جهت خواندن متن کامل این مقاله به لینک منبع مراجعه نمایید و برای آشنایی بیشتر قسمت وبلاگ و مقالات شریف استراتژی را بخوانید، همچنین برای مخاطبان لینک مقالات خارجی نیز به اشتراک گذاشته شده است؛ لطفا پس از خواندن این مقاله نظرات خود را بیان نمایید
استراتژی تجاری یکی از عوامل مؤثر بر کارایی سرمایه گذاری
استراتژی تجاری شرکت ها یکی از عوامل مؤثر بر کارایی سرمایه گذاری و مشخص کننده سطوح سرمایه گذاری های سرمایه ای است استراتژی آینده نگر و استراتژی تدافعی به عنوان دو سر طیف استراتژی تجاری شرکتها را در معرض سطوح متفاوتی از سرمایه گذاری، نظارت و اختیارات مدیریتی قرار می دهند که دارای پیامد متعددی برای تصمیمات سرمایه گذاری مدیریتی است. (مایلز و اسنو (۱۹۷۸))؛ هدف این مقاله، بررسی تأثیر استراتژی تجاری فوق بر کارایی سرمایه گذاری شرکتها است که امیدواریم مورد استقبال مخاطبان قرار گیرد.
روش های بکار گرفته شده برای بررسی تحقیقات
بر اساس رگرسیون لجستیک چند جمله ای، داده های ۱۱۹ شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی بازه زمانی ۱۳۸۰ – ۱۳۹۴ از نرم افزار رهاورد نوین، صورت های مالی و سایت رسمی بورس اوراق بهادار تهران جمع آوری و برای آزمون فرضیه های پژوهش استفاده شد.
یافته های پژوهش
براساس یافته های پژوهش، شرکت هایی که استراتژی آینده نگر و مبتنی بر نوآوری را دنبال می کنند، در پروژه های با ریسک بالا سرمایه گذاری کرده و احتمال زیادی برای پیش سرمایه گذاری دارند. در حالی که شرکت های پیرو استراتژی تدافعی و مبتنی بر کارایی بیشتر در معرض سرمایه گذاری کمتر از حد قرار دارند
استراتژی تجاری و فرصتهای سرمایه گذاری
کارایی سرمایه گذاری به صورت مفهومی، به معنی پذیرش پروژه هایی با خالص ارزش فعلی مثبت است و منظور از ناکارایی سرمایه گذاری، گذر از این فرصت های سرمایه گذاری، سرمایه گذاری کمتر از حد و یا انتخاب پروژه هایی با خالص ارزش فعلی منفي سرمایه گذاری بیش از حد است (فروغی و همکاران، ۱۳۹۵), استدلال می شود استراتژی تجاری شرکت ها یکی از عوامل مؤثر بر کارایی سرمایه گذاری و مشخص کننده سطح سرمایه گذاری های سرمایه ای است (نویسی و همکاران، ۲۰۱۶).
از طرف دیگر مسئله اصلی در تحقیقات حسابداری و مدیریت این است که چگونه استراتژی تجاری یک شرکت ممکن است موجب گردد مدیران بر خلاف منافع سهامداران عمل نمایند. تحقیقات قبلی سنجه ترکیبی از استراتژی تجاری یک شرکت را مورد بررسی قرار داده اند که برحسب استراتژی های آینده نگر و تدافعی تعریف شده است (مايلز و استو، ۱۹۷۸) و این موضوع را به صورت تجربی مستند کرده اند که شرکت های با استراتژی تجاری آینده نگر در پروژه های با ریسک بالا سرمایه گذاری کرده و بیشتر با مسائل نمایندگی مواجه می شوند (راجاگو پالان، ۱۹۹۷). بنابراین بی نظمی های گزارشگری مالی بیشتری از خود نشان می دهند که نیازمند تلاش های بیشتر در حسابرسی چنین شرکت هایی است (بنتلی و همکاران، ۲۰۱۳).
نقش استراتژی تجاری در ایجاد سود پایدار چیست
علاوه بر این، تحقیقات دیگر نشان می دهد که شرکت های با استراتژی تجاری آینده نگری بیشتر درگیر استراتژی های اجتناب مالیاتی بوده (هیگین و همکاران، ۱۲۰۱۵ دیانتی دیلمی و همکاران، ۱۳۹۴) و کیفیت سود بهتری دارند (تاتی و محب خواه، ۱۳۶۳). استدلال می شود که اختیارات مدیریتی بیشتر (بوید و سالامین، ۲۰۰۱) و نظارت ضعيف ( بنتلی و همکاران، ۲۰۱۳) در یک استراتژی تجاری آینده نگر، محیط را برای دیدگاه های مستقل مدیریتی آماده می سازد که استراتژی شخصی در سرمایهگذاری چیست؟ ممکن است منجر به بیش سرمایه گذاری شود (نویسی و همکاران، ۲۰۱۶)
از طرف دیگر، استراتژی تجاری تدافعی اختیارات مدیریتی را کمتر (توماس و راماسوامی، ۱۹۹۶) و نظارت جدی را در پی دارد (تری اتلی و همکاران، ۲۰۱۳) که مدیران را به منظور کاهش ریسک های مرتبط با شغل خود به سرمایه گذاری کمتر از حد در پروژه های با بازدهی بالا اما پر ریسک بر می انگیزاند (تویسی و همکاران، ۲۰۱۶)
بررسی ارتباط بین استراتژی تجاری و کارایی سرمایه گذاری در تحقیق حاضر به دو دلیل حائز اهمیت است: اول اینکه در پاسخ به تحقیقات قبلی (نظیر بیدل و همکاران، ۲۰۰۹) که بررسی رابله علی بین کیفیت گزارش های مالی و کارایی سرمایه گذاری را الزامی کرده اند، در تحقیق حاضر که نوشته آن را میخوانید، استراتژی تجاری را به عنوان اثر درجه اول معرفی می کند. دوم اینکه در تحقیقات خارجی مختلفی نظیر (نویسی و همکاران) رابطه بین نوع استراتژی تجاری و سطح مطلوب سرمایه گذاری به خوبی بررسی و مستند شده است؛ اما در تحقیقات داخلی، تأثیر استراتژی تجاری بر سطوح سرمایه گذاری شرکت ها و میزان بهینه آنها مورد بررسی و آزمون قرار نگرفته است. بنابراین، با انجام تحقیق حاضر، خلأ مربوطه در ادبیات پژوهش های داخلی نیز مرتفع می گردد
در ادامه ساختار این مقاله به این ترتیب خواهد بود که ابتدا مبانی نظری پژوهش شامل کارایی سرمایه گذاری، استراتژی تجاری و انواع آن تعریف شده است و در بخش پایانی نیز پس از بیان نتایج پژوهش، نتیجه گیری و پیشنهادها خواهد آمد
نقش اصطکاک بازار در کارایی سرمایه گذاری چیست؟
با توجه به چارچوب نئوکلاسیک سرمایه گذاری، سرمایه گذاری های سرمایه ای بر مبنای نسبت نهایی و ارزیابی می شوند. نسبت نهایی و بیانگر این مورد است که آیا منافع تنهایی حتی با در نظر گرفتن تعديلات بابت سرمایه گذاری های جدید فراتر از هزینه نهایی سرمایه گذاری خواهد بود یا خیر (بیدل و همکاران، ۲۰۰۹ تویسی و همکاران، ۲۰۱۶) علاوه بر این سرمایه گذاری در پروژه هایی با خالص ارزش فعلی مثبت، نیازمند تأمین مالی خارجی است و بعد از پرداخت هزینه های بهره مربوطه، مدیران باید وجه نقد اضافی را به سرمایه گذاران برگردانند. در حالی که مودیلیانی و میلر (۱۹۵۸) پیشنهاد می کنند که شرکت ها همیشه می توانند سطوح بهینه سرمایه را در بازارهای کامل حفظ کنند، تحقیقات دیگر بیان می کنند که اصطکاک بازار می تواند بر کارایی سرمایه گذاری که شامل منابع مالی (مایرز، ۱۹۷۷) و تضاد نمایندگی است تأثیر گذار باشد (جنسن، ۱۹۸۶)
بیدل و همکاران (۲۰۰۹) و مدرس و حصارزاده (۱۳۸۷) به طور مفهومی زمانی سرمایه گذاری یک شرکت را به عنوان کارا تعریف می کند که پروژه هایی با خالص ارزش فعلی مثبت تحت سناریوی بدون اصطکاک بازار مانند انتخاب معکوس و هزینه های نمایندگی انتخاب کند؛ بنابراین سرمایه گذاری کمتر از حد شامل کنار گذاشتن هر گونه فرصت های سرمایه گذاری است که می تواند در غیاب انتخاب معکوس خالص ارزش فعلی مثبتی داشته باشد، به شیوه ای مشابه آنها بیش سرمایه گذاری را به عنوان سرمایه گذاری در پروژه هایی با خالص ارزش فعلی منفی تعریف می کنند.
