به یاد داشته باشید که بازاریابی محتوا یک فرایند طولانی مدت است که نیاز به داشتن دانش تخصصی و تجربه است . بنابراین اقدام به تولید محتوا بدون در نظر داشتن این عناصر کاری بی نتیجه خواهد بود .
تحقیقات بازار یا مطالعه بازار چیست؟
تعریف اول: تحقیقات بازار یا Market Research اصطلاحی است که به روند جمعآوری اطلاعات در مورد مخاطبان هدف و بازار هدف اشاره دارد. نقش اصلی تحقیقات بازار این است که به یک شرکت یا یک سازمان کسبوکار با نمایش عمیق از مشتریان یا مصرفکنندگان بهمنظور برآوردن نیازهای خود بهتر کمک کند. این فرآیند از تحقیقات بازار قادر به رقابت با بازیکنان دیگر در همان صنعت است و به تجزیه و تحلیل چیزهایی مانند اندازه بازار، رقابت و نیازهای بازار کمک میکند.
در واقع تحقیقات بازار، جمع آوری و تجزیه و تحلیل سیستماتیک و هدفمند از دادههایی در مورد بازار هدف، رقابت و محیط است. تحقیقات بازار تکنیکها و روشهای تحلیلی و آماری برای جمعآوری و تفسیر اطلاعات به شکلی منظم است. این فرآیند شامل پژوهشهای اجتماعی در محیط کسبوکار است.
تحقیقات بازاریابی، ( Marketing research ) عبارت است از فعالیتهایی که ارتباط لازم را بین مصرف کنندگان، خریداران و مدیران بازاریابی از طریق تبادل اطلاعات برقرار میکند.
در ابتدا هدف بازاریابی، پیدا کردن تکنیکهایی برای افزایش فروش بود و فهم و درک مشتریان هیچ جایگاهی در بازاریابی نداشت اما با گذر زمان و پیشرفت تکنولوژی تولید و پیشی گرفتن تولید کالاها و عرضه نسبت به تقاضا، مدیران بازاریابی به طور فزایندهای اهمیت فهم و درک مشتریان پی بردند و امروز شعار بازاریابها این است: شناخت و درک خریداران به صورت انفرادی همراه با شناخت یک بخش بازاریابی تخصصی. امروزه تمامی شرکتهای پیشرو در عرصه تولید و تجارت، جهت اثر بخشی بازاریابی از مجموعهای از فنون تحقیقات بازاریابی بهره میگیرند و تحقیقات بازاریابی یکی از قوی ترین و مؤثر ترین ابزارهای تصمیم سازی برای مدیران بازاریابی به شمار میرود. در گذشته تحقیقات بازاریابی عبارت بود از روش جمعآوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات برای کمک به مدیران در اخذ تصمیمات مطلوب بازاریابی اما از دهه ۱۹۹۰ به اینطرف تحقیقات بازاریابی یکی از اجزای مکمل مراحل تصمیم گیریتلقی میشود.
در تعریفی ساده، تحقیقات بازاریابی فرایندی است که سازمان را به بازار هدف از طریق جمعآوری اطلاعات مرتبط میکند. اطلاعات حاصله از تحقیقات بازار در کنار تجربه و دانش مدیران راهبردی، راهنمای آنها در انتخاب تصمیمهای درست به شمار میآید.
تحقیقات بازاریابی نخستین گام در راه شناختن خریداران است و در نتیجه زیربنای مدیریت سازمانهایی است که برنامه کار خود را با توجه به نیازها و خواستههای مشتریان تنظیم میکند.
از تحقیقات بازاریابی در تعیین سیاستهای بازاریابی استفاده میشود و به این ترتیب از عوامل قابل کنترل و خارج از کنترل بازار به بهترین صورت استفاده میشود.
