سرمایه‌گذاری طولانی‌مدت موفق


هر دو روی رفتار انسان‌ها شرط‌بندی می‌کنند و انسان‌ها مخلوقاتی انعکاسی و تقلیدی هستند که اغلب روندهای اجتماعی و فیزیکی را به یک شکل تکرار می‌کنند. با در نظر گرفتن این موضوع، هیچ دلیل فلسفی برای جدا کردن سرمایه‌گذاری و معامله‌گری وجود ندارد. با این حال، برای یک سرمایه‌گذار، فعالیت اقتصادی شرکت اهمیت بالایی دارد.

20 توصیه برای سرمایه گذاران در بورس از زبان حرفه‌ای‌ها (پارت اول)

نکات مهم برای خرید و فروش در بورس و یا سرمایه گذاری در بورس فراوان است. برای موفقیت در بورس و حرفه ای شدن در انجام معاملات آنلاین بورس اینبار 20 نکته را از زبان معروف‌ترین بورس بازهای دنیا برای شما کاربران هاو کن یو آماده کرده ایم که در دو قسمت با شما به اشتراک می گذاریم.

اگر اطلاعات کافی در مورد سرمایه‌گذاری در بازار بورس داشته باشید، این کار می‌تواند چالش‌برانگیز و لذت‌بخش باشد. تعدادی پارامتر پایه وجود دارد که دنبال کردن آن‌ها می‌تواند از تصمیم‌گیری‌های مضر جلوگیری کند. ما در این مقاله‌ توصیه‌هایی را از زبان متخصصان این حوزه آورده‌ایم تا به سرمایه‌گذاران جدید و قدیمی دربرداشتن گام‌های سرمایه‌گذاری و تجاری درست کمک کنیم.

20 نکته مهم برای سرمایه گذاری در بورس

در بازار بورس تفکر بلند مدت داشته باشید

دیوید ری، رئیس مدیریت سرمایه‌ی DRM (اکانت لینکدین)

هنگام سرمایه‌گذاری در بورس اوراق بهادار یا کالا باید بلندمدت فکر کنید و از وسوسه چک کردن گاه‌وبیگاه حساب بورسیتان اجتناب کنید. این امر منکر بررسی و زیر نظر گرفتن بازار نیست ولی اینکه پس از هر خرید مدام سهم خود را زیر نظر داشته باشد یا پس از هر فروش سهم را چک کنید که چقدر می توانید به خود ببالید و منتخر باشید،هدر دادن زمان است. تمام چیزی که این کار انجام می‌دهد هدر دادن وقتتان، استرس واردکردن به شما، افزایش احتمال اشتباهات بزرگ از جانب شما و فروش در زمان اشتباه است. هم بخشی خودکار به سرمایه‌گذاری‌تان را برنامه‌ریزی کنید تا بتوانید بدون توجه به‌جایی که هستید، سهام بیشتری را بخرید. وارن بافت در موردی در رابطه با بازار بورس که قبل تر هم ما در کانال وبسایت هاو کن یو منتشر کردیم اشاره می‌کند که اگر نمی‌توانید برای چندین ماه بر روی یک سهم بمانید برای یک ساعت هم بر روی آن سرمایه گذاری نکنید.

تفاوت اصلی سرمایه‌گذاری و معامله‌گری چیست؟

تفاوت سرمایه‌گذاری و معامله‌گری

اگر هر تصمیمی در زندگی را معادل یک ترید در نظر بگیریم، همه ما به نوعی یک تریدر هستیم؛ پس تفاوت بین سرمایه‌گذاری و معامله‌گری در چیست؟ در این مطلب، سرمایه‌گذاری طولانی‌مدت موفق سرمایه‌گذاری طولانی‌مدت موفق به این سوال پاسخ می‌دهیم که چه تفاوتی میان سرمایه‌گذاری و معامله‌گری از نظر فلسفی وجود دارد. درک این تفاوت برای هر کسی که در بازارهای مالی فعالیت می‌کند، ضروری است. در ادامه با ما همراه باشید.

تفاوت سرمایه‌گذاری و معامله‌گری

تفاوت سرمایه‌گذاری و معامله‌گری

هر فرد به نوعی یک تریدر است. هر تصمیمی که در زندگی گرفته می‌شود، صرف نظر از خوب یا بد بودنش، در نهایت نتیجه‌‌ای به‌دنبال دارد؛ بنابراین، افراد روزانه هزاران معامله انجام می‌دهند؛ خواه آن را تصدیق کنند یا نه. تصمیم به تحصیل در رشته مهندسی به جای تحصیل در رشته مالی، رفتن به سینما به جای وقت گذراندن با دوستان. هرکدام یک نوع معامله است که هر کدام نتیجه‌ای (ارزشی) در پی دارند.

در نگاه کلان، می‌توان هر تصمیم در زندگی را به عنوان یک معامله طبقه‌بندی کرد و در مورد همه انتخاب‌ها، از نظر ارزش مورد انتظار تفکر کرد. در واقع با هر تصمیم، گزینه‌ای را خریده و گزینه دیگری را از دست می‌دهیم.