نقش استراتژی تجاری در سرمایه گذاری کمتر از حد
در ادبیات مرتبط با سرمایه گذاری کمتر از حد، استدلال می شود مدیران ریسک گریز که نگران شغل خود هستند، اگر به این نتیجه برسند که چنین پروژه هایی رفاه شخصی آنها را در معرض ریسک قرار دهد المبرت ۱۹۸۶)، ممکن است با رد پروژه های افزاینده ارزش یا اجتناب از پروژه های سرمایه گذاری ریسکی اما بهینه، کم کاری کنند. از طرف دیگر، با بیش سرمایه گذاری، مدیران می خواهند شرکت خود را گسترش دهند و میزان سرمایه گذاری آن را فراتر از حالت بهینه کنند تا قدرت و منافع بیشتری کسب کنند ( آقاروال و سامویک، ۲۰۰۶). جنسن (۱۹۸۶) پیشنهاد می کند که مدیران منفعت طلب جریان های نقد آزاد را به جای پرداخت به سهامداران در پروژه های با خالص ارزش فعلی منفی سرمایه گذاری خواهند کرد که این عمل منجر به پیش سرمایه گذاری غیربهینه خواهد شد.
تعاریف مهم در استراتژی تجاری چیست؟
برخی کارشناسان حوزه مدیریت استراتژیک استراتژی تجاری را راه و روش تحقق مأموریت سازمانی تلقی می کنند، به گونه ای که سازمان عوامل خارجی (فرصت ها و تهدیدها) و عوامل داخلی ( قوتها وضعف ها) را بررسی و از نقاط قوت داخلی و فرصتهای خارجی به خوبی بهره برداری می کند و ضعف های داخلی را از بین می برد.
ادبیات مدیریت شامل گونه شناسی متعددی از استراتژیهای مختلف (بویژه استراتژی تجاری کسب و کار) است و به توصیف این موضوع می پردازد که شرکت ها چگونه در بازارهای مربوط به مدیریت عملیات خود به رقابت می پردازند. به عنوان مثال پورتر (۱۹۹۸) بین استراتژی هایی که مزیت رقابتی آنها بر مبنای قیمت (رهبری هزینه) و کیفیت (تنوع محصولات ) است فرق قائل می شود.
تقسیم بندی استراتژی تجاری از دیدگاه استراتژیست های بزرگ در جهان
از طرف دیگر مارچ (۱۹۹۱) استراتژی تجاری را به دو گروه استثمارگر و اکتشافی تقسیم بندی می کند به شیوه ای مشابه تریسی و ویرسما (۱۹۹۵) استراتژی تجاری را به سه گروه تعالی عملیاتی، رهبری محصول و صمیمیت با مشتری تقسیم می کند. با وجود این، گونه شناسی استراتژی ارائه شده توسط مایلز و اسنو (۱۹۷۸) در تحقیقات اخیر که بیشتر به کار گرفته شده است و استراتژی تجاری را به خروجی های شرکت نظیر کیفیت گزارش های مالی، کیفیت سود، عملکرد مالی شرکت، ریسک سقوط قیمت سهام، عدم تقارن اطلاعاتی، مسئولیت پذیری اجتماعی، اجتناب از مالیات و خودشیفتگی مدیران مرتبط می کند. بسیاری از استراتژیست های بزرگ استدلال می کنند که شرکت ها یکی از سه استراتژی ممکن آینده نگر، تدافعی یا تحلیلی را به کار می گیرند و این مهم با پذیرش الگوهای مختلف بازارهای محصول، فناوری، ساختارها و فرایند سازمانی حاصل می شود تا در شرایط رقابتی در بازار باقی بمانند.
مسیر استراتژیک سرمایه گذاری
استراتژی تجاری شرکت (از طریق استراتژی های آینده نگر با تدافعی) مشخص کننده مسیر دیدگاه استراتژیک سرمایه گذاری آن بوده و سطح اختیارات مدیریت و عدم تقارن اطلاعاتی آن را تحت تأثیر قرار داده و در نهایت تصمیمات سرمایه گذاری آن را نیز متأثر می سازد نویسی و همکاران، ۲۰۱۶).
در این تحقیق نیز از سنجه های استراتژی و گونه شناسی ارائه شده توسط مایلز و استو (۱۹۷۸) به چندین دلیل استفاده شده است: اول اینکه استنباط های ارائه شده بر اساس گونه شناسی مذکور هم پوشانی قابل ملاحظه ای با سایر گونه شناسی های سازمانی دارد و این استنباط ها برای سایر گونه شناسی های سازمانی قابل استفاده است (چن و همکاران، ۲۰۱۶). به طور خاص می توان استراتژی تجاری آینده نگر مایلز و اسنو (۱۹۷۸) را معادل با استراتژی تمایز محصول پورتر (۱۹۹۸)، استراتژی اکتشافی مارچ (۱۹۹۱) را با استراتژی رهبری بازار محصول تریسی و ویرسمس (۱۹۹۵) دانست.
به شیوه ای مشابه استراتژی تدافعی مایلز و اسنو (۱۹۷۸) را می توان هم ارز با استراتژی رهبری هزینه پورتر (۱۹۹۸)، استراتژی استثمارگری’مارج (۱۹۹۱) با استراتژی رهبری تعالی عملیاتی شرپسی و ویرسمس (۱۹۹۵) دانست. دوم اینکه گونه شناسی سازمانی مایلز و اسنو (۱۹۷۸) با استفاده از داده های آرشیوی قایل عملیاتی شدن است، در حالی که سایر گونه شناسی های ذکر شده عمدتا بر مصاحبه با پیمایش از کارکنان اتکا می کنند و به احتمال زیاد قابلیت تکرار ندارند (چن و همکاران، ۲۰۱۶).
