:
1. مدیریت مالی رشتهای نسبتاً جدید و از شاخههای علم مدیریت است.
2. مدیریت مالی آنگونه که در حال حاضر به کار میرود، بر تصمیمگیری استوار است و از ابزارها و روشهای تجزیهوتحلیل دادهها، کامپیوتر، اقتصاد و حسابداری مالی استفاده مینماید.
3. حرکت مستمر و سرعت فزاینده پیشرفتهای اقتصادی، نویدبخش این است که مدیریت مالی نهتنها نقشی مهمتر بر عهده میگیرد؛ بلکه بر سرعت پیشرفت این رشته علمی باز هم افزوده خواهد شد؛ تا بتواند راهگشای مدیران شرکتهایی باشد که همواره با مسائل و چالشهای جدیدی در حوزه مالی و تأمین سرمایه مواجه هستند.
محدوده و عناصر کلیدی مدیریت مالی:
در مدیریت مالی یک کسبوکار، تصمیمات مختلفی پیرامون چگونگی بهرهبرداری از منابع مالی، اعم از داراییهای مالی شرکت و یا منابع مالی خارجی، کنترل جریان نقدینگی و استراتژیهای مرتبط با سرمایهگذاری اتخاذ میگردد. بر این اساس، مهمترین اجزای مدیریت مالی یک کسبوکار را میتوان در موارد زیر خلاصه نمود:
الف) تصمیمات سرمایهگذاری: سرمایهگذاری در داراییهای ثابت و تخصیص بودجه به داراییهای مختلف، تحت عنوان بودجه سرمایه، از مهمترین مواردی است که در مدیریت مالی باید انجام گیرد. سرمایهگذاری در داراییهای فعلی نیز بخشی از تصمیمات سرمایهگذاری است که بهعنوان تصمیمات سرمایه در گردش، شناخته میشود.
ب) تصمیمات مالی: این مورد مربوط به افزایش بودجه از منابع مختلف است که با توجه به شاخصهایی نظیر نوع منبع، دوره تأمین مالی، هزینه تأمین مالی و بازگشت سرمایه انجام میگیرد.
ج) تصمیمگیری در مورد تقسیم سود: مدیر مالی باید نسبت به توزیع سود خالص، تصمیمگیری نماید. بهطورکلی سود خالص به دو بخش «تقسیم سود برای سهامداران» و «سود متعارف» تقسیم میشود. در تصمیمات مرتبط با تعیین سود سهامداران، میزان سود و چگونگی توزیع آن مشخص میگردد. در سود متعارف نیز مبلغ سود خالص، نهایی میشود که این میزان کاملاً وابسته به برنامههای توسعه و تغییرات ساختاری سازمان دارد.
اهداف مدیریت مالی:
بهطورکلی مدیریت مالی مربوط به تأمین، تخصیص و کنترل منابع مالی است؛ بر این اساس، اهداف آن را میتوان چنین برشمرد:
- اطمینان از عرضه منظم و مناسب منابع مالی مرتبط؛
- اطمینان از تحصیل سود کافی برای سهامداران، که به ظرفیت درآمد، قیمت سهام در بازار و انتظارات سهامداران بستگی دارد؛
- اطمینان از استفاده بهینه از منابع مالی (پس از تأمین و تخصیص بودجه، باید نظارت کافی بر چگونگی هزینه آن و بهرهوری بودجه تخصیصی داشته باشیم.)؛
- اطمینان از ایمنی در سرمایهگذاری با توجه به نرخ بازگشت مناسب سرمایه؛
- برنامهریزی یک ساختار صحیح سرمایه از طریق ارائه یک ترکیب صحیح و منصفانه از سرمایه، با هدف برقراری تعادل نسبی بین مجموعه بدهیها و سرمایههای موجود.
عملکردهای مدیریت مالی:
یک مدیر مالی باید بتواند تصمیمات مختلفی در زمینه امور مالی شرکت اتخاذ نماید. بدیهی است، با توجه به تأثیرگذاری برخی از این تصمیمات بر جنبههای مختلف کسبوکار، تصمیمگیری نهایی بهمنظور عدم تعارض و همراستایی با استراتژیهای کلان شرکت، با هماهنگی مدیریت ارشد انجام میگیرد. در این موارد، اطلاعات و برآوردهای مورد نیاز برای تصمیمگیری از سوی مدیریت مالی آماده و در اختیار مدیران ارشد سازمانی قرار خواهد گرفت. در ادامه، برخی از مهمترین وظایف مدیر مالی شرکت معرفی میگردد:
1. برآورد نیاز به سرمایه: یک مدیر مالی باید برآوردی دقیق و جامع نسبت به نیازمندیهای سرمایهای شرکت داشته باشد. این موضوع به هزینههای پیشبینی شده، سود، برنامههای توسعهای آینده و سیاستهای مربوط به آن بستگی دارد. تخمینها بايد به میزان کافي انتخاب شوند تا ظرفيت درآمدی شرکت افزايش یابد.
2. تعیین ترکیب سرمایه: پس از آنکه تخمین سرمایه لازم صورت گرفت، برای ساختار سرمایه نیز باید تصمیمگیری شود. این امر شامل تجزیهوتحلیل ارزش سهام در کوتاهمدت و بلندمدت است. تعیین ساختار و ترکیب سرمایه شرکت، همچنین به نسبت سرمایه متعلق به شرکت و بودجههای اضافی که باید از خارج از شرکت تأمین گردد، بستگی دارد.
