روند دوست شماست، پس با توجه به روندها معامله کنید. بهعبارتدیگر با بازار مبارزه نکنید، فقط با آن جلو بروید.
معامله گران بیش از حد احساسی
عادت معامله گران موفق در بازار فارکس چیست ؟ در این پست ما برای شما توضیح می دهیم که معامله گران موفق چه عادت های معاملاتی دارند
معامله گری در بازار های مالی بخصوص بازار جفت ارزها یا همان فارکس کاری دشوار است که اگر قوانین و نظم انظباط خاصی برای کار خود نداشته باشید طبیعی است که موجب ضرر و زیان شما در این بازار ها می شود. بر اساس تجارب و توصیه ی معامله گران موفق در این حوزه 8 مورد از عادت های موثر آن ها در این پست جمع آوری شده که با رعایت کردن آن ها می توانید به سود آوری و هوشمند کردن معاملات خود کمک کنید.
به روز باشید
طبیعی است که در مرحله اول شما در این بازار به یک کامپیوتر یا موبایل و یک اینترنت خوب احتیاج دارید که بتوانید اقدام به معامله کنید. یک اینترنت کند با قطعی زیاد می تواند شما را از باز کردن بسیاری موقعیت خوب معاملاتی باز دارد و حتی گاهی نیز می تواند معاملات شما را به ضرر برساند. داشتن بیشتر از 1 مانیتور نیز در این بازار به تحلیل بهتر شما کمک می کند.
تا جایی که می توانید با تکنولوژی روز همراه باشید قطعا اینترنت با کیفیت و یک کامپیوتر خوب نمی تواند به تنهایی شما را به سود برساند اما قطعاً نداشتن آن ها می تواند موجب ضرر شما در این بازار باشد.
در جریان اخبار این حوزه باشید
هر چقدر که به استراتژی و تحلیل خود باور داشته باشید اخبار های ناگهانی بازار سرمایه می تواند آن ها را با شکست مواجه کند.
یک معامله گر خوب در شرایط مطلوبی می تواند معاملات خوبی را ایجاد کند. شما باید به عنوان یک معامله گر بدانید که در چه زمان هایی می توانید این شرایط را ایجاد کنید.
قبل از اینکه بخواهید معامله ای را باز کنید تحلیل های خود را بر روی چند جفت ارز انجام داده و جفت ارز هایی را که دارای واضح ترین شرایط از لحاظ اخبار قرار دارند برای معامله خود انتخاب کنید.
برای خود پلن معاملاتی داشته و با آن اقدام به باز کردن معامله کنید
شکست در برنامه ریزی به معنای برنامه ریزی در شکست است. اگر شما نتوانید برای کاری برنامه ریزی کنید و درهمان مرحله ناکام بمانید طبیعی است که در هدف خود متحمل شکست خواهید شد. وقت گذاشته و برای خود یک پلن معاملاتی آماده کنید.
پس از هر سشن معاملاتی پلن خود را بررسی کرده، ضعف و قدرت های آن را شناسایی کنید. طبیعی است که در این بازار باید دلیل سود کردن و زیان کردن خود را پیدا کنید.
اگر در این بازار پلنی برای معامله کردن ندارید شما مجاز به ورود به این بازار نیستید و در صورت ورود نیز تنها با ضرر های پی در پی مواجه خواهید شد.
نظم داشته و محتاط باشید
بازار دارای موقعیت های معاملاتی بسیار در روز است اما شما به عنوان یک معامله گر منضبط تنها زمانی باید اقدام به معامله کنید که موقعیت های بازار با شرایط پلن معاملاتی شما متناسب باشد.
زمانی که در حال معامله کردن هستید در پلن معاملاتی خودتان تغییری ایجاد نکنید. یک معامله گر موفق باید یاد بگیرد که پایند به پلن معاملاتی خودش باشد. از قوانینی که برای خود در قالب پلن معاملاتی ایجاد کرده اید پیروی کنید و بعداً نتایج رو مورد ارزیابی قرار دهید.
به عنوان یک معامله گر موفق شما باید منظم باشید و منتظر سیگنال های معاملاتی متناسب با پلن خود باشید. منضبط باشید و ذهن خود را برای ایجاد معاملات متناسب پلن معاملاتی تان آماده کنید.
از تصمیم گیری با احساسات خود دوری کنید و احساساتی نشوید
احساساتی شدن در این بازار باعث می شود که شما قوانین معامله گری خود را کنار گذاشته و با احساسات خود تصمیم بگیرید. این تصمیمات در اکثر مواقع قطعاً شما را با ضرر و زیان مواجه خواهد کرد. یک معامله گر خوب هیچ وقت با احساس تصمیم نمیگیرید.
یکی از عوامل شایع احساساتی شدن معامله گران در این بازار اقدامات تهاجمی در باز کردن معاملات مختلف است. زمانی که یک احساسات بر شما غلبه می کند معاملات بدون دلیل باز می کنید. از اهرم معاملاتی خود بیش از حد مجاز استفاده می کنید. اعتبار حساب خود را بیش از حد معمول درگیر کرده و در نهایت به بروکر خود بدهکار می شوید. نتیجه تمامی این موارد ضرر و زیان های بسیاری برای کسی خواهد بود که احساساتش بر منطقش در این بازار غلبه کند.
اسیر احساسات شدن در این بازار می تواند ماه ها نتیجه مطالعات و زحمات شما را در یک اشتباه هیجانی به باد دهد.
ضرر و زیان های بازار را بپذیرید و به کار خود ادامه دهید
معامله گرانی که در اوایل کار خود زیان می کنند این احساس را دارند که بازار دارای خصومت شخصی با آن ها است. اما واقعیت چیز دیگری است و بازار ها کاملاً بی طرف هستند.
معامله کردن در بازار های مالی فقط احتمالات است. احتمالات می توانند درست یا غلط باشند. یک معامله شما یا معامله بعدی شما در این بازار مهم نیست. مهم این است که شما در بلند مدت یک معامله گر سود ده هستید یا یک معامله گر زیان ده. سود و زیان های خود را در این بازار در بلند مدت محاسبه کنید.
قبول کردن زیان یک تکه از پازل این بازی است که شما باید آن را بپذیرید. اگر شما نتوانید پوزیشن زیان ده خود را در این بازار ببندید، هیچ وقت در این بازار معامله گر موفقی نخواهید شد.
توان معاملاتی خود را بدانید و بیشتر از توان تان ریسک نکنید
مقدار دارایی حساب تان در هر معامله فقط 5% ریسک کنید. مثلا شما اگر 100 دلار در حساب خود دارید مجاز هستید در معامله ای که باز می کنید فقط تا 5 دلار آن را ریسک کنید.
اگر معامله گری را یک بازی دفاعی در نظر بگیرید منطقی است بیش از آن چه توان از دست دادنش را ندارید در هر پوزیشن ریسک نکنید.
هرگز پولی را که از لحاظ ذهنی توان از دست دادنش را ندارید در این بازار ریسک نکنید چرا که در این صورت فشار روانی حاصل از آن ضرر باعث می شود شما صبر لازم برای کسب سود در این بازار را از دست بدهید.
برای رسیدن به موفقیت صبور باشید
صبر یکی از ارکان اصلی موفقیت در معامله گری و بازار های مالی است. شما باید در حین این کار صبور باشید تا موفقیتی که انتظار آن را دارید حاصل شود.
