معرفی انواع سندروم انجام استراتژی


روش های غربالگری سندرم داون در دوران بارداری

سندرم به مجموعه علایم بدنی و ذهنی عارضه ای خاص گفته می شود. داون نیز نام پزشک انگلیسی است که در حدود ۲۰۰ سال قبل این مجموعه علائم را کشف کرد. علت این پدیده نوعی بی نظمی در ترتیب کروموزومی است که در مراحل جنینی و هنگام تقسیم سلولی رخ می دهد. مبتلایان به سندرم داون، در سلول های بدن شان به جای ۴۶ کروموزوم ۴۷ کروموزوم دارند. کروموزوم بخش بسیار کوچک سلول است که ژن ها در آن جمع شده و حاوی اطلاعاتی است که بدن ما را شکل می دهد .

روش های غربالگری سندرم داون در دوران بارداری

به عنوان مثال رنگ پوست، چشم ها، موها و مونث یا مذکر بودن در این بخش کوچک مشخص می شود. کروموزوم اضافی در بدن فردی که از سندرم داون رنج می برد در پروسه شکل گیری اندام ها تاثیر گذاشته و باعث ایجاد تغییرات جسمی و ذهنی می شود. مبتلایان به این نوع سندرم با دیگران تفاوت دارند. بخشی از این تفاوت ها به خصوصیات ظاهری و بخشی دیگر به ویژگی های ذهنی ارتباط دارد. مهم آن است که بدانیم سندرم دوان مانند سرما خوردگی نیست که کسی به آن مبتلا شود، بلکه پیش از تولد نمایان می شود. از هر ۸۰۰ نوزاد یک نفر با این اختلال به دنیا می آید.

از آنجا که اکثر بارداری ها در سنین زیر 35 سال اتفاق می افتند و تست های تشخیصی مانند آمنیوسنتز ( در این آمون مقدار اندکی از مایع آمنیوتیک که حاوی سلول های جنینی است، در حین سونوگرافی توسط سرنگ گرفته می شود) تنها در زنان بالای ۳۵ سال انجام می شود. بدیهی است که تنها حدود ۳۰ درصد موارد سندرم داون با استفاده از این روش آشکار خواهد شد. از سوی دیگر، استفاده از روش های تشخیصی تهاجمی برای همه زنان باردار کاری دشوار است. امروزه با استفاده از روش های غربالگری در دوران بارداری موارد پر خطر را شناسایی کرده و آزمایش های تشخیصی انجام می دهند .

غربالگری چیست؟

غربالگری روشی است که افراد به ظاهر سالم که ممکن است از نظر یک اختلال یا بیماری خطر بالایی داشته باشند را شناسایی می کند. غربالگری می تواند احتمال به وجود آمدن یک وضعیت خاص را کاهش دهد ولی نمی تواند تضمینی برای عدم بروز آن باشد .

تست غربالگری در دوران بارداری چه خصوصیاتی دارد؟

در هر برنامه غربالگری باید حداقل موارد مثبت کاذب(به مواردی اطلاق می شود که نتیجه آزمون مثبت است اما شخص بیمار نیست) در کنار حداقل موارد منفی کاذب وجود داشته باشد. همچنین برای تأیید نتایج غربالگری نیاز به آزمون تشخیصی است تا به وسیله آن از نتیجه آزمون غربالگری اطمینان حاصل کرد. تصمیم گیری در مورد این که یک آزمون غربالگری يا تشخيصي در دوران بارداری انجام شود، شخصي است .

گرچه انجام این آزمون در دوران بارداری به مادر آرامش خیال می دهد، اما زمانی که نتیجه غربالگری مثبت باشد می تواند به نگرانی بی مورد تبدیل شود. گر چه آزمایش های تشخیصی برای پیگیری وجود دارد ولی خطر انجام این آزمون ها و همچنین زمان نسبتا طولانی گرفتن نتیجه آزمایش را نمی توان نادیده گرفت. بسیار مهم است بدانید که نتیجه آزمون برایتان چه معنایی دارد و بر اساس نتایج به دست آمده چه تصمیمی خواهید گرفت . در گذشته سن مادر به عنوان شاخص پر خطر بودن آن در نظر گرفته می شد . اما امروزه از نشانه ها و استراتژی های متعدد برای غربالگری سندرم داون استفاده می شود. متخصصان نتایجی که از آزمون های سه ماهه اول و دوم و سونوگرافی به دست آمده را ترکیب و ارزیابی می کنند.

انواع روش های تست غربالگری در دوران بارداری :

آزمون" کواد راپل " یا " کواد مارکر "

رايج ترين آزمون غربالگري سندم داون كه در بسياري از كشورهاي جهان به صورت ملي بر روي تمامي مادران باردار انجام مي گیرد، آزمون كوآد ماركر است. با استفاده از اين آزمون می توان ۸۰ درصد موارد ابتلا را تشخیص داد. کواد مارکر چنان که از اسمش پیداست، از چهار آزمایش تشکیل شده است . در تمام روش های غربالگری، مقادیر هر یک از پارامتر ها اندازه گیری شده و مقیاس های به دست آمده با مقادیر طبیعی مربوط به هر کدام در همان روز بارداری مقایسه می شود . از آنجا که مقدار طبیعی مارکر های غربالگری در روزها و هفته های مختلف دوران بارداری متغییر است، هنگام مراجعه به آزمایشگاه نتیجه سونوگرافی را به همراه داشته باشید . ارزان بودن نسبی در مقایسه با سایر آزمون های تشخیص و دسترسی آسان از مزایای آن است. برتری دیگر آن قابلیت ارزیابی نقص های باز لوله عصبی است .

غربالگری توأمان سه ماهه اول

این روش در اوائل دهه ۱۹۹۰ با اندازه گیری تجمع مایع پشت گردن جنین در سه ماهه اول بارداری و ارتباط آن با ریسک سندرم داون مطرح گردید. این روش فقط در سه ماه اول (یازده هفته و صفر روز تا ۱۳ هفته و ۶ روز) ارزش دارد. استفاده از تکنیک های استاندارد برای اندازه گیری NT باعث شده است که قدرت تشخیص بالاتری برای تشخیص سندرم داون به دست آید. بهترین زمان برای اندازه گیری NT هفته ۱۲ تا ۱۳ بارداری است . مزیت غربالگری سه ماهه اول این است که بانوان باردار قبل از ۱۴ هفتگی از نتیجه آگاه می شوند و می توانند برای انجام مشاوره ژنتیک به پزشک متخصص مراجعه کنند، در عین حال می توانند روش آمنیوسنتز را نیز در سه ماهه دوم انتخاب کنند. به هر حال میزان نسبی بالای سقط در روش CVS و نیز امکان خطای سونوگرافی در این روش باید مد نظر قرار گیرد. باید توجه داشت که این تست توانایی غربالگری نقص های باز لوله عصبی را ندارد .

