هرگاه که من با افراد درمورد اهمیت تنظیم مقدار Stop Orderبا قیمت خرید (برای سر به سر شدن) صحبت می کنم، بعضی افراد به من می گویند: اگر به Stop Order شان کاری نداشتند، می توانستند در بازار باقی بمانند و بازار در جهت سود آن ها حرکت می کرد. اساسا آن ها این مساله را بیان می کنند که با تنظیم Stop Order با قیمت خرید آن ها از بازار خارج شده اند ولی اگر Stop Order خود را در حالت اولیه رها کرده بودند، سود می کردند. می دانید من به آن ها چه جوابی داده ام؟؟خوب که چی. این مسئله گاهی اتفاق می افتد ولی در بیشتر اوقات باعث می شود که از ضرر کردن شما جلوگیری کند و این راهی است که شما به وسیله آن از خود محافظت می کنید. در این تجارت محافظت از خود و به صلاح خود عمل کردن بسیار مهم تر از استفاده از شانس در معامله است.
مشکلات شغلی یک تریدر
تریدر بودن در بازارهای مالی شغلی است که صدای طبلش از دور برای همه بسیار جذاب و خوش است. اما وقتی که واردش میشوید تازه میفهمید که مشکلات شغلی یک تریدر چیست؟ و چگونه روی زندگی یک فرد میتواند اثر بگذارد. میخواهم امروز با شما کمی خودمانیتر بنشینیم و حرفهایی بزنیم که در هیچ کتابی به شما نمیگویند. پس اگر شما هنوز وارد این شغل نشدهاید و قصد دارید که وارد این حرفه جذاب اما دشوار شوید، ابتدا ذهن خود را از همه چیز پاک کنید و لطفا تا پایان این مقاله با من همراه باشید.
قصه از کجا شروع شد
روزی روزگاری که خدا نصیب گرگ بیابان هم نکند، بازار کار خراب شد. تورم بهشدت بالا رفت و رکود عجیبی کل جامعه رو گرفته بود. طوری که اگر هر پیشنهاد کاری به شما میشد، با یک دو دوتا چهارتای ساده میشد فهمید که اگر همان سرمایه را در بانک بگذاریم سودش بیشتر است، پس صرف ندارد.
روزی در یک آژانس (خدا خیرش بدهد) درحال رفتن به سمت مقصد بودم که با راننده مشغول گفتگو شدیم. هیچوقت یادم نمیرود که به من گفت منم مثل شما بودم اما اکنون در اوقات بیکاریم در بازارهای مالی بورس و فارکس مشغول مطالعه و ترید هستم.
تا رسیدن به مقصد برایم کمی تعریف کرد اما من راستش چیزی متوجه نشدم. تنها گزینه مثبتی که داشت این بود که به من نرمافزار متاتریدر را معرفی کرد که میتوانی بهصورت آزمایشی با آن معامله کنی تا در آینده یک تریدر شوی.
چند هفتهای طول کشید تا سردربیاورم که داستان از چه قرار است. در آن زمان هم هنوز شبکههای اجتماعی وجود نداشت. در نهایت هم به دلیل نبودن سایتها و فیلمهای آموزشی و کسی که به عنوان پیشکسوت مرا راهنمایی کند، شاید اندازه 10 بار خرید یک محصول آموزشی، من زیان دادم تا به اشتباهات خود پی ببرم. در نهایت راه زندگی کردن بهعنوان یک تریدر را از بازار با هزینه گزافی آموختم.
چرا مردم تریدر میشوند
میتوانم با قطعیت بگویم که اکثر (بیش از 90%) مردم با امید ثروتمندشدن میخواهند در بازارهای مالی تریدر شوند. حقیقت این است که همه ما تحت تاثیر تبلیغات زندگی آسان، لوکس و بدون دغدغه مالی هستیم که دوری از این وسوسهها بسیار دشوار است. خود من هم بزرگترین سیلیهای بازار را به همین دلیل خوردم.
تریدر بودن یا نبودن، مسئله این است
چه کسی دوست ندارد در یک متر مربع جا و با آرامش کامل درحال نوشیدن یک فنجان نوشیدنی (غیرالکلی) و بدون نیاز به یک کارفرما وبدون محدودیت تایم کاری یا دغدغههای روزانه دیگر مثل ترافیک و گرما و سرما و مردم بعضا عصبانی در کوچه و خیابان، از هرجای دنیا سودآوری کند و درآمد داشته باشد؟
این ایدهآلترین تعریف از شغل یک تریدر است. از نظر شخصی من هرکسی چنین پیشنهاد شغلی جذابی را رد کند، در این دنیا زندگی نکرده است!
اما مشکل اینجاست که همیشه تعاریف ما از زندگی با آنچه که در واقعیت وجود دارد، کمی بیشتر از خیلی خیلی زیاد متفاوت است. چرا؟
چون اکثر مردم برا تریدر شدن، بدون داشتن هدفی مشخص و فقط برای کسب درآمد وارد بازارهای مالی میشوند. معمولا این افراد را میتوان در سه گروه زیر دستهبندی کرد
تریدرهای گروه اول
افرادی که ناخودآگاه و برای دستگرمی و ایجاد یک حس خوب و گذرا و با هدف بالا بردن آدرنالین خون خود، وارد بازارهای مالی میشوند. این افراد را میتوان با قماربازان ناف لاسوگاس نیز مقایسه کرد. آنها معمولا علاقهای به کسب درآمد ندارند و با هر نتیجهای خوشحالند. از این نوع تریدرها به بازندگان حرفهای نیز میتوان نام برد.
معمولا این افراد در مشاغل خود درآمد خوبی را دارند، اما همچنان اصرار دارند که مقداری از سرمایه خود را با سرمایهگذاری و ترید کردن در بازارهای مالی از دست بدهند.
تریدرهای گروه دوم
گروه دوم افرادی هستند که بسیار آرمانگرا و بلند پروازند. آنها میخواهند که در بازارهای مالی، یک تریدر شوند تا به همه ثابت کنند که شخصیتی منحصر بهفرد هستند تا پدر و مادرش و عمه کتی به او افتخار کنند. اگر این افراد را ریشهیابی کنید میبینیم که نهایتا با یک ویدیویی انگیزشی به این بازار وارد شدند و اصلا تمرکزی روی کار ندارند و بعد از مدتی میبینند که اصلا علاقهای هم به تریدر بودن در آنها وجود نداشته است.