نتیجه تأثیر استراتژی تجاری بر کارایی سرمایه گذاری
در تحقیق حاضر با استفاده از تئوری سازمانی مایلز و اسنو (۱۹۷۸) و تحقیقات قبلی، سنجه های استراتژیهای سازمانی با کسب و کار که با استفاده از داده های عمومی و در دسترس شرکت ها قابل عملیاتی شدن است، توسعه داده شد. سپس تأثیر استراتژی تجاری بر کارایی سرمایه گذاری شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی بازه زمانی ۱۳۸۰-۱۳۹۴ مورد بررسی قرار گرفت. همان طور که پیش تر در مبانی نظری بحث شد، استراتژیهای تدافعی و آینده نگر، شرکت ها را در معرض سطوح متفاوتی از سرمایه گذاری، نظارت، ریسک و پیچیدگی ذاتی و اختیارات مدیریتی قرار میدهد. این موضوع، پیامد مهمی برای تصمیمات سرمایه گذاری آنها به دنبال دارد.
نتایج اولیه تحقیق نشان دادکه شرکت های پیرو استراتژیهای آینده نگر، احتمال زیادی برای پیش سرمایه گذاری دارند. به عبارتی دیگر تصمیمات مدیران در چنین شرکتهایی موجب بیش سرمایه گذاری می شود. بر اساس مبانی بحث شده، این استراتژی اختیارات بیشتری را برای مدیران ارائه کرده، شرکت را به عنوان سازمانی که برخورد نامتقارن تری در ارتباط با هزینه های عمومی، اداری و فروش داشته است و آنها را بعنوان سازمانهای پیشرو در بازار و دنبال کننده نو آوری توصیف می کند. این مهم نیاز به سرمایه گذاری در فناوری های جدید و چند گانه جهت تأمین مالی طراحی محصولات نو و کشف بازارهای جدید محصولات را در پی دارد.
سطح پایین اختیارات مدیریتی و نظارت دقیق تر و الزام به سرمایه گذاری کمتر در شرکت های پیرو استراتری تدافعی عملت منجر به تصمیمات سرمایه گذاری کمتر از حد می شود. از طرف دیگر، در شرکت های پیرو استراتژی آینده نگر، اختیارات مدیریتی بیشتر، نظارت سهل گیرانه و نیاز به سرمایه گذاری بیشتر منجر به تصمیمات بیش سرمایه گذاری می شود
در نتیجه نیاز به سرمایه گذاری گسترده ای وجود داشته و احتمال بالایی برای پیش سرمایه گذاری را می توان متصور شد. این موضوع با نتایج تحقیقات نویسی و همکاران (۲۰۱۶) هم راستا است. به شیوه ای مشابه اما غير مستقيم بالاس و همکاران (۲۰۱۵) در تحقیق خود نیز دریافتند که استراتژی تجاری انتخابی عامل مهمی در رفتار هزینه است و سرمایه سازمانی و توانایی مدیریت تا حدودی منجر به چسبندگی بیشتر هزینه ها می شود. علاوه بر این، آنها به این نتیجه رسیدند که سرمایه گذاری در دارایی های نامشهود نیز عامل مهمی در تعدیل رابطه بین استراتژی تجاری انتخابی شرکت و رفتار هزینه آن است.
از طرف دیگر نتایج نشان می دهد، شرکت هایی که پیرو استراتژیهای تدافعی هستند، احتمال بیشتری برای سرمایه گذاری کمتر از حد دارند. به عبارتی دیگر، تصمیمات مدیریتی در چنین شرکت هایی عمدتا منجر به سرمایه گذاری کمتر از حد می شود. سطح پایین اختیارات مدیریتی و نظارت دقیق تر و الزام به سرمایه گذاری کمتر در شرکت های پیرو استراتژی تدافعی، مدیران را بر می انگیزد تا سود خالص را افزایش داده، موجب سرمایه گذاری کمتر از حد در پروژه های بلند مدتی که خالص ارزش فعلی مثبت دارند، شوند. نتایج این فرضیه نیز با تحقیق نویسی و همکاران (۲۰۱۶) نیز سازگاری دارد.
شرکت های با استراتژی های مختلف ممکن است مکانیزم های حاکمیت شرکتی متفاوتی را در سازمان خود اتخاذ کنند.
به محققان حوزه مالی و مدیریت استراتژیک پیشنهاد می شود که به بررسی نقش تعدیل کنندگی مکانیزم های حاکمیت شرکتی بر رابطه بین کارایی سرمایه گذاری و استراتژی تجاری شرکت ها بپردازند. علاوه بر این، بررسی این موضوع که آیا سرمایه گذاران به کارایی سرمایه گذاری شرکت ها بر اساس استراتژی تجاری آنها، متفاوت یا یکسان، واکنش می دهند ؟ ونیز، آیا اساس کار آنها سودمند خواهد بود یا خیر؟
هم چنین با توجه به اینکه میزان شدت سرمایه در صنایع مختلف، متفاوت است، بررسی فرضیه های تحقیق در سطح صنایع مختلف نیز سودمند است. در نهایت به محققان آتی پیشنهاد می شود که تحقیق حاضر را با در نظر گرفتن اثر تعدیل گری محیط اطلاعاتی شرکت ها و شاخص رقابت در بازار محصول به عنوان یکی از (جایگزین های مکانیزم نظارتی) بررسی کنند.
جهت خواندن متن کامل این مقاله به لینک منبع مراجعه نمایید و برای آشنایی بیشتر قسمت وبلاگ و مقالات شریف استراتژی را بخوانید، همچنین برای مخاطبان لینک مقالات خارجی نیز به اشتراک گذاشته شده است؛ لطفا پس از خواندن این مقاله نظرات خود را بیان نمایید
بررسی استراتژی فارکس وارن بافت
وارن بافت (Warren Buffett) به حق یک اسطوره زنده است؛ زیرا تعداد کمی از مدیران مالی میتوانند کارنامه بهتری از خود ارائه دهند. در حالی که بسیاری از موقعیتهای عظیم او در اپل، بانک آمریکا یا موقعیت چند دههای او در شرکت کوکاکولا اطلاع دارند، رویکرد او نسبت به ارزها کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
وارن بافت کیست؟
در طول چند دهه، وارن بافت (Warren Buffett) نمونه بارز یک سرمایه گذار موفق بوده است. او هم اکنون دهمین فرد ثروتمند جهان و مدیرعامل شرکت برکشایر هاتاوی است. همچنین مالکیت شرکتهایی همچون دیری کوئین، مارس اینکورپوریتد و گایکو در اختیار اوست. همچنین او سهامدار شرکتهای بزرگی همچون اپل، پپسی، کوکاکولا، جنرال الکتریک است.