غربالگری یکپارچه سه ماهه اول و دوم

در سال ۲۰۰۲ آزمون غربالگری یکپارچه معرفی شد. در این روش از مارکرهای سه ماهه اول و دوم (کواد) همچنین سن مادر برای محاسبه خطر ابتلا جنین به سندرم داون استفاده می شود. نتیجه آزمون فقط بعد از انجام آزمایش های مرحله دوم (کواد) کامل و گزارش می شود. میزان موفقیت غربالگری یکپارچه بیش از ۹۰ درصد است. مزیت اصلی غربالگری یکپارچه میزان تشخیص بالا و " مثبت کاذب "اندک است. " مثبت کاذب " اندک به معنای نیاز کمتر به بکارگیری روش های تهاجمی و کاهش خطر سقط در بارداری های طبیعی است.

غربالگری متوالی

در این روش بانوان باردار بر اساس نتایج غربالگری سه ماهه اول به سه دسته ریسک بالا، ریسک متوسط و ریسک پایین تقسیم می شوند. بانوان با ریسک بالا برای انجام CVS فرستاده می شوند. آنهایی که ریسک پایین دارند احتیاجی نیست که تست غربالگری دیگری در موردشان اجرا شود و فقط بانوانی که دارای ریسک متوسط هستند کاندید انجام غربالگری مرحله دوم (کواد) می شوند. با اجرای این استراتژی نه تنها میزان تشخیص بالا و «مثبت کاذب» پایین است بلکه از میزان تست غربالگری ( کواد) در سه ماهه دوم بارداری نیز می کاهد. میزان تشخیص روش غربالگری متوالی نیز بیشتر از 90 درصد است. پس از مرحله غربالگری، یک ریسک عددی به دست می آید که احتمال داشتن یک فرزند مبتلا به یک بیماری خاص را برای پدر و مادر محتمل می کند.حال پدر و مادر باید در مورد انجام تست های تشخیصی تصمیم گیری کنند. تصمیم یک زن برای اینکه یک تست تشخیصی مانند آمنیوسنتز را انجام دهد بر مبنای چند عامل شکل می گیرد: خطر ابتلا جنین به یک اختلال کروموزومی، خطر سقط جنین در اثر بکارگیری تست تهاجمی. انجام آمنیو سنتز در هفته های 16تا 20 حاملگی، دقیق ترین و قابل اعتماد ترین روش برای تشخیص سندرم داون در سه ماهه دوم است. امروزه دیگر سن 35 سالگی به عنوان مرز تعیین کننده تست های غربالگری و یا تشخیصی بکار نمی رود. در مورد بارداری های چند قلویی، انجام تست های غربالگری با استفاده از مارکر های سرمی، حساسیت کمتری ایجاد می کنند و اندازه گیری NT می تواند کمک کننده باشد.

پيشنهادها

۱- تمام زنان باردار، بدون در نظر گرفتن سن، باید از نظر سندرم داون غربالگری شوند .

۲- سن مادر اساس خوبی برای انتخاب آزمون های تشخیصی آمنیوسنتز / CVS نیست.

۳- زنانی که در سه ماهه اول آزمون های غربالگری را در دوران بارداری انجام می دهند باید در سه ماهه دوم دست کم از نظر غربالگری آزمون AFP را انجام دهند .

۴- در مورد بارداری های چند قلویی، اندازه گیری NT از سایر روش ها برای غربالگری سندرم داون مناسب تر است .

۵- روش هایی که از ترکیب غربالگری سه ماهه اول و دوم با هم استفاده می کنند، مانند Sequential و Integrated به علت میزان تشخیص بالاتر آنها، به دیگر روش ها ارجحیت دارند .

پیش بینی تولد سالانه ۳هزار نوزاد سندروم داون/ اقدام وزارت بهداشت برای توسعه جمعیت سالم

پیش بینی تولد سالانه ۳هزار نوزاد سندروم داون/ اقدام وزارت بهداشت برای توسعه جمعیت سالم

رئیس اداره ژنتیک وزارت بهداشت با بیان اینکه غربالگری‌های پیش از تولد فاقد پوشش کافی در کشور هستند، گفت: بدون مداخله پیشگیرانه سالیانه در کشور حدود ۳ هزار مبتلا به سندروم داون متولد می‌شوند، به عبارت دیگر در صورتی که جنین بدون بررسی به دنیا بیاید احتمال چنین تولدهایی وجود دارد.

دکتر اشرف سماوات در گفت‌وگو با ایسنا، با بیان اینکه عقب ماندگی ذهنی علل بسیار متفاوتی دارد، گفت: علل محیطی و علل ژنتیکی دو عامل موثر در بروز عقب ماندگی ذهنی هستند. البته ۸۵ درصد عقب ماندگی های ذهنی اساسا خفیف هستند و توجه ما بیشتر معطوف بر عقب‌ماندگی‌های ذهنی متوسط تا شدید و عمیق هستند. علت بروز بخش عمده عقب ماندگی‌های ذهنی شدید و عمیق عوامل ژنتیکی هستند که از مهم‌ترین دلایل بروز عقب ماندگی ذهنی در این دست، بیماری‌های کروموزومی است.

وی در ادامه دسته دیگری از بیماری‌های مهم و نسبتا درمان پذیر شامل بیماری‌های متابولیک ارثی را در بروز عقب ماندگی ذهنی موثر خواند و تصریح کرد: توجه ما به این دسته از بیماری‌ها از آنجایی نشات می‌گیرد که در میان بیماری‌های ژنتیک به طور نسبی درمان پذیر هستند. اداره ژنتیک وزارت بهداشت توجه ویژه‌ای به این دو دسته یعنی بیماری‌های کروموزومی و متابولیک ارثی دارد. بخشی دیگر از عقب ماندگی‌های ذهنی علل نامعلوم دارند و پیش بینی می‌شود این بخش نیز غالبا ژنتیکی باشند که با توسعه امکانات تشخیص ژنتیک این معما نیز حل خواهد شد؛ اما ما فعلا روی آن دسته از این بیماری‌ها تمرکز داریم که علت مشخصی برای آنها قابل پیش‌بینی است و بنابراین این بیماری‌ها می‌توانند پیشگیری و در بخشی نیز درمان شوند. گروهی که علل بروز عقب ماندگی ذهنی در آنها مشخص است و می‌توانیم با مداخله پزشکی به آنها کمک کنیم اهمیت بیشتری دارند.

وی مهم‌ترین گروه بیماری‌های کروموزومی که عقب‌ماندگی‌های‌ متوسط تا شدید و عمیق ایجاد می‌کنند را گروهی معرفی کرد که یک کروموزوم اضافه در ترکیب کروموزومی خود دارند و ادامه داد: سندروم داون، سندروم ادوارد و سندروم پاتو از این گروه بسیار پر اهمیت است که باز هم در این سه مورد سندروم داون به علت آنکه شایع‌تر است، اهمیت زیادی دارد. زمانی که از سندروم داون در این مبحث سخن می‌گوییم، به مواردی از سندروم داون که به دلیل کامل نبودن اختلال ژنتیکی در همه سلول ها ایجاد می‌شود و نوع نادری هستند و چون اختلال در همه سلول‌ها کامل نیست توانایی‌های بهتری دارند و حتی به مدرسه و محل کار هم می‌روند اشاره نمی‌کنیم. ما در نظام سلامت از غربالگری موارد سندروم داون صحبت می کنیم که اختلال در تمام سلول‌های بدن دارند و تکامل کودک مختل و ناتوانایی ذهنی متوسط تا شدید دارند.