یکیدیگر از افرادی که در همین دسته تریدرهای بلندپرواز جای میگیرند، افراد بدهکار و مالباخته هستند. امیدوارم که برای هیچکس پیشنیاید، اما من پیامهای بسیاری دریافت میکنم که بهعنوان مثال میگویند که ما سرمایهمان را در فلان کار از دست دادیم و اکنون میخواهیم با معامله در این بازار جبران گذشته را بکنیم و یا اینکه من بدهکارم و میخواهم با اینکار بدهیم را پرداخت کنم.
واقعیت این است که دو نوع جواب برای این افراد وجود دارد. یکی اینکه واقعیت را بگوییم و دیگری اینکه واقعیت را نگوییم.
برایتان مثالی میزنم. حتما همه شما روی لبه جدول راه رفتهاید. حتی من دیدهام که بعضیها میدوند، میپرند و . اما بیایید همین جدول را ببریم و بالای برج میلاد بگذاریم، آیا بازهم میتوانید روی آن راه بروید؟
مشکل دقیقا همینجاست، وقتی که ذهن شما از چیزی بترسد، دیگر مغزتان کارایی لازم را نخواهد داشت. وارن بافت هم که باشید در چنین شرایطی فرقی نخواهد کرد.
تریدرهای گروه سوم
تریدرهای حرفهای و افرادی که برای زندگی این شغل را برمیگزینند. این افراد معمولا از لحاظ تیپ شخصیتی، انسانهای گوشهگیری هستند، کمصحبت، منظم، آرمانگرا، اما صبورند و عموما افراد باهوشی هستند. در ادامه بیشتر راجع به این افراد صحبت میکنیم.
هر فردی که میخواهد وارد بازارهای مالی و به اصطلاح تریدر شود، باید به این سوال پاسخ دهد که چرا بازارهای مالی را انتخاب کردهام؟
اشتباه نکنید، تریدر بودن یک بازی نیست، یک شغل است. افرادی که در بازارهای مالی کار میکنند، درواقع از این راه زندگی میکنند. درست مثل کسی که میخواهد مهندس یا یک حسابدار. اگر شخصی فقط برای اینکه پولدار شود، شغلش را انتخاب کند، بعد از اینکه به نتیجه مورد نظر نرسد، کاملا سرخورده خواهد شد. پس اگر هدفتان ماندن در بازارهای مالی است، تریدر بودن در بازارهای مالی را به چشم یک شغل ببینید و نه فقط میانبری برای پولدار شدن. در این حرفه نیز مثل بقیه شغلها، هم روزهای خوب هست و هم روزهای بد.
مشکلات شغلی یک تریدر
اما شغل تریدری در بازارهای مالی هم مثل خیلی از مشاغل دیگر میتواند معایب و مشکلات زیادی خصوصا از لحاظ سلامت فیزیکی و روانی، برای ما ایجاد کند. این عوارض چه بخواهیم و چه نخواهیم در زندگی ما اثرگذار خواهد بود؛ پس سعی کنید قبل از اینکه وارد این حرفه شوید عوارض آن را خوب بشناسید و خود را با آن وفق دهید.
تریدر بدون امنیت شغلی
معمولا درصد زیادی از تریدرهای فعال در ایران بیمه و سابقه کار ندارند. بعد از سالها تحلیل و ترید در بازارهای مختلف به خودتان میآیید و میبینید که فقط خودتان هستید و خودتان، کسی از یک تریدر حمایت نمیکند، هیچ صنف یا سازمانی برای رسیدگی به مشکلات و شکایات وجود ندارد، جالبتر اینکه اگر دربازارهای جهانی هم فعال باشید، دستتان بهجایی نمیرسد.
پس اگر میخواهید یک تریدر شوید من پیشنهاد میکنم که از بیمههای خویشفرما و یا بیمههای شرکتهای خصوصی برای عمر و سرمایه استفاده کنید. البته درصد کمی از تریدرها و تحلیلگران بورسی هم هستند که در شرکتهای فعال در این زمینه و یا کارگزاریهای مختلف مشغول بهکار میشوند؛ معمولا این دسته از افراد مشکلی از بابت سابقه شغلی و یا بیمه ندارند.
تریدر بی تحرک
اگر مثل من علاقهمند باشید، بعد از سالها تحلیل و ترید به خودتان میآیید و میبینید که در روز 16 تا 20 ساعت را پای نمودار و روی یک صندلی و بدون تحرک نشستهاید. خوب دیگر همه ما میدانیم که کمتحرکی و پشتمیزنشینی یکی از عوامل مضر برای سلامتی ما محسوب میشود.
پس سعی کنید جدای از کار ساعاتی را در روز و برای ورزش و تحرک کنار بگذارید. ضمن اینکه شما برای ترید نیازی به ثابت ماندن ندارید، میتوانید سفر کنید و همزمان ترید کنید. مثلا یک هفته ویلایی را با منظره عالی در یکی از شهرهای شمالی کشور اجاره و آنجا کار کنید (اینکار تاثیر بسیار چشمگیری روی عملکرد ذهنی شما خواهد گذاشت).
تریدر فراموشکار
معمولا تریدرها بهخاطر اینکه غرق در اعداد و ارقام هستند، در اکثر مواقع و حتی در خواب هم به معاملات خود فکر میکنند، برای همین خیلی بیشتر از افراد عادی در فکر فرو میروند. این قضیه در دید عموم تریدرها افراد کم توجه و بعضا فراموشکاری بهنظر بیایند.
اگر از یک تریدر بپرسید که "دیشب شام چه خوردی؟" احتمال زیادی وجود دارد که فراموش کرده باشد. اما اگر از او بپرسید که در فلان تاریخ چه اتفاقی افتاد که قیمت فلان سهم ریخت، سریع و با جزئیات کامل برایتان شرح میدهد.
پس اگر فردی را ملاقات کردید که مجبور شدید هر حرفی را چندبار برایش تکرار کنید، درحالی که او به یک گوشه خیره شده و مثل مجسمه خشک شده است؛ نگران نباشید احتمالا با یک تریدر روبهرو شدهاید.
عوارض کمخوابی و بیخوابی
یکی از مشکلاتی که تقریبا همه تریدرها با آن روبهرو میشوند، کمخوابی و بیخوابی است. براساس نوع استراتژی، تریدرها ممکن است که روزی 16 الی 18 ساعت هم مجبور باشند که پای چارت بمانند. همچنین اثر نگاه کردن طولانی به صفحه نمایشگر به مدت طولانی، مخصوصا در تایم شب، میتواند علاوهبر کمخوابی، برای یک تریدر مشکلات بینایی را نیز بههمراه داشته باشد.