تلاش های متعددی برای تعریف تحقیقات بازاریابی صورت گرفته و بعضی از آنها سبب شده است تا “تحقیقات بازار” به جای “تحقیقات بازاریابی” استفاده شود و همه جنبه های آن را پوشش دهد. با این وجود یک تفاوت اساسی بین دامنه فعالیت هایی که این دو واژه را پوشش می دهند، وجود دارد. مسوولیت تحقیقات بازار بسیار گسترده است، درحالی که تحقیقات بازاریابی به یافتن اطلاعات در مورد بازار یک محصول خاص محدود می شود. امروزه بازاریابی به عنوان یک وظیفه خاص مدیریتی است که کلیه فعالیت های مرتبط با توسعه، تولید و توزیع محصولات به بازارهای خاص، یعنی جایی که باید رضایت مصرف کنندگان آنها تامین شود را در بر می گیرد. بنابراین تحقیقات بازاریابی ،توسعه محصول، شناخت بازار، روش های مناسب فروش، توزیع، تبلیغ و تسهیلات خدمات/فروش را در بر می گیرد و در واقع، همه جنبه های فعالیت های کسب و کار از “مرحله ایده” تا “رضایت مشتری” را پوشش می دهد. [۱]
روشهای کشف علمی که برای تصمیمگیری بازاریابی استفاده میشود. بهطور کلی شامل: ۱- مطالعه بازار: شناسایی یک بازار خاص و اندازه آن و ویژگیهای دیگر. ۲- مطالعه محصولات: شناسایی یک نیاز یا خواسته از ویژگیهای محصول یا خدمات که موجب رضایتمندی میشود. ۳- مطالعه مشتریان: شناسایی ترجیحات، انگیزهها و رفتار خرید مشتریان هدف است. اطلاعات برای تحقیقات بازاریابی از مشاهده مستقیم مصرفکنندگان (از جمله در فروشگاههای خرده فروشی)، نظرسنجی ایمیل، شماره تلفن یا مصاحبه چهره به چهره از منابع منتشر شده (مانند اطلاعات آمارگیری جمعیتی) جمعآوری میشود. هدف از هر پروژه تحقیقات بازار رسیدن به افزایش درک موضوع است. در حال حاضر با رقابتیتر شدن بازارهای سراسر جهان، تحقیقات بازار در دستور کار بسیاری از سازمان ها، اعم از بزرگ یا کوچک قرار گرفته است.
فاکتورهایی که در مطالعات بازار بررسی میشوند
تحقیقات بازار میتواند بهعنوان یک روش ایده گرفتن از نیازهای مشتریان به شرح زیر در نظر گرفته شود. برخی از عوامل که میتواند از طریق این فرآیند مورد بررسی قرار داده شود:
۱ روند در بازار (Trends in the market) روند یا تغییرات بازار در یک دوره معین از زمان است.
۲٫ تقسیم بندی بازار (Segmentation of the market): این بخش از بازار را به زیر گروه با ویژگیهای مشابه بخش بندی میکند و نیاز دارد که تمایزی بین جمعیتشناسی، انتخابها، جنسیت، شخصیت و غیره ایجاد شود. بخش بندی بازار فرآیندی است که براساس آن یک بازار به زیربخشهای متمایزی از مشتریانی که نیازها و مشخصاتشان یکسان است تقسیمبندی میشود. از آنجاکه مشتریان هر بخش نیازها و خواستههای یکسانی دارند، به یک طرح محتوا و ساختار تحلیل بازار بازاریابی و یک محصول خاص به شیوهای مشابه پاسخ میدهند. بخشبندی بازار کمک میکند با تقسیم یک بازار بزرگ به بخشهای کوچکتر، منابع سازمان بهطور بهینه صرف مشتریان اصلی شود.
۳٫ اطلاعات موجود (Information available) بازار، اطلاعاتی در مورد قیمتهای محصولات مختلف بازار است.
۴٫ تجزیه و تحلیل SWOT : این تجزیه و تحلیل تجزیه و تحلیل نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدید یک کسبوکار یا شرکت است.
۵٫ اثربخشی بازاریابی (Effectiveness of marketing) اثربخشی بازاریابی به تجزیه و تحلیل ریسک، تحقیقات محصول، تجزیه و تحلیل مشتری، محتوا و ساختار تحلیل بازار رقیب و غیره میپردازد.
