زمانیکه ریسکی را مدیریت نمیکنیم؛ پس ریسکی نداریم. وقتی ریسکها را مدیریت میکنیم، درک میکنیم کدام ریسکها ارزشش را داشتهاند، کدام ریسکها ما را به اهدافمان میرسانند و برای کدام ریسکها باید بها پرداخت کرد آلا والنت، ارزیاب ارشد مدیریت ریسک در شرکت فارستر
مفهوم ریسک و انواع آن
کسب و کار نیوز - هنگامی که صحبت از ریسک می شود، واژه تهدید و خطر در اذهان متبادر می گردد ؛ اما ریسک فقط به معنای منفی نیست.
در واقع به طور کلی، عدم اطلاع از زمان آینده را نشان میدهد. شاید با در معرض ریسک قرار گرفتن بتوان با فرصتهای مثبت مواجه شد.البته این فرصتها در موضوعات مالی دسته بندی می گردند. اصولا ریسک دارای دو وجه مثبت و منفی است. همچنین معمولا مفهوم ریسک بیشتر در امور مالی و سرمایهگذاری هویدا می گردد.
وجود ریسک و انواع آن
از بدو آفرینش انسانها همیشه در معرض انواع مخاطرات ( سیل زلزله آتشفشان و…..) بودهاند و در طول زمان آموخته اند که حوادث طبیعی را پیشبینی کرده و حتی المکان از آنها احتراز نمایند. با پیشرفت علم و تکنولوژی انسانها در مقابل تصمیمگیریها و پیچیدگیهای بیشتری قرار گرفته ومتقابلا در معرض ریسکهای بیشتری قرار میگیرد.
اصولا ریسک شامل دو دسته میشود:
۱٫ ریسک واقعی یا خالص (Pure Risk)
این دسته از ریسکها شامل عوامل طبیعی مثل تصادفات ، وقوع بیماری، سیل و زلزله و سایربلایای طبیعی و …. هستند که عموما در اختیار ما نبوده و در صورت وقوع، نتیجهای جز خسارت ندارند. این ریسکها عموماً قابلیت بیمه شدن دارند
۲٫ ریسک مالی یا سرمایه گزاری
این دسته از ریسکها عموما در شرایط اقتصادی قابل سنجش بوده و خروجی آن میتواند سود یا ضررباشد. انواع سرمایهگذاریهای اقتصادی ( خرید سهام ،مشارکت در تولید،خرید ارز ،طلا و….) شامل این ریسکها می گردد.
بدیهی است ریسکهای نوع اول تماما زیان ده هستند و صرفا با استفاده از ابزار بیمه میتوان خسارات ناشی از آن را کاهش داد. اما ریسکهای نوع دوم قابلیت حصول سود ده را دارند.
اصولا به اختلاف احتمال میان بازده مورد انتظار و بازده واقعی ریسک گفته میشود. این انحراف بازده میتواند مثبت یا منفی باشد، هر اندازه احتمال عدم موفقیت در سرمایهگذاری بیشتر باشد، در اصطلاح گفته میشود که ریسک سرمایهگذاری بیشتر خواهد بود.
دسته بندی سرمایه گزاران از منظر قبول انواع ریسک
سرمایهگذاران در این خصوص به سه دسته تقسیم می گردند:
• اشخاص ریسک گریز : این افراد رویکرد محافظهکارانه داشته و ترجیح میدهند، سرمایه گزاری بازده مطمئنی داشته واحتمال ضرر و زیان در حداقل ممکن باشد.
• اشخاص ریسکپذیر : این اشخاص رویکرد جسورانه داشته و ریسک بالا را به منظور دریافت سود بالاتر میپذیرند.
• افراد خنثی نسبت به ریسک: سومین گروه افرادی هستند که به اصطلاح آنها را ریسک خنثی مینامند. این افراد ارزش پولی را مقدار ارزش اسمی آن میدانند.