برای حل این مشکل، میتوان از استراتژیهای معاملاتی میانمدت و بلندمدت استفاده کرد و یا حتی بازارهایی را انتخاب کرد که 24 ساعته نباشند.
مشکلات روانی یک تریدر
شاید یک تریدر بیشترین چالشی که دارد همین احساسات مختلفی است که در زمانهای مختلف برایش پیش میآید. من شخصی را میشناختم که وقتی ریزش قیمت را در یک سهم دید، با اینکه تنها از سودش ضرر کرده بود، بازهم سکته قلبی کرد و کارش به بیمارستان کشید.
باور کنید که این یک شوخی نیست و احساسات در تریدرها میتوانند معضلهای بسیار زیادی را برای ما بهوجود بیاورند که باعث عدم موفقیت یک تریدر باشد. در ادامه باهم چند مورد از اشتباهات شغلی یک تریدر را بررسی میکنیم.
اضطراب زیاد
برای همه تریدرها پیش آمده که در گوشهای دنج درحال معامله هستید که ناگهان بازار خراب شده و دستهای پشت پرده و همه دنیا دست بهدست هم میدهند که شما ضرر کنید.
این زمان است که استرس و اضطراب در ما پدیدار میشود. میزان بروز احساسات و آستانه تحمل فشار، در طول ترید و برای هر فردی ممکن است متفاوت باشد. اما بدون شک میزان کنترل بر استرس و اضطراب یک تریدر در نتیجه عملکرد او تاثیر مستقیم خواهد داشت.
یعنی هرقدر یک تریدر بتواند آستانه تحمل فشار بالاتری داشته باشد و بتواند احساسات خود را بیشتر کنترل کند، مسلما نتیجه عملکرد بهتری نیز خواهد داشت.
راه حل
ترس از شکست و از دست دادن سرمایه و . همه اینها در ذهن ما است. یادمان باشد که سود و زیان یک مسئله کاملا نسبی و وابسته به زمان است. یعنی وقتی یک تریدر وارد معاملهای میشود، تا زمانیکه از معامله خارج نشود، سود و زیانی ندیده است و این ذهن ما است که باعث میشود تا یک تریدر سودهایش را سریع خارج کند اما به ضررهایش اجازه پیشرفت بدهد.
اگر در زمان یک معامله استرس زیادی به شما وارد میشود پس حجم معاملاتتان را کمتر کنید. زیرا شما هنوز برای آن حجم آمادگی لازم را ندارید. سعی کنید آنقدر این تمرین را ادامه دهید تا اینکه اگر معامله بازی هم داشتید بتوانید با خیال راحت و بدون هیچ استرسی بخوابید.
احساس غرور
غرور یکی از مشکلات رایج و بسیار خطرناک در تریدری است. بسیاری از معاملهگران، دقیقا زمانیکه احساس میکنند تبدیل به استادان معاملهگری شدهاند، ضررهای بزرگی میکنند. افراد مبتدی بعد از چندین ترید موفق، اعتماد به نفس زیادی را کسب میکنند.
این امر حتی برای تریدرهای حرفهای نیز میتواند اتفاق بیفتد. موفقیتهای منظم و پشت سر هم ذهن آنها را از واقعیت دور میکند. درست همینجا است که بازار به ما درسهای بزرگی میدهد.
راه حل
برای حل این چگونه یک معاملهگر منضبط شویم؟ مشکل باید بگویم که سعی کنید برای خود یک استراتژی معاملاتی تهیه کنید و طبق آن عمل کنید. به امید سود بیشتر زیاد ترید نکنید و همیشه به استراتژی خود وفادار باشید، حتی اگر ضرر کردید، با دل و جان ضررها را بپذیرید.
در اینصورت اگر سود هم کردید نباید هیچگاه خارج از استراتژی خود معامله کنید. این قضه را باور کنید که همه سودهای بازار مال ما نیست. همانطور که یک شیر از یک گله فقط یک شکار را انتخاب میکند، ماهم بهاندازه سهم خود از بازار سود میکنیم. برای خود یک تارگت روزانه برای سود و ضرر تعریف کنید و اگر در روز به همان مقدار سود/ضرر کردید، دیگر در آن روز ترید نکنید.
رایج ترین سوالاتی كه در حوزه بازارهاى مالى مطرح است
1-"تا تبدیل شدن به یک معامله گر سودآور چه مدت طول می کشد؟"در حالی که این یک سوال بسیار طبیعی و واضح برای پرسیدن در مراحل آغاز کار تجارت شما است، از نظر معامله گران با تجربه این سوال بازتاب دهنده ی نیاز به دانش و آموزش است.همانند بسیاری از چیزها در زندگی، اگر شما بیش_از_حد متمرکز در مقصد (تجارت سودآور) شوید و در مورد سفر فراموش کنید، بینش آنچه را که برای رسیدن به هدف مهم است و چگونگی آن را از دست خواهید داد. بنابراین، این سوال که "چه مدت طول می کشد تا سودآور شویم؟" در واقع یک سوال اشتباه برای پرسش می باشد، در اینجا سوالات صحیح که شما می بایست در حال حاضر بپرسید و پاسخ به آنها را بیان می کنیم؛
اولین و مهم ترین سوالی که شما باید بپرسید این است "یک معامله گر چه باید انجام دهد برای تبدیل شدن به یک معامله گر سودآور؟". این یک سوال بسیار مهم تر و عملی تر از سوالی است که در عنوان پرسیده شده است.دلیل آن که این سوال بسیار مهم است به خاطر این است که شما نمی توانید به یک معامله گر سودآور تبدیل شوید یا نگران این باشید که "چه مدت . "، تا زمانی که شما در ابتدا کشف کنید چطور به یک معامله گر سودآور تبدیل شوید.اگر شما نمی دانید که چگونه در بازار به درستی به تجارت بپردازید، هرگز به پولسازی در تجارت نخواهید رسید. بنابراین، آنچه شما باید برای تبدیل شدن به سودآوری انجام دهید این است که اول یاد بگیرید که چگونه به درستی به تجارت بپردازید.