وی در ادامه، افزود: این بیماری ها می‌توانند در ابتدا بررسی خون مادر و سونوگرافی چینِ گردنی جنین انجام می‌شود و اگر احتمال ابتلای جنین به عقب ماندگی ذهنی مشخص بود و این خطر بالا بود با آزمایشات قطعی جنینی، بررسی نهایی انجام و در صورتی که ابتلای جنین قطعی شد و خانواده رضایت به ختم حاملگی داشتند، برای تایید به پزشکی قانونی معرفی و بعد از تایید این سازمان، والدین به بیمارستان معرفی و ختم بارداری انجام می شود. بدیهی است اگر آزمایشات مقدماتی که در واقع خطرسنجی است، منفی باشد و یا آزمایشات نهایی منفی باشد، مادر برای ادامه بارداری مراقبت دریافت خواهد کرد و همینطور مادرانی که علی رغم ابتلای جنین ترجیح می دهند فرزند خود را به دنیا آورند.

رئیس اداره ژنتیک وزارت بهداشت با تاکید بر اینکه این نوع عقب ماندگی ذهنی تفاوت جغرافیایی ندارد، اظهار کرد: تفاوت‌ها بر اساس سن بارداری مادر است؛ هرچه سن افزایش پیدا کند احتمال بروز بیماری زیاد بیشتر است؛ یعنی اگر در استانی مادران بالای ۳۵ سال بیشتر باشند بیماری احتمال بروز بیشتری دارد. پیش‌بینی ما این است که بدون معرفی انواع سندروم انجام استراتژی مداخله پیشگیرانه سالیانه در کشور حدود ۳ هزار مبتلا به سندروم داون متولد می‌شوند، به عبارت دیگر در صورتی که جنین بدون بررسی به دنیا آید احتمال چنین تولدهایی وجود دارد. غربالگری‌ها نیازمند فرمت سازمان یافته و با پوشش کافی هستند که این پوشش فعلا کافی نیست، بنابراین تعدادی از موارد بیمار متولد می‌شوند.

سماوات بیماری‌های متابولیک ارثی را گروه مهمی از بیماری‌های کودکان معرفی کرد و افزود: تا پیش از پیشرفت‌های ژنتیکی اخیر در سراسر دنیا در مورد این بیماری‌ها دچار استیصال بودیم، اما طی دو دهه اخیر موفقیت‌های زیادی به وجود آمده است که به تشخیص این گروه از بیماری‌ها به طور روزافزون دست یافته‌ایم. اداره ژنتیک پس از اجرایی شدن برنامه غربالگری فنیل کتونوری در کشور با همین مدل، برنامه دیگری تدوین کرد که امروز می‌توانیم شناسایی بیماری‌های خانواده متابولیک ارثی را به ۵۴ بیماری گسترش دهیم. از ۳ سال قبل روی این موضوع متمرکز شده و توسعه مناسبی در کشور ایجاد شده است که شبکه کشوری آزمایشگاهی غربالگری بیماری‌های متابولیک ارثی تکمیل شد و استان‌های قابل ملاحظه‌ای در نظام پیشگیری و درمان در حال حاضر فعال هستند. این فرایند در همان بستر بیماری pku فعال است و با مخارج کم و مقرون به صرفه امروزه در ایران این بیماری‌ها در بسته وسیعی غربالگری می‌شوند؛ البته این غربالگری در همه‌ کشور نیست و نیاز به گسترش دارد.

وی افزود: این دو برنامه بزرگ از برنامه‌های عظیمی است که در کشورمان انجام می‌شود. در برنامه ژنتیک اجتماعی طبق قولی که از پیش دادیم برای سه اِلمان پوششی ژنتیک در سه دوره هنگام ازدواج، بارداری و نوزادان برنامه‌های بزرگی تدوین و با ایجاد زیرساخت‌ها در نظام سلامت معرفی انواع سندروم انجام استراتژی اجرایی شد.

وی درباره غربالگری بیماری‌های نادر تصریح کرد: نظامی برای ارزیابی ژنتیکی در تمام سنین تدوین و در نظام سلامت ادغام شده که بر حسب آن مکانیسمی قوی، وسیع و پوشش دهنده برای شناسایی بیماران نادر به وجود آمده است. گروه هدف ما تمام بیماری‌های نادر ژنتیکی و ارثی هستند.

رئیس اداره ژنتیک وزارت بهداشت در پایان با اشاره به تاکید مقام معظم رهبری به توسعه جمعیت سالم، گفت: ما در نظام سلامت اعتقاد عمیق علمی، کاربردی و عملیاتی به این دستور و امر مهم و استراتژیک داریم. تمام تمرکز باید بر توسعه جمعیت سالم باشد که لازمه‌ این امر توسعه غربالگری‌ها است که سلامت کودکان در تولد را حمایت می‌کند. غربالگری که تمام جوانب اجتماعی و فنی آن در راستای توسعه‌ جمعیت سالم است، می‌تواند در راستای این منویات باشد. غربالگری مناسب در چهارچوب ضوابط، مبتنی بر استانداردهای فنی، اجتماعی، دینی و فرهنگی و حقیقتا در راستای توسعه جمعیت سالم، پویا و بالنده است. توصیفاتی که مقام معظم رهبری برای توسعه جمعیت داشته‌اند و ما موظفیم به این شروط دقت کنیم و توسعه جمعیت را با این شروط برآورده سازیم. وزارت بهداشت در این بخش از توسعه جمعیت و حفظ سلامت جمعیت سهم جدی دارد و غربالگری‌ها بخش بزرگی از این وظیفه است که باید با تمام ضوابط و با تمام استاندارد ها پیاده و اجرا شود.

بیماری و سندرم منیر(یا میگرن گوشی ) چیست؟

بیماری منیر بیماری گوش داخلی است و فیزیوپاتولوژی بسیار زیبایی برای ان شرح داده شده است ولی علت ان مشخص نیست
منییر یکی از بیماری های گوش داخلی است که در آن هیدروپس آندولنف اتفاق می افتد.
در گوش داخلی و در فضای حلزون یا کوکلئا سه راهرو وجود دارد
که دوتای بالایی و پایینی آنها با مایع آندولف
و راهروی میانی با مایع پری لنف پر شده است.