ممکن است شما در این بازار از 100 پوزیشنی که ایجاد می کند 60 یا کمتر از آن موفق باشد. تمرکز خود را بر روی بلند مدت بگذارید و صبور باشید.
معامله گری به بلند مدت مرتبط است. ادعاهای فریبنده و پوچ زیادی مانند سود های هنگفت 95 درصدی یا شبیه آن در این بازار مطرح است که باید به دیده شک و تردید به آن ها نگاه کنیم.
ما سعی کرده ایم در آریا چارت این پست را به صورت کاملاً ساده برای شما بنویسیم. 8 عادت مشترک معامله گران موفق نوشته ای است که اگر شما بتوانید آن ها در استراتژی معاملاتی خودتون لحاظ کنین 100% باعث افزایش سود آوری و کمتر شدن ضرر های معاملاتی شما در این بازار خواهد بود.
معاملات هیجانی
همه ما در بازار های مالی دچار معاملات هیجانی و احساسات گونانون متفاوت درحین معاملات خود شده ایم امروز ما به بررسی جامع این احساسات نشانه های آن و روش جلوگیری از آن می پردازیم برای معاملاتی بهتر با ما همراه باشید
پیش درآمدی بر معاملات هیجانی در بازار های مالی
بازار سرمایه، بازاری بسیار خاص است و در مورد به هر گونه خبر و یا شایعه، رفتار خاصی نشان می دهد؛ تا حالتی که می شود بیان گرد وضعیت یک بازار سرمایه پویا، نشان دهنده کلیت اقتصادی پویای کشور است. پس، تصمیم گیری در جهت معاملات سهم، نیاز دارد به داشتن علم، تجربه و اگاهی می باشد و یک معامله گر باید نسبت به شرایط اقتصادی کشور، شرایط کلی بورس، وضعیت صنایع، وضعیت شرکت های بورسی و مسائل بنیادی اطلاعات کافی داشته باشد. متاسفانه در بین معامله گران، کسانی هستند که با تصمیم های احساسی و هیجانی خود، باعث ضرر بسیاری می شوند. به همین علت از جمله الزامات ورود به بازار سرمایه، دوری از تصمیم ها و معاملات هیجانی است. به همین علت، در این مطلب قصد داریم تا کمی درباره معاملات هیجانی در بورس و روش های پیشگیری از آن صحبت کنیم.
علائم و نشانه های هیجان در رفتار معامله گران احساسی
بسیاری از اوقات در بازار با رفتار عجیب سرمایه گذاران روبرو می شویم. به عنوان نمونه، سهمی که تا روز قبل، خریداران کمی داشت، به یکباره و بدون علت ارزشمند می شود و طرفداران بسیاری پیدا می کند و خریداران نسبت به خرید آن سهم، هجوم می آورند و صف خرید تشکیل می دهند. در طرف مقابل نیز، گاهی اوقات با انتشار یک شایعه بی اساس، سهم یک شرکت معتبر و پرطرفدار بورسی محبوبیت خود را از دست می دهد و سرمایه گذاران بسیاری نسبت به فروش آن سهم اقدام می کنند.
تشکیل اینگونه صف ها هیجانی است و برخی از سرمایه گذاران تحت تاثیر خبر و شایعه های بی ارزش، معاملات هیجانی انجام می دهند و بدون دانش و آگاهی کافی عمل می کنند و رفتاری هیجانی دارند. آن ها دست به خرید و فروش احساسی می زنند و همین عامل باعث ضرر و زیان های سنگین آن ها می شود.
برای سود سازی در بازار سرمایه، باید بازار را شناخت و نسبت به روانشناسی بازار آگاه بود. باید دقت کرد تا رفتاری منطقی در پیش گرفت. نباید طمع کرد و نباید ترسید. گاهی اوقات اشخاص به علت طمع و سود بیشتر، از سودهای خود محافظت نمی کنند. گاهی نیز از ترس ضرر، نسبت به خرید سهم ارزشمند در کف های قیمتی، تردید می کنند. برخی اوقات نیز بدون آگاهی کافی از شرایط شرکت و نیت فروشندگان و خریداران، به محض ایجاد صف خرید یا فروش و با تحریک شایعات به صف میپیوندند و معاملات هیجانی انجام می دهند.
پس، برای موفقیت در این بازار باید ثبات روانی و احساسی داشته باشید و براساس اطلاعات درست و تحلیل شده، اقدام کرده و از معاملات هیجانی و احساسی، دوری نمایید.
معامله گرانی که قادر به کنترل احساسات خود نیستند، هیجانی عمل می کنند. با افت کمی در قیمت سهم، آن را به فروش می رسانند. به خبر و شایعه های بی ارزش بیش از حد اهمیت می دهند و این امر بر روی تصمیم گیری آن ها به شدت تاثیرگذار است. این اشخاص، قبل از تحقق سود، خوشحالی می کنند و قبل از تحقق زیان، ناراحت می شوند. گاهی اوقات نیز از تحلیل و بررسی قیمت ها می ترسند و گاهی برعکس، به طور مرتب، قیمت ها را بررسی می کنند. چنین اشخاصی معمولا به دانش اشخاص دیگر تکیه می کنند و از حقیقت فرار می کنند و دست به تحلیل درست اطلاعات نمی زنند. به هر شایعه و خبر، واکنش نشان داده و در نهایت اقدام به معاملات هیجانی می کنند.
این موضوعات در حالی است که یک معامله گر موفق قبل از هر اقدامی، عوامل متعددی را مد نظر قرار می دهد و آن را بررسی می کند که چه فاکتورهایی ممکن است بر قیمت سهم شرکت تاثیر بگذارد. همانطور که شایعات و اخبار بی اساس بر روی تصمیمات نابخردانه تاثیر می گذارند، استفاده از اخبار موثق، تحلیل های سنجیده و منابع خبری معتبر نیز در جهت یک تصمیم گیری عاقلانه موثر است.
باید توجه داشته باشید که گاهی اوقات، خبر و شایعه های بی ارزش نادرست توسط عده ای دلال و سفته باز ایجاد می شود. این سودجویان سعی می کنند تا با کاهش قیمت سهم، آن ها را در کف قیمتی خود، بخرند و پس از خرید، در جهت افزایش قیمت سهم در بازار، اقدام کنند و همان سهمی که در کف خریده بودند را این بار به قیمتی بالاتر در بازار بفروشند.
از همه بدتر اینکه بعضی اشخاص با هیجانی شدن، دست به فروش خانه، ماشین و وسایل ضروری خود می زنند و یا با اتخاذ وام های سنگین، بدهکار می شوند و اقدام به خرید سهم به صورت افراطی می کنند. این اشخاص در شرایط نوسانی بازار، متحمل ضرر بسیاری می شوند و مجبور می شوند تا برای همیشه از بازار خداحافظی کنند.
برای جلوگیری از معاملات هیجانی در بازار سرمایه چه اقداماتی باید انجام داد؟
داشتن یک افق زمانی بلندمدت در معامله گری، یکی از راه های جلوگیری از احساسی عمل کردن در بازار و انجام معاملات هیجانی است؛ زیرا ریسک در بلندمدت به حداقل خود خواهد رسید و اقدامات کوتاه مدت به یک ابزار برای معامله گری بلندمدت تبدیل می شود.