با در نظر گرفتن این موضوع، قبل از درگیر شدن با بازار مالی، هر فرد را می‌توان در بالاترین سطح به عنوان یک تریدر طبقه‌بندی کرد. البته که این مفهوم، استفاده عمومی پذیرفته شده از کلمه معامله‌گر نیست. در واقع بسیاری از فعالان بازار ممکن است به این کلمه خورده بگیرند و اظهار کنند که «نه، من یک سرمایه‌گذار هستم». تاریخچه تفاوت بین سرمایه‌گذاری و معامله‌گری به مدت‌ها قبل برمی‌گردد و در بازارها سابقه طولانی دارد. پذیرفته شده است که این دو کلمه، از هم متمایزند.

نظر کارشناسان درباره تفاوت سرمایه‌گذاری و معامله‌گری چیست؟

جوزف پنسو (Joseph Penso de la Vega) اولین نویسنده‌ای بود که تفاوت این دو کلمه را در کتابی به‌نام «سردرگمی سردرگمی‌ها» (Confusion of Confusions) در سال ۱۶۸۸، بیان کرد. ناگفته نماند که این کتاب، قدیمی‌ترین کتاب در حوزه بورس است. او در این کتاب فعالان بازار را به سه دسته تقسیم می‌کند:

اربابان مالی (سرمایه‌گذاران ثروتمند)، معامله‌گران (تریدرهایی که گاهی دست به معامله می‌زنند) و قماربازان (مانند نوسان‌گیران). تمایزی که جوزف از آن صحبت می‌کند، در اندازه و میزان موفقیت این افراد است. ثروتمندان، سرمایه‌گذاران هستند. بقیه، معامله‌گران هستند.

فیلیپ کارت (Philip Carret)، نویسنده کتاب هنر سفته‌بازی (سال ۱۹۳۰) درباره تفاوت سرمایه‌گذاری و معامله‌گری، می‌نویسد:

کسی که که در سال ۱۹۱۵ سهام ایالات متحده را در ۶۰ سالگی، به منظور فروش در قیمت بالاتر خریداری کرد، یک سفته‌باز یا تریدر است. از سوی دیگر، کسی که در سال ۱۹۲۱، AT&T را در ۹۵ سالگی خرید تا از سود سهام ۸ درصد برخوردار شود، یک سرمایه‌گذار است. به عبارت دیگر، Carret به انگیزه، وزن بیشتری می‌دهد. سفته‌باز در اینجا بر قیمت تمرکز می‌کند؛ در حالی که سرمایه‌گذار بر نوع کسب‌وکار تمرکز می‌کند.

جان مینارد کینز (John Maynard Keynes)، اقتصاددان مشهور، در رویکرد خود دقیق‌تر بود و سفته‌بازی را اصطلاحی برای «پیش‌بینی روان‌شناسی بازار» و سرمایه‌گذاری را به‌عنوان «فرآیند پیش‌بینی بازده احتمالی دارایی‌ها در کل دوران عمر آن‌ها» تعریف کرد. رویکرد او مشابه رویکرد Carret بود، اما با تفاوتی کوچک و آن اینکه، شرط‌بندی روی موفقیت اقتصادی یک شرکت، از نظر فلسفی با شرط‌بندی صرفا روی قیمت یک دارایی متفاوت است.

ایجاد یک چارچوب برای درک تفاوت بین سرمایه‌گذاری و معامله‌گری

تفاوت سرمایه‌گذار و معامله‌گر

آیا راهی وجود دارد که مشخص کند یک رویکرد جزو معامله‌گری محسوب می‌شود یا سرمایه‌گذاری؟ آیا انگیزه نامشهود فرد در بازار مشخص می‌کند که در حال معامله‌گری یا سرمایه‌گذاری است؟ اولویت زمانی، چه نقشی در این طبقه‌بندی دارد؟

این اصطلاحات روی مختصاتی از محورهای متعدد قرار دارند و موقعیت‌های مختلف، جنبه‌هایی از سرمایه‌گذاری و معامله‌گری را براساس معیارها به همراه خواهند داشت. ما می‌توانیم با بررسی معیارهایی که معامله‌گران را از سرمایه‌گذاران جدا می‌کند و نمونه‌هایی که باید خواننده را در مورد تعاریف به فکر وادار کند، تجزیه‌وتحلیل کنیم. دو موردی که باید انرژی خود را روی آن متمرکز کنیم، انگیزه و مدت است.

سرمایه‌گذاری و معامله‌گری

به نظر می‌رسد، اکثر مراجع تاریخی موافق هستند که اگر انگیزه شخصی برای تصمیم‌گیری، مربوط به اقتصاد واقعی کسب‌وکار و رشد آن باشد، سرمایه‌گذاری در نظر گرفته می‌شود. در حالی که اگر تصمیم‌گیری صرفا براساس قیمت مورد انتظار آینده دارایی باشد، معامله‌گری و ترید محسوب می‌شود. با این رویکرد، این امکان وجود دارد که دو فرد بتوانند در ظاهر به همان شیوه عمل کنند اما در دو دسته طبقه‌بندی شوند.