3-"چه چیزی برای تبدیل شدن به یک معامله گر سودآور لازم است؟"این سوال بیشتر با جنبه های ذهنی / روانشناختی تجارت و چگونگی ماهر شدن در آنها سروکار دارد. تجارت یک تلاش به شدت انفرادی و روانشناسی است و اگر شما طرز فکر تجاری مناسب ندارید، شما هرگز شانس تبدیل شدن به یک معامله گر سودآور را نخواهید داشت. حقیقت این است که همه، آنچه که لازمه ی تبدیل شدن به یک معامله گر سودآور است را ندارند. به عبارت دیگر، تجارت برای همه نیست و قبل از اینکه شما واقعا شروع به قرار دادن پول در آن کنید، نیاز به تصمیم گیری در این باره دارید، اگر شما فکر میکنید مناسب تجارت می باشید، شما نیاز به صادقانه پاسخ دادن به سوالاتی مانند:
آیا شما برای منظم باقی ماندن در برابر وسوسه دائمی آماده اید؟ آیا شما برای صبور بودن، آن هنگام که واقعا نمی خواهید صبور باشید، آماده اید؟ آیا شما برای پذیرش واقعیت بازار، اینکه بازار به شما یا خواسته هایتان هیچ اهمیتی نمی دهد، آماده اید؟
بررسی یک تجربه جهانی ؛ چگونه در بورس از زیان دور شویم؟
هرگاه که من با افراد درمورد اهمیت تنظیم مقدار Stop Orderبا قیمت خرید (برای سر به سر شدن) صحبت می کنم، بعضی افراد به من می گویند: اگر به Stop Order شان کاری نداشتند، می توانستند در بازار باقی بمانند و بازار در جهت سود آن ها حرکت می کرد. اساسا آن ها این مساله را بیان می کنند که با تنظیم Stop Order با قیمت خرید آن ها از بازار خارج شده اند ولی اگر Stop Order خود را در حالت اولیه رها کرده بودند، سود می کردند. می دانید من به آن ها چه جوابی داده ام؟؟خوب که چی. این مسئله گاهی اتفاق می افتد ولی در بیشتر اوقات باعث می شود که از ضرر کردن شما جلوگیری کند و این راهی است که شما به وسیله آن از خود محافظت می کنید. در این تجارت محافظت از خود و به صلاح خود عمل کردن بسیار مهم تر از استفاده از شانس در معامله است.
آموزش بورس همراه با بورس24 و عصر ایران :
قبل از هر چیزی در معاملات بورس ، چند و چون نحوه سرمایه گذاری در بورس را یاد بگیرید.
باور من این است که هر معامله گری، بدون توجه چگونه یک معاملهگر منضبط شویم؟ به این که چه قدر منضبط و منظم است، باید از Stop Order (توقف سفارش)استفاده کند. در تمام سال هایی که من مشغول به کار بودم، هیچ معامله گری حرفه ای را ندیدم که از Stop Order استفاده نکند. Stop Order بدون شک به شما در عمل کردن به صلاح و سود خود کمک می کند. همیشه قبل از این که در موقعیت شروع معامله ای قرار گیرم، مطمئن می شوم که برای حفاظت از خود، Stop Order را آماده دارم. همچنین به تمامی معامله گران نیز توصیه می کنم برای محافظت از خود و معاملاتشان از Stop Order استفاده کنند. بارها اتفاق افتاده است که معامله گران، به دلیل استفاده نکردن از Stop Order بین 20تا 25 درصد از سرمایه خود را از دست داده اند.
هرچه بیشتر معامله کنید، بیشتر متوجه می شوید که انضباط احساسی، چه نقشی در معاملات شما بازی می کند. همانگونه که قبلا گفتیم، به صلاح خود عمل کردن بیشتر از سیستم ها و روش های تکنیکی در موفقیت شما موثر است و همین امر نیز در مورد استفاده از Stop Order صادق است. برای من بسیار تعجب آور است وقتی می شنوم مردم می گویند :"من از Stop Order متنفرم."
Stop Order بهترین دوستان معامله گران هستند .همانطور که قبلا در مورد آن صحبت کردیم،محافظت از خود و به صلاح خود عمل کردن تنها راه سود کردن است.
استفاده از Stop Order برای محافظت از معاملات، به شما اجازه می دهد در مورد معاملاتتان کمتر درگیر احساسات شوید و همانگونه که می دانیم هرچه به احساساتتان بیشتر اجازه بدهید تا درکارهای شما مداخله کنند، کمتر سود خواهید کرد.
بعضی از افراد در هنگام معامله اشتیاقی به استفاده از Stop Order ندارند. به دلایلی آن ها درگیر این تفکر می شوند که می توانند خود را به سرعت با بازار مطابقت دهند و از بازار عقب نیفتند و این مساله گاهی اوقات اتفاق می افتد.
برای افرادی که سعی می کنند خود کنترل اوضاع را به دست گیرند (بدین معنی که بدون داشتن Stop Order و فقط با یک تلفن سعی می کنند از بازار خارج شوند)، مشکل هنگامی پیش می آید که کنترل اوضاع را در بازار از دست بدهند. عموما این افراد در مورد قدم بعدی که باید بردارند، دچار مشکل هستند و متاسفانه این مسئله برای آن ها گران تمام می شود زیرا دیگر به صلاح خود عمل نمی کنند. آن ها به یک معامله زیان ده اجازه می دهند که تبدیل به یک معامله بزرگ زیان ده شود.
مهم ترین دلیلی که افراد نمی خواهند و یا دوست ندارند قبول کنند ، در مورد پیش بینی آنچه بازار انجام خواهد داد، اشتباه کرده اند.این مسئله بدترین ویژگی شما به عنوان یک معامله گر خواهد بود.هیچ اشکالی ندارد که انسان یک معامله زیان ده ولی قابل کنترل داشته باشد.مشکل زمانی است که معاملات زیان ده شما غیر قابل کنترل و یا غیر قابل مدیریت باشند.این مسئله می تواند به آسانی اتفاق بیفتد. زیرا شما به خاطر عدم استفاده از یک Stop Order ، ریسک بالایی را در مورد یک معامله خاص قبول کرده اید.
فکر می کنم این افراد احساس می کنند اگر از بازار خارج نشوند (با عدم استفاده از Stop Order)، دچار ضرر نمی شوند زیرا بازار همواره می تواند به حالت قبلی خود باز گردد .این تفکر برای بعضی بسیار جذاب است زیرا چنین چیزی عملا می تواند رخ دهد. بازار می تواند بدون توجه به این که چه مقدار از محدوده مورد علاقه شما دور بوده، دوباره به همان جا باز گردد. ولی من به شما می گویم که نتیجه کار شما قرار گرفتن در یک موقعیت فاجعه بار است. اگر می خواهید به صلاح خود کار کنید ، نباید خود را در چنین موقعیتی قرار دهید.