مجاری با افزایش اندولنف مجاری عادی اندولنف
اتفاقی که در هیدروپس آندولنف می افتد به این شکل است مایع موجود در راهروی میانی یا همان پری لنف افزایش می یابد.
این افزایش حجم باعث پاره شدن پرده ی جدا کننده ی این راهرو ها می شود و مایعات آندولنف و پری لنف با هم مخلوط می شوند که این پاره شدن موجب برهم خوردن تعادل الکترولیت های سدیم و پتاسیم درگوش داخلی میگردد و موجب تحریک شدید گیرنده های تعادلی موجود در حلزون و بدنباله آن
سرگیجه شدید،
وزوز گوش،
پری گوش
و در نهایت تحریک سلولهای شنوایی و بدنباله ی آن کم شنوایی فرکانس های بم میشود.
در دهه اخیر بسیاری از محققین این علائم را جزئی از علائم میگرن مطرح کرده اند
میگرن یک بیماری شناخته شده عروقی در پزشکی است که در این بیماری ،
عروق خونی بشدت منقبض و سریع منبسط می گردند
در این انقباض وانبساط که در رگهای ارگانهایی مختلف می تواند اتفاق بیفتد
امکان وجود علائم زیادی به علت کم خونی در ان عضو بروز میکند
و معولاً این بیماری میگرن گوشی ( یا همان بیماری ویا سندرم منیر ) دارای ۴ علامت مشخص است:
۱-حملات ناگهانی سرگیجه
۲-وزوز گوش (صدای مداوم گوش)
۳-کاهش شنوایی
۴- احساس پری در گوش می باشد.
میگرن گوشی ( یا همان بیماری ویا سندرم منیر ) در نتیجه اختلال در مایع گوش داخلی بوجود می آید.
همانند دیگر بیماری ها علائم از یک بیمار تا بیمار دیگر متفاوت می باشد.
میران کاهش معرفی انواع سندروم انجام استراتژی شنوایی ممکن است از حد خفیف تا ناشنوایی کامل دیده شود.
سرگیجه در بعضی بیماران آنقدر شدید است که شخص قادر به رانندگی و یا رفتن به سر کار نمی باشدو ممکن است هر چند روز یک نوبت فرد دچار حملات سرگیجه بشود.
این بیماری معمولاً یک گوش را درگیر می سازد. اما گاهی متاسفانه هر دو گوش مبتلا می گردند.
بدلیل متنوع بودن و درجات مختلف بیماری، درمان بیماران متفاوت است.

درمان های غیر داروئی و خوراکی
رژیم غذایی کم نمک ( یا رژیم کم سدیم )
بیشتر کسانی که از میگرن گوشی ( یا همان بیماری ویا سندرم منیر ) رنج می برند به نمک بسیار حساسند به همین دلیل رژیم غذایی کم نمک برای این بیماران توصیه می شود. غذاهایی که سدیم کم دارند (می توا نند استفاده نمایند):
-ماکارونی -برنج -رشته فرنگی -سیب -میوه های دانه ای(حبه ای) -کاهو -آلو -انگور -نارنگی -نخودسبز -اسفناج -کلم -گلابی -آناناس -گندم -گیلاس -اغلب میوه ها -سبزیجات -مارچوبه -گوشت بره-گوشت گاو - گوشت گوساله -ماهی (تمام ماهی ها) -گوشت چهار پایان -مرغابی
غذاهای دارای پتاسیم بالا(که می توان مصرف نمود):
زردآلو -موز -پرتغال -طالبی -سبزیجات -هندوانه -خربرزه -خیار -کلم سنگ -هویج -کرفس -سیب زمینی -انواع نخود سبز -گوجه فرنگی -گرفروت -اغلب میوه های تازه -مرغ -کمپوت گیلاس
غذاهایی که می توان مصرف نمود:
گندم (نان بی نمک) -برنج -جو(سوپ و نان جو) -ذرت -قند -مربا -شیرینی و ژله(اگر بیماری قند ندارید) -تخم مرغ -شیر -کره -خامه (اگر چربی خون بالا نیست)
غذاهای محدود که دوباره در هفته بیشتر نباید استفاده نمود:
-کدو -گل کلم – ترتیزک – ترب – تربچه – جعفری – گرمک – طالبی - توت فرنگی -لیمو شیرین – انجیر – خرما - نارگیل -بادام زمین – خردل - هلو
غذاهایی با سدیم بالا(نباید مصرف نمود):
کلوچه -بیسکویت های نمکی -محصولات پنیر -پنیر -شیرغلیظ شده -ترشی ها -آب گوجه (رب) -پیاز شور -خیار شور -سوپهای آماده -چیپس سیب زمینی -نانهای نمک دار -باقلا -زیتون -کشمش -خاویار -کره با بادام زمینی -غذاهای از قبل آماده شده -سبزیجات کنسرو شده

جایگزین کردن کلرور پتاسیم بجای کلرور سدیم (نمک طعام):
- مصرف روزانه مقداری کمپوت گیلاس
داروهای بازکننده عروق
این داروها سبب انبساط عروق خونی شده و موجب بهبود گردش خون در ناحیه گوش داخلی می شود و در نتیجه باعث کاهش فشار مایع گوش داخلی (آندولنف) می شود عده ای مصرف این داروها را توصیه می نمایند
و همچنین توصیه می شود از مصرف سیگار(به علت نیکوتین) و قهوه (بخاطر کافئین)که سبب انقباض عروق می شود خودداری گردد.
کاهش اضطراب (استرس)
استرس های روحی در میگرن گوشی ( یا همان بیماری ویا سندرم منیر ) سبب سرگیجه می شود
- تمرینهایی که موجب شل شدن عضلات و آرامش بخش باشد
- یا حتی تغییر در روش زندگی برای بهبود سرگیجه پیشنهاد می شود.

درمان های داروئی :
استفاده از داروهای مسکن سرگیجه وسردرد مانند
- قرص بتاهیستین (بتاسرک )8 یا 16 میلی گرمی
- قرص دیمن هیدرینات
- قرص سیناریزین ( 25 یا 75 میلی گرمی )
- قرص سوماتریپتان (50 و100 میلی گرمی ) فقط مسکن درد های میگرنی می باشد
- قرص ریزوتریپتان ( 2 و 5 میلی گرمی ) فقط مسکن درد های میگرنی می باشد
- آمپول دیازپام ( 10 میلی گرمی ) فقط دپرسور لابیرنت وکنترل کننده سرگیجه های شدید میگرنی می باشد
- آمپول پرومتازین (25 میلی گرمی ) فقط دپرسور لابیرنت وکنترل کننده سرگیجه های شدید میگرنی می باشد
بر اساس میزان سرگیجه ، پزشک شما این دارو ها را از روزی یک قرص تا سه قرص ویا تزریق امپول تجویز خواهد نمود .