در واقع، علتی وجود ندارد که روند صعودی یا نزولی یک سهم، برای همیشه دوام داشته باشد؛ بلکه نوسانی بودن قیمت ها یکی از خصلت های بازار سهم است. استفاده از تحلیل بنیادی یا تکنیکال، منجر به شناختی منطقی نسبت به آینده یک سهم و یا صنعت می شود و با استفاده از این شناخت است که یک معامله گر منطقی می تواند جایگاه یک سهم را در مسیر مشخص کند و بالا و پایین شدن قیمت آن سهم موجب نگرانی او نشود. زیرا می داند این نوسانات مقطعی خواهد بود.
یکی از تفکرات نادرست سرمایه گذاران هیجانی، داشتن تعصب نسبت به یک سهم خاص است. این اشخاص با وجود علم به شرایط بد سهم اما، ولی بدون در نظر گرفتن واقعیت، نسبت به فروش آن تعلل می کنند. در واقع، گاهی اوقات با فروش سهم در شرایط بد، نه تنها می توان خسارت ناشی از شرایط بد سهم را معامله گران بیش از حد احساسی جبران کرد؛ بلکه می توان با خرید یک سهم مناسب به جای سهم فروخته شده، سود خوبی نیز به دست آورد. برخی از اشخاص با داشتن اعتماد به نفس غیرمنطقی که به دنبال تجربه معاملات موفق قبلی به دست آمده است، حاضر به خروج از سهم نمی شوند و سرمایه خود را از دست می دهند.
از دیگر اقداماتی که باید در جهت جلوگیری از معاملات هیجانی مد نظر قرار داد، داشتن یک سبد سهم و پرتفوی متنوع است. این امر به کاهش ریسک معامله گری منجر می گردد. باید در سبد معامله گری خود چندین صنعت متفاوت را قرار داد و از معامله گری بر روی تنها یک صنعت خاص پرهیز کرد. زیرا در صورتیکه یک صنعت خاص دچار مشکل شود، تقریبا تمام سهم های آن با افت بسیاری مواجه خواهند شد.
در جهت دیگر افرادی که ضروریات خود را می فروشند تا داخل بازار سرمایه شوند، اشخاصی نیز وجود دارند که از سرمایه و پول مازاد خود در این بازار استفاده می کنند و نسبت به استرس و هیجانات بازار نیز مقاومت بیشتری دارند و منطقی تر تصمیم می گیرند. متخصصان بازار سرمایه به کسانی که تجربه کمی در این بازار دارند، توصیه می کنند تا با مقادیر کمی وارد بازار شوند و خرید و فروش را منطقی و بدون احساس انجام دهند.
یکی از رفتارهای هیجانی دیگر در بازار که سبب می شود تا اشخاص هیجان زده عمل کنند، از دست دادن فرصت می باشد. برخی از اشخاص در حسرت سهمی که موفق به خرید آن نشده اند، در فرصتی مجدد، شتاب زده عمل می کنند و ممکن است ضرر بسیاری متحمل شوند. به عنوان نمونه، یک افت کوچک در قیمت را بدون در نظر گرفتن سایر عوامل، به منزله فرصت خرید می بینند؛ غافل از اینکه ممکن است تغییر جهت در روند میان مدت سهم رخ داده باشد.
بر فرض نمونه، یک معامله گر به دنبال خرید سهم یک شرکت در قیمت 1000 تومان است و به علت صف خرید ایجاد شده در نماد معاملاتی این شرکت، فرد معامله گر نتوانسته است خرید خود را در قیمت 1000 تومان انجام بدهد و در حال حاضر قیمت سهم به 1800 تومان رسیده است و به علت معاملات هیجانی در این نماد، شخص معامله گر تصمیم گرفته است تا سهم مدنظر خود را خریداری کند. در حالیکه سهم این شرکت از کف قیمتی خود، 80 درصد رشد کرده است و هر لحظه امکان دارد که روند کوتاه مدت و یا حتی میان مدت آن نزولی شود و شخص معامله گر را با ضرر مواجه سازد.
علاوه بر موارد مذکور موارد دارای اهمیت بسیاری برای تبدیل شدن به یک معامله گر موفق می باشد که پیشنهاد ما برای کسب دانش کامل دوره جامع بورس اکادمی حسن زاده می باشد
جمع بندی
با داشتن دو قابلیت اصلی و جدایی ناپذیر بورس یعنی نوسانات و نبود هیچ قطعیتی، رفتار نکردن از روی احساسات و هیجانات بسیار دشوار است و اکثر اشخاص در حالات سخت و اتفاقات مهم، انتخب های اشتباهی می کنند و معاملاتی از روی هیجانات انجام می دهند. اما برای مقاومت در برابر انتخاب های اشتباه ناشی از هیجانات در بورس یا به کمترین میزان رساندن معاملات هیجانی در این بستر، دقت به مواردی اسان بسیار کمک کننده می باشد که از نمونه آن ها می توان به موارد ذیل دقت کرد:
روانشناسی چرخه بازار
روانشناسی بازار این ایده است که حرکات یک بازار منعکس کننده (یا تحت تأثیر آن) وضعیت عاطفی شرکت کنندگان آن است. این یکی از مباحث اصلی اقتصاد رفتاری است – یک رشته میان رشته ای که عوامل مختلفی را که قبل از تصمیمات اقتصادی پیش می رود ، بررسی می کند.
بسیاری بر این باورند که احساسات اصلی ترین عامل محرک بازارهای مالی است. و اینکه احساسات نوسان کلی سرمایه گذار چیزی است که به اصطلاح چرخه بازار روانی ایجاد می کند.
به طور خلاصه ، احساسات بازار احساس کلی است که سرمایه گذاران و تجار نسبت به عملکرد قیمت یک دارایی دارند. وقتی احساسات بازار مثبت است و قیمت ها به طور مداوم در حال افزایش است ، گفته می شود که روند صعودی وجود دارد (که اغلب از آن به عنوان بازار گاو نر یاد می شود ). برعکس ، هنگامی که کاهش مداوم قیمت وجود دارد ، بازار خرس نامیده می شود.
بنابراین ، احساسات از دیدگاه ها و احساسات فردی همه معامله گران و سرمایه گذاران در یک بازار مالی تشکیل شده است. روش دیگر برای دیدن آن به عنوان میانگین احساس کلی شرکت کنندگان در بازار است.
اما ، دقیقاً مانند هر گروه ، هیچ نظر واحدی کاملاً مسلط نیست. براساس تئوری های روانشناسی بازار ، قیمت دارایی در پاسخ به احساسات کلی بازار – که این نیز پویا است ، دائماً تغییر می کند. در غیر اینصورت ، تجارت موفق بسیار دشوار خواهد بود.
در عمل ، هنگامی که بازار صعود می کند ، احتمالاً به دلیل بهبود نگرش و اعتماد به نفس در بین معامله گران است. احساس مثبت بازار باعث افزایش تقاضا و کاهش عرضه می شود. به نوبه خود ، افزایش تقاضا ممکن است باعث نگرش حتی قوی تری شود. به همین ترتیب ، روند نزولی شدید تمایل به ایجاد احساسات منفی دارد که باعث کاهش تقاضا و افزایش عرضه در دسترس می شود.