مزایای تحقیقات بازار
بهرهبرداری از فرصت، یکی از بزرگترین مزایای انجام تحقیقات بازار این است که شما را قادر به پیدا کردن فرصتهای مختلف در بازار کرده و امکان بهرهبرداری از آنها را بهطور موثر فراهم میکند. بهعنوان مثال، ممکن است یافتن اینکه آیا محصولتان مناسب مخاطبان هست یا نه و اگر نیست، تحقیقات بازار به شناسایی مخاطبان مناسب کمک میکند. تشویق ارتباطات، تحقیقات بازار به شما برای پیدا کردن بهترین راه برای برقراری ارتباط با مشتریان کمک میکند. پس از اخذ نتایج تحقیقات، ماهیت، مخاطب، شخصیت، علائق، عدم علائق و غیره مخاطبان مشخص میشود و این باعث میشود راههای ارتباط و رسیدن به آنها آسانتر شود. حداقل کردن ریسک، یکی دیگر از مزایای عمده تحقیقات بازار این است که کمک میکند تا ریسکهای کسبوکار حداقل شده و اقدامات مورد نیاز در مورد موضوعات خاص در نظر گرفته شود. برقراری روند و سهم بازار، شرایط بازار بهطور مداوم تغییر میکند. در چنین سناریویی، تنها تحقیقات بازار کامل میتواند به ایجاد ادامه روند و سپس تدوین و فرموله کردن برنامه با توجه به نیازهای فعلی و مورد نیاز مشتریان کمک کند. کشف مشکلات احتمالی ، از آنجا که تحقیقات بازار واکنش، انتخابها و اولویتهای مشتریان را نشان میدهد، یک کسبوکار میتواند محصول را تغییر دهد درحالیکه هنوز در حال تولید یا در فرآیند تولید است. اگر یکی از نتایج تحقیقات در دست باشد، پیدا کردن مشکلات و سپس کار روی آنها آسانتر است.
استخدام تولید کننده محتوا چرا و چگونه؟
اگر می خواهید مشتریان و رقبا کسب و کار شما را بشناسند و فروش پایدار داشته باشید ناگزیر هستید که به بازاریابی محتوا و استخدام تولید کننده محتوا روی بیاورید، محتوای مفید و همسو با کسب و کارتان تولید کنید و آن را در اختیار مخاطبان تان قرار دهید .
برای آنکه تولید محتوا نتیجه بخش باشد، باید برای فرایند طولانی آن برنامه ریزی دقیق و منظم داشته باشید، از این رو نیاز به یک استراتژی محتوایی دارید . استراتژی که در آن تمام جنبه های تولید محتوا، اهداف، بازار هدف، نیازهای مخاطبان و بازه زمانی مشخص شده باشد .
به یاد داشته باشید که بازاریابی محتوا یک فرایند طولانی مدت است که نیاز به داشتن دانش تخصصی و تجربه است . بنابراین اقدام به تولید محتوا بدون در نظر داشتن این عناصر کاری بی نتیجه خواهد بود .
بعد از تدوین استراتژی محتوا و شروع به بازاریابی محتوا نیاز دارید که به استخدام تولید کننده محتوا روی بیاورید .
اگر میخواهید شروع به بازاریابی محتوا کنید این را مقاله را بخوانید: بازاریابی محتوا چیست؟
استخدام تولید کننده محتوا شاید در وهله اول مانند استخدام سایر نیروها به نظر بیاید، اما برای این استخدام نیاز است تا چند نکته مهم را در نظر داشته باشید، چرا که تولید محتوا اکنون در دانشگاه ها و مدارس آموزش داده نمی شود، بنابراین این موقعیت شغلی فارغ التحصیلی ندارد محتوا و ساختار تحلیل بازار که شما با بررسی دانشگاه محل تحصیل یا واحدهای گذرانده شده تصمیم بگیرید .
بنابراین چالش های پیش روی شما برای داشتن یک تولید کننده محتوا به شرح زیر است :
• نبودن رشته تحصیلی تولید محتوا
• تجربه محور بودن تولید محتوا و ساختار تحلیل بازار محتوا
• تعیین کننده بودن شرکت های قبلی که تولید کننده در آن مشغول به کار بوده است
• دانستن یا نداستن زبان های دیگر به ویژه انگلیسی
• مسلط بودن یا نبودن تولید کننده به زبان فارسی
در نظر داشته باشید که همه تولید کنندگان محتوا لزوما نباید تمام موارد ذکر شده را داشته باشند یا نداشته باشند ! اما موارد تعیین کننده برای استخدام تولید کننده محتوا شامل چندین مهارت است که اگر توانستید چندتا از آن ها را در نیروی متقاضی تشخیص دهید بهتر است برای استخدام او تردید نکنید .