استفاده از داروهای درمان کننده میگرن :
1- داروهای بتا بلوکر ها ( این داروها برای علائم مختلف میگرن مانند طپش قلب و افزایش فشار خون میگرنی و درد های قلبی نیز استفاده می شود که عملا میگرن را بهبود می بخشد وعلائم بهبود می یابند ) مانند
- پروپرانول ها : پروپرانولول 10 یا 20 یا 40
( که پزشک شما بر اساس علائم وبر اساس نتیجه داروهای قبلی تصمیم به تجویزومقدار داروی شما می نماید )
- متوپرولول ها : متورال 50 یا متوپرولول 47.5
( که پزشک شما بر اساس علائم وبر اساس نتیجه داروهای قبلی تصمیم به تجویزومقدار داروی شما می نماید )
- بیزوپرولول ها : کنکور 2.5 یا 5 یا 10
- ( که پزشک شما بر اساس علائم وبر اساس نتیجه داروهای قبلی تصمیم به تجویزومقدار داروی شما می نماید )

2- داروهای کاهش دهنده اضطراب واسترس ( این داروها برای علائم مختلف میگرن مانند استرس و اضطراب و یا ترس (پنیک) نیز استفاده می شود که عملا میگرن را بهبود می بخشد وعلائم بهبود می یابند )
- ایمی پرامین : ایمی پرامین 10 و 25
- ( که پزشک شما بر اساس علائم وبر اساس نتیجه داروهای قبلی تصمیم به تجویزومقدار داروی شما می نماید )
- سیتالوپرام : سیتالوپرام 10 و 20
- ( که پزشک شما بر اساس علائم وبر اساس نتیجه داروهای قبلی تصمیم به تجویزومقدار داروی شما می نماید )
- اس سیتالوپرام : اس سیتالوپرام 10 و 20
- ( که پزشک شما بر اساس علائم وبر اساس نتیجه داروهای قبلی تصمیم به تجویزومقدار داروی شما می نماید )
- فلوکسیتین : فلوکسیتین 10 و 20
- ( که پزشک شما بر اساس علائم وبر اساس نتیجه داروهای قبلی تصمیم به تجویزومقدار داروی شما می نماید )
همانطور که ملاحظه می فرمایید
در داروهای بتا بلوکر ویا کاهش دهنده استرس فرم های داروئی مختلف با دوزهای متفاوت دارد
این موضوع برای این انجام شده که ممکن است بیمار با مصرف یک نوع داروئی عدم تحمل داشته باشد وبا نوع دیگرعوض می شود
(هیچ تستی بجز مصرف دارو واعلام بیمار وجود ندارد که تحمل داروئی را مشخص نماید )
حتما در صورتیکه بعد از ده روز اول مصرف دارو احساس می کنید تحمل مصرف دارو را ندارد
برای تغییر فرم داروئی
ویا کاهش دوز داروئی با پزشک تان مشورت نمایید .

ادرار آورها (زیاد کننده ادارار)
از آنجا که میگرن گوشی ( یا همان بیماری ویا سندرم منیر ) به علت افزایش مایعات گوش داخلی است بعضی محققین معتقدند که داروهای ادرار آور موجب دفع مایع از بدن (کاهش تجمع مایع در بدن) می شود ولی اکنون با توجه به فیزیوپاتولوزی بیماری میگرن این روش درمانی بتدریج کمتر مصرف می شود .
درمان های جراحی و یا تزریق دارو :
خیلی بندرت ممکن است اتفاق بیفتد
- تزریق دگزامتازون در گوش میانی : در بیماران با سرگیجه های شدید ویا تنی توس های غیر قابل تحمل که شنوائی دارند
- تزریق جنتامایسین: در گوش های ناشنوا با سرگیجه
- دکومپرس سال اندولنفاتیک ویا گذاشتن شنت در کیسه اندولنفاتیک: با این کار مقدار مایع اضافی دفع می شود و فشار مایع داخل گوش کاهش می یابد. امروزه طرفدار زیادی ندارد
- قطع عصب وستیبولر : برش عصب دهلیزی جهت قطع کامل سرگیجه و در ادامه مداخلات توانبخشی برای بهبود تعادل
- کوکلئوساکولوتومی : جهت تخلیه ی کامل مایع گوش داخلی در صورتیکه بیمار شنوائی در گوش مبتلا نداشته باشد
- لابیرنتکتومی: در این روش قسمتی از گوش که مسئول تعادل است، برداشته می شود. در صورتیکه بیمار شنوائی در گوش مبتلا نداشته باشد

با انواع سدهای ایمنی بدن بهتر آشنا شوید

دفاع از بدن در برابر میکروب ها وظیفه چیست

غیر ممکن است که در مورد یک بیماری یا روش درمان آن مقاله‌ای بخوانید که در آن به «سیستم دفاعی بدن» اشاره نشده باشد. سیستم دفاعی بدن از چند سد دفاعی تشکیل شده است که هر کدام در سطحی متفاوت به مقابله با خطراتی می‌پردازند. اما هرکدام از این سد‌ها چه نقشی در سیستم ایمنی دارند و یا اولین سد دفاعی بدن چیست؟ در ادامه این مطلب با معرفی و بررسی انواع سدهای دفاعی بدن، با استناد به جدیدترین اطلاعات پزشکی به سوالاتی از این قبیل پاسخ می‌دهیم؛ با مجله پزشکی سلامتی سیب همراه باشید.

سدهای دفاعی بدن کدامند؟

وظیفه نخست سیستم ایمنی در محافظت از بدن، جلوگیری از ورود میکروب‌ها و سلول‌های بیگانه به بدن است. این وظیفه به کمک سدهای مختلف دفاعی بدن انجام می‌پذیرد. سیستم ایمنی بدن ما سه سطح متفاوت دارد: سطح فیزیکی، سطح مقاومت غیر اختصاصی و سطح مقاومت تخصصی.

اولین سد دفاعی بدن چیست

اولین سد دفاعی بدن چیست؟

پاسخ به سوال اولین سد دفاعی بدن چیست، تنها در یک مورد خلاصه نمی‌شود و این سیستم خود چندین سد دفاعی را شامل می‌شود که عبارتند از:

سد دفاعی پوست

پوست اولین سد دفاعی بدن در برابر میکروب ها به حساب می‌آید. لایه خارجی پوست موسوم به اپیدرم (Epidermis) از سلول‌های به هم فشرده‌ای تشکیل شده است که حتی اجازه عبور به کوچکترین باکتری‌ها و ویروس‌ها را نمی‌دهند و همچنین به عنوان اولین سد دفاعی بدن در برابر میکروب ها شناخته می‌شوند.

این بافت متراکم مانند یک سد جلوی ورود کلیه عوامل بیماری زا و مواد مضر را به بدن می‌گیرد و تنها مولکول‌های بسیار کوچک مانند آب و گازهای ساده قادرند از آن عبور کنند. از این رو تا زمانی که این لایه آسیب نبیند، امکان ورود عوامل بیماری زا به بدن وجود ندارد. این موضوع اهمیت حفظ سلامت پوست و مراقبت از زخم‌ها و آسیب‌های پوستی را به ما یادآور می‌شود.