به عنوان مثال، دو سناریو زیر را در نظر بگیرید:

  • شما یک صندوق سرمایه‌گذاری خطرپذیر (VC) هستید که در مراحل اولیه یک پروژه سرمایه‌گذاری کرده‌اید. به‌طور غیرمنتظره‌ای تنها دو هفته پس از سرمایه‌گذاری، توکن‌های شما تا ۱۰۰ برابر بازدهی ایجاد می‌کند. شما احساس می‌کنید اکنون قیمت بیش از حد گران است و بنابراین آنها را در بازار آزاد می‌فروشید.
  • شما یک صندوق پوشش ریسک (هج فاند) هستید که در مراحل اولیه، سرمایه‌گذاری کرده‌اید و همانطور که انتظار می‌رفت دو هفته پس از سرمایه‌گذاری، بازار حرکت کرده و توکن‌های شما آزاد و برای کسب سود آن‌ها را می‌فرشید.

هر دو سناریو دقیقا روند مشابهی داشتند؛ اما شما احتمالا آنها را به ترتیب به عنوان یک سرمایه‌گذار و معامله‌گر تلقی می‌کنید. تصمیم گیری داخلی در این دو سناریو کاملا متفاوت بود؛ اما روند و نتیجه دقیقا یکسان بود. در این مورد خاص، صندوق VC بیشتر بر روی اقتصاد واقعی کسب‌وکار متمرکز بود، در حالی که صندوق تامینی صرفا روی اینکه آیا افراد با توجه به قیمت، برای دارایی ارزش قائل می‌شوند یا خیر، شرطبندی می‌کرد.

بیایید نگاهی به مجموعه جداگانه‌ای از شرایط بیندازیم که تفاوت کمتری در مورد این مفهوم دارند:

  • شما یک دارایی را به دلایل بنیادی و تحلیل فاندامنتال خریداری می‌کنید که فکر می‌کنید باعث رشد کسب‌وکار می‌شود. به عنوان مثال، شما اپل را پس از معرفی آیفون خریداری می‌کنید؛ زیرا معتقدید گوشی‌های هوشمند نفوذ اجتماعی خود را به سرعت افزایش می‌دهند و فراگیر می‌شوند و قصد دارید پس از بازدهی مد نظر آنرا بفروشید.
  • شما دارایی را به دلیل تغییری می‌خرید که فکر می‌کنید مردم را هیجان‌زده خواهد کرد. به عنوان مثال، شما اپل را پس از معرفی آیفون خریداری می‌کنید، زیرا معتقدید مردم در مورد چشم‌انداز یک محصول پرفروش جدید، هیجان‌زده می‌شوند و بنابراین قیمت بیشتری برای هر سهم پرداخت می‌کنند. زمانی که قیمت اپل به هدف مد انتظار شما رسید، آن را می‌فروشید.

تفاوت بین مثال‌های بالا در جایی است که حدس و گمان در آن صورت می‌گیرد. سرمایه‌گذاری و معامله‌گری هر دو نیاز به سفته‌بازی و سوداگری دارند؛ اما سرمایه‌گذاری را می‌توان به عنوان حدس و گمان در مورد موفقیت اقتصادی یک کسب‌وکار در نظر گرفت.

سوداگری روی قیمت در این سناریو متفاوت بود، زیرا برای بیشتر دارایی‌ها، قیمت دلیل اصلی «موفقیت» واقعی سرمایه‌گذاری نیست. اگر روی اینکه مردم آیفون‌ها را دوست دارند و جریان‌های نقدی را برای اپل افزایش می‌دهند، شرط‌بندی کنید، متفاوت است با شرط‌بندی روی اینکه مردم فردا به دلیل هیجانشان در مورد آیفون، قیمت بالاتری برای اپل می‌پردازند یا نه.

هر دو روی رفتار انسان‌ها شرط‌بندی می‌کنند و انسان‌ها مخلوقاتی انعکاسی و تقلیدی هستند که اغلب روندهای اجتماعی و فیزیکی را به یک شکل تکرار می‌کنند. با در نظر گرفتن این موضوع، هیچ دلیل فلسفی برای جدا کردن سرمایه‌گذاری و معامله‌گری وجود ندارد. با این حال، برای یک سرمایه‌گذار، فعالیت اقتصادی شرکت اهمیت بالایی دارد.

کارشناسان معتقدند شرط‌بندی‌های طولانی‌مدت بیشتر با سرمایه‌گذاری و شرط‌بندی‌های کوتاه‌مدت بیشتر با ترید و معامله‌گری مرتبط هستند.

سرمایه‌گذاری و معامله‌گری در رمزارزها

ترید چیست - ترید کردن - معنی ترید - معنی تریدر - چگونه ترید کنیم - تریدر کیست - اموزش ترید کردن ارز دیجیتال - بهترین سایت برای ترید ارز دیجیتال - اموزش ترید در بایننس - دانلود کتاب 10 روش برتر ترید - معنی ترید - معامله چیست - ترید ارز دیجیتال - ترید بیت کوین - ترید انجین - ترید کریپتوکارنسی - چگونه مثل یک حرفه ای ترید کنیم - آموزش ترید بیت کوین

این بحث در حوزه ارزهای دیجیتال کمی پیچیده‌تر است. طبق گفته‌های بافت (Buffet) و کینز (Keynes)، سرمایه‌گذاری در بیت کوین یک عنوان اشتباه است؛ زیرا هیچ اقتصاد واقعی به معنای سرمایه‌گذاری طولانی‌مدت موفق سنتی وجود ندارد. ارزش این ارز از شرط‌بندی و پذیرش آن بین افراد نشات می‌گیرد. از سوی دیگر، بسیاری از خریداران بیت کوین، آن را به قصد نگهداری به مدت طولانی، ‌خریداری می‌کنند.