امکان اتفاق چنین چیزی نیز بسیار زیاد است، من با افرادی صحبت کرده ام که بر روی ریسکی 200 واحدی در بازار S&P برنامه ریزی کرده بودند .ولی به دلیل عدم استفاده از Stop Order ، نتیجه معامله ای بین 600 تا 800 واحد ضرر بر خلاف انتظارشان بود و آن ها در انتظار بازگشت دوباره بازار دعا می کنند. امیدوار بودن و دعا کردن به تنهایی، به صلاح شما نیست.من این را تضمین می کنم!
تنها راهی که برای موفق بودن در معامله می شناسم استفاده از Stop Order بوده تا کارگزاران بتوانند هنگامی که اشتباهی کرده اید، شما را از بازار خارج کنند. دوباره تکرار می کنم معاملات زیان ده کوچک و قابل کنترل، هیچ اشکالی ندارد آن ها بخشی از امور روزانه هر معامله گر موفقی هستند. اگر بر این تصور هستید که می توانید از آن ها دوری کنید در اشتباهید و اگر فکر می کنید با عدم استفاده از Stop Order می توانید از آنها اجتناب کنید، به نظر من بهتر است پول خود را نگه داشته و اصلا معامله نکنید. البته این نظر من است ولی من در این کار تجربه کافی دارم و بسیاری از معامله گران را دیده ام که سعی بر انجام معامله بدون استفاده از Stop Order را داشته اند.
ردیابی stop order
راه دیگری که شما باید با استفاده از آن به صلاح خود عمل کنید ، ردیابی Stop Order هایتان برای تثبیت سود بدست آمده در معامله می باشد. راه های بسیاری وجود دارند که با استفاده از آنها می توانید در هنگام حرکت بازار در جهت مورد علاقه تان ، Stop Orderرا ردیابی کنید. ولی ما همه موارد را بررسی نمی کنیم .مهم ترین چیزی که شما باید درک کنید، علت اهمیت ردیابی Stop Order است.
هنگامی که از سود شما در معاملات کاسته می شود، نیاز خواهید داشت که، Stop Order هایتان را ، در ابتدا برای این که در معامله سر به سر شوید، تنظیم کنید و سپس امیدوارانه برای کسب یک حداقل سود در معامله تلاش کنید. این وظیفه بسیار مهمی است . بدون انجام دادن این کار (بدون توجه به نوع معامله ) موفق نخواهید بود.
به محض این که من متوجه کاهش در سود یک معامله می شوم ، Stop Order را برای سر به سر شدن تنظیم می کنم .به بیان دیگر اگر در یک معامله در بازار s&p چند صد دلاری سود کرده باشم ، در این موقعیت Stop Order ام را با قیمت خریدم(به منظور سر به سر شدن) تنظیم می کنم. بنابراین اگر بازار برگردد و سود من را از بین ببرد، من زیان نخواهم کرد. ولی اگر من Stop Order خود را برای سر به سر شدن تنظیم نکرده بودم، بازار نه تنها سود کوچک من را از بین برده بود ، بلکه می توانست نتیجه معامله من را مبدل به یک معامله زیان ده کند.
یکی از چیزهایی که به سختی می توان از لحاظ احساسی با آن کنار آمد، کم شدن سود و در نهایت زیان کردن در معامله است، این مساله می تواند برای یک معامله گر حرفه ای بسیار ناامید کننده باشد و می تواند موجب شود که شدیدا درگیر احساسات شده و تصمیماتی نابخردانه بگیرد.
به همین علت است که من فکر می کنم که اجتناب از قرار گرفتن در چنین موقعیت هایی در درجه اول اولویت قرار دارد. اگر هنگامی که دچار نقصان در سود می شوید، بتوانید به طور منطقی به ردیابی Stop Order هایتان بپردازید نتایج بهتری به دست خواهید آورد و از تبدیل شدن یک معامله سودآور به یک معامله زیان ده جلوگیری خواهید کرد که این مسئله مهم ترین دلیل عدم موفقیت معامله گران است.
هرگاه که من با افراد درمورد اهمیت تنظیم مقدار Stop Orderبا قیمت خرید (برای سر به سر شدن) صحبت می کنم، بعضی افراد به من می گویند: اگر به Stop Order شان کاری نداشتند، می توانستند در بازار باقی بمانند و بازار در جهت سود آن ها حرکت می کرد. اساسا آن ها این مساله را بیان می کنند که با تنظیم Stop Order با قیمت خرید آن ها از بازار خارج شده اند ولی اگر Stop Order خود را در حالت اولیه رها کرده بودند، سود می کردند.
می دانید من به آن ها چه جوابی داده ام؟؟خوب که چی. این مسئله گاهی اتفاق می افتد ولی در بیشتر اوقات باعث می شود که از ضرر کردن شما جلوگیری کند و این راهی است که شما به وسیله آن از خود محافظت می کنید. در این تجارت محافظت از خود و به صلاح خود عمل کردن بسیار مهم تر از استفاده از شانس در معامله است.
همچنین به خاطر داشته باشید که چنین عقیده ای وقتی درست است که بازار به حرکت در جهت شما ادامه می دهد .شما باید همچنان که بازار در جهت شما حرکت می کند، به ردیابی Stop Order هایتان ادامه دهید.(مرتبا آن ها را اصلاح کنید)دوباره می گویم که افراد می ترسند که پس از خروج آن ها از بازار شاهد رشد آن باشند، این مساله گاهی اتفاق می افتد ولی مهم ترین مسئله این است که شما از خود در مقابل زیان محافظت کرده باشید .باید بر روی این مسئله که خود را به دور از دردسر نگه دارید تمرکز کنید(یعنی از ضرر اجتناب کنید).اگر خود را از معاملات زیان ده دور نگه دارید، معاملات سودآور پدیدار خواهند شد.
برگرفته از کتاب کیش و مات ( اسرار روانشناسی موفقیت در معاملات بورس ) اثر لاری لوین
عوامل موثر در موفقیت معامله گران در بورس
شناخت رفتار معامله گران در معاملات آنها میتواند یکی از مهم ترین راه های موفقیت در بازار سرمایه و یا سایر بازارهای مالی باشد. اینکه یک سرمایه گذار بتواند هیجان خود را در معاملات کنترل کند و ترس و طمع که از آفت های معامله گری هستند را کنار بگذارد؛ از جمله موضوعاتی می باشد که هر سرمایه گذار باید آرام آرام و با کسب تجربه در بازار آن را فراگرفته و به آن پایند باشد. البته برخی از کتاب های در حوزه روانشناسی بازار بورس وجود دارد که میتواند مدت زمان رسیدن به این تجربه را کم کند.