قابل ذکر است که ریسکپذیری و ریسک گریزی به معنای به استقبال ریسک رفتن و از ریسک فراری بودن نیست. بلکه نشان میدهد، افراد ریسک گریز در ازای قبول ریسک بیشتر، بازدهی بیشتری انتظار دارند و متقابلا افراد ریسکپذیر در ازای پذیرش ریسک بیشتر، بازدهی کمتری توقع دارند. این قانون که کسب سود بیشتر تنها با پذیرش ریسک بیشتر امکان پذیر است گویای این حقیقت است که نمیشود ریسک نکرد و سود به دست آورد و در مقابل نیز اگر فردی ریسک بالاتری بپذیرد به طور طبیعی باید انتظار سود بیشتری داشته باشد. در واقع ما با پذیرش ریسک بیشتر سود بیشتری دریافت میکنیم که به آن خرج ریسک میگویند. خرج ریسک در سرمایهگذاریهایی که ریسک بالاتری دارند، بیشتر است.
مبانی اندازه گیری انواع ریسک سرمایه گذاری
برای سنجش ریسک مالی معیارهای متفاوتی وجود دارد که یکی از مهمترین آنها انحراف معیار میزان سود در بازه زمانی مشخص قبلی یک سرمایهگذاری است. بالا بودن انحراف معیار محاسبه شده ، نشاندهنده بالا بودن ریسک سرمایهگذاری میباشد. اغلب شرکتها بخشی از زمان و منابع مالی خود را صرف شناسایی انواع ریسکهای مختلفی که در معرض آن هستند قرار داده تا بتوانند میزان ریسک خود را سنجش و مدیریت کنند.
اغلب ریسکهای سرمایهگذاری، به دو نوع اساسی تقسیم میشود:
۱- ریسک سیستماتیک
این ریسک، مختص شرایط سیاسی و اقتصادی کلان جامعه است که قابل حذف و اجتناب از آن توسط اشخاص و یا شرکتها نبوده واین ریسک بر کل بازار اثرگذاشته و محدود به صنعت خاص نیست.
۲- ریسک غیرسیستماتیک
برخلاف ریسک قبلی، این نوع ریسک قابل کنترل و کاهش است. به عنوان مثال میتوان سهام شرکتی را که در اثر مدیریت و تصمیمگیریهای غلط یا مواجهه با شرایط بحرانی با افت قیمت مواجه شده را خریداری نکرد و از این ریسک جلوگیری نمود.
البته جز دو مورد فوق، انواع دیگری نیز از ریسک وجود دارد که برخی زیرمجموعه همین دو نوع ریسک هستند.
۳- ریسک نرخ سود (Interest rate risk)
این نوع ریسک وقتی مطرح میشود که چند مورد برای سرمایهگذاری موجود باشد ، مثلا سرمایهگذاری در خرید سهام یا اوراق مشارکت. تفاوت نرخ سود این دو سرمایهگذاری میتواند ما را به یکی از دو گزینه که ریسک کمتری برای ما دارد، جلب کند. به عنوان مثال اگر خرید سهام ۲۰ درصد سود و خرید اوراق سود ثابت ۱۵ درصدی داشته باشد و بانک سود اوراق را تا سطح ۲۰ درصد افزایش دهد در این صورت به صرفه است که با ریسک کمتری به جای سهام اوراق مشارکت خریداری گردد .
لازم به توضیح است که این ریسک عموما روی اوراق مشارکت و اوراق بدهی تاثیر گذارتر است.
۴- ریسک تورم (Inflation risk)
نظربه اینکه بازدهی خالص از اختلاف بازدهی ناخالص و نرخ تورم حاصل میشود بنا براین افزایش نرخ تورم بر بازدهی سرمایهگذاری موثر است. به عنوان مثال با انتظار سود و بازدهی ۴۰ درصدی از فعالیتی اقتصادی با نرخ تورم سالانه ۲۰ درصد ، در نهایت عملا ۲۰ درصد سود و بازدهی خواهد داشت. هرچه نرخ تورم افزایش یابد از مقدار سود کاسته میشود. بنابراین باید در فعالیتی سرمایهگذاری شود که سود بیشتری داشته و نهایتا پس از کسر تورم، رضایت سرمایه گزار را فراهم کند. به این ریسک که در اثر افزایش نرخ تورم به سرمایه گزار تحمیل میشود، ریسک تورم میگویند.