رویکرد وارن بافت در چارچوب این دستورالعملها قرار میگیرد:
روی چیزی که درک میکنید سرمایه گذاری کنید
بافت تمرکز خود را روی صنایعی نگه میدارد که در آنها سر رشته دارد. زمینههای مورد علاقه او امور مالی و مصرف کننده است. او برندهای قوی و مدلهای تجاری ساده را ترجیح میدهد و از سرمایهگذاری در شرکتهایی که نمیفهمد، امتناع میکند.
بخر و نگهداری کن
به عنوان یک سرمایه گذار، رویکرد او این است که یک شرکت باکیفیت و با قیمت مناسب پیدا کند و سهام آن را برای مدت طولانی نگه دارد. برای مثال او سهام کوکاکولای خود را از سال 1988 دارد.
روی بازده تمرکز کنید
سود سهام نقش بزرگی در پرتفوی بافت بازی میکند. اگر روی کسب و کارهای بالغ تمرکز کنید، احتمالاً سود سهام پرداخت خواهند کرد. جمع آوری و سرمایه گذاری مجدد سود سهام در عین حال ترکیبی از سود، یکی از رازهای رشد چشمگیر اوست.
به دنبال مدیریت شایسته باشید
یک شرکت افراد آن هستند و ارزیابی اینکه چه کسی آن افراد را به دقت مدیریت میکند بسیار مهم است. با این حال، همه چیز در طول زمان تغییر میکند و زمانی که تغییر کرد، بافت در خروج از پوزیشن معاملاتی تردیدی ندارد، مانند ولز فارگو. او که زمانی بزرگترین سهامدار ولز فارگو بود، تا آخرین سهام خود را به دنبال رسوایی حسابهای جعلی فروخت.
استراتژی فارکس وارن بافت چیست؟
بافت یک سرمایه گذار سازمانی است که صدها میلیارد دلار را مدیریت میکند. برخلاف تریدرهای خرده فروشی معمولی، سرمایه گذاران نهادی با این اندازه سفته بازان کوتاه مدت نیستند. در سرمایه گذاری نهادی، این مسئولیت تیم تخصیص دارایی تاکتیکی است که ذخایر نقدی موسسه خود را اداره میکند و تمرکز را بین سبد ارزها تغییر میدهد تا مطابق با روندها بماند.
در حالی که سهام تمرکز اصلی بافت است، در سال 2002، او نگران رشد کسری تجاری و تأثیر آن بر دلار ایالات متحده شد. او به عنوان یک سرمایه گذار نهادی، مقدار زیادی پول نقد در اختیار داشت تا از آن برای خریدهای آتی استفاده کند، و اکنون ارزش آن پول کم شده است.
تا سال 2003، او حدود 12 میلیارد دلار قراردادهای ارزی و 1 میلیارد دلار اوراق قرضه یورویی پربازده داشت استراتژی شخصی در سرمایهگذاری چیست؟ و مطمئن بود که دلار سقوط خواهد کرد. در حالی که او در سال 2005، زمانی که دلار 14 درصد افزایش یافت، یک نزول کوتاه مدت را تجربه کرد؛ اما تنها در همان معامله بیش از 2 میلیارد دلار درآمد داشت.
این مثال به ما نشان میدهد که بافت یک تریدر موقعیت است – یک سرمایهگذار بلند مدت که درک عالی از اصول بنیادی دارد. این سبک سرمایه گذاری نیاز به سرمایه قابل توجهی برای مقاومت در برابر هر گونه نوسانات کوتاه مدت و صبر و حوصله دارد.
البته نمیتوان وارن بافت را به عنوان یک تریدر یا یک سرمایه گذار فارکس در نظر گرفت. او در مواقعی که نیاز به پوشش ریسک داشته باشد، در فارکس معامله میکند و سپس پوزیشنها را برای مدت طولانی نگه میدارد.
استراتژی معاملاتی به زبان ساده
در این سری آموزش ها میخواهیم بر خلاف کلیه مقالات و آموزشهایی که در این حوزه به زبان فارسی و انگلیسی نوشته شده نگاه تخصصی و ریشه ای به مبحث استراتژی داشته باشیم تا شما بر اساس یاد گیری مفاهیم تخصصی و به روز استراتژی توانایی طراحی بهترین استراتژی معاملاتی را داشته باشید.
معنی استراتژی چیست؟
وجه مشترک تمام تعاریف برای پاسخ به سوال استراتژی چیست این است که استراتژی بر دستیابی به اهداف خاص تمرکز داردکه شامل تخصیص منابع است؛ و اینکه چند تصمیم یا اقدام سازگار، درست یا منسجم را نشان می دهد.
تعریف استراتژی در دنیای سرمایه گذاری و معامله گری:
جک ولش مدیر افسانهای جنرال الکتریک درباره استراتژی چنین میگوید:
استراتژی یعنی من تصمیم های شفاف و دقیق در مورد رقابت با رقبا بگیرم!
حالا در دنیای سرمایه گذاری من ترجمش میکنم
استراتژی نحوه تفکر سیستماتیک درباره تصمیم گیری در معامله گری و زندگی!
(حرفه ای ها بخوانند! ) اگر تصمیم برای راه اندازی صندوق سرمایه گذاری یا جذب سرمایه هستید، استراتژی معاملاتی شما حرف اول را میزند نه سود شما! پیشنهاد میکنم کتاب trade the trader را مطالعه کنید.
استراتژی معاملاتی به زبان ساده
خوب بیاید فرض کنیم به عنوان یک غریبه وارد یک شهر شدیم که تصمیم داریم از بناهای تاریخی آن شهر دیدن کنیم. به احتمال خیلی زیاد به عنوان یک ایرانی همیشه در صحنه اول فیلتر شکن را روشن میکنیم و بعد میریم وارد Waze میشیم آدرس را وارد میکنیم تا بهترین راه را به ما نشان دهد. خوب حالا مسیر را میخوانیم و به سمتش حرکت میکنیم تا به مقصد برسیم حال اگر در این مسیر به دلایل ترافیک و… مسیر را تغییر داد ما هم مسیر را تغییر میدهیم.
اگر شما هر لحظه مسیرتان را عوض کنید و سر خود به این کوچه و آن کوچه بروید و 1000 بار مسیر عوض کنید یا مجبورید به مردم متوصل شید و از آنها بپرسید یا اینکه ممکنه مسیر یک ساعته را 3 ساعته برید. پس اعتماد به نرم افزار بر اساس صحیح بودن داده های گذشته بسیار ساده تر و راهگشا تر است. پس ما با اعتماد به Waze مسیر خود را دنبال میکنیم و با ایمن ترین راه به مقصد میرسیم. این معنی واقعی انتخاب یک استراتژی برای رسیدن به مقصد است.