الزامات تولیدکنندگان محتوا چیست؟
• داشتن تسلط به زبان فارسی و اصول نگارش و ویرایش
• تسلط داشتن به زبان انگلیسی
• شناخت کافی از بازاریابی محتوا و استراتژی محتوا
• داشتن بینش عمیق درباره هدف از تولید محتوا
• داشتن انگیزه کافی برای تولید محتوا
• داشتن نمونه کارهای مفید تولید محتوا
بسیاری از متقاضیانی که وارد حوزه تولید محتوا می شوند، ممکن است دارای تجربه کار در شرکت های بزرگ و برجسته نباشند، اما این دلیلی برای استخدام نکردن آن ها یا ندادن فرصت به آن ها نیست، چرا که استعداد نوشتن و تحلیل یکی از عناصر تعیین کننده در این موقعیت شغلی است، تا آنجا که حتی اگر متقاضی دارای نمونه کار تولید محتوا نبود هم دلیل نمی شود شما فرصت ارائه آن را به او ندهید .
به این معنی که می توان برای تعیین سنجش توانایی های متقاضی یک آزمون از او گرفت، برای این کار کافی است یک موضوع متناسب با کسب و کارتان برای نوشتن به او بدهید و از او بخواهید مثلا در ۵۰۰ کلمه مفید درباره آن موضوع بنویسد . سپس نمونه کار او را تحلیل کنید .
چگونه نمونه کار تولید کننده محتوا را بررسی کنیم؟
برای بررسی میزان کیفیت نمونه کار تولید کننده محتوا توجه به چند نکته ضروری است، این نکات را می توانید درباره نمونه کارهای تولید کنندگان باتجربه نیز در نظر داشته باشید، تا متوجه بشوید آیا این محتوا و ساختار تحلیل بازار نیرو می تواند برای بازاریابی محتوایی شما مفی باشد یا نه !
• به اصول نگارشی و ویرایشی و رعایت آن ها توجه کنید، اگر نویسنده ۸۰ درصد این اصول را رعایت کرده بود، برای استخدامش بیشتر زمان بگذارید .
• اگر نمونه کار ترجمه است دقت کنید که ترجمه تحت الفظی و خالی از معادل گذاری های خلاقانه نباشد .
• ساختار محتوا اهمیت زیادی دارد، داشتن آغاز، بدنه مناسب و پایان متناسب را در نمونه کار در نظر داشته باشید .
• نمونه محتوای بی سر و ته، بدون ساختار مناسب، ارزش بررسی ندارد .
• اگر متوجه شد ید محتوا و نمونه کار ارائه شده کپی است حتی یک جمله آن برای رد کردنش تردید نکنید !
• محتوای بدون هدف، محتوای مناسبی نیست، بررسی محتوا و ساختار تحلیل بازار کنید که آیا نمونه ارائه شده هدف شما را برآورده کرده است یا نه
• تعداد کلمات نمونه ارائه شده را بررسی کنید، ببینید آیا تعداد کلمات برای بیان مطلب کافی بوده است؟ آیا این تعداد استاندارد است؟ آیا نویسنده بیهوده گویی کرده است؟
• اگر سئو محور بودن محتوا برای تان مهم است، دفت کنید که آیا نویسنده اصول سئو و استفاده از کلمه های کلیدی را در متن خود رعایت کرده است؟ آیا استفاده او همگام برای بروزرسانی های اصول سئو است؟
با در نظر داشتن این مهارت ها و این نکته ها شما می توانید یک نیروی تولیدکننده محتوا را که می تواند برای کسب وکارتان مفید باشد استخدام کنید .
حقوق و دستمزد تولید کننده محتوا
یکی از چالش محتوا و ساختار تحلیل بازار های تولیدکنندگان محتوا حقوق و میزان دستمزد آن ها است . متاسفانه بیشتر کارفرمایانی که اقدام به استخدام تولیدکننده محتوا می کنند می خواهند با پرداخت حقوق پایین این کار را انجام دهند، چرا که به نظر می رسد آن ها از سختی های نگارش و تولید محتوا کمتر اطلاع داشته باشند . با توجه به این که تولید محتوا نیاز به تمرکز و ذهن آسوده دارد، بهتر است با در نظر داشتن سختی های کار تولید محتوا حقوق مناسبی برای نیروی تان پرداخت کنید و به این ترتیب او را از پرداختن به دورکاری و کار با شرکت های دیگر برای افزایش درآمد بی نیاز کنید و همچنین با ارج نهادن به زحمت و دانش او، کیفیت کار او را بالا ببرید .