چگونه احساسات در طی چرخه بازار تغییر می کنند؟
تا کنون
همه بازارها چرخه انبساط و انقباض را طی می کنند. وقتی یک بازار در مرحله انبساط (بازار گاو نر) قرار دارد ، فضای خوش بینی ، اعتقاد و حرص و آز وجود دارد. به طور معمول ، این احساسات اصلی هستند که منجر به یک فعالیت خرید قوی می شوند.
دیدن نوعی از اثرات چرخه ای یا برگشتی در چرخه بازار کاملاً متداول است. به عنوان مثال ، با بالا رفتن قیمت ، احساسات مثبت تر می شود و این باعث می شود احساسات حتی مثبت تر شود و بازار را حتی بالاتر برانید.
بعضی اوقات ، حس شدید حریص و اعتقاد بر بازار غلبه می کند به گونه ای که می تواند حباب مالی تشکیل دهد. در چنین سناریویی ، بسیاری از سرمایه گذاران غیر منطقی می شوند و ارزش واقعی خود را از دست می دهند و فقط دارایی را خریداری می کنند زیرا معتقدند که بازار همچنان رو به افزایش خواهد بود.
آنها با امید به کسب سود ، حریص و بیش از حد از بازار تحریک می شوند. با بالا رفتن قیمت به سمت صعودی ، بالا محلی ایجاد می شود. به طور کلی ، این به عنوان نقطه حداکثر ریسک مالی تلقی می شود.
در بعضی موارد ، بازار به تدریج به فروش می رسد که دارایی ها به تدریج فروخته می شوند. این مرحله همچنین به عنوان مرحله توزیع شناخته می شود. با این حال ، برخی از چرخه ها مرحله توزیع روشنی ندارند و روند نزولی به زودی پس از رسیدن به بالا شروع می شود.
روند نزولی
هنگامی که بازار شروع به چرخش دیگری می کند ، روحیه سرخوشی می تواند به سرعت به دلخوشی تبدیل شود ، زیرا بسیاری از معامله گران از این باور که صعود به پایان رسیده است خودداری می کنند. با کاهش قیمت ها ، احساسات بازار به سرعت به سمت منفی حرکت می کند. اغلب شامل احساس اضطراب ، انکار و وحشت می شود.
در این زمینه ، ممکن است اضطراب را لحظه ای توصیف کنیم که سرمایه گذاران شروع به سوال کنند که چرا قیمت در حال افت است ، که به زودی به مرحله انکار منتهی می شود. دوره انکار با احساس عدم پذیرش مشخص می شود. بسیاری از سرمایه گذاران اصرار دارند که موقعیت های ضرر خود را حفظ کنند ، یا به این دلیل که “فروش آن خیلی دیر شده است” یا به دلیل اینکه می خواهند اعتقاد داشته باشند “بازار به زودی باز خواهد گشت”.
اما هرچه قیمتها حتی بیشتر کاهش یابد ، موج فروش قوی تر می شود. در این مرحله ، ترس و وحشت غالباً به چیزی منجر می شود که به آن کاپیتولاسیون بازار می گویند.
سرانجام با کاهش نوسانات و تثبیت بازار ، روند نزولی متوقف می شود. به طور معمول ، بازار حرکات یک طرفه را تجربه می کند قبل از اینکه احساس امید و خوش بینی دوباره شروع شود. چنین دوره پهلوئی نیز به عنوان مرحله انباشت شناخته می شود.
سرمایه گذاران چگونه از روانشناسی بازار استفاده می کنند؟
با فرض اینکه تئوری روانشناسی بازار معتبر است ، درک آن ممکن است به یک معامله گر کمک کند تا در مواقع مطلوب تر از موقعیت ها ورود و خروج کند. نگرش عمومی بازار ضد تولید است: لحظه ای که بالاترین فرصت مالی (برای یک خریدار) وجود دارد معمولاً زمانی فرا می رسد که بیشتر مردم ناامید باشند و بازار بسیار کم است. در مقابل ، لحظه ای که بیشترین ریسک مالی وجود دارد اغلب بوجود می آید که اکثر شرکت کنندگان در بازار سرخوش و بی پروا هستند.
بنابراین ، برخی از معامله گران و سرمایه گذاران سعی می کنند احساس بازار را بخوبی مطالعه کنند تا مراحل مختلف چرخه روانشناختی آن را مشخص کنند. در حالت ایده آل ، آنها از این اطلاعات برای خرید در هنگام وجود هراس (قیمت های پایین تر) استفاده می کنند و در هنگام وجود حرص و ولع (قیمت های بالاتر) می فروشند. اما در عمل ، شناختن این نکات مطلوب به ندرت کار آسانی است. آنچه ممکن است به نظر می رسد پایین ( پشتیبانی ) محلی نیست ، ممکن است به پایین نگه داشته شود ، و حتی منجر به پایین آمدن پایین تر شود.
تحلیل تکنیکی و روانشناسی بازار
به راحتی می توان به چرخه بازار نگاه کرد و تشخیص داد که چگونه روانشناسی کلی تغییر کرده است. تجزیه و تحلیل داده های قبلی ، واضح است که چه اقدامات و تصمیماتی سودآوری داشته است.
با این حال ، درک این موضوع که بازار چگونه تغییر می کند بسیار دشوار است – و حتی پیش بینی آنچه در آینده اتفاق می افتد دشوارتر است. بسیاری از سرمایه گذاران از تحلیل تکنیکی (TA) برای پیش بینی پیش بینی بازار به کجا استفاده می کنند.
به یک معنا ، ممکن است بگوییم که شاخص های TA ابزاری هستند که ممکن است هنگام تلاش برای سنجش وضعیت روانی بازار مورد استفاده قرار گیرند. به عنوان مثال ، شاخص شاخص قدرت نسبی (RSI) ممکن است نشان دهد که یک دارایی به دلیل احساس مثبت بازار مثبت (برای مثال ، حرص و طمع بیش از حد) بیش از حد خریداری شده است.
MACD نمونه دیگری از شاخصی است که ممکن است برای مشخص کردن مراحل مختلف روانی چرخه بازار مورد استفاده قرار گیرد. به طور خلاصه ، رابطه بین خطوط آن ممکن است نشانگر تغییر حرکت بازار باشد (به عنوان مثال ، خرید قدرت ضعیف تر می شود).
بیت کوین و روانشناسی بازار
بازار بیت کوین گاو نر ۲۰۱۷ نمونه بارز این است که روانشناسی بازار چگونه بر قیمت ها تأثیر می گذارد و بالعکس. از ژانویه تا دسامبر ، بیت کوین تقریباً از ۹۰۰ دلار به بالاترین زمان خود یعنی ۲۰،۰۰۰ دلار افزایش یافت. در اوج ظهور ، احساسات بازار بیشتر و بیشتر مثبت شد. هزاران سرمایه گذار جدید در هیئت مدیره آمدند و در هیجان بازار گاو گرفتار شدند. FOMO ، خوش بینی بیش از حد ، و حرص و طمع به سرعت قیمت ها را بالا برد – تا زمانی که نشد.
واژگونی روند در اواخر سال ۲۰۱۷ و اوایل سال ۲۰۱۸ آغاز شد. اصلاح زیر بسیاری از وصال ها را با خسارات قابل توجهی روبرو کرده است. حتی زمانی که روند نزولی از قبل برقرار شده بود ، اعتماد به نفس و نارضایتی کاذب باعث شد تا بسیاری از مردم اصرار بر HODLing داشته باشند .