درک تفاوت‌های فلسفی صرفا برای سرگرمی نیست. درک این تمایزها، برای بازیگران عادی بازار نیز مفید است. هنگامی که شخص درک کند که معامله‌گری یک بازی کوتاه‌مدت و مبتنی‌بر قیمت است، می‌تواند قوانین را بهتر لمس کند. اولا، پرسیدن سوال در مورد فاندامنتال شهودی به جای فاندامنتال واقعی، همیشه ارزشمندتر است؛ زیرا درک شهود در کوتاه‌مدت بیشتر از درک فاندامنتال واقعی یک دارایی باعث افزایش قیمت می‌شود.

وقتی به ترید در دنیای کریپتوها نگاه می‌کنیم، باید روی معیارهایی تمرکز کنیم که مستقیما بر قیمت تاثیر می‌گذارند؛ به جای معیارهایی که به طور نامحسوس روی آنها تاثیر می‌گذارد. برای مثال، معاملات پی‌درپی ارز پالیگان (MATIC)، بیشتر به دلیل احساسات فعلی، علاقه کاربران و الگوهای معاملاتی است و معامله‌گران کمتر به ارزش کل قفل شده، مدل امنیتی یا نقشه راه شش ماهه آن توجه می‌کنند.

جمع بندی

در این مطلب در مورد تفاوت میان سرمایه‌گذاری و معامله‌گری صحبت کردیم. هنگام سرمایه‌گذاری، بهتر است روندهای کوتاه‌مدت بازار را نادیده بگیرید و روی روندهای بلندمدت مسیر تمرکز کنید. در سرمایه‌گذاری نسبت به معامله‌گری، با توجه به اینکه مدت زمان آن احتمالا طولانی‌تر است، باید زمان بیشتری برای تجزیه‌و‌تحلیل اطلاعات و ایجاد انگیزه صرف کنید. داشتن درک کامل از تفاوت‌های فلسفی سرمایه‌گذاری و معامله‌گری اغلب می‌تواند به افراد کمک کند که پیشرفت کنند و عملکرد مناسبی داشته باشند؛ حال آنکه سرمایه‌گذار باشند یا معامله‌گر.

تامین مالی معادن از بازار سرمایه/ پیش‌بینی سودآوری شرکت

تامین مالی معادن از بازار سرمایه/ پیش‌بینی سودآوری شرکت

حسینقلی گفت: سرمایه‌گذاری بورسی در معدن تنها زمانی نفع دارد که با افزایش سرمایه انجام شود و این افزایش سرمایه تبدیل به ماشین آلات، افزایش ظرفیت تولیدشود و توان عملیاتی و تولیدی شرکت را بالا ببرد.

صدای بورس- محبوبه‌ قرمزچشمه؛ حسن حسینقلی، رئیس اتحادیه صادرکنندگان فرآورده‌های صنایع و معادن سرب و روی ایران سرمایه‌گذاری طولانی‌مدت موفق در گفت‌وگو با صدای بورس گفت: بخش معدن بخش اصولی و پیشران اقتصاد است و در نتیجه باید با نگاه حمایتی از معدن، مشکلات آن را حل کرد.

وی افزود: سرمایه‌گذاری در بخش معدن متفاوت با سایر بخش‌هاست، سرمایه‌گذاری در این بخش طولانی‌مدت است و برای دستیابی به بازدهی نیز زمان زیادی باید صرف کرد.

حسینقلی در ارتباط با تامین مالی پروژه‌های معدنی از بازار سرمایه گفت: از جمله راه‌های تامین سرمایه برای تمامی واحدهای تولیدی، بانک‌ها و بازار سرمایه است. تامین سرمایه در ایران بیشتر از طریق بانک‌ها انجام می‌شود که به طور معمول به تعهدات خود عمل نمی‌کنند و پروانه‌های معدنی را به عنوان ضمانت قبول ندارند.

افزایش سرمایه بهترین راهکار

رئیس اتحادیه صادرکنندگان فرآورده‌های صنایع و معادن سرب و روی ایران تصریح کرد: پیشنهاد شده معادنی که از طرف دولت واگذار شده‌اند، ۳۰ درصد از سهامشان را ببرند در بازار سرمایه و به اهالی آن منطقه واگذار کنند. این طرح نپخته است و باتوجه به وضعیت شهروندان در مناطق معدنی، امکان اینکه اهالی بتوانند معدن کاری کنند، ضعیف است و در آینده مشکل ایجاد خواهد شد.