3. انتخاب منابع بودجه: یک شرکت برای دریافت بودجه اضافی، گزینههای متعددی پیش روی خود دارد که انتخاب هر یک از آنها بستگی به مزیتهای نسبی و معایب هر منبع و دوره تأمین مالی دارد. برخی از مهمترین منابع بودجهای عبارتند از:
- صدور سهام و اوراق قرضه
- وامهای گرفتهشده از بانکها و مؤسسات مالی
- سپردههای عمومی به شکل اوراق قرضه
4. سرمایهگذاری: مدیر مالی، میبایست برای تخصیص وجوه به شرکتهای سودآور تصمیمگیری نماید تا سطحی حداقلی از امنیت سرمایهگذاری ایجاد گردد. در این صورت، بازگشت سرمایه نیز متناسب با امنیت سرمایهگذاری افزایش مییابد.
5. تعیین سود: تصمیمات سود خالص باید توسط مدیر مالی اتخاذ شود. این امر میتواند با دو روش انجام گیرد:
- اعلام تقسیم سود: که شامل شناسایی نرخ سود سهام و مزایای دیگر، مانند پاداش است.
- سود ذخیرهشده: بخشی از سود شرکت که باید برای چگونگی تخصیص آن تصمیمگیری شود. معمولاً میزان تخصیص سود ذخیرهشده به برنامههای توسعه، نوآوری و تنوع شرکت بستگی خواهد داشت.
6. مدیریت پول نقد: مدیر مالی باید تصمیمات مربوط به مدیریت و کنترل جریان نقدینگی شرکت را اتخاذ نماید. پول نقد برای اهداف مختلف مانند پرداخت دستمزد و حقوق، پرداخت قبض برق و آب، پرداخت به طلبکاران، بدهیهای فعلی، نگهداری سهام کافی، خرید مواد اولیه و غیره مورد نیاز است و به همین دلیل میبایست حداقلی از جریان نقدینگی در کسبوکار وجود داشته باشد.
7. کنترل مالی: مدیر مالی نهتنها باید اقدام به برنامهریزی، تهیه و استفاده از وجوه نماید، بلکه باید بر کنترل امور مالی نیز متمرکز باشد. این موضوع را میتوان با استفاده از تکنیکهای بسیاری نظیر تجزیهوتحلیل نسبت، پیشبینی مالی، کنترل هزینه و سود و . انجام داد.
نقش فناوری در مدیریت مالی؛ ظهور فین تکها:
یکی از شاخصههای زندگی امروز، نفوذ فناوری در تمامی ابعاد و جنبههای زندگی بشر است که موجب تغییر و تحول فراوانی در صنایع و کسبوکارهای مختلف شده است. تشدید رقابت و تغییر ماهوی فضای رقابتی قرن گذشته، شرکتها و بنگاههای اقتصادی را بر آن داشته تا از فناوریهای جدید جهت افزایش کارایی و بهرهوری استفاده نمایند. مرور تجارب شرکتهای موفق چند سال اخیر، نظیر گوگل، اپل و مایکروسافت، گویای اهمیت فناوری بهعنوان یکی از مهمترین عناصر مزیت رقابتی پایدار در جهان امروز است.
مدیریت مالی نیز همواره از نقش رو به افزایش فناوری متأثر گردیده است؛ استفاده از انواع نرمافزارهای مالی و ورود محاسبات کامپیوتری و برنامهریزی ریاضی، از نمونههای ورود فناوری به مدیریت مالی است که در سالهای انتهایی قرن گذشته آغاز گردید. با این وجود، این روند در طی یک دهه اخیر با بازارهای مالی و وظایف آنها سرعتی چشمگیر همراه شده است. امروزه فناوری مالی « Financial Technology » که بهاختصار « FinTech » نامیده میشود، از سوی شرکتهای استارتآپی فعال در این زمینه با استقبال مواجه شده است. فناوری مالی از دیدگاه اقتصادی، نوعی صنعت است که از مجموعهای از شرکتها با هدف بهبود عملکرد خدمات مالی با کمک فناوریهای نوین تشکیل شدهاند. به معنای سادهتر، فناوری مالی مترادف با «نوآوری در خدمات مالی» است.
از آنجا که بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران، آینده صنعت بانکداری و نیز مدیریت مالی شرکتهای بزرگ را در گرو رشد چنین استارتآپهایی میدانند، تمایل به سرمایهگذاری در فینتکها افزایش یافته است. بر اساس آمار انتشاریافته، سرمایهگذاری جهانی در فناوری مالی بین سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۴ میلادی تقریباً ۱۲ برابر شده و از ۹۳۰ میلیون دلار به بیش از ۱۲ میلیارد دلار افزایش داشته است. نکته جالبتوجه این است که این میزان نسبت به سال 2013 میلادی با افزایش 4 میلیارد دلاری همراه بوده است.
به نظر میرسد، ترکیب کارآفرینان و فناوران با سرمایهگذاران و مدیران مالی سنتی نسل قبل، قرار است آینده خدمات مالی را تغییر دهند. نسل جدید استارتآپها با هدف نفوذ به قلب صنعت مالی و بانکداری، در حال شکل گرفتن هستند و پیشبینی میشود در طی چند سال آینده مدیریت مالی حداقل در شرکتهای بزرگ و بانکها با تغییر و تحولات فراوانی مواجه شود.
به اعتقاد کارشناسان و متخصصین حوزه فناوری و خدمات مالی، هفت فناوری مهم که قابلیت ایجاد تغییرات در خدمات مالی داشته و شرکتهای مالی و بانکداری میتوانند آنها را بکار گیرند، عبارتند از:
دیدگاه شما