سد دفاعی مخاطی

دستگاه گوارش ما به دلیل ورود غذا و مایعات و دستگاه تنفس به علت ورود هوا، در مواجهه با باکتری‌ها، ویروس‌ها و قارچ‌ها قرار دارند. برای جلوگیری از این موضوع، سیستم دفاعی بدن ما تکامل یافته است. مخاط پوشاننده دستگاه گوارش و تنفس از بافتی متراکم تشکیل شده‌ است که اجازه عبور عوامل بیماری زا را به داخل خون نمی‌دهد.

این مخاط همچنین ماده خاصی به نام موکوس (Mucous) ترشح می‌کند که خاصیت چسبندگی دارد، میکروب‌ها را به دام می‌اندازد و جلوی حرکت آزادانه آن‌ها را می‌گیرد. در داخل موکوس آنزیمی به نام Lysozyme وجود دارد که می‌تواند باعث تجزیه دیواره خارجی باکتری‌ها و متلاشی شدن آن‌ها شود. پس باکتری‌ها ابتدا به علت خاصیت چسبندگی موکوس به آن می‌چسبند و سپس به کمک Lysozyme دیواره خارجی آن‌ها متلاشی می‌شود و از بین می‌روند. در داخل بزاق دهان نیز Lysozyme وجود دارد. همچنین دستگاه تناسلی خانم‌ها دارای سد دفاعی مخاطی است و مخاط آن موکوس ترشح می‌نمایند.

سد دفاعی در محافظت از چشم

آیا تاکنون به این فکر کرده‌اید که اولین سد دفاعی بدن در برابر میکروب ها و سایر عوامل بیماری زا برای محافظت از چشم‌ها معرفی انواع سندروم انجام استراتژی چیست؟

دفاع از بدن در برابر میکروب ها وظیفه ی چیست

اولین سد دفاعی چشم‌ها، پلک و مژه‌ها هستند که جلوی ورود گرد و خاک را می‌گیرند. ترشح مداوم اشک نیز سطح قرنیه چشم را به طور مداوم شستشو داده و ذرات و میکروب‌ها را از روی آن پاک می‌نماید. داخل اشک آنزیم Lysozyme وجود دارد که با روشی که قبلا ذکر شد، باعث از بین رفتن باکتری‌ها می‌گردد. اشک از گوشه چشم وارد بینی می‌شود و باقیمانده میکروب‌های موجود در اشک توسط سیستم دفاعی داخل بینی از بین می‌روند.

بیشتر بخوانید: علائم تیروئید کم کار

سد دفاعی بینی

موهای داخل بینی به کمک موکوسی که از مخاط آن ترشح می‌شود، جلوی ورود گرد و غبار و میکروب‌ها را به داخل بینی می‌گیرند. راه‌های هوایی داخل بینی پیچ در پیچ هستند تا با ایجاد حالت چرخشی، به دام افتادن ذرات را تسهیل نمایند. در راه‌های هوایی داخل برونش‌ها موهای کوتاهی به نام مژک وجود دارند که پیاپی در حال حرکت به سمت بالا و خارج از راه‌های تنفسی هستند. میکروب‌ها ابتدا به موکوس ترشح شده توسط مخاط می‌چسبند و سپس با حرکت مژک‌های تنفسی به سمت خارج از دستگاه تنفس هدایت می‌شوند. موکوس ایجاد شده در دستگاه تنفس سپس وارد مری و معده می‌شود و میکروب‌های موجود در آن توسط اسید معده از بین می‌روند. اسید معده همچنین از سدهای مهم دفاعی در برابر میکروب‌های موجود در غذا است.

سدهای دفاعی ادرار، مدفوع و استفراغ

جالب است بدانید که ادرار، مدفوع و استفراغ نیز از جمله سدهای دفاعی بدن به حساب می‌آیند و هنگام خروج از بدن، میکروارگانیسم‌ها و میکروب‌ها را همراه خود دفع می‌کنند.

دومین سد دفاعی بدن چیست؟

همانطور که عنوان شد، دومین سطح دفاعی بدن مقاومت غیر اختصاصی است. در این مرحله عامل بیماری زا وارد بدن شده است و حالا سد دوم دفاعی بدن باید آن را سرکوب کند. اما علت نامگذاری غیر اختصاصی برای دومین سد دفاعی بدن چیست؟ این بدان معناست که در این سطح تمامی متهاجمین بدون استثنا و جداسازی نابود می‌شوند.

بیگانه‌خوارها

در سطح دوم دفاعی بدن، سلول‌های فاگوسیتیک که به بیگانه‌خوارها معروف هستند نقش اصلی را ایفا می‌کنند. این سلول‌ها تمامی میکروب‌هایی که به بافت بدن می‌رسند را خورده و نابود خواهند کرد.

التهاب

التهاب یک پاسخ بافت موضعی است که در صورت آسیب بافت‌ها و یا در پاسخ به سایر محرک‌ها رخ می‌دهد. التهاب گلبول‌های سفید بیشتری را به قسمتی که میکروب‌ها حمله کرده‌اند، می‌کشاند. پاسخ التهابی سبب ایجاد تورم، قرمزی، گرما و درد می‌شود.

تب باعث مهار رشد باکتری‌ها شده و نرخ بازسازی بافت را در طول عفونت افزایش می‌دهد.

دومین سد دفاعی بدن چیست

سومین سد دفاعی بدن چیست؟

پاسخ سوم بدن به متهاجمین، ترشح پادتن برای از بین بردن نوع خاصی از آن‌ها است و به همین دلیل به سطح سوم، مقاومت اختصاصی گفته می‌شود. در این بخش پادتن‌ها که خود از مواد خاصی از میکروب‌ها هستند، ترشح شده و بدن را وادار به یک واکنش ایمنی برای از بین بردن عوامل بیماری زا می‌کنند.

کلام آخر

تقویت سیستم ایمنی بدن، مهم ترین استراتژی در پیشگیری از بیماری‌ها است و همه نیاز دارند که به این موضوع توجه نمایند. پوست، پلک، مژه‌ها و بینی از مهم‌ترین سدهای دفاعی بدن و پیشگامان مبارزه با عوامل بیماری زا هستند که به جلوگیری از ابتلا به بیماری‌های مختلف کمک می‌کنند.

دکتر فرزاد فهیم تاش

تفاوت اساسی سد اول، دوم و سوم دفاعی بدن در چیست؟

سد اول از ورود عوامل بیماری زا جلوگیری کرده اما سد دوم و سوم آن‌ها را سرکوب می‌کنند.

خورده شدن میکروب‌ها جزء کدام سد دفاعی بدن است؟

بهترین راه تقویت سیستم ایمنی چیست؟

خواب کافی، رژیم غذایی حاوی ویتامین‌ها، غلات کامل، پروتئین‌ها و چربی‌های سالم.