چند سوال:
- قبل از صحبت در خصوص رفتار شناسی و روانشناسی معامله گران بهتر است کار خود را با چند سوال آغاز کنیم.
- آیا شما هم جزو آن دسته از افرادی هستید که به تازگی وارد بازار سرمایه شدهاید و به دنبال کسب سود در این بازار هستید؟
- یا جز آن دسته از معاملهگرانی هستید که مدتهاست در بازار سرمایه فعالیت میکنید ولی هنوز نتوانسته اید سود مطلوبی را که میخواهید بدست آورید؟
- آیا شما هم با اینکه تمام روشهای تحلیلی بازارسرمایه را به خوبی میدانید، ولی نمیتوانید سود مطلوب و مناسبی برای خود کسب کنید؟
- آیا همیشه در این بازار دچار سردرگمی برای انتخاب سهم هستید؟
به همین دلیل در حوزه روانشناسی بازار بورس میخواهیم شما را با چند روش اصلی و کارآمد آشنا کنیم، تا اول با توجه به شناخت خودتان و بعد با شناخت درست از شرایط بازار و در کنار تجربه و علمی که درباره تحلیل دارید، بتوانید معاملات پرسودی را برای خودتان داشته باشید و در واقع خودتان را تبدیل به یک معامله گر موفق بازار سرمایه کنید. پس بهتر است با ما همگام شوید.
حال سوال اینجاست که چه عاملی میتواند به ما در کسب سود بهتر کمک کند و عاملی باشد تا ما بتوانیم به یک معاملهگر موفق تبدیل شویم؟
همانطور که همه میدانید برای معامله در بازار، باید در ساعت معاملاتی و با توجه به حرکت بازار، معاملات خودمان را انجام دهیم. در انجام دادن این معاملات، ما هیچ کنترلی بر حرکت بازار نمیتوانیم داشته باشیم. در واقع بازار بدون اهمیت دادن به خواسته ما، در مورد حرکت و روند خودش تصمیم میگیرد. پس حالا سوال اساسی اینجا این است که ما هیچ کنترلی بر روی این روند نمیتوانیم داشته باشیم در این صورت باید چیکار کنیم؟
یکی از عوامل مهمی که میتواند به ما برای تبدیل شدن به یک معامله گر موفق کمک کند، کنترل ما بر خودمان است. شناخت و کنترل بر روی خود چه معنی دارد؟ آیا ما واقعا خودمان را میشناسیم؟
خطرات روانشناسی که یک معاملهگر را تهدید میکند!
- گاهی به خاطر اینکه هیجانی عمل میکنیم نمیتوانیم درست تصمیم بگیریم.
- به خاطر طمع زیاد و عدم توانایی کنترل خود، سود دلخواهمان را به دست نمیآوریم.
- خودمان را زیاد نمیشناسیم و زیاد از این شاخه به آن شاخه میپریم؛ به همین جهت ضررهای زیادی را متحمل می شویم.
رعایت روانشناسی در معاملات یکی از عوامل موفقیت در سرمایه گذاری است. روانشناسی معاملات بورس علاوه بر صرفه جویی در زمان می تواند باعث کاهش خطا و ریسک سرمایه گذاری گردد. همچنین میتواند ضریب موفقیت را افزایش دهد. از اصول روانشناسی دربورس می توان به انواع الگوهای رفتاری اشاره کرد. این الگوها زمینه شناخت خود و تصمیم گیری صحیح در واکنشها و تعاملات بازار را برایمان فراهم میکند.
بازارهای مالی به علت پتانسیل سوددهی بالا و جذابیتهای فراوانی که دارند، همهساله افراد بیشماری را بهسوی خود جذب میکنند. تنها افراد اندکی هستندکه با امید و آرزوی کسب ثروت وارد این بازار میشوند چگونه یک معاملهگر منضبط شویم؟ چگونه یک معاملهگر منضبط شویم؟ و قادرند که به تمام این آرزوهای خودشان برسند و در مقابل آنها بسیاری از این افراد بدون مطالعه و دانش کافی جذب این بازار میشوند و در اندیشه رسیدن به سودهای بالا در زمانی کم، سرمایه خود را از دست میدهند و فقط دچار ضرر و زیان شده و در نهایت با شکست های پی در پی این بازار را برای همیشه ترک میکنند.
ویژگیهای اصلی معامله گران موفق و ناموفق
شاید شما روشهای خوب تکنیکی و علمی را برای تجزیه و تحلیل یک سهم بدانید، اما در مورد راه اصلی موفق شدن در بازار سرمایه اطلاعات کاملی نداشته باشید. در این صورت نمیتوانید در معاملات خودتان موفق باشید.
برای اینکه بتوانیم جز آن دسته از معامله گران موفق بازار سرمایه باشیم، علاوه بر اینکه باید روشهای تحلیلی را به خوبی بدانیم، باید روانشناسی بازار را هم یاد بگیریم.
در چگونه یک معاملهگر منضبط شویم؟ این مقاله چند اصل مهم را که برای موفقیت در بازار سرمایه لازم است را به شما معرفی میکنیم.
1) معامله گر منضبط
بیایید در ابتدا به این موضوع نگاه کنیم که آیا ما معامله گر منضبطی هستیم؟ و اصلا معامله گر منضبط چه کسی است و چه خصوصیاتی دارد؟ در واقع انضباط چیست؟
آیا سختگیر بودن و جدی بودن در کار، انضباط است؟ این جمله درسته ولی در بازار سرمایه و معامله کردن، انضباط یعنی پیروی درست و مکرر از قوانین معاملاتی که ما برای خودمان تعیین میکنیم
2) هدفگرا بودن
از اقدامات اوليه تمام معامله گرهاي موفق هدفگرا بودن مي باشد. درواقع هدفگرا بودن يكي از راههاي جهت دادن به فعاليت هاي ذهني است.
در کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید خواندم که موفقیت از آن کسی است که ذهنیت موفق دارد. و آنچه را که مغز انسان تصور و باور کند به آن میرسد. اگر به معامله گران اطراف خودمان توجه کنیم میبینیم که معامله گران موفق و منضبط هدفگرا هستند. این موضوع یعنی چی؟ شما اگر به افراد اطراف خودتان دقت کنید چه در مورد بازار سرمایه و چه افرادی که در هر زمینه دیگری کار و فعالیت میکنند میبینید آنهایی موفق هستند که هدفگرا بودهاند. یعنی همیشه یک سلسله اهداف مشخص و خاصی را که برای رسیدن به موفقیت نیاز دارند کاملا در ذهن خود روشن کردهاند. وقتی ما یک هدف روشن را در ذهن خودمان داشته باشیم ضمیر ناخودآگاه ما با تمام توان خودش برای رسیدن به آن هدف به ما کمک میکند
3) بخشش
از دیگر عوامل موثر در روانشناسی بورس توانایی بخشیدن خود بعد از انجام معاملات اشتباه است. بعد از يك معامله اشتباه از بخشيدن خود طفره نروید چون این برای شما سر منشا اشتباهات بزرگ ديگري مي شود. هر چه ما بيشتر روي جزئيات مسائل تمركز كنيم و تصويرش را بطور مداوم در ذهنمان بسازيم باعث خواهيم شد كه اين تصوير در ذهنمان جلوه واقعي بخود بگيرد و يا حداقل به آن اجازه داده ايم تا به حقيقت نزديك شود. پس نتيجه مي گيريم كه اگر ما مرتكب اشتباهي شديم بايد آن را فراموش كرده و كاملاً خود را ببخشيم به عبارت ديگر اگر ما خود را نبخشيده و بارها و بارها اشتباه خود را در ذهنمان زنده كنيم به نظر شما باعث چه حوادثي خواهيم شد؟
يكي از دلايل عمده اي كه افراد را در مسير ضرر قرار مي دهد اين است كه زيان هاي به وجود آمده آنها را گيج مي كند. به عبارت ديگر، متقبل شدن يك و يا يك سري ضرر منجر به ايجاد اين تفكر در ما مي شود كه ما يك معامله گر ناموفق هستيم.
معامله ناموفق جزئي از تجارت است و ما هيچ معامله گري در دنيا نداريم كه متحمل ضرر نشده باشد. در مباحث روانشناسی بازار بورس اینگونه میگویند که راه جلوگيري از اين زيان ها انجام معامله هاي كاملاً موفق نيست! شما معامله گر موفقي نخواهيد شد مگر اشتباهاتي مرتكب شده و زيان هاي به وجود آمده را نيز متحمل شويد. اين جزئي از فلسفه وجودي معامله است و با آموزش و تفكر است كه مي توان به بهره برداري از معامله رسيد اما شخصيت ما توسط اين مسائل توصيف نخواهد شد.
بسياري از مشكلات ديگر نيز از اينجا سرچشمه مي گيرند. بسياري از افراد فکر میکنند كه تريدهاي ناموفقشان آنها را معرفي كنند، اگر آنها آزرده خاطرند و يكسري ضرر داده اند، شروع ميكنند به شناساندن خود بعنوان يك مالباخته، آنها مدام خود را اينگونه تصور مي كنند.
خود را ببخشيد، اين تنها راه موفقيت و پشت سر گذاشتن مشكلات است.
چرا باید روانشناسی در معاملات را بدانیم؟
موفقیت در تجارت ۸۰ درصد روانی و تنها ۲۰ درصد به روش های معامله گری اعم از تکنیکال و فاندامنتال بستگی دارد. شما می توانید با یک دانش متوسط در تحلیلگری در صورتی که کنترل روحی و روانی خود را از دست ندهید در بازار سود کنید و برعکس حتی اگر بهترین و بزرگ ترین سیستم معاملات را داشته باشید اما کنترل روحی و روانی نداشته باشید، در بازار ضرر میکنید. با علم به روانشناسی درمعاملات بورس میتوانید ریسک سرمایه گذاری خود را به حداقل برسانید. بزرگان بورس همواره با شناخت خود از افتادن در تله های رفتاری جلوگیری می کنند و با ارزیابی خود تعاملاتشان را مدیریت می کنند. پیش نیاز یک معامله و پیش نیاز ورود به سرمایه گذاری اطلاع از دام های رفتاری خودتان است.
در کل عوامل گفته شده در موضوع روانشناسی بازار سرمایه بیشتر به تجربه معامله گری در بازار بر میگردد. به این صورت که هرچه سرمایه گذار تجربه بیشتری در بازار داشته باشد به نوبه خود بهتر می تواند در درک عوامل روانشناسی بازار بورس موفق عمل کند و موضوعات مورد بحث چیزی نیست که تنها با خواند مطلب بتوان آن را رعایت کرد بلکه فقط عامل تجریه و معامله گری در بازار است که میتواند موجب تقویت این عوامل در سرمایه گذار شود.
چطور در بورس موفق شویم؟
مجله افیکسکار: فعالیت در بازار سرمایه همچون هر کسبوکاری دیگری نیازمند گذراندن مسیرهایی هموار و پر تلاطم برای کسب سود است.
به گزارش مجله افیکسکار یاد گرفتن نحوه خرید و فروش سهام و اوراق بهادار شرط لازم برای ورود و بهدست آوردن موفقیت در بورس است، ولی بدون شک شرط کافی نیست.
یک سهامدار و معاملهگر در بازار سرمایه علاوه بر اینکه باید در کلاسهای آموزش بورس، تحلیل بازار سهام، شرکت و مطالعه و تمرین خود را بیشتر کند، باید آمادگی ذهنی و خود کنترلی هم داشته باشد.
چرا که این فرد تحت هر شرایطی در بازار پر ریسک و هیجان بورس باید از سرمایه خویش محافظت کند.
گامهایی که برای موفقیت در بورس باید برداشت
حال آنکه برای کسب پیروزی در بازار سرمایه باید از اصولی پیروی کرد.
برای موفقیت در بورس، هرگز به یک سهم تعصب نشان ندهید، سهام مناسب را انتخاب کنید، برای فعالیت در بورس هرگز پول قرض نگیرید، در کف بخرید و در سقف بفروشید، با طرح و برنامهریزی مدون قدم بر دارید، ترس و طمع را از خود دور کنید، هدف خود را مشخص کنید، زمان را مدنظر قرار دهید، برای سرمایهگذاری طرح بلند مدت داشته باشید، گول فرصت طلبان بورسی را نخورید؛ هرگز برای دریافت شایعات پول پرداخت نکنید رعایت این ده نکته ضروری است.
در ادامه توضیحات تکمیلی مرتبط با هر کدام از این اصول را میتوانید ببینید و بخوانید:
هرگز به یک سهم تعصب نشان ندهید
یکی از دوستان من سهام را در ۲۴۰۰ دلار خریداری و هنوز آن را نگهداری کرده است و الان نرخ آن ۷ دلار است. بله ۲۴۰۰ تا ۷٫ به نظر من او به آن سهم بیش از اندازه تعصب نشان داده و امیدوار است روزی سهم برگردد و به نرخ ۲۴۰۰ دلار برسد. جدا که فاجعه است، وقتی یک تصمیم اشتباه میگیرید آن را قبول کنید و از آن بیرون بیایید و منتظر نمانید.