اگر شما هم تجربهای درباره استخدام تولید کننده محتوا و چالشهای این موضوع دارید آن را با ما به اشتراک بگذارید!
مونا دژبان
مدیر محتوا هستم. نوشتن درباره محتوا را دوست دارم، فکر کردن به استراتژی محتوا و نوشتن آن یکی از چالشهای همیشگی زندگی حرفهای من است. دوست دارم هر چه درباره محتوا میدانم را به دیگران هم بگویم و از آنها درباره محتوا بیاموزم!
محتوا و ساختار تحلیل بازار
آشنایی با محتوای مقدمه در مقاله
در قسمت اول با محتوای چکیده مقاله آشنا شدید و متوجه شدید که چکیده خلاصه ای از کل مطالعه شما است که معمولا به صورت هدف، روش ها و نتیجه گیری بیان می شود. در قسمت دوم شما با محتوای مقدمه که در واقع خواننده را در جهت زمینه مطالعه سوق می دهد و دلیل انجام پژوهش را درک میکند آشنا می شوید. در اینجا به موارد های مهمی که باید در مقدمه مقاله رعایت گردد توجه کنید:
ساختار محتوای مقدمه ما باید طوری ذکر شود که خلاصه ای از تاریخچه در آن بیان گردد. به این نکته توجه کنید که در بعضی از مقدمه های مقاله ها خلاصه ای از تاریخچه، بیان نشده و داور مورد نظر هم از آن ایراد نگرفته اما این به این معنای رد شدن یا ریجکت (Rejrct) مقاله شما نیست. ولی از لحاظ کیفیت کاری این نوع مقاله ها استاندارد نمی باشند.
برای مثال شما خواننده ای را فرض کنید بدون اینکه به مقالات دیگری بخواهد مراجعه کند تمایل دارد از مقاله شما هر آنچه که بخواهد بداند. و این امر باعث می شود ارجاعات به مقالۀ شما زیاد گردد. اما اگر تاریخچه را در مقدمه ذکر نکنید خواننده مجبور است برای اطلاع از کیفیت و کاربرد این موضوع مراجعه کند به مقالات دیگر و در عین ممکن است مقالات دیگران بهتر از مقاله شما محتوا و ساختار تحلیل بازار باشد و دیگر تمایلی به مقاله شما نداشته باشد.این مثال را در ذهن داشته باشید که شما یک فروشگاه دارید و برای جلب مشتری شما باید تمام اجناس هایی که نیاز مشتری را برآورده میکند در فروشگاه مُهیا سازید تا خریدار دست خالی از فروشگاه بیرون نرود. پس حتماً تاریخچه سه یا چهار خطی در مقدمه مقاله داشته باشید.
در این مرحله به صورت کلی موضوع خودتان را تعریف کنید مثلاً در مقاله من می خواهم بر اساس این کار، چنین شرایطی به وجود محتوا و ساختار تحلیل بازار بیاورم و این امر باعث می شود که خواننده از موضوع مقالۀ شما کاملاً آگاه شود.
- تعریف پارامترهای کاربردی موضوع (اجباری):
پارامترهای کاربردی موضوع را حتماً با خواننده در میان بگذارید و به این صورت بیان کنید که مثلاً این پارامتر ها خیلی تاثیر دارند، این پارامترها خیلی کاربرد دارند، این پارامترها دارای بحث است یا این نوع پارامتر هنوز در موردش بحثی نشده و من تصمیم دارم روی این پارامتر بحث کنم.
تحلیل نیاز به موضوع در واقع چرایی نیاز به موضوع است و وقتی چرایی آن را شرح دهید خواننده به اهمیت موضوع پی می برد.
- ذکر برخی از نتایج دیگر مراجع در رابطه با موضوع (اجباری):
برخی از نتایج ها را بیان کنید تا خواننده متوجه این موضوع شود که دیگران به چه نتیجه ای در مقاله خود رسیده اند و شما به چه نتیجه ای.