چند ماه بعد ، احساس اعتماد بازار بسیار منفی شد و اعتماد به نفس سرمایه گذاران به پایین ترین زمان ممکن رسید. FUD و وحشت باعث شد بسیاری از کسانی که نزدیک به بالا خریدند ، در نزدیکی پایین بفروشند و متحمل خسارات بزرگی شوند. برخی از مردم از بیت کوین سرخورده شدند ، اگرچه این فناوری در اصل یکسان بود. در واقع ، آن به طور مداوم در حال بهبود است.
سوگیری های شناختی
سوگیری های شناختی الگوهای تفکر رایج است که اغلب باعث می شود انسان تصمیمات غیر منطقی بگیرد. این الگوهای می توانند هم معامله گران انفرادی و هم بازار را تحت تأثیر قرار دهند. چند مثال معمول:
- تعصب تأیید: تمایل به افزایش ارزش اطلاعات است که عقاید خودمان را تأیید می کند ، در حالی که نادیده گرفتن یا رد کردن اطلاعات خلاف آنها. به عنوان مثال ، ممکن است سرمایه گذاران در بازار گاو نر ، تمرکز بیشتری روی اخبار مثبت داشته باشند ، در حالی که اخبار بد را نادیده می گیرند یا نشانه هایی از روند نزولی بازار را نشان می دهند.
- بیزاری از دست دادن: تمایل مشترک انسانها برای ترس از ضرر بیشتر از آن است که از سود حاصل شود ، حتی اگر سود مشابه یا بیشتر باشد. به عبارت دیگر ، درد یک ضرر معمولاً دردناکتر از شادی یک سود است. این ممکن است باعث شود تا معامله گران فرصت های خوبی را از دست ندهند و یا در طی دوره های کاپیتولاسیون بازار ، فروش وحشت را تجربه کنند.
- تأثیر موقوفه: این تمایل افراد برای اضافه کردن معامله گران بیش از حد احساسی چیزهایی است که در اختیار دارند ، صرفاً به این دلیل که مالک آن هستند. به عنوان مثال ، یک سرمایه گذار که صاحب یک کیسه cryptocurrency است ، احتمالاً معتقد است که نسبت به یک سکه بدون ارزش ، دارای ارزش است.
بستن افکار
بیشتر معامله گران و سرمایه گذاران موافق هستند که روانشناسی بر قیمت و چرخه بازار تأثیر دارد. اگرچه چرخه های روانی بازار به خوبی شناخته شده است ، اما همیشه مقابله با آنها معامله گران بیش از حد احساسی آسان نیست. از Tulip Mania هلندی در دهه ۱۶۰۰ تا حباب dotcom در دهه ۹۰ ، حتی معامله گران ماهر نیز تلاش کرده اند تا نگرش خود را از احساسات کلی بازار جدا کنند. سرمایه گذاران با درک دشوار نه تنها روانشناسی بازار بلکه روانشناسی خودشان و اینکه چگونه این امر در تصمیم گیری آنها تأثیر می گذارد روبرو هستند.
ما را دنبال کنید
بایننسایکس
به بایننسایکس خوش آمدید، بایننس هم اکنون دومین صرافی مبادلات رمز ارز از لحاظ حجم معاملات روزانه است ، این صرافی امکانات بی شماری دارد که ما میخواهیم شما را با آنها آشنا کنیم.
آخرین مطالب
- ❇️ پشتیبانی صرافی بایننس از بروزرسانی و هاردفورک شبکه CELO ❇️
- ❇️ فعال شدن قراردادهای دایمی فیوچرز ارز ICP با حداکثر اهرم ۲۵X ❇️
- ❇️ فعال شدن قراردادهای دایمی فیوچرز ارز ۱۰۰۰SHIB با حداکثر اهرم ۲۵X ❇️
- ❇️اضافه شدن ارز جدید SHIBA INU (SHIB) به صرافی بایننس❇️
- ❇️اضافه شدن ارز جدید Internet Computer (ICP) به صرافی بایننس❇️
آخرین نطرات:
- mohammad در پرسش و پاسخ
- mohammad در پرسش و پاسخ
- mohammad در استخراج بیت کوین با کریپتو تب(cryptotab)
- mohammad در پرسش و پاسخ
- mohammad در پرسش و پاسخ
- mohammad در پرسش و پاسخ
- mohammad در پرسش و پاسخ
- mohammad در پرسش و پاسخ
- mohammad در پرسش و پاسخ
- mohammad در پرسش و پاسخ
- mohammad در پرسش و پاسخ
- mohammad در پرسش و پاسخ
- mohammad در استخراج بیت کوین با کریپتو تب(cryptotab)
- mohammad در کسب درآمد از ایردراپ ها(Airdrops)
- mohammad در استخراج بیت کوین با کریپتو تب(cryptotab)
- mohammad در استخراج بیت کوین با کریپتو تب(cryptotab)
برچسب ها
آمار سایت:
- کاربران حاضر: 1
- بازدیدهای امروز: 10
- بازدیدکنندگان امروز: 7
- بازدید دیروز: 121
- بازدید کننده دیروز: 30
- بازدیدهای این هفته: 2,606
- بازدیدهای این ماه: 4,914
- بازدیدهای امسال: 35,357
- کل بازدید ها: 607,239
- کل بازدیدکنندگان: 194,616
- بازدید این صفحه: 67
- ورودی موتور های جستجو: 0
- کل نوشتهها: 175
- کل برگهها: 19
- کل دیدگاهها: 963
- کل جفنگها: 1,210
- کل کاربرها: 4
- میانگین نوشته: 0
- میانگین دیدگاه: 1
- میانگین کاربر: 0
- تاریخ بهروزشدن سایت: اردیبهشت ۲۱, ۱۴۰۰
کلیه حقوق این سایت نزد بایننسایکس محفوظ بوده و بازنشر محتوا با ذکر منبع بلامانع است. 1399-1400
آشنایی با مدیریت روانشناسی بازار:
در اینجا ترکیب جالبی از کلمات مشاهده میشود: مدیریت + معاملات + روانشناسی .
هنگامی که به صورت جداگانه از این واژهها و به ویژه توسط فرد غیر معاملهگر استفاده میشود، به نظر میرسد هیچ گونه ارتباطی با یکدیگر ندارند.
مدیریت : مجموعه ای از عملیات آگاهانه و مستمر برای رسیدن به موفقیت در مزمینههای مختلف است.
معامله : یک قرارداد اساسی از طریق اجرا و مدیریت یک روش معاملاتی محسوب میشود.
روانشناسی : مطالعه درباره ذهن و رفتار است که در تلاش جهت کمک به مردم برای درک احساسات و نوع تفکرشان میباشد و یا آنها را در زمینه تغییر رفتارهای ناشی از افکار و احساساتشان یاری میکند.
در ادامه این مقاله به ارائه فهرستی که شامل مسائل مدیریت روانشناسی بازار که معمولاً مورد بحث قرار میگیرد، پرداخته میشود، اما این موارد چه ارتباطی با تعریف معاملات دارد؟
- معامله کردن بیش از حد نیز به معنای ترس از دست دادن دارایی است.
- شما با پولی دست به خرید و فروش میزنید که تحمل از دست دادنش را ندارید.