سهام مناسب را انتخاب کنید
نخستین گام پیش از سرمایهگذاری در بازار بورس انتخاب سهامی مناسب است.
بررسی دقیق وضعیت سهام شرکتهایی که به واسطه گزارشهای تحلیلی و تبلیغات رسانهای به خرید آنها علاقمند شدهاید از اهمیت بسیاری برخوردار است. با انجام این کار و انتخاب سهامی مناسب در واقع قسمت دشوار سرمایهگذاری در بورس را پشت سر گذاشته و میتوانید به کسب سودی سرشار در آینده امیدوار باشید.
پول قرض نگیرید
هرگز با پولی که متعلق به شما نیست سهام نخرید. شما تنها باید با پول خودتان سهام خریداری کنید پولی که در آینده نزدیک مورد نیازتان نیست و تصور نکنید که قسمت عمده آن را در بازار از دست خواهید داد.
در کف بخرید و در سقف بفروشید
به نظر ساده است؟ بله، اما ساده نیست برای اینکه اگر شخص از اکثریت بازار تبعیت کرده باشد، پول زیادی را در بازار از دست نخواهد داد. همیشه رازی را در نظر بگیرید که میتواند موفقیت شما را چگونه یک معاملهگر منضبط شویم؟ در بازار سرمایه تضمین کند. هر ۶ ماه یا در هر سال نرخ سهام حدود ۳۰درصد پایین میآید، یعنی زمان خرید است و برعکس اشخاصی هستند که بر اساس اخبار و شایعات نرخ سهام را بالا میبرند که آن، زمان فروش است.
طرح و برنامه داشته باشید
زمانی که قصد دارید پول خود را در بورس سرمایهگذاری نمایید برنامهریزی و تدوین نحوه فعالیت شما از اهمیت بسیاری برخوردار است. طرحهای دقیق و برنامهریزی شده در جهت کنترل سرمایه و مدیریت گردش مالی، برای رسیدن شما به اهداف و تحقق خواسته هایتان نقش مهمی را ایفا مینماید.
نکته مهم دیگر اختصاص قسمتی از سرمایه خود به عنوان بودجه پشتیبان است. این امر میتواند امنیت فعالیتهای مالی و اقتصادی شما را در زمان بروز بحرانهای اقتصادی و تاثیر آن بر بازار بورس تامین نماید.
طمع نکنید و ترسو نباشید
ترس و طمع بزرگترین دشمن سرمایهگذاران است و تنها راه گریز از آن داشتن برنامه ورود به معامله است قبل از اینکه عملا وارد شوید.
برنامه خرید و فروش شما باید راهحلی برای معاملات اشتباه باشد، چه مقدار سود مد نظر شماست، چه مقدار از سود قابل ذخیره کردن است. اگر شما به برنامه خود تکیه کنید به ترس و طمع فائق خواهید آمد.
اهداف خود را مشخص کنید
البته ارزش پولی که برای خرید چگونه یک معاملهگر منضبط شویم؟ سهام در بورس هزینه نمودهاید با توجه به شرایط حاکم بر بازار قابل تغییر است، حفظ ثبات و تعیین اهداف مشخص میتواند عامل موفقیت شما در بازار سرمایهگذاری گردد. این امر میتواند زمان کافی را در اختیار شما قرار دهد تا با کسب مهارتهای مورد نیاز، سرمایه گذاریهای بزرگ و موفقی را در بورس انجام داده و از درآمد و سود سرشاری در آینده برخوردار شوید.
کنترل منظم وضعیت بازار و استفاده از آن در جهت شناخت بسترهای مناسب سرمایهگذاری میتواند آیندهای تضمین شده را برای شما به ارمغان بیاورد.
زمان را دریابید
این موضوع در بازار سهام بسیار مهم است، اما کمتر در این مورد صحبت شده است.
هر سرمایهگذاری از کارشناس سرمایه سوال میکند چه سهمی را باید بخرد.
اما هرگز سوال نمیکند چه زمانی برای خرید سهام مناسب است.
اگر وارد سهمی خوب شوید، اما در زمان نادرست، شما ضرر خواهید کرد و اگر وارد سهم بدی شوید، اما در زمان درست، ممکن است به طور تصادفی سود کنید.
اگر شما سهم خوبی خریداری کنید بعد از اینکه به اندازه کافی بالا رفت شما برای یک ضرر آماده میشوید.
برای سرمایهگذاری طرح بلند مدت داشته باشید
طرحهای سرمایهگذاری کوتاه مدت در نگاه اول جذاب به نظر میرسند، اما باید به این نکته توجه داشت که در آمد و سود حاصل از اینگونه سرمایهگذاری نمیتواند اعتبار و ثبات شما را در بازار بورس تضمین کند، ، اما طرح و برنامهریزی برای انجام سرمایه گذاریهای بلند مدت در بورس توصیه همیشگی شرکتهای تجاری و سرمایهگذاری بوده است.
سود بیشتر و تضمین شده مزیت اصلی این قبیل سرمایه گذاریها در برابر سرمایه گذاریهای کوتاه مدت است البته در صورتی که بازارهای سرمایه از ثبات لازم برخوردار باشند.
گول فرصت طلبان بازار سرمایه را نخورید
هزاران کارشناس در بازار وجود دارد.
اغلب آنها از بازار سهام اطلاع بیشتری ندارند. با این وجود سرمایهگذاران به توصیههای آنها مبلغی پرداخت میکنند سوال سادهای که این سرمایهگذار باید از خودش بپرسد این است که چرا این متخصص با داشتن دانش کافی به جای ثروتمند شدن با استفاده از بکار گیری آن اطلاعات تنها در قبال چند دلار آن اطلاعات را میفروشد؟
همیشه تصمیم زندگیتان را خودتان اتخاذ کنید.
در پایان باید گفت هر شخص پس از دریافت کد بورسی با توجه به شناخت خود و قدرت تحمل فشارها و هیجانات بازار سرمایه، باید برنامه خود در خصوص نحوه خرید و فروش، تعداد معاملات، سیستم معاملاتی پرسیگنال یا کم سیگنال و استراتژی خود را در قالب چشماندازی تهیه کند و پس آشنایی با اصطلاحات پر کاربر این بازار و پیمودن گامهای لازم سپس وارد بازار و دنیای معاملهگری شود.
دیدگاه شما