سندروم فرزند میانی | تاثیرات منفی و مثبت سندروم فرزند میانی بر بزرگسالی

سندروم فرزند میانی | تاثیرات منفی و مثبت سندروم فرزند میانی بر بزرگسالی

سندروم فرزند میانی سندرومی است که به احساس به حاشیه رانده شدن فرزند وسط اطلاق می شود. به این صورت که، والدین فردی که یک برادر یا خواهر بزرگ تر و یک برادر یا خواهر کوچکتر از خود دارد، بیشترِ توجه و سرمایه گذاری خود را روی فرزندان اول و آخر می گذارند و لذا فرزند میانی کمتر به عنوان کودک مورد توجه قرار می‌ گیرد.

همچنین سندروم بچه (فرزند) میانی به حالتی گفته می‌شود که فرزند میانی خانواده به دلیل عدم دریافت توجه کافی(از نگاه خود، چه به درست و یا چه به غلط)، برای جلب توجه و بر طرف کردن نیاز های عاطفی خود رفتار های متفاوت، متضاد و یا حتی در مواردی عصیان گونه از خود نشان می‌دهد.برای مثال اگر برادر بزرگتر، فردی منظم و مرتب باشد، فرزند میانی برای جلب توجه بیشتر خلاف برادر خود رفتار خواهد کرد.رفتار بزرگسالان حتی در مواردی تا جایی پیش خواهد رفت که فرزند میانی در واقعیت نیز توجه کمتری دریافت خواهد کرد و در بعضی موارد حتی با وی به عنوان یک کودک نگاه نخواهد شد.

فرزندان میانی غالبا علاقه دارند تا از رقیبان توجه خود(خواهر و یا برادر کوچک تر و بزرگتر) پیشی بگیرند به همین دلیل معمولا در یک دو ماراتون بی پایان به سر می‌برند.این کودکان به علت این رقابت ها، شکست و برد های زیادی را تجربه می کنند که موجب ساخته شدن یک شخصیت قوی برای آنهاست.از طرفی این فرزندان به علت همین جنگ همیشگی که شاید همیشه باعث برد آنها نشود، در معرض افسردگی قرار دارند.

در سال 1964، آلفرد آدلر در نظریه خود ، او ادعا می کند که اگرچه ممکن است کودکان در همان خانواده به دنیا بیایند، اما ترتیب تولد آنها تا حد زیادی بر رشد روانی آنها تأثیر می گذارد.

طبق تئوری تولد آدلر، کودک بسته به ترتیب تولد ممکن است چندین ویژگی شخصیتی داشته باشد. مثلا:

فرزند اول خودکامه تر است و احساس می کند همه قدرت برای اوست به دلیل انتظارات بالا اغلب توسط والدین بوجود آمده است.

فرزند آخر مانند یک کودک لوس است و هرگز نمی تواند بالاتر از خواهر و برادر دیگر باشد.

فرزند وسط به دلیل قرار گرفتن بین بزرگ و کوچک خانواده به حاشیه رانده می شود

این نظریه راه را برای نگاه عمیق تر به اینکه چگونه ترتیب تولد بر رشد روانشناختی کسی تأثیر می گذارد ، هموار کرد. با این حال ، نظریه آدلر فقط یک تئوری بود و تحقیقات از آن زمان نتایج متضاد در مورد تأثیر نظم تولد را نشان داده است.

برخی کارشناسان معتقدند سندرم خواندن تجربیاتی که فرزندان وسط خانواده در طی بزرگ شدن شان از سر می گذرانند، اشتباه است. آن ها شاید احساس کنند مورد غفلت واقع شده و کم اهمیت شمرده شده اند، اما در اغلب موارد، وقتی به بلوغ و پختگی می رسند این افکار را کنار می گذارند.

سندروم فرزند میانی | تاثیرات منفی و مثبت سندروم فرزند میانی بر بزرگسالی

پیامدهای سندروم فرزند میانی

بر اساس دانسته های موجود باید گفت که ترتیب تولد در خانواده ها می‌تواند روی هوش و شخصیت فرزندان تاثیر گذار باشد زیرا رفتار والدین با فرزندان روی شکل گیری احساسات، شخصیت و حتی هوش آن ها بسیار موثر است.

به‌طور مثال، بدنبال یک تحقیق علمی دانشمندان شخصیت ۳۷۷ هزار دانش آموز دبیرستانی در کشور آمریکا را مورد بررسی قرار دادند. نتیجه این مطالعه نشان داد که فرزندان اول خانواده صداقت بیشتری داشته و ویژگی مدیریتی و سرپرستی در آن ها بیشتر است. همچنین اعلام شد که این افراد چندان اجتماعی نیستند و بیشتر از بقیه استرس و اضطراب دارند.

فرزندان وسط بسیار کوشا، شریف و با وجدان هستند و این در حالیست که فرزندان آخر خانواده بسیار روشنفکر و اجتماعی بشمار می‌روند. در مورد افرادی که خواهر یا برادر ندارند هم گفته می‌شود که عموما عصبی اما اجتماعی و برون گرا هستند.

با این توضیحات شاید بد نباشد تمرکز مطلب را روی فرزندان وسط بگذاریم و در مورد پیامدهای سندرم کودک میانی صحبت کنیم.

موفقیت در زندگی

برخی گمانه‌زنی‌های علمی بر این اصل استوار است که فرزند میانی خانواده، در راستای غلبه بر این احساس که چندان مورد توجه و حمایت والدین نیست، تلاش‌های خود را در زندگی افزایش می‌دهد تا ثابت کند که به اندازه خواهر و برادرهای بزرگتر و کوچکترشان موفق است. در نتیجه، انرژی خود را، خوب یا بد، به سمت موفقیت بیشتر در زندگی هدایت می‌کند.

نتیجتا، فرزندان وسطی اغلب انسان‌های کارآمدی محسوب می‌شوند.

عدم تعلق‌خاطر به خانواده

فرزندان میانی، همانند بچه‌های دیگر حس تعلق به خانواده ندارند. آنها اغلب بدنبال «احساس ناخواستگی» سعی می‌کنند مستقل بوده و وابستگی خود از خانواده را تا حد امکان کم کنند. همچنین گفته می‌شود که آنها وفاداری زیادی نسبت به خانواده دارند.

متفاوت و خلاق بودن

پژوهشگران بر این باور هستند که فرزندان وسط خانواده اغلب سعی می‌کنند رفتار و خواسته‌های متفاوت از فرزند اول داشته باشند. به‌طور مثال، اگر فرزند بزرگتر به ورزش علاقه شدید داشته باشد، احتمال اینکه فرزند وسطی هنری یا دانشگاهی شود بسیار زیادتر خواهد بود. فرزند اول هر کاری بکند، فرزند دوم دنبال کاری کاملا متفاوت می رود.

به‌زبان دیگر، رفتار فرزندان میانی در واقع نتیجه‌ی واکنش هایی است که به کارهای فرزند اول خانواده نشان می‌دهند.