به عنوان یک تریدر اگر هر روز در حال تغییر استایل ترید و تست کردن اندیکاتور ها و عضویت در کانالهای سیگنال دهی هستید! پس قطعا دچار ضررهای سنگین می شوید و از این بازار پر سود به طور کامل اوت میشوید (پول شما توسط تریدرهای موفق به تاراج میره و تو هاوایی خونه میخرن)
حال برای داشتن یک استراتژی معاملاتی درست در بازارهای مالی به خصوص ارزهای دیجیتال چه کار باید بکنم؟
اصول پایه طراحی یک استراتژی معاملاتی در بازارهای سرمایه گذاری
بر اساس اصول استراتژیک پورتر یک استراتژی مناسب برای تصمیم گیری را به 4 گام اصلی تقسیم بندی میکنیم و در مورد هر گام به صورت مجزا توضیحاتی را ارائه میکنیم:
گام اول :چه جایگاهی را برای خود تعریف کرده اید؟
در مکتب پورتر به این جایگاه POSITIONING میگویند و انتخاب درست و واقع گرایانهی این موضوع میتواند راه درست را به شما نشاند دهد.
بسته به حجم سرمایه و همچنین نوع معاملات و بازار سرمایه هر تریدر باید برای خود به طور واقع گرایانه جایگاهش را تعریف کند و انتظارات صحیحی داشته باشد. برای مثال یک تریدر تازه کار و کم تجربه به محض ورود به بازار با رویای میلیاردر شدن در یک شب، استراتژی هایی را پیاده سازی میکند که تعجب و خنده تریدرهای با تجربه را بر می انگیزد.(البته تریدرهای حرفه ای از همین میکرو تریدرها سود میکنند)
پس جایگاه خود را خوب بشناسید اگر تازه کارید خودتان را حرفه ای نبینید و اگر بیش از یک سال در بازار متمرکز هستید خودتان را تازه کار و کم تجربه نبینید.
(یک تریدر تازه وارد و یک تریدر کهنه کار در استراتژی معاملاتی بسیار متفاوت عمل میکنند )
سبک های ترید را خوب بشناسید و درست انتخاب کنید
برای مطالعه بیشتر مقاله انواع سبک های ترید یا انواع معامله گر بخوانید و سبک ترید خودتون رو بهتر بشناسید.
گام دوم جمعآوری اطلاعات جامع و کامل (تخصصی سازی)
برای اینکه در بازار مالی خاصی سرمایه گذاری کنیم اول از همه باید رفتار و جنس بازار را به خوبی بشناسیم. بهترین راه شناخت بازار جمع آوری اطلاعات از طریق مطالعه دقیق و تخصصی فلسفه آن بازار و تاثیرات آن بر اقتصاد کلان می باشد.
روشهای شناخت تخصصی بازار کریپتوکارنسی (ارزدیجیتال)
درک جامع بلاکچین از لحاظ فنی
مفاهیم اقتصاد کریپتو
قوانین بین الملل و..
در پایان مرحله اول (در بازارمالی کریپتوکارنسی) باید به این سوالات پاسخ روشنی داشته باشیم که کدام پلتفرم و یا کدام پروژه بلاکچینی ارزش سرمایه گذاری دارد؟
گام سوم: تحلیل و پردازش اطلاعات
در بازارهای مالی هر شخصی بر اساس اطلاعات و نوع تحقیق و درک درست از اطلاعات به دست آمده از گام دوم سرمایه گذاری میکند. بر اساس روش خود و با در نظر گرفتن اصول سرمایه گذاری اقدام به تحلیل کنید و به سوالات زیر پاسخ دهید؟
کدام نوع تحلیل مناسب این سبک سرمایه گذاری است؟(تحلیل تکنیکال، تحلیل فاندامنتال، ….)
چه ابزارهایی در این تحلیل ها به من کمک میکنند؟
گام چهارم: جمع بندی اطلاعات و تصمیم گیری
- در این مرحله باید به یک جمع بندی رسیده باشید و تصمیماتی اتخاذ کنید:
- چه بخشی از سرمایه ام را وارد این بازار یا معامله کنم؟
- چند درصد از پورتفولیو(در ایران به سبد معروفه!) را از این ارز برای مثال اتریوم خرید کنم؟
- حد ضرر را به چه شیوه ای و کجا قرار دهم؟
- حد سود را بر اساس چه روشی و کجا در نظر بگیرم؟
- انتظار زمانی سرمایه گذاری من چقدر است؟
خوب! 4 گام استراتژی را در این مقاله یاد گرفتیم!
برای یافتن بهترین استراتژی معاملاتی چه کارهای لازم است بکنیم؟
حال برای یافتن بهترین استراتژی چه کارهای لازم است بکنیم
اگه صرفا دنبال داشتن استراتژی معاملاتی هستید، میتوانید ساعت ها در صفحه idea تریدینگ ویو دنبال ایده های جدید باشید و از استراتژیهای به اشتراک گذاشته شده لذت ببرید، یا سایت babypips که (مرجع بزرگی از استراتژیهای بازارهای مالی هست) استفاده کنید
اینها هیچ کدام شما را به مقصد و سود دهی نمیرسانند
اما اگر خودتان را یک پله بالاتر از تریدرها (معامله گران) عادی میدانید که از برنامه شخص دیگری کپی کنه، پس باید آستین ذهنتان را بالا بزنید و استراتژی معاملاتی شخصی خودتان را پیاده سازی کنید.
هشدار! این بخش نیازمند تمرکز است. اگر تمرکز لازم را ندارید پیشنهاد میکنم(چون میدونم تریدر هستید) چارت را ببندید و نفس عمیق بکشید زیرا قراره آینده معاملاتتان تغییر کند.
ابتدا باید به یک سری سوال جواب بدید و با خودتان صادق باشید!
با خودتان صادق باشید
اول باید با خودتان رو راست باشید و بدانید دقیقا دنبال چه هستید؟
آیا میخواهید یک معامله گر موفق باشید یا یک تحلیل گر تکنیکال(ترسو) باشید؟ این دو خیلی استراتژی شخصی در سرمایهگذاری چیست؟ با هم فرق دارند
شما به کدام دسته از تریدرها ( معامله گران تعلق دارید( برای مطالعه روی این لینک کلیک کنید)
باید با خودتون به این نتیجه برسید که دنبال چه چیزی هستید؟ (شمال حقیقی تان را بیابید پیشنهاد میکنم حتما این کتاب را مطالعه کنید )
آدمی هستید که پوزیشنهای کوتاهمدت باز میکنه یا بلندمدت؟
دوست دارید پوزیشنهاتون در جهت روند باشد؟ یا همیشه خلاف جهت روند، وارد پوزیشن میشوید؟ (این بخش را به زودی در یک مقاله کامل بهتون توضیح میدیم )
انتظارتان از سود چقدر است و اساسا آدم صبوری هستید یا لحظه ای که خرید میکنید منتظر سود هستید؟
در زمانی که پوزیشن بباز دارید، تبدیل به فردی پرخاشگر وبیحوصله میشوید یا نه، ریلکس به انجام کارهاتون مشغولید. (من خودم در اوایل اگر حجم سنگین داشتم به یه غول بی شاخ و دم تبدیل میشدم)
برای اینکه به پوزیشنی ورود کنید، حتما نیاز به تایید چند اندیکاتور دارید یا خیر؟
بعد از چندتا سوال بالا از خودتون بهتره به سوال کلیدیتری جواب بدید
کدوم تایمفریم باید ترید کنم؟ _مقاله انواع تریدر را مطالعه کنید.