- شما در انجام معامله دچار تردید میشوید، زیرا که میترسید مرتکب اشتباه گردید.
- شما خرید و فروش نمیکنید، چون ترس متضرر شدن و از دست دادن دارایی خود را دارید.
- شما دست از معامله بر نمیدارید، چرا که مسئولیت ناشی از آن را بر عهده نخواهید گرفت.
این فهرست شامل موضوعات روانشناسی بازار در انجام معملات است که سبب بروز واکنشهای احساسی در زمان یک معامله میباشد. این مسائل هیچ گونه ربطی به روش معاملات شما ندارد. اینها ترسها و احساساتی هستند که هر زمان که در یک فعالیت مرتبط با عملکرد “تست شده” به وقوع میپیوندند و برای فرد مشکل ساز میشوند.
مدیریت روانشناسی بازار شامل این واقعیت است که هر یک از مشکلات احساسی که قبلاً با آن در شرایط دیگری که مرتبط با استرس بوده روبرو شدهاید، هنگام انجام معامله سبب ایجاد مشکل میگردد، اما این مسأله به “ درگیری احساسی ” که شما در هنگام معامله دچار آن میشوید مربوط است، و تنها برای خود معامله نیست.
مقالۀ روانشناسی معاملات را مطالعه کنید.
معاملهگران زمان زیادی را صرف جستجوی سیستم معاملاتی کامل میکنند، در حالی که وقت بسیار اندکی را به آمادهسازی ذهنی برای انجام معامله اختصاص میدهند – دلیل این امر چه میتواند باشد؟
آگاهی و اجتناب را میتوان دو علت اصلی این امر دانست.
آگاهی از مدیریت روانشناسی بازار:
بسیاری از افرادی که وارد حوزه معاملات در بازار سهام میشوند در تجربیات گذشته خود در زمینههای متفاوتی بسیار موفق عمل کردهاند. در صورتی که در این تجربیات، مسأله مقابله با استرس ، به حدی نبوده که نیاز به کنترل احساسات ناشی از آن برای موفقیت باشد، از این رو، اکنون دلیلی ندارد که بدانند در نهایت، مدیریت روانشناسی بازار، تعیینکننده میزان توانایی آنها جهت موفقیت در معاملات خواهد بود.
هر چقدر هم که در زمینههای کاری قبلی خود موفق عمل کرده باشید، کاری که در بازار بورس باید انجام دهید این است که معاملات خود را مدیریت نمایید.
اجتناب از احساسات در مدیریت روانشناسی بازار:
افرادی دچار مشکل اجتناب از احساسات هستند، که قبلاً در فعالیتهای خود با آن روبرو شدهاند، یا بلافاصله پس از شروع معامله تحت تأثیر آنها قرار میگیرند. با این حال، آنها روانشناسی و احساسات را از ضعفهای شخصی خود دانسته، بنابراین آن را نمیپذیرند. این گروه معتقدند که نیازی به مدیریت روانشناسی معاملات ندارند.
اجتناب از احساسات نمیتواند راه حل هر مسألهای باشد، مهم نیست که مشکلات شما چیست و در چه زمینهای با آن روبرو میشوید، اجتناب و دوری از مشکلات آنها را از بین نخواهد برد. در نهایت، آنها فقط بدتر و بدتر میشوند و اگر راه حلی برای آنها وجود داشته باشد، با سختی و دشواری بیشتری نسبت به آنچه که از ابتدا لازم بود، رفع خواهند شد.
بدیهی است که همه دوست دارند زندگی روزمره و وظایف خود را بدون آنکه با ترسها و احساساتی مواجه شوند که توانایی آنها را در اجرا ضعیف کند، به انجام برسانند. فردی که صادقانه میتواند مشکلات را بپذیرد، به جای اجتناب و انکار کردن آنها، فردی قوی است که توانایی یافتن راه حل برای چالشهای اضافی را دارد.
مهم نیست که نظرتان در مورد این احساسات چیست و چطور آنها را نشان میدهید. واقعیت این است که اگر قصد انجام معامله را دارید، تحت تأثیر روانشناسی “خود” قرار خواهید گرفت – این تنها تضمینی است که هر کسی تاکنون از معامله دریافت کرده است.
اجتناب از احساسات را باید از ابتدا درک کرد و پذیرفت. و سپس به معامله با تمرکز دوگانه بر استراتژی و روانشناسی بپردازید و اقدام به ایجاد یک برنامه مدیریت روانشناسی بازار کنید که به منظور کنترل احساسات ناشی از معامله در نظر گرفته شده است تا از این طریق بتوانید بر ارزیابی روش معاملاتی و عملکرد معاملات تمرکز کنید.
چطور احساسات را از معاملهگری حذف کنیم؟
معاملهگری در بورس و تاثیر احساسات شخصی بر آن چگونه است؟در مقاله قبل پیرامون ترس در معاملات مطالبی را ارایه کردیم در این مقاله قصد داریم به توضیح کاملی بر احساساتی که یک معامله گر در بورس داردبپردازیم. واقعیت این است که تنها ۱۰ درصد معامله گران در بورس بهعنوان یک شغل به این حرفه تکیه میکنند وزندگی خود را با آن میگذرانند و تنها ۵ درصد معامله گران در بورس میتوانند پول زیادی به دست آورند.
مطمِینا هرکسی بهطور اتفاقی و گه گاه معامله خوبی را انجام داده است. اما در درازمدت، اوراق بهادار و حسابهایشان بدون تغییر یا حتی به سمت صفر میل میکند. دلایل بسیاری برای این امر وجود دارد، ازجمله زمانبندی بد و نامناسب، مدیریت ریسک و پول ضعیف، فقدان نظم معاملاتی، انتظارات غیرواقعی نظیر یکشبه پولدار شدن و عدم علم کافی. مطمینا همه ما چنین شرایطی را تجربه کردهایم. معاملهای را انجام داده و سود کردهایم قبل از اینکه بدانیم معامله گران بیش از حد احساسی در مسیر برد قرارگرفتهایم.
در اینجاست که فکر میکنید استاد شدهاید و میتوانید هرگونه شرایط در بازار را به نفع خود تغییر دهید. فکر می کنید می توانید بر مشکلات غلبه کنید ازاینرو به مسیر پیروزی خود ادامه میدهید.
این امر کاملاً قابلدرک است، به این دلیل که این احساسی طبیعی در انسان است که واکنشی مثبت پس از پیروزی نشان دهد؛ اما همه ما در سوی دیگر قضیه نیز بودهایم. هنگامیکه وارد معاملهای در بورس میشوید که آنطور که میخواهید پیش نمیرود. درنهایت پس از چند مرتبه سقوط بازار، بازهم در معامله باقی ماندید. فقط به این امید که شرایط به نفع شما تغییر کند ولی چنین اتفاقی نمیافتد و معامله را با ضرر بزرگی میبندید. در این مرحله عصبانی و ناامید خواهید شد و پولتان را میخواهید؛ بنابراین به چرخه احساسات در معامله گری در بورس برمیگردیم که رابطهی بین احساسات و قضاوتهای ما را توضیح میدهد.
معاملهگری سرگرمی نیست!