عضو هیئت نمایندگان اتاق بازرگانی ایران افزود: بازدهی بخش معدن طولانی‌مدت است، در حالی که سرمایه‌گذاران بورسی به دنبال سود زود بازده هستند،‌ در نتیجه اگر بخواهند معدن را در بازار سرمایه از ابتدا شروع کنند، چندان موفق نخواهد بود. سرمایه‌گذاری بورسی در معدن تنها زمانی نفع دارد که با افزایش سرمایه انجام شود و این افزایش سرمایه تبدیل به ماشین آلات شود و به خط تولید اضافه شود، افزایش ظرفیت تولید انجام شود و موجبات سودآوری بیشتر را فراهم کند. در حقیقت افزایش سرمایه باعث بالا رفتن ارزش سهام شرکت می‌شود و توان عملیاتی و تولیدی شرکت هم بالا می‌رود.

سودآوری شرکت‌های سرب و روی

حسینقلی در ارتباط با تولیدات سرب و روی و سودآوری آنها گفت: شرکت‌های سرب و روی در گذشته از سهم‌های رو به رشد بودند اما سرمایه‌گذاری طولانی‌مدت موفق در چند سال گذشته با توجه به شرایطی که دولت به وجود آورد، این مزیت خود را از دست دادند. دولت با عوارضی که وضع کرد بر ارزش سهام سرب و روی اثر منفی گذاشت.

سالانه در حدود ۲۱۰ هزار تن شمش روی تولید می‌کنیم، ۳۵ تا ۴۰ هزار تن در داخل مصرف و مابقی صادر می‌شود. حدود ۴۰ هزار تن اکسید سرب تولید می‌کنیم که بخش بزرگی از آن به چین صادر می‌شود.

بیشتر بخوانید:

ابلاغ فهرست مواد خام و نیمه خام صادراتی مشمول مالیات

حسینقلی در ارتباط با منابع سرب گفت: ۲ منبع تولید سرب داریم، یکی از بازیافت باتری است و دیگری تولید سرب از مواد معدنی است که در حدود ۱۰ هزار تن سرب از طریق معدنکاری تولید تهیه می‌شود. مهمترین واحد سرب فعال در ایران، شرکت ملی سرب و روی ایران است که در حدود سالی ۶ هزار تن تولید داشته و در حدود ۳ هزار تن نیز واحدهای کوچک در مجموع سرب تولید می‌کنند. همچنین سالانه ۶۰ هزار تن کنسانتره سرب و در حدود ۴۰ هزار تن اکسید سرب تولید می‌کنیم که بخش بزرگی از آن به چین صادر می‌شود.

سرمایه گذاری بر مبنای رشد چیست؟

سرمایه گذاری بر مبنای رشد چیست؟

سرمایه گذاری بر مبنای رشد چیست؟ | سرمایه‌گذاری بر مبنای رشد نوعی سبک و استراتژی در سرمایه‌گذاری است که روی افزایش مجموع سرمایه سرمایه‌گذار متمرکز شده است. سرمایه‌گذارانی که سرمایه‌گذاری طولانی‌مدت موفق بر مبنای رشد وارد عمل می‌شوند، در سهامی سرمایه‌گذاری می‌کنند که به تازگی قدم به عرصه گذاشته و به شرکت‌های کوچک تعلق دارند. غالبا انتظار می‌رود […]

سرمایه گذاری بر مبنای رشد چیست؟ | سرمایه‌گذاری بر مبنای رشد نوعی سبک و استراتژی در سرمایه‌گذاری است که روی افزایش مجموع سرمایه سرمایه‌گذار متمرکز شده است.

سرمایه‌گذارانی که بر مبنای رشد وارد عمل می‌شوند، در سهامی سرمایه‌گذاری می‌کنند که به تازگی قدم به عرصه گذاشته و به شرکت‌های کوچک تعلق دارند. غالبا انتظار می‌رود که میزان درآمد چنین شرکت‌هایی در مقایسه با دیگر بخش‌های صنعت و به نسبت تمام بازار از نرخ میانگین بالاتر باشد.

سرمایه گذاری بر مبنای رشد برای بسیاری از سرمایه‌گذاران بسیار جذاب است؛ چراکه خرید سهام شرکت‌‌هایی که به‌تازگی وارد عمل شده‌اند، اگر به موفقیت برسد ممکن است سود بالایی را در داشته سرمایه‌گذاری طولانی‌مدت موفق باشد. اگرچه برخی از شرکت‌ها در بوته آزمایش قرار نگرفته و خطرات متعددی را به همراه خواهند داشت.

تعریف سرمایه‌گذاری رشد

باید بگوییم بر اساس این که سرمایه‌گذار از چه دارایی به عنوان سرمایه‌گذاری استفاده می‌کند و چشم‌انداز این سرمایه‌گذاری را در آینده چگونه پیش‌بینی می‌کند، سرمایه‌گذاری به دو نوع سرمایه‌گذاری رشد و سرمایه‌گذاری ارزش تقسیم می‌شود.

منظور از سرمایه گذاری رشد یا (growth investing) نوعی سرمایه‌گذاری است که در آن شخص سرمایه‌گذار، یک کالا یا سهام را برای نگهداری یک مدت زمان طولانی انتخاب کرده و به شکل طولانی‌مدت روی آن سرمایه‌گذاری می‌کند، این نوع سرمایه‌گذاری باعث بالا رفتن ارزش سهام یا کالا و همچنین بالا رفتن قیمت آن شده و نهایتا سود زیادی برای فرد سرمایه‌گذار به همراه دارد.