آیا به غیر از ترید کردن، مشغول کار دیگهای هم هستید؟ ( تکلیف خود را روشن کنید چرا که اگر مشغول کارهای دیگر هستید نباید به عنوان scalper عمل کنید که جز ضرر چیزی براتون نداره بلکه باید پوزیشن تریدینگ انجام بدید)
“به نظر من هیچ کاری به غیر از ترید کردن نباید داشته باشید. آخه چه کاری از این کار پر درآمدتره؟!
پول در اوردن در بازارهای مالی نمیتونه به عنوان شغل دوم شما باشه، شاید در درازمدت دچار ضرر بشوید”
اگه قرار به این باشه که با اندیکاتورها استراتژیتون رو طراحی کنید، آیا به اونها مسلط هستید؟ نحوه محاسبه هر اندیکاتور را دقیقا میدانید؟ فلسفه استفاده از هر اندیکاتور را باید دقیقا بدانید چرا که عدم تسلط شما به جای سود به شما ضرر سنگین میزند. پس این مرحله را جدی بگیرید.
شما فعلا به این سوالات پاسخ دهید چرا که در مقاله بعدی منتظرتون هستیم تا پاسخ شما را بررسی کنیم و پوزیشن گیری صحیح را با ساخت بهترین استراتژی مخصوص شما به شما آموزش بدیم.
اگر ایده ها و همچنین نظری درباره این مقاله دارید خوشجال میشیم دیدگاهتان را همینجا بیان کنید.
۶ اشتباه رایج هنگام معامله در بورس
بورس بازاری است که در آن اوراق بهادار، کالاها، مشتقات و سایر ابزارهای مالی مورد معامله قرار میگیرند. وظیفه اصلی بورس اطمینان از معاملات منصفانه و منظم و انتشار کارآمد اطلاعات قیمت برای هر معامله اوراق بهادار در آن بورس است. کارگزاریها به شرکتها، دولتها و سایر گروهها بستری را میدهند که از آن طریق میتوانند اوراق بهادار را به مردم سرمایهگذار بفروشند. در دهههای اخیر مبادلات به صورت کاملاً الکترونیکی انجام میگیرد. برای انجام معامله در بورس باید اطلاعات جامع و کامل داشته باشید. در ادامه اشتباهات رایج در بورس معرفی شدهاند:
اشتباه رایج هنگام معامله در بورس چیست؟
اشتباه ۱ : نداشتن دانش اولیه
قبل از خرید سهام داشتن دانش اولیه خاصی ضروری است. یکی از رایجترین اشتباهات برای معامله در بورس این است که بدون اطلاع قبلی، به راحتی شروع به مبادله کنید. کسی که فاقد دانش اولیه است، خطر از دست دادن مقدار زیادی پول در بازار سهام برای او وجود دارد. سرمایهگذاران بیتجربه تمایل دارند سهام را با قیمتهای بالا خریداری کنند زیرا آنها مهمترین سطحهای کلیدی را نمیدانند یا سهام را در یک زمان اشتباه خریداری و میفروشند؛ بنابراین، مبتدیان لازم است قبل از خرید اطلاعاتی در مورد دنیای بورس کسب کنند از جمله:
بورس چگونه کار میکند؟ قیمت سهام چگونه توسعه مییابد؟ چگونه سبد سهام را ایجاد کنیم؟ سود سهام چیست؟ دانش بورس اوراق بهادار نیز شامل دانش پایهای در زمینه امور مالی است.
اشتباه ۲: معاملات کوتاه مدت
یک مطالعه توسط استادان اقتصاد آندریاس هاکتال و استفن مایر انجام شد و در مجله Finanztest منتشر شد که بر اساس آن سرمایهگذاران خصوصی در سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۵ سود زیادی را در بازار سهام از دست دادهاند. دلیل این اشتباهات رایج در بورس عدم دانش در مورد معاملات کوتاهمدت و اقدامات کورکورانه بود.(در ادامه مقاله جفت ارز چیست را هم مطالعه کنید)
بسیاری از سرمایهگذاران هنگام کاهش قیمت سهام خود دلیلی برای نگهداری آنها نمیبینند و یا برخی هنگام بالا رفتن قیمت و افزایش سود به سرعت سهام را به فروش میرسانند.
در هر دو مورد، افراد فرصتهای ارزشمندی را از دست میدهند. در عوض، برای معامله در بورس سرمایهگذاران باید یک استراتژی سرمایهگذاری میانمدت و بلندمدت را دنبال کنند و آن را حتی در صورت تلاطم کوتاهمدت بازار حفظ کنند.(در ادامه مقاله معاملات دو طرفه در فارکس را هم بخوانید)
اشتباه ۳: متنوع نبودن سبد خرید
متنوع نبودن سبد خرید یکی از اشتباهات رایج در بورس است. متنوع سازی سبد خرید، پایه و اساس موفقیت در خرید فروش است. برای سرمایهگذاران خصوصی این بدان معنی است که: متنوع سازی میزان شکست را کاهش میدهد، به این معنی که هنگام سرمایهگذاری در سهام صنایع مختلف، خطرات موجود در سبد سهام کاهش مییابد.
اگر یک بخش دچار بحران شود، کل مجموعه سهام ارزش خود را از دست نمیدهد. با این وجود، بسیاری از سرمایهگذاران خصوصی این قانون اساسی را به اندازه کافی رعایت نمیکنند، زیرا سهام انفرادی بیش از حد در پرتفوی خود دارند. این کار اشتباه در معامله بورس است.(در ادامه مقاله شاخص قیمت را هم بخوانید)
اشتباه ۴: خرید سهام به وسیله اعتبار
خرید سهام به صورت اعتباری استراتژی مورد استفاده متخصصان بازار سهام است که یکی از اشتباهات رایج در بورس است. آنها برای خرید سهام از بانک یا کارگزار پول وام میگیرند.(در ادامه مقاله ریسک سیستماتیک و غیر سیستماتیک را هم مطالعه کنید)
پس از افزایش قیمت سهام، آنها دوباره سهام را میفروشند و از سود بدست آمده بدهیهای خود را پرداخت میکنند و مابهالتفاوت را به عنوان سود خالص دریافت میکنند؛ اما در صورت افزایش و افت قیمت سهام، بانک یا کارگزار انتظار دارد که پول بیشتری بپردازند. این اصطلاح “کال مارجین” میتواند منجر به خسارات زیادی شود که بسیار بیشتر از سرمایه اولیه است.
برخی از سرمایهگذاران کوچک هنگام خرید سهام به جای وامهای بانکی به وامهای دوستان یا خانواده خود متوسل میشوند. اگر این سرمایهگذاری ناموفق باشد، ضرر زیادی متوجه افراد خواهد شد. به همین دلیل است که سرمایهگذاران خصوصی باید همیشه از معاملات اعتباری سهام دور باشند. خطر خسارات زیاد (برای وامهای بانکی) و اعتماد از بین رفته (برای وامهای خانوادگی) خیلی زیاد است.(در ادامه مقاله مارجینها و کمیسیون ها را هم بخوانید)
اشتباه ۵: پیروی کورکورانه از توصیهها
هنگام معامله در بورس، سرمایهگذاران بیتجربه تمایل به استفاده از توصیههای متخصصان بورس اوراق بهادار دارند. بهتر است در این زمینه از افراد قابل اعتماد که دارای علم و دانش کافی هستند مشورت بگیرید. مشورت با افراد بیدانش اشتباه در معامله بورس است.