همچنین این افراد خلاقیت بیشتری در کارهای خود نشان می‌دهند. چون این کودکان توجه کمتری از سوی والدین دریافت می‌کنند، حس استقلال قوی‌تری دارند و ابداع و نوآوری در میان آنها نیز بیشتر مشاهده می‌شود.

عدم اعتماد به‌ نفس و انزواطلبی

شاید بتوان گفت یکی از مرسوم‌ترین نشانه‌های منفی سندروم فرزند میانی این است که حس ناخواسته بودن، اعتمادبه‌نفس فرد را کاهش می‌دهد. هیچ‌چیز بدتر از آن نیست که فردى احساس کند که خواستنی نیست. ازاین‌رو این‌گونه کودکان از فقدان خودباوری در هنگام رشد رنج می‌برند و در نتیجه، اعتمادبه‌نفس آنها در سطح پایینی قرار دارد.

حتی ممکن است کودک مبتلابه سندرم فرزند وسط بیش‌ازحد درون‌گرا یا حتی ضداجتماعی بشود. آن‌ها خود را همانند یک بیگانه تصور می‌کنند و درنتیجه، در موارد دیگر زندگی نیز تبدیل به یک منزوی می‌شوند. این کودکان ترجیح می‌دهند که وقت خود را به‌تنهایی و نه با دیگران صرف کنند، چراکه آن‌ها احساس می‌کنند به آن‌ها بی‌توجهی شده است.

عدم اعتماد به دیگران

کودک وسط، بر اساس احساس نادیده گرفته شدن و ناخواستگی، ممکن است مشکل اعتماد به دیگران را نیز داشته باشند. این کودکان نمی‌توانند به دیگران اعتماد کنند و حتی گاهی اوقات در حسرت اعتماد و تکیه‌بر دیگران زندگی را سپری می‌کنند.

در آخر هم اشاره کنیم که مطالعات عزت‌نفس در کودکان نشان داده که سندرم فرزند وسط ممکن است در احساس ارزش‌گذاری کودک تأثیر مستقیم داشته باشد. فرزند میانی با توجه به موقعیت تولد خود، گاهی اوقات برای دریافت توجه بیشتر از پدر و مادر و دیگر بزرگ‌سالان، نسبت به بقیه خانواده به‌عنوان خواهر و برادر بزرگ‌تر و خواهر و برادر جوان‌تر اغلب احساس نامریی بودن دارند. برخی از مطالعات به‌طور قاطع نشان داده‌اند که کودکانی که تنها دختر یا تنها پسر در خانواده هستند اغلب سندرم فرزند وسط را تجربه نمی‌کنند.

سندروم فرزند میانی | تاثیرات منفی و مثبت سندروم فرزند میانی بر بزرگسالی

تاثیرات منفی سندروم فرزند میانی بر بزرگسالی

سندروم بچه میانی تاثیرات مخربی نیز بر شخصیت افراد در بزرگسالی آنها خواهد داشت که در این بخش، به بخشی از آنها در زیر اشاره می کنم:

- فرزند میانی، اعتماد به نفس کمتری دارد : این فرزندان به دلیل دریافت حس توجه کمتر در دوران رشد خود، اعتماد به نفس لازم برای خیلی از امور را نخواهند داشت.

- فرزند میانی، اغراق می کند : این فرزندان برای جلب توجه دیگران گاها در توصیفات و اعمال خود اغراق های بعضا عجیبی می‌کند.

- فرزند میانی، احساسات خود را سرکوب می کند : فرند میانی به دلیل اینکه خود را کم می‌شمارد، احساست قلبی خودرا بروز نمی دهد.

- فرزند میانی، ضد اجتماع است : اگر شما هم یک فرزند میانی باشید، احتمالا درونگرا هستید و علاقه ای به در جمع بودن ندارید.

- فرزند میانی، رفتار های توجه طلبانه از خود نشان می دهد : این دسته از کودکان برای به دست آوردن توجه از دیگران، رفتار های افراطی برای جلب توجه از خود نشان می‌دهند.برای مثال، معمولا آنها اطلاعات عمومی زیادی ذخیره میکنند که بتوانند در موارد مختلف از آنها جهت جذب توجه استفاده کنند.

- فرزند میانی، سخت اعتماد می کند : بچه های میانی به دلیل اینکه برادر و خواهد کوچکتر و بزرگتر خود را در بیشتر مواقع رقیب خود می‌پندارند، روحیه اعتماد کردن و صمیمی شدن در آنها کمتر دیده می‌شود.آنها معمولا دوستان کمی دارند و یا به دوستان خود اعتماد نمی‌کنند.

- فرزند میانی، ممکن است دچار افسردگی شود : این فرزندان به دلیل احساسات ناخوشایندی که تجربه می‌کنند، احتمال بیشتری وجود دارد که دچار افسردگی شوند.

- فرزند میانی، به دوستان خود، بیشتر از خانواده نزدیک می شوند : این فرزندان به دلیل حس سرخوردگی و عدم توجهی که از دیگران دریافت می‌کنند، تمایل بیشتری به کمک خواستن از دوستان خود نسبت به خانواده خود دارند.

- فرزند میانی، ممکن است پنهان کاری کنند : این فرزندان برای نشان دادن برتری خود، ضعف ها و یا شکست های خود را پنهان می کنند تا کوچکترین خدشه ای به میزان توجه دریافتی آنها وارد نشود.

تاثیرات مثبت سندروم فرزند میانی بر بزرگسالی

- فرزندان میانی بودن همیشه بد نیست.اگر شما هم یک فرزند میانی باشید، احتمالا حداقل یکی از حالات زیر در شما مشهود خواهد بود

- فرزند میانی، مغرور نیست : فرزند های میانی در حقیقت سومین عضو از خانواده جهت دریافت توجه هستند، لذا کمتر دچار غرور هستند.

- فرزند میانی، حلال مشکلات است : فرزند های میانی، معمولا حلال مشکلات بین اعضای خانواده و یا دوستان و همکاران خود هستند، زیرا روش آنها برای کسب توجه در کودکی مذاکره بوده است.

- فرزند میانی، منصف است : فرزند های میانی، به دلیل برخورد هایی که با او در دوران کودکی شده به خوبی طعم بی انصافی را درک میکند و معملا تبدیل به افرادی منصف در بزرگسالی می‌شوند.

- فرزند میانی، خلاق است : فرزند های میانی، به دلیل دریافت توجه کمتر از والدین خود، خلاقیت و نو آوری بیشتری از خود نشان می‌دهند تا میزان دریافت توجه خود را بیشتر کنند.

- فرزند میانی، مستقل است : فرزند میانی به دلیل دریافت حس توجه نا کافی و احاساس ناخواسته بودن، سعی می کند که وابستگی به خانواده نداشته باشد، البته این بدان معنا نیست که این فرزندان به خانواده وفاداری ندارند.

- فرزند میانی، شنونده قابلی است : برای حل مشکلات همیشه باید شنونده خوبی بود، این فرزندان نیز به دلیل میانجی گربودنشان شنونده های خوبی نیز هستند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.