- ذکر نقاط ضعف مراجع قبلی در رابطه با موضوع (اجباری):
وقتی رفع و تحلیل نقاط ضعف را بیان کنید در واقع برای خودتان برَند سازی کردید و باعث می شود خواننده به دید دیگری به مقالۀ شما نگاه کند.
- ذکر کلیاتی از پژوهش حاضر با تمرکز بر نقاط قوت (اجباری):
کلیات پژوهش خود را ذکر کنید و چه کارهای را کلاً می خواهید انجام دهید البته نه با جزییات بلکه با تمرکز کردن روی نقاط قوت .
- رعایت ارتباط همگام بین پارگرافهای ذکر شده (اجباری):
و نکتۀ مهم که هم روی داور و هم روی خواننده تاثیر گذار می باشد ارتباط همگامی ست که باید بین پاراگراف های ذهنی ذکر شده برقرار کند.
عرضه خدمات بینالمللی با تولید محتوای انگلیسی
ممکن است شما هم صاحب کسب و کار اینترنتی و یا بنیانگذار استارتاپی باشید که میتواند دامنه خدماتش را به کشورهای غیرفارسی زبان گسترش دهد. شاید هم کسب و کاری خارج از ایران دارید و به دنبال تیم تولید محتوای انگلیسی برای آن هستید. تولید محتوای انگلیسی نیز سختیها و مشقات تولید محتوا به زبان فارسی را دارد با این تفاوت که به خاطر حجم عظیم محتوای تولید شده به زبان انگلیسی رقابت به شدت بالاتر و به همان اندازه نیز نرخ جستجو بیشتر است.
چهار مرحله اصلی در تولید محتوای انگلیسی
۱- تنظیم استراتژی صحیح در تولید محتوا
بازاریابی محتوایی یک فرآینده پیچیده است و به تولید و اشتراکگذاری پستهای وبلاگی و شبکههای اجتماعی محدود نمیشود. بازاریابی محتوایی باید به گونهای باشد که منجر به ایجاد سرنخهای بازاریابی، افزایش فروش، بهبود نام تجاری و سایر اهداف بازاریابی شود. این فرآیند نیاز به رویکرد استراتژیک یا استراتژی بازاریابی محتوایی دارد.
فرآیند تنظیم استراتژی برای وبسایتهای زبان انگلیسی به دلیل مخاطبان متفاوت و رقبای بیشتر اندکی پیچیدهتر است، اما با شناخت دقیق از بازار میتوان استراتژی مناسبی را اتخاذ کرد.
به عنوان مثال، اگر صرفا استراتژی انتخاب کلمات کلیدی مناسب را در نظر بگیریم، در زمان تولید محتوا به زبان انگلیسی میبایست با دقت بسیار بیشتری کلمات کلیدی خود را انتخاب کنیم. به محتوا و ساختار تحلیل بازار این دلیل که رقابت بسیار شدید است و انتخاب کلمات کلیدی کوتاه و دست یابی به جایگاه مناسب در آنها بسیار سخت بوده و موفقیت آمیز نخواهد بود.
۲- رعایت استانداردها در تولید محتوای انگلیسی
میتوان گفت چالش اصلی استارتاپهای ایرانی در بخش بازاریابی محتوایی به زبان انگلیسی فرآیند تولید محتوا است. با توجه به اینکه مخاطب شما شخصی است که احتمالا انگلیسی را به عنوان زبان مادری خود استفاده میکند احتمال کوچکترین اشتباه نیز ممکن است برند شما را به خطر بیاندازد. شبیه این است که یک استارتآپ ایرانی در بنرهای خود غلط املایی داشته باشد که برداشت مخاطب را نسبت به کیفیت کل خدمات تحت تاثیر قرار میدهد.
پس برای مثال اگر در استراتژی خود انتشار مرتب مطالب انگلیسی در وبلاگ خود را در نظر گرفتهاید حتما میبایست به کیفیت مطالب، پارگراف بندی صحیح، استفاده از واژگان ساده و قابل فهم و گرامر صحیح توجه کنید.
به یاد داشته باشید که تولید محتوای انگلیسی در سایت به مثابه آزمون IELTS یا TOEFL نیست که نیاز باشد تمامی دانستههای گرامری و واژگانی خود را روی دایره بریزید. کافی است با استفاده از گرامر و واژگان ساده مفهوم درست را منتقل کنید.