تجارت بدون استراتژی که یکی از اشتباهات رایج در بورس است یعنی چه؟
اشتباه ۶: تجارت بدون استراتژی
به عنوان یک سرمایهگذار هنگام معامله در بورس، هرگز نباید اجازه دهید احساسات شما هنگام خرید سهام شما را راهنمایی کنند. ترس مشاور بدی است، اما سرخوشی بیاساس نیز میتواند خطرناک باشد. همانطور که اساتید اقتصاد آندریاس هاکتال و استفن مایر در تحقیقات خود دریافتند، میانگین سرمایهگذاران حدود یکچهارم سبد سهام خود را در بازه یکساله تغییر میدهند.(در ادامه مقاله رصد و تحلیل در بورس و کیف پول ترزور هم بخوانید)
برخی از افراد کل سبد سهام خود را دو بار در سال تغییر میدهند، به همین دلیل کمترین بازده سهام را به دست میآورند. هزینههای معاملاتی کارگزاران بهتنهایی حدود ۱٪ درآمد را کاهش میدهد. برای سرمایهگذاری درست و اصولی در بورس، به یک استراتژی نیاز دارید.
برای خرید سهام دو استراتژی اساسی سرمایهگذاری وجود دارد: سرمایهگذاری با توجه به سود سازی شرکت و متنوع سازی. سرمایهگذاران باید یک استراتژی شخصی تهیه کنند که اولویتهای ریسک و ترجیحات سرمایهگذاری آنها را در نظر بگیرد.
سرمایهگذاری فعال یا منفعل؟
هر زمان که بحث در مورد سرمایه گذاری فعال (Active Investing) یا منفعل (Passive Investing) باشد، به سرعت به یک بحث داغ در بین سرمایهگذاران تبدیل میشود زیرا سرمایهگذاران و مدیران مالی تمایل زیادی دارند تا یک استراتژی را نسبت به دیگری ترجیح دهند. در حالی که سرمایهگذاری منفعل از محبوبیت بیشتری در بین سرمایه گذاران برخوردار است، بحثهایی در مورد مزایای سرمایه گذاری فعال نیز وجود دارد. سرمایه گذاری فعال نیاز به یک رویکرد عملی دارد و برای اقدام به چنین روشی معمولاً نیاز به یک مدیر یا به اصطلاح یک شرکت فعال سرمایهگذاری است.
مقالات دیگر بنده را در سایت پرسپت مطالعه بفرمایید.
سرمایه گذاری منفعل شامل خرید و فروش کمتری است و اغلب منجر به خرید صندوق های سرمایه گذارای شاخص یا سایر صندوق های سرمایه گذاری مشترک می شود.
اگرچه هر دو سبک سرمایهگذاری سودمند است، اما سرمایهگذاریهای منفعل بیشتر از سرمایهگذاریهای فعال توانستهاند جریان سرمایهگذاری به دست آوردند.
از نظر تاریخی نیز، سرمایهگذاریهای منفعل درآمد بیشتری نسبت به سرمایه گذاریهای فعال داشتهاند. سرمایهگذاری فعال نسبت به چند سال اخیر به ویژه در زمان آشفتگی بازارها، محبوبیت بیشتری پیدا کرده است.
در این مقاله قصد دارم تا به شرح این دو مبحث بپردازم و پس از تعاریف این موارد و بررسی معایب و محاسن هر روش به یک جمعبندی برسیم.
سرمایهگذاری فعال
سرمایهگذاری فعال، همانطور که از نام آن پیداست، رویکرد عملی دارد و مستلزم آن است که شخصی در نقش یک مدیر سرمایهگذاری عمل کند. هدف از مدیریت فعال، غلبه بر متوسط بازده بورس و استفاده کامل از نوسانات کوتاه مدت قیمت است که شامل تجزیه و تحلیل بسیار عمیق تر و تخصصی برای دانستن اینکه چه زمانی باید یک سهام خاص، اوراق قرضه یا هر دارایی خاصی را خرید یا از آن خارج شد. یک مدیر فعال معمولاً بر تیمی از تحلیلگران نظارت میکند که به فاکتورهای کمی و کیفی توجه میکنند، سپس برآیند نتایج تحلیل آنها را در نظر گرفته تا مشخص کند که در کجا و چه زمانی قیمت تغییر میکند.
سرمایه گذاری فعال مستلزم اطمینان به این موضوع است که هرکسی که در حال سرمایه گذاری است دقیقاً از زمان مناسب برای خرید یا فروش اطلاع داشته باشد. مدیریت موفق سرمایه گذاری فعال، مستلزم داشتن یک برآیند مثبت در معاملات است.
سرمایهگذاری منفعل
یک سرمایهگذار منفعل، برای مدت طولانی سرمایهگذاری میکند. سرمایهگذاران منفعل میزان خرید و فروش در سبد سهام خود را محدود میکنند و این روش برای سرمایه گذاری بسیار مقرون به صرفه است. این استراتژی به ذهنیت خرید و فروش نیاز دارد و به معنای مقاومت در برابر وسوسه یا پیش بینی حرکت بعدی بازار است.
مثال اصلی یک رویکرد انفعالی خرید صندوق سرمایه گذاری با درآمد ثابت است.وقتی صاحب چندین سهام کوچک باشید، صرفاً با شرکت در مسیر صعودی سود شرکتها در طول زمان و از طریق بازده کلی بازار سهام، بازده خود را بدست می آورید. سرمایه گذاران منفعل موفق چشم خود را به جایزه دوخته و از کوتاه مدت حتی رکودهای شدید چشم پوشی میکنند.
مزایای سرمایه گذاری منفعل
برخی از مزایای اصلی سرمایه گذاری منفعل عبارتند از:
هزینه کم: هیچ مدیری سهام را انتخاب نمیکند، بنابراین نظارت بسیار کم هزینه تر است. وجوه منفعل به سادگی از شاخصی که به عنوان معیار بازدهی خود استفاده میکنند پیروی میکنند.
شفافیت: همیشه مشخص است که چه داراییهایی در یک صندوق سرمایهگذاری وجود دارد.
کارآیی مالیاتی: استراتژی خرید و نگهداری آنها معمولاً منجر به مالیات بر عایدی سرمایه عظیم در سال نمی شود.
معایب سرمایه گذاری منفعل
طرفداران سرمایه گذاری فعال میگویند که استراتژیهای منفعل این نقاط ضعف را دارند:
محدودیت بیش از حد: وجوه منفعل محدود به یک سهم یا صندوق خاص یا مجموعه سرمایهگذاری از پیش تعیین شده با واریانس کم یا بدون محدودیت هستند. بنابراین، سرمایهگذاران بدون توجه به آنچه در بازار اتفاق میافتد، در آن منابع قفل میشوند.