۵- ریسک مالی (Financial risk)
تمام شرکتها در صورتهای مالی خود بخشی تحت عنوان، تسهیلات و تعهدات مالی دارند. هرچه تعهدات مالی شرکت و وامهای دریافتی بیشتر باشد، توان شرکت جهت توسعه و گسترش و افزایش سوددهی کاهش مییابد. به این نوع ریسک، ریسک مالی گفته میشود. بسیاری از سرمایهگذاران با لحاظ این نکته سهام شرکتها را خریداری میکنند و از شرکتهایی که تعهدات مالی زیادی دارند به دلیل ریسک مالی فاصله گرفته و به سراغ گزینههای کم ریسک تر میروند.
۶- ریسک قابلیت نقدشوندگی (liquidity risk)
ویژگی دارایی مطلوب، دارایی است که قدرت نقدشوندگی بالا دارد. اگر دارایی به راحتی فروش نرود، صاحب آن دارایی، با ریسک نقدشوندگی مواجه است. در مورد سهام نیز این ریسک وجود دارد. فرض کنید قصد دارید سهام شرکتی را در بازار به فروش برسانید ولی به دلیل عملکرد نامناسب شرکت، کسی سهام را نمیخرد. در این حالت شما با ریسک نقد شوندگی مواجه هستید. هرچه سرعت خرید و فروش سهمی بیشتر باشد و معاملات آن را روانتر باشد این ریسک در آن کم رنگتر است.
۷- ریسک نرخ ارز (currency risk)
این نوع ریسک در خصوص شرکتهای وارداتی، بسیار با اهمیت است. اگر شرکت مورد نظر شما، عمده مواد اولیه خود را وارد میکند، با رشد نرخ ارز، درگیر چالش ریسک نرخ ارز خواهد شد و هزینه زیادی را متحمل میشود. با رشد هزینهها، سود دهی شرکت کاسته شده و نتیجه نهایی آن، عدم رغبت سرمایهگذاران به خرید شرکت مذکور است. البته این ریسک، نوعی ریسک غیر سیتماتیک محسوب میشود که توسط شرکتها قابل کنترل نیست.
۸- ریسک تجاری
در این نوع ریسک به این موضوع دقت میشود که آیا شرکت قادر به فروش محصولات و تامین هزینههای عملیاتی خود است یا خیر؟ به عبارتی، ریسک تجاری کلیه هزینههای یک کسب و کار برای عملیاتی ماندن را در نظر میگیرد. این هزینهها شامل حقوق، هزینه تولید، اجاره تسهیلات، دفتر و هزینههای اداری میشود. سطح ریسک تجاری یک شرکت تحت تأثیر عواملی مانند هزینه قیمت تمام شده کالاها، حاشیه سود، رقابت و سطح کلی تقاضا برای محصولات یا خدماتی است که به فروش می رسد ، میباشد.
۹- ریسک اعتباری
این نوع ریسک ، ریسک عدم بازپرداخت سود یا اصل بدهی قلمداد میشود. این نوع ریسک برای سرمایهگذاران اوراق قرضه، نگران کننده است. اوراق قرضه دولتی، کمترین میزان ریسک اعتباری و به همین ترتیب کمترین میزان بازده را دارند. از طرف دیگر اوراق بهادار شرکت، دارای بالاترین میزان ریسک اعتباری و در نتیجه نرخ بهره بالاتر هستند.
۱۰- ریسک کشور
ریسک کشور، به عدم توانایی یک کشور در پرداخت تعهدات مالی گفته میشود. در صورت بروز چنین ریسکی، به عملکرد سایر بخشهای مالی کشور نیز آسیب وارد میشود. همچنین بروزآسیب به سایر کشورهای در ارتباط با آن نیز محتمل است. این ریسک در غالب کشورهای در حال توسعه که کسری بودجه شدید دارند، رخ میدهد.
۱۱- ریسک سیاسی
ریسک سیاسی زیرمجموعه ریسک سیستماتیک است. در این حالت، آشوب ،بیثباتی سیاسی، جنگ، کنترلهای نظامی، تغییر قوانین دولتی، بر تصمیمهای سرمایهگذاری اثر میگذارد. این نوع ریسک با عنوان ریسک ژئوپلیتیک نیز شناخته میشود. نکتهای که در مورد این ریسک وجود دارد، آن است که هر چه افق زمانی سرمایهگذاری طولانیتر شود، این ریسک بیشتر میشود.