۳- توزیع محتوا در رسانه های هدف
محتوای شما بدون برنامه مشخص و استراتژیک برای توزیع آن، نتیجهای در بر نخواهد داشت. در واقع، برای اینکه محتوای شما و پیام مندرج در آن به گوش مخاطب هدفتان برسد، میبایست برای توزیع آن اقدام کنید.
شما باید کانالهایی را برای توزیع محتوا انتخاب کنید که مخاطبان هدفتان از آنها بهره میگیرند که مسلما این کانالها با کانالهای مخاطب ایرانی فرق دارد. بنابراین باید اطلاعات دقیقی نسبت به رسانههای فعال و ویژگیهای کاربران آنها داشته باشید.
انتخاب رسانههای هدف برای مخاطب غیرایرانی میتواند کمی پیچیدهتر یا به اصطلاح Tricky! باشد. از سویی به دلیل وجود رسانهها و شبکههای اجتماعی بیشتر امکان دسترسی به مخاطب سادهتر است و از طرفی به دلیل رقابت بالا شانس پس زده شدن نیز کم نیست. برقراری ارتباط با صاحبان رسانههای هدف نیز یکی از چالشهای مهمی است که ممکن است با آنها روبرو شوید.
۴- تحلیل و بهبود استراتژی
تحلیل را میتوان اثرگذارترین گام از فرآیند بازاریابی محتوایی دانست، چرا که نتیجهبخش بودن یا نبودن فعالیتهایی که صورت میگیرد در گرو درست انجام شدن این بخش است. اگر شما در قسمت تحلیل به خوبی عمل کنید، استراتژی مناسبی خواهید داشت و پیرو آن در بخش تولید و توزیع بهترین خواهید بود. اما بدون بخش تحلیل سرنوشت فعالیتهای خود را به دست شانس میسپارید.
در تولید محتوای انگلیسی نیز بخش تحلیل از اهمیت بالایی برخوردار است، چرا که با شما رقبای بیشتری در حال رقابت هستید و موفقیت شما در گرو نحوه و چگونگی استفاده از ابزارهای تحلیل است.
نکتهی مثبتی که وجود دارد، اینست که ابزارهای دیجیتال موجود برای تحلیل محتوا، در زبان انگلیسی بسیار دقیق عمل میکنند و به هیچ وجه با کمبود ابزار برای تحلیل مواجه نخواهید بود.
🔵تعامل و کنار آمدن با عدم قطعیت در بازار
🔵تعامل و کنار آمدن با عدم قطعیت در بازار
طبیعت درونی بازارها عدم قطعیت است. نوع بشر (انسان) عدم قطعیت را دوست ندارد. در واقع ما در اعماق روحمان از آن می ترسیم. اکثریت جامعه ما از طریق کنترل نمودن محیط، و اجرای ساختاری از قوانین، مقررات و تنظیمات درگیر تلاش برای کاهش عدم قطعیتی که در هر روز زندگی با آن روبرو هستیم شده اند. این تلاش ها به مقدار زیادی موفق بوده اند. اگرچه عدم قطعیت در زندگی را بطور کل نمی توان حذف نمود، ما تنها قادر به ایجاد ساختاری بوده ایم که در آن افراد بتوانند با ایمنی نسبی زندگی کرده و عموما استاندارد بالاتری از زندگی در مقایسه با نسلهای قبلی داشته باشند.
بازارها با این حالتِ عدم قطعیت سخت و مشکل هستند. بر خلاف جامعه، جایی که ما می توانیم بر روی اعمال دیگر افراد تاثیر بگذاریم، و جایی که درجه هایی از تاثیرگذاری بر روی محیط را داریم، یک معامله گر خُرد تاثیری بر محتوا و ساختار تحلیل بازار روی حرکات بازار ندارد. هیچ تاثیری، هرگز!
وقتی وارد یک معامله می شوید، اهمیتی ندارد چقدر در تحلیل حرفه ای و ماهر هستید، قطعیتی در نتیجه حاصله وجود ندارد.