ازآنجاییکه معاملهگری معامله گران بیش از حد احساسی در بورس یک کسبوکار (تجارت) است، باید بهصورت یک سرمایهگذاری تجاری جدی به آن نگاه کنیم و نه یک سرگرمی. بنابراین، بایستی آن را از زندگی شخصیمان جدا کنیم. احساسات در معامله گری در بورس جایی ندارد و تنها جای تصمیمات دقیق و برنامهریزیشده است. احساساتمان فرآیند تصمیمگیری را برای معامله گری مختل میکند. اغلب اوقات باعث ایجاد تصمیمات ضعیف که منجر به خسارت میشود،می گردد.
موفقیت یا شکست در دنیای کسبوکار میتوانند بهترین و بدترین احساسات را به همراه داشته باشند. تفکر روشن، نظم و انضباط، غریزه و مهارت، بهخصوص در دنیای معاملهگری در بورس ضروری و الزامیاند؛ بنابراین بایستی احساساتمان تحت کنترل باشند.
معاملهگری در بورس مطالعه رفتار توده جامعه است:
بازار نتیجه رفتار جمعی انسانی است. این نمایشی کامل و قابلاندازهگیری از خوشبینی و ترس جمعی است. حرکت بازار، حرکت روانشناسی جمعی است. بسیاری از معامله گران در بورس به این خاطر که تشخیص نمیدهند نگاه کردن به یک چارت بازاری معامله گران بیش از حد احساسی همانند نگاه کردن به روانشناسی جمعی شرکتکنندگان در آن است، ضرر میکنند. به همین دلیل معامله گران حرفهای تأکید زیادی بر مطالعه قیمت و روابط حجمی که به آنها در معاملهگریشان در بورس کمک میکنند، دارند.
در اینجا قانون طلایی معاملهگری در بورس ارائه میشود:
روند دوست شماست، پس با توجه به روندها معامله کنید. بهعبارتدیگر با بازار مبارزه نکنید، فقط با آن جلو بروید.
حذف قسمت عاطفی و احساسی، کلید موفقیت است:
با گفتن این جمله، میخواهم در مورد بخش عاطفی معاملهگری در بورس که به نظرم کلید تبدیلشدن به یک معاملهگر تهذیب شده، بهعنوان قدم اول در معاملهگری، بحث کنم. برای رسیدن به این موفقیت باید یاد بگیرید چگونه احساساتتان را کنترل و یا حذف کنید. اگر موفق به درک روانشناسی انسانی شدهاید و اینکه چه چیزی به تصمیمگیری در خریدوفروش انگیزه میدهد و یا بهتر است بگوییم در تصمیمگیری اثرگذار است، قادر خواهید بود که خود را در موقعیتی جلوتر معامله گران بیش از حد احساسی از اقدام قرار دهید.
بهاینترتیب میتوانید تنظیمات معاملهگری سودآور در بورس را پیشبینی کنید. چهار احساسی که معامله گران در بورس از آنها رنج میبرند عبارتاند از: ترس، امید، حرص و پشیمانی. باید بتوانید این احساسات را در خود سرکوب کنید تا به موفقیت برسید.
بزرگترین اشتباهی که یک معاملهگردر بورس میتواند انجام دهد این است که اجازه دهد احساساتش تصمیمات مربوط به معاملاتش را کنترل کند. تجربه ضررهای متوالی بسیار ازلحاظ احساسی دشوار است و میتواند استقامت و انعطافپذیری معاملهگر در بورس را تست کند. ترس و طمع، یا تلاش در شکست بازار، میتواند منجر به کاهش معاملات برد و از کنترل خارج شدن معاملات باخت شود. به یاد داشته باشید، نبرد واقعی بین شما و بازار نیست، بلکه در یادگیری نحوه کنترل احساسات شدید است.
فراموش نکنید که درک اینکه همه اقدامات قیمتی ابزارها، کاملاً وابسته به واکنشهای احساسی شرکتکنندگان مختلف بازار است، بسیار مهم است. بدون احساسات، قیمتها ثابت میشوند. ازآنجاییکه مردم کاتالیزورهای اصلی حرکات بازار هستند.
قیمت پادشاه است!
من کتابهای زیادی را مطالعه کرده و در سمینارهای زیادی نیز شرکت کردهام که در همهی آنها در پایان به حضار گفته میشد که کنترل احساسات و داشتن نظم و انضباط در معامله، اجزای اساسی موفقیت برای معامله گری در بورس میباشند، اما هیچکس به شما نمیگوید که چگونه این کنترل احساسی و نظم شخصی را در حین معامله در بورس به دست آورید. هنگامیکه به حرفه معاملهگری ابتدایی خودم فکر میکنم، زمانی را به یاد میآورم که بهطور پیوسته روش معاملاتی خودم را برای به دست آوردن نتایج بهتر، تغییر میدادم.
اما صرفنظر از اینکه از چه شاخص فنی یا سیستم معاملاتی در بورس استفاده میکردم، همیشه نتیجه مشابهی به دست میآوردم: ضرر! مهم نبود که چهکار کرده بودم. مجبور بودم که مشکل اصلی را حل کنم و آن در ذهن من بود؛ بنابراین، مجبورشدم احساساتم را در برخورد با بازار کنترل کنم. همانطور که قبلاً اشاره کردم، قیمت پادشاه است! از زمانی که توجه بیشتری به حرکات قیمت میکنم، معاملات برد متوالی بیشتری را داشتهام.
چطور احساسات را از معاملهگری در بورس حذف کنیم؟
زمانی که بازار را تجزیهوتحلیل میکنید، اولین چیزی که باید از دیدگاه فنی انجام داد، شناسایی روند بازار و تعیین سطوح حمایت و مقاومت است. چگونه این کار را انجام دهیم؟ با کشیدن خط روند. من فرصت دیدار با برخی از معاملهگرانی که تنها با یک نگاه به بازار، خطوط روند را میکشند، یافتهام. این روش مورد تأییدی نیست و اگر چنین عادتی دارید، بهتر است که آن را کنار بگذارید. چرا؟
به این خاطر که شما بایستی قوانین سختگیرانهای داشته باشید و این قوانین معامله شمارا راحتتر و بهدور از احساسات میکند. بهطورکلی، قوانین و احساسات حسابهای معاملاتی ما را خراب میکنند؛ بنابراین، احساسات کمتر به معنی فرصتهای بیشتر برای کسب نتایج بهتر است. این نتیجه، ما را به تئوری من میرساند که بنده از طریق تجارب معاملاتی خودم کشف کردهام. تئوری این است که با سنجش احساسات دربرگیرنده بازار یا یک ابزار خاص و همچنین داشتن قوانین ثابت، میتوانید در حین معاملهگری در بورس احساساتتان را کنترل و حتی حذف نمایید.
خطوط روندی که به شناسایی روند بازار و تعیین سطوح حمایت و مقاومت کمک میکنند، ابزار اولیهای هستند که من برای سنجش احساسات محصورکننده کل بازار یا یک ابزار به کار میبرم؛ اما این راز به سطوح حمایت و مقاومتی که کلیدهای درک معتبرترین خطوط یا روندها هستند میانجامد. سطوح حمایتی و مقاومتی بهطور عمده توسط احساسات معامله گران در بورس شکلگرفتهاند.