در واقع باید بگوییم در سرمایه‌گذاری رشد، سودآوری کوتاه‌مدت در بازه زمانی چند ماهه یا سالانه مطرح نیست بلکه هدف رشد قیمت هر سهم در طولانی مدت و نهایتا فروش سهم و دارایی و رسیدن به سود بالا خواهد بود.

growth-investing

معمولا سرمایه‌گذاران رشد به دنبال سهام شرکت‌ها و یا موسساتی هستند که پتانسیل افزایش قیمت در آنها بالا باشد، مثل استارت آپ‌ها و یا فناوری‌های جدید، به این ترتیب هدف سرمایه‌گذار به جای نگهداری و مالکیت سهام و افزایش آن به فکر فروش به موقع سهام و رسیدن به سود آن است. در واقع با بررسی بازار سعی می‌کنند سهام را در بهترین موقع به فروش برسانند تا بیشترین سود را حاصل کنند.

درک بهتر سرمایه گذاری بر مبنای رشد

سرمایه‌گذارانی که بر اساس میزان رشد وارد عمل می‌شوند، غالبا به دنبال سرمایه‌گذاری در صنایعی هستند که به سرعت در حال رشد هستند. غالبا این صنایع تکنولوژی‌های جدید را به کار می‌گیرند، خدمات خود را توسعه می‌دهند و به دنبال افزایش سود از طریق افزایش ارزش سرمایه هستند.

این امر به معنای سودی است که آن‌ها از طریق سهام به دست می‌آورند و در نقطه مقابل سودی قرار دارد که در ازای مالکیت سهام دریافت می‌کنند. در حقیقت اکثر شرکت‌‌هایی که شاهد افزایش ارزش سهام خود هستند، به جای آنکه سود ناشی از سهام را به سهام‌داران پرداخت کنند، به دنبال سرمایه‌گذاری درآمد در کسب‌و‌کار خود هستند.

این شرکت‌های غالبا کوچک و نوپا از پتانسیل بالایی برخوردار هستند. ایده اصلی این است که شرکت رشد می‌کند و توسعه پیدا می‌کند و رشد درآمد یا سود درنهایت در آینده منجر به افزایش قیمت سهام شرکت خواهد شد.

چراکه سرمایه‌گذاران به دنبال افزایش مجموع درآمد خود هستند. سرمایه گذاری بر مبنای رشد با نام سرمایه‌گذاری برای افزایش سرمایه یا استراتژی افزایش ارزش دارایی نیز شناخته می‌شود.

ارزیابی پتانسیل یک شرکت برای رشد

سرمایه گذاری بر مبنای رشد

سرمایه‌گذارانی که به دنبال رشد هستند، به دنبال شرکت‌ها و بازار‌‌هایی هستند که پتانسیل بالایی برای رشد دارند. فرمول واحد و قطعی برای ارزیابی چنین پتانسیلی وجود ندارد. این کار به قدرت تشخیص و تفسیر بالایی نیاز دارد که باید با در‌نظر‌گرفتن دیدگاه شخصی و در آن واحد بدون در نظر گرفتن آن انجام شود و به قضاوت صحیح نیاز دارد.

سرمایه‌گذارانی که بر مبنای رشد وارد عمل می‌شوند، از روش‌های مشخص به عنوان چارچوبی برای تحلیل‌های خود استفاده می‌کنند. اما این شیوه‌ها باید با در‌نظر‌گفتن شرایط مخصوص یک شرکت پیاده‌سازی شوند. مخصوصا باید عملکرد فعلی شرکت در مقایسه با عملکرد آن در گذشته و تاریخچه مالی آن در نظر گرفته شود.

روی هم رفته سرمایه‌گذارانی که بر مبنای رشد عمل می‌کنند، ۵ عامل کلیدی را در انتخاب شرکت‌‌هایی که برای افزایش ارزش سرمایه مناسب هستند در نظر می‌گیرند.

این پنچ عامل عبارت اند از:

۱- تاریخچه قوی که نشان‌دهنده رشد درآمد است

شرکت‌ها باید تاریخچه‌ای از عملکرد خود را نشان دهند که حاکی از افزایش درآمد شرکت طی ۵ تا ۱۰ سال گذشته باشد. حداقل درآمد به ازای هر سهم در شرکت به اندازه شرکت بستگی دارد.

به عنوان مثال ممکن است به دنبال کسب حداقل ۵ درصد سود در شرکت‌‌هایی باشید که سرمایه‌ای بیش از ۴ بیلیون دلار را در اختیار دارند، ۷ درصد سود در شرکت‌ها که سرمایه‌ای از ۴۰۰ میلیون تا ۴ بیلیون دلار دارند و ۱۲ درصد سود برای شرکت‌های کوچکی که کمتر از ۴۰۰ میلیون دلار سرمایه دارند.

ایده اصلی این است که اگر شرکت‌ها در سابقه خود رشد خوبی را از خود به نمایش گذاشته باشند، این احتمال وجود دارد که شرکت همچنان به روند رو‌به‌رشد خود ادامه دهد.

۲- روند رو‌به‌رشد قدرتمند در میزان درآمد

اعلان میزان درآمد بیانیه‌ای عمومی است که میزان سود شرکت را در یک بازه زمانی مشخص نشان می‌دهد. غالبا این بازه زمانی مشخص یک فصل است.