پس چطور در تحلیل تکنیکال، برای کار در فضایی از عدم قطعیتِ حرکات قیمت عمل کنیم؟
عموما اولین قدم، بدلیل اینکه ما انسان هستیم، این است که ساختاری خلق کنیم که در آن عدم قطعیتی وجود نداشته باشد. روش ترجیحی من از طریق چهارچوبی از خطوط حمایت و مقاومت است، اما قطعا کمبودی از نظر دیگر روش ها وجود ندارد؛ چه از طریق روشی بر پایه یک اندیکاتور، خطوط روند و الگوهای نموداری کلاسیک، الگوهای امواج ، یا از طریق دوره های حرکت خورشیدی و سیاره ای. هر روشی که مردم انتخاب کنند، قیمت را با تقریبی از حرکت بازار که تشکیل دهنده ساختار است روی هم قرار می دهد.
هدف این ساختار عرضه چهارچوبی است که معامله گر بتواند درون آن ساختار معاملات با ریسک پایین ویا احتمال بالا را تشخیص دهد.
اینجا همان جایی است که ضعفِ اغلب معامله گران مبتدی خودش را نشان می دهد. این معامله گران درباره ساختاری که به بازار اعمال کرده و در حقیقت تریگری که برای ورود به معامله انتخاب کرده اند اشتباه می کنند، و این تفکر برای پذیرش عدم قطعیت بکار نمی رود. آنها ادعا می کنند طبیعت آمیخته با احتمالات بازارها را درک کرده اند، اما اقدامات و اعمال آنها نشان دهنده این ادعا نیست. بجای آن، معامله گر مبتدی بصورتی معامله می کند که در واقع گویا برآوردش از بازار همان واقعیت موجود در بازار است. آنها وقتی معاملاتشان وارد ضرر می شود بیشتر از روی غافلگیری عمل کرده، و آرزو و دعا می کنند و امیدوارند تا معامله آنها دوباره به منطقه سود بازگردد، به جای این که به سرعت در جهت کاهش ریسک اقدام کنند. معامله گر مبتدی همواره کنترل ریسک، مدیریت سرمایه و مدیریت معامله ضعیفی را به نمایش می گذارد.
ساختاری که شما برای بازارها ترسیم می کنید، قطعیتی را ارایه نمی دهد، و هرگز هم قرار نبوده است که این نقش را ایفاد کند. بیشتر این تنظیم ساختار به سادگی، چهارچوبی را ارایه می کند که در آن شما بتوانید حرکت پیشین بازار را درک کرده، و امیدوارانه معاملات با ریسک پایین و یا احتمال بالا را تشخیص دهید، نه اینکه نقش دیگری داشته باشد.
توجه داشته باشید که نگفتم محتوا و ساختار تحلیل بازار معاملات با ریسک صفر، یا سودآوری تضمینی. اهمیتی ندارد شما چقدر اطمینان دارید، شما با احتمالات روبرو هستید، و بعضی معاملات به زیان ختم خواهند شد. حتی یک سیستم با احتمال سوددهی 99.9% ممکن است 0.1% به ضرر منتهی شود، و اگر شما تمام سرمایه تان را در هر معامله در معرض ریسک قرار دهید، با گذشت زمان حساب معاملاتی شما از بین خواهد رفت.
معامله گران موفق سیستمی جادویی را کشف نکرده اند که قطعیت در بازارها را در اختیار آنها قرار دهد. بلکه، این مطلب را آموخته اند که با عدم قطعیت همراهی کنند.
آنها چطور این کار را انجام می دهند؟
1- آنها سیستمی با امید ریاضی مثبت را توسعه داده و آزموده اند.
2- آنها همان سیستم با امید ریاضی مثبت را به شیوه ای مستمر و مطمئن از جنبه علم و آگاهی و داشتن درک صحیح درباره اینکه نتیجه هر معامله به تنهای مهم نیست معامله می کنند.
3- آنها ریسک معاملاتشان را مدیریت می کنند. هیچ معامله ای به تنهایی مجاز نیست کل حساب را به خطر بیاندازد.
4- و در نتیجه آنها با این اعتماد معامله می کنند که بازار نمی تواند به آنها صدمه ای وارد آورد، و اطمینان درباره اینکه اقدامات صحیحی را برای کسب اطمینان از اجرای مداوم برنامه معاملاتی شان انجام خواهند داد.
دیدگاه شما