بنابراین، من شرکتکنندگان در بازار را با کشیدن یک خط روند بر روی ابزار خاصی که هرلحظه میتواند یک سهم باشد، شناسایی می کنم. سپس بر اساس اعتبار خطوط روند، متشکل از خطوط حمایتی و مقاومتی تعیین میکنم چه زمانی سطح بعدی شرکتکنندگان بازار، خریدوفروش خواهند کرد.
قصد دارم که توضیح دهم سطوح مقاومتی و حمایتی چه هستند .همچنین اصول اولیه اینکه چطور این سطوح را بر روی یک نمودار پیدا میکنیم را نشان خواهم داد. این روش منحصربهفرد به شما نشان خواهد داد که کدام قیمتها برای جلوگیری از بالا رفتن یا پس زدن قبل از اینکه تغییر کنند، مناسب هستند و کدامیک بیشترین اعتبار رادارند. این واقعاً رویکردی منحصربهفرد است که من آن را دوست دارم، به این خاطر که هیچ احساساتی در آن دخیل نیست و فقط واکنش داریم.
سطوح حمایتی و مقاومتی
سطوح حمایتی و مقاومتی بهطور عمده توسط احساسات معامله گران در بورس شکل میگیرند و این همانجایی است که نیروهای عرضه و تقاضا باهم برخورد میکنند. این سطوح جایی هستند که شما واقعاً نبرد بین خریداران (گاوها) و فروشندگان (خرسها) را میتوانید ببینید. نزاع مداوم بین گاو و خرس، که در نزدیکی سطوح حمایتی و مقاومتی، اتفاق میافتد، چیزی است که معاملهگری در بورس را به یک مطالعه جذاب از قوانین اصولی عرضه و تقاضا تبدیل میکند. بسیاری از معامله گران در بورس به این سطوح نگاه میکنند تا نقاط خروجی و ورودی را برای معاملاتشان بسنجند. این سطوح را میتوان با استفاده از ابزارهای تحلیل فنی، مانند خطوط روند صعودی و نزولی یا با استفاده از روشهای پیشرفتهتری مانند درصدهای تصحیح فیبوناچی، کشید.
یک سطح حمایتی زمانی که قیمت به دنبال یافتن حمایت در جهت ممانعت از کاهش بیشتر قیمت، است ایجاد میشود. این بدان معناست که قیمت بهاحتمالزیاد از این سطح ترقی میکند تا اینکه بشکند. بااینحال، هنگامیکه قیمت این سطح را شکست، این احتمال وجود دارد که همچنان کاهش پیدا کند تا جایی که سطح حمایتی بعدی را پیدا کند.
یک سطح مقاومتی، عکس سطح حمایتی است و زمانی است که قیمت به دنبال یافتن مقاومت در جهت جلوگیری از بالا رفتن بیشتر، است. این بدان معناست که احتمال زیاد قیمت از این سطح ترقی میکند تا اینکه آن را بشکند. بااینحال زمانی که قیمت این سطح را میشکند، احتمالاً همچنان به بالا رفتن ادامه میدهد تا زمانی که سطح مقاومتی بعدی را پیدا کند.
رویکرد معاملهگری در بورس
در رویکرد معاملهگری خودم، ابتدا با تعیین جهت کلی بازار بهوسیله یک خط روند شروع به اجرای روش تحلیل فنی بر روی یک ابزار خاص کردم. از آن به بعد، سطوح مقاومتی و حمایتی روانی یک ابزار را در ارتباط با بالا و پایینها یا نوسانات درونی، شناسایی میکنم. برای انجام این کار از یک چارچوب زمانی بالاتر مانند یک چارچوب هفتگی در مقابل روزانه، استفاده میکنم. سطوح روانشناختی، زمانی رخ میدهد که قیمتها به صفرهای چندگانه ختم شوند. معامله گران به دلایل مختلف بهسوی چنین قیمتهای روانشناختی جذب میشوند.اگر سطحی درگذشته بهعنوان سطح مقاومتی یا پشتیبانی کارکرده، ممکن است معاملهگر فرض کند که دوباره سطح مقاومتی یا حمایتی محکمی را در آینده فراهم خواهد کرد،
سپس به یک چارچوب زمانی کمتر مثلاً روزانه تغییر میدهم و سطوح حمایت و مقاومت را در آن چارچوب زمانی خاص، مشخص میکنم. اگر سطوح مقاومتی و حمایتی گرفتهشده از چارچوب زمانی هفتگی با چارچوب زمانی روزانه، باهم منطبق شدند، تعیین میکنم که سطوح قابلتوجه و قویای هستند و آنها را بهعنوان اهداف تنظیم میکنم. این سطوح ممکن است توجه بیشتری را جلب کنند و پیشبینیهای بیشتری را در بین معامله گران در بورس ایجاد کند. حال که سطوح هدفم را تعیین کردهام، به بازه زمانی کمتری مانند ۴ ساعت تغییر میدهم و دیگر سطوح حمایتی و مقاومتی را شناسایی میکنم. اگر برخی از این سطوح با سطوح بازههای زمانی بالاتر منطبق شوند، آنها نیز قابلتوجه میشوند و آنها را بهعنوان هدف برای رویکردی کوتاهمدت استفاده خواهم کرد.
من از سطوح حمایتی و مقاومتی گرفتهشده از چارچوبهای زمانی بالاتر بهعنوان اهداف و نقاط خروجی برای رویکرد میانمدت استفاده میکنم. سپس، گزینهای برای تغییر به یک چارچوب زمانی کوتاهتر و شناسایی سطوح حمایتی و مقاومتی باقیمانده که برای تعیین نقاط ورودی و همچنین نقاط حد ضرر استفاده میکنم، دارم.
همچنین متوجه میشوم که چارچوبهای زمانی برای معامله گری در بورس بسیار اهمیت دارد به این خاطر که اغلب به نظر میرسد که یک منطقه حمایت عمده در یک نمودار روزانه ممکن است چیزی بیش از اصلاح یک نمودار هفتگی یا سالانه نباشد. درنهایت، از نمودار ۴ ساعته تا نمودار هفتگی، برای سطوح قابلتوجهی در ارتباط با یک دوره میانگین متحرک ۱۰۰ و همچنین یک دوره میانگین متحرک ۲۰۰، تأییدیه میگیرم. هردو میانگین متحرک بهعنوان تائید این سطوح عمل میکنند که آنها را معتبرتر میسازد اگر با هریک از این سطوح منطبق باشند.
نتیجه
تجارت مثل جنگ است. شما در حال مبارزه با تعدادی از مخالفان بسیار باهوش، باتجربه و ازلحاظ مالی قدر هستید. برای موفقیت، باید یک لبه داشته باشید، زیرا روانشناسی، نقش مهمی را در تمامی انواع معاملهگری در بورس ایفا میکند. به همین دلیل، بایستی همیشه احساسات خود را تحت کنترل داشته باشید. این امر میتواند کار سختی باشد مخصوصاً زمانی که پای پول در میان است، اما با شروع و تمرکز بر روی این طرحهای تعیینشده و قواعد عمل میتوان آن را انجام داد. اگر بهطور مداوم قوانین خود را بدون شکستنشان دنبال کنید میتوانید احساساتتان را در معاملهگری در بورس حذف کنید. اگر شما به چنین قابلیتی دستیابید، میتواند به شما در بهبود تصمیمات معاملهگریتان کمک کند؛ بنابراین، معاملهگری در بورس به یک هنر تبدیل میشود.
دیدگاه شما