این اعلان‌ها در تاریخ مشخصی در طول فصل مورد نظر تهیه می‌شوند و تحلیل‌‌هایی درباره سهام و میزان درآمد تخمینی نیز به دنبال آن‌ها منتشر می‌شود. سرمایه‌گذارانی که بر مبنای رشد عمل سرمایه‌گذاری طولانی‌مدت موفق می‌کنند، برای تعیین شرکتی که در آینده با رشد خوبی همراه خواهد بود و از میانگین رشد صنعت نیز پیشی می‌گیرد، توجه ویژه‌ای به این آمارهای تخمینی می‌کنند.

۳- حاشیه سود قدرتمند

حاشیه سود شرکت پیش از پرداخت مالیات با در نظر گرفتن هزینه فروش بدون سرمایه‌گذاری طولانی‌مدت موفق مالیات وارد آمده بر آن تقسیم بر میزان فروش محاسبه می‌شود. عدد به دست آمده معیار ارزشمندی است؛ چراکه ممکن است شرکتی رشد فوق‌العاده‌ای در میزان فروش داشته باشد اما درآمد کمی را به خود اختصاص دهد.

این امر نشان‌دهنده آن است که مدیریت به‌درستی هزینه‌ها و میزان درآمد را محاسبه نکرده است. روی‌هم‌رفته اگر شرکتی از متوسط سود پنج ساله خود پیش از محاسبه مالیات پیشی بگیرد و از رقبای حاضر در صنعت خود نیز جلو بزند، این شرکت آینده خوبی در پیش دارد و به رشد خوبی سرمایه‌گذاری طولانی‌مدت موفق دست پیدا می‌کند.

۴- بازدهی قوی روی هر سهم

میزان بازگشت حاصل از سهام یا ROE میزان سودآوری شرکت را با نمایان کردن میزان سودی نشان می‌دهد که شرکت با استفاده از سرمایه سهام‌داران به دست آورده است. این عدد از طریق تقسیم مجموع درآمد ناشی از سود سهام بر سهام سهام‌داران محاسبه می‌شود.

یک قانون درجه اول می‌گوید همواره بازدهی سهام فعلی شرکت را با متوسط بازدهی سهام آن در ۵ سال گذشته و تمام صنعتی که شرکت در آن فعالیت دارد، مقایسه کنید.

بازدهی سود ثابت یا در حال افزایش نشان‌دهنده آن است که مدیریت به‌خوبی در تولید سود بیشتر از سرمایه سهامداران عمل کرده و تجارت را به خوبی هدایت کرده است.

۵- عملکرد قوی سهام

معمولا اگر ارزش سهام در طی ۵ سال دو برابر نشود، به احتمال زیاد در دسته سهام‌های ارزشمند و رو به رشد نیز دسته‌بندی نمی‌شود. این نکته را به یاد داشته باشید که اگر نرخ رشد ۱۰ درصد باشد، سهام طی ۷ سال دو برابر می‌شود.

برای دو برابر شدن ارزش سهام در طی ۵ سال، نرخ رشد باید ۱۵ درصد باشد. برخی از اوقات این کار برای شرکت‌های نوپایی که در صنایع در حال رشد کار خود را آغاز کرده‌اند، دست‌یافتنی و امکان‌پذیر است.

نکته حائز اهمیت

شما قادر خواهید بود سهام‌های درحال رشد را در بازار مبادلات و در بخش‌های متفاوت صنعت نیز پیدا کنید، اما معمولا احتمال یافتن این گونه سهام‌ها در صنایعی که درحال رشد هستند، به‌مراتب بیشتر است.

خرید سهام یا دارایی‌های با ارزش بازار کم

بزرگی یا دارایی یک شرکت به وسیله “ارزش بازار” آن شرکت تعیین می‌شود. شرکت‌هایی که در این بازه قرار می‌گیرند معمولا در ابتدای راه رشد و توسعه قرار دارند، به این ترتیب سهام آنها به صورت بالقوه پتانسیل رشد قیمتی بالایی دارد. البته باید توجه داشت که سرمایه‌گذاری یا خرید سهام این شرکت‌ها با ریسک هم همراه خواهد بود، اما معمولا بعد از رکود اقتصادی، شرکت های اینچنینی، بازده سریع و بالایی نسبت به شرکت‌های دیگر دارند.

سرمایه گذاری بر مبنای رشد در مقایسه با سرمایه گذاری ارزشی

در نهایت سرمایه گذاری بر مبنای رشد به دنبال افزایش دارایی از طریق افزایش ارزش دارایی در بلند‌مدت یا کوتاه‌مدت هستند. البته که سرمایه گذاری بر مبنای رشد، تنها استراتژی موجود برای افزایش ارزش سرمایه نیست. سرمایه گذاری بر بنای ارزش نوع دیگری از استراتژی‌های موجود و شناخته‌شده برای دستیابی به این هدف است.

برخی سرمایه گذاری بر مبنای رشد و سرمایه گذاری بر مبنای ارزش را در نقطه مقابل یکدیگر تصور می‌کنند. سرمایه‌گذارانی که بر مبنای ارزش عمل می‌کنند، به دنبال سهامی هستند که از ارزش واقعی خود پایین‌تر مبادله می‌شود.