بازده اندک: طبق تعریف، وجوه منفعل حتی در زمان آشفتگی بازار معمولا آن را شکست نخواهند داد یعنی قدرتی در شکل گیری روند ندارند، زیرا داراییهای اصلی آنها برای ردیابی بازار قفل شده است. گاهی اوقات، یک صندوق انفعالی ممکن است اندکی بازار را به سمتی سوق دهد، اما هرگز سود زیادی را برای مدیران فعال ایجاد نمیکند مگر اینکه بازار خود رونق بگیرد. از طرف دیگر، مدیران فعال میتوانند پاداشهای بزرگتری به ارمغان بیاورند اگرچه این پاداشها با خطر بیشتری نیز همراه هستند.
مزایای سرمایهگذاری فعال
مزایای سرمایه گذاری فعال عبارتند از:
انعطاف پذیری: مدیران فعال نیازی به دنبال کردن شاخص خاصی ندارند. آنها میتوانند سهام "ارزنده" را که اعتقاد دارند پیدا کرده اند، خریداری کنند.
مدیریت بهتر: مدیران فعال همچنین میتوانند پوزیشنهای خود را با استفاده از تکنیکهای مختلف از جمله فروش کوتاه یا گزینههای معامله رد کنند و در صورت بزرگ شدن ریسکها قادر به خروج از سهام یا بخشهای خاص هستند. مدیران منفعل بدون توجه به عملکرد خود با سهام شاخصی که در آن قرار دارند گیر کرده اند.
معایب سرمایه گذاری فعال
اما استراتژی های فعال این نقایص را دارند:
بسیار گران قیمت: هزینهها بیشتر است زیرا خرید و فروش فعال باعث ایجاد هزینههای معامله میشود، که تمام این هزینهها در طول چندین دهه سرمایه گذاری میتواند سود را از بین ببرد.
ریسک فعال: مدیران فعال در خرید هرگونه سرمایهگذاری که فکر میکنند بازده بالایی داشته باشد آزاد هستند، این امر درصورتی که بسیار پر بازده است اما در هنگام اشتباه نیز وحشتناک است.
جمع بندی
- کدام یک از این استراتژیها بازده بیشتری برای سرمایه گذاران دارد؟
- آیا تواناییهای یک مدیر صندوق حرفهای، یک صندوق شاخص را موفق میکند؟
اگر به نتایج عملکرد هر یک از این استراتژیها نگاه کنیم، سرمایه گذاری منفعل برای اکثر سرمایهگذاران بهترین نتیجه را دارد. پس از مطالعه بازدهی مدیران و صندوقهای سرمایهگذاری (طی دهها سال) نتایج ناامیدکننده ای را برای مدیران فعال نشان میدهد. فقط درصد کمی از صندوقهای سرمایهگذاری مشترک با مدیریت فعال بهتر از صندوق های منفعل عمل میکنند.
همه این شواهد نشان میدهد سرمایهگذاری منفعلانه بر سرمایهگذاری فعال غلبه دارد، ممکن است چیز بسیار پیچیده تری را بیش از حد ساده کند، زیرا استراتژیهای فعال و منفعل فقط دو روی یک سکه هستند. هر دو به یک دلیل وجود دارد و بسیاری جوانب مثبت این استراتژیها را با هم ترکیب می کنند.
یک مثال عالی صنعت صندوقهای تامین مالی است. مدیران صندوقهای تامین مالی به دلیل حساسیت شدید نسبت به کوچکترین تغییر در قیمت دارایی شناخته میشوند. به طور معمول صندوقهای تامین مالی از سرمایهگذاریهای جریان اصلی اجتناب میکنند، با این حال همین مدیران صندوقهای تامین مالی در واقع در سال 2017 حدود 50 میلیارد دلار در صندوقهای شاخص سرمایهگذاری کردند (طبق تحقیقات شرکت Symmetric). ده سال پیش، صندوقهای تامین مالی فقط 12 میلیارد دلار صندوق منفعل در اختیار داشتند. واضح است که دلایل خوبی وجود دارد که چرا حتی ریسک پذیرترین مدیران دارایی فعال نیز ترجیح میدهند از سرمایه گذاریهای منفعل استفاده کنند.
با این حال، گزارشها حاکی از آن است که در خلال آشوبهای بازار به عنوان مثال مانند پایان سال 2019، صندوقهای قابل معامله در بورس (ETF) که به طور فعال مدیریت میشوند، عملکرد خوبی داشته اند. در حالی که وجوه منفعل هنوز به طور کلی بر بازار تسلط دارند، به دلیل کارمزد پایین، سرمایه گذاران نشان میدهند که مایلند در ازای تخصص یک مدیر فعال، هزینههای بالاتر را تحمل کنند تا در میان تمام نوسانات قیمت بازار، آنها را راهنمایی کند.
مثالهایی از سرمایه گذاران فعال و منفعل
بسیاری از مشاوران سرمایهگذاری معتقدند که بهترین استراتژی سرمایهگذاری ترکیبی از سبکهای فعال و منفعل است. به عنوان مثال، دن جانسون تنها مشاور هزینه در اوهایو است که میگوید مشتریان من تمایل دارند از تغییرات شدید قیمت سهام استراتژی شخصی در سرمایهگذاری چیست؟ دوری کنند و به نظر میرسد که آنها برای صندوق های با درآمد ثابت مناسب هستند.
او نیز از سرمایهگذاری منفعل طرفداری میکند و توضیح می دهد، "مدیریت منفعل در مقابل فعال نیازی به انتخاب مشاور سرمایهگذاری ندارد. ترکیب این دو میتواند سبد سهام را بیشتر متنوع کند و در واقع به مدیریت ریسک کلی کمک کند."
او برای مشتریانی که موجودی نقد زیادی دارند، میگوید؛ درست پس از عقب نشینی بازار، به دنبال فرصتهایی برای سرمایهگذاری در ETF است. برای مشتریان بازنشسته که بیشتر به درآمد توجه دارند، او ممکن است فعالانه سهام خاصی را برای رشد سود سهام انتخاب کند و در عین حال ذهنیت خرید و نگهداری را حفظ کند. سود سهام پرداختی نقدی شرکتها برای سرمایهگذاران به عنوان پاداش مالکیت سهام است.
اندرو نیگرلی، مشاور و مدیر مالی در بوستون، نیز موافق رفار منفعلانه است. او رویکردی مبتنی بر اهداف را در برنامهریزی مالی اتخاذ میکند. او عمدتاً به جای انتخاب سهام منفرد به استراتژیهای بلندمدت نمایهسازی سرمایهگذاری منفعل متکی است و به شدت از سرمایهگذاری منفعل حمایت میکند، با این حال او همچنین معتقد است که تنها بازدهها مهم نیستند، بلکه بازدههای تنظیم شده توسط ریسک نیز مهم هستند. بازده تعدیل شده توسط ریسک نشان دهنده سود حاصل از سرمایهگذاری است در حالی که سطح ریسکی را که برای دستیابی به آن بازپرداخت در نظر گرفته شده است در نظر می گیرد.
"کنترل مقدار پولی که به بخشهای خاص یا حتی شرکتهای خاص می رود در صورت تغییر سریع شرایط میتواند از مشتری در برابر ریسکها محافظت کند." برای بیشتر افراد، زمان و مکانی برای سرمایهگذاری فعال و منفعل در طول عمر پس انداز برای نقاط عطف اصلی مانند بازنشستگی وجود دارد.
دیدگاه شما