این در حالی است سرمایه‌گذارانی که بر مبنای رشد وارد عمل می‌شوند، با این وجود که ارزش بنیادی شرکت را در نظر می‌گیرند، اما تمایل بیشتری به نادیده گرفتن استانداردهایی دارند که نشان می‌دهد ممکن است سهام بیش از ارزش واقعی خود مبادله شده باشد.

در‌حالی‌که سرمایه‌گذارانی که بر پایه ارزش وارد عمل می‌شوند، به دنبال سهامی هستند که امروز به بهایی کمتر از ارزش واقعی خود فروخته می‌شوند. این درحالی است که سرمایه‌گذارانی که بر مبنای رشد وارد عمل می‌شوند، روی پتانسیل آتی شرکت متمرکز هستند و توجه چندانی به ارزش فعلی سهام آن نمی‌کنند.

این سرمایه‌گذاران بر‌خلاف سرمایه‌گذارانی که بر پایه ارزش وارد عمل می‌شوند، ممکن است سهام شرکت‌‌هایی را خریداری کنند که در حال حاضر سهام خود را به ارزشی بالاتر از ارزش واقعی خود به فروش می‌رساند. این کار با این پیش‌فرض انجام می‌شود که ارزش واقعی سهام شرکت در آینده رشد می‌کند و از نوسانات فعلی پیشی می‌گیرد.

راهنما و مرشدی برای سرمایه‌گذاری بر مبنای رشد

یکی از شناخته شده‌ترین چهره‌های سرمایهگذاری بر مبنای رشد توماس راپرایس جونیور (Thomas Rowe Price. Jr) است. او به عنوان پدر سرمایه گذاری بر مبنای رشد شناخته می‌شود.

در سال ۱۹۵۰ او صندوق سهام در حال رشد را راه‌اندازی کرد. این صندوق نخستین صندوق مشترکی بود که از سوی تیم مشاور شرکت او پیشنهاد شد. این صندوق نو بدیع به مدت ۲۲ سال، سالانه رشدی بالغ بر ۱۵ درصد را تجربه کرد.

امروز گروه T. Rowe Price یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های جهان هستند که در زمینه عرضه خدمات مالی فعالیت دارند.

فیلیپ فیشر (Philip Fisher) نام آشنایی در دنیای سرمایه گذاری بر مبنای رشد است. او سبک سرمایه گذاری بر مبنای رشد خود را در کتابی با عنوان سهام متدوال و سود غیر متداول (Common stock and uncommon profits) در سال ۱۹۵۸ منتشر کرد.

این کتاب اولین سری از کتاب‌‌های بی‌شماری بود که او در ادامه منتشر کرد. او بر اهمیت تحقیقات تاکیید داشت و این نکته تا به امروز یکی از مهم‌ترین نکاتی است که در سرمایه گذاری بر مبنای رشد در نظر گرفته می‌شود.

سرمایه گذاری بر مبنای رشد

پیتر لینچ (Peter Lynch) مدیری سرمایه‌گذاری Magellan Fund است. او اولین کسی بود که مدل دوگانه سرمایه گذاری بر مبنای سرمایه و ارزش را به کار گرفت. امروز از این شیوه با نام استراتژی رشد بر مبنای یک قیمت معقول یا GAPR یاد می‌شود.

ارزش سهام شرکت خودرو الکتریکی چینی کاهش یافت

ارزش سهام شرکت خودرو الکتریکی چینی کاهش یافت

شرکت خودروسازی دایملر آگ (ابرشرکت خودروسازی آلمانی چندملیتی) ارزش سهام شرکت خودروهای الکتریکی چینی BYD (بی‌وای‌دی، شرکت خودروسازی جمهوری خلق چین) را کاهش داد.

به گزارش ایسنا به نقل از بلومبرگ، دایملر پس از سال‌ها فروش ضعیف برای این برند، سهام خود را در سرمایه‌گذاری مشترک خودروهای الکتریکی دنزا با شرکت صنعت خودروی بی‌وای‌دی (BYD) چین کاهش خواهد داد.

شرکت سازنده مرسدس بنز گفت: پس از انتقال سهامی که شرکت‌ها قصد دارند در اواسط سال ۲۰۲۲ تکمیل کنند، بی‌وای‌دی، ۹۰درصد از کسب‌وکار و دایملر ۱۰ درصد را مالک خواهند شد.

سرمایه‌گذاری مشترک نصف نصف (۵۰ ۵۰) در مارس ۲۰۱۲ آغاز شده است. دایملر در بیانیه‌ای گفت: دایملر و بی‌وای‌دی همچنان به همکاری طولانی‌مدت موفق خود متعهد هستند.

برند دنزا مدل‌های جدیدی را در سال آینده معرفی خواهد کرد و به دنبال فرصت‌های رشد بیشتر است.

سال‌ها تقاضای اندک برای خودروهای دنزا و سودآوری ضعیف این سرمایه‌گذاری حتی با وجود افزایش فروش خودروهای لوکس مرسدس در چین، یکی از نگرانی‌های دایملر بوده است.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.