مفهوم ریسک و انواع آن
کسب و کار نیوز - هنگامی که صحبت از ریسک می شود، واژه تهدید و خطر در اذهان متبادر می گردد ؛ اما ریسک فقط به معنای منفی نیست.
در واقع به طور کلی، عدم اطلاع از زمان آینده را نشان میدهد. شاید با در معرض ریسک قرار گرفتن بتوان با فرصتهای مثبت مواجه شد.البته این فرصتها در موضوعات مالی دسته بندی می گردند. اصولا ریسک دارای دو وجه مثبت و منفی است. همچنین معمولا مفهوم ریسک بیشتر در امور مالی و سرمایهگذاری هویدا می گردد.
وجود ریسک و انواع آن
از بدو آفرینش انسانها همیشه در معرض انواع مخاطرات ( سیل زلزله آتشفشان و…..) بودهاند و در طول زمان آموخته اند که حوادث طبیعی را پیشبینی کرده و حتی المکان از آنها احتراز نمایند. با پیشرفت علم و تکنولوژی انسانها در مقابل تصمیمگیریها و پیچیدگیهای بیشتری قرار گرفته ومتقابلا در معرض ریسکهای بیشتری قرار میگیرد.
اصولا ریسک شامل دو دسته میشود:
۱٫ ریسک واقعی یا خالص (Pure Risk)
این دسته از ریسکها شامل عوامل طبیعی مثل تصادفات ، وقوع بیماری، سیل و زلزله و سایربلایای طبیعی و …. هستند که عموما در اختیار ما نبوده و در صورت وقوع، نتیجهای جز خسارت ندارند. این ریسکها عموماً قابلیت بیمه شدن دارند
۲٫ ریسک مالی یا سرمایه گزاری
این دسته از ریسکها عموما در شرایط اقتصادی قابل سنجش بوده و خروجی آن میتواند سود یا ضررباشد. انواع سرمایهگذاریهای اقتصادی ( خرید سهام ،مشارکت در تولید،خرید ارز ،طلا و….) شامل این ریسکها می گردد.
بدیهی است ریسکهای نوع اول تماما زیان ده هستند و صرفا با استفاده از ابزار بیمه میتوان خسارات ناشی از آن را کاهش داد. اما ریسکهای نوع دوم قابلیت حصول سود ده را دارند.
اصولا به اختلاف احتمال میان بازده مورد انتظار و بازده واقعی ریسک گفته میشود. این انحراف بازده میتواند مثبت یا منفی باشد، هر اندازه احتمال عدم موفقیت در سرمایهگذاری بیشتر باشد، در اصطلاح گفته میشود که ریسک سرمایهگذاری بیشتر خواهد بود.
دسته بندی سرمایه گزاران از منظر قبول انواع ریسک
سرمایهگذاران در این خصوص به سه دسته تقسیم می گردند:
• اشخاص ریسک گریز : این افراد رویکرد محافظهکارانه داشته و ترجیح میدهند، سرمایه گزاری بازده مطمئنی داشته واحتمال ضرر و زیان در حداقل ممکن باشد.
• اشخاص ریسکپذیر : این اشخاص رویکرد جسورانه داشته و ریسک بالا را به منظور دریافت سود بالاتر میپذیرند.
• افراد خنثی نسبت به ریسک: سومین گروه افرادی هستند که به اصطلاح آنها را ریسک خنثی مینامند. این افراد ارزش پولی را مقدار ارزش اسمی آن میدانند.
قابل ذکر است که ریسکپذیری و ریسک گریزی به معنای به استقبال ریسک رفتن و از ریسک فراری بودن نیست. بلکه نشان میدهد، افراد ریسک گریز انواع سرمایه گذاران از نظر قبول ریسک در ازای قبول ریسک بیشتر، بازدهی بیشتری انتظار دارند و متقابلا افراد ریسکپذیر در ازای پذیرش ریسک بیشتر، بازدهی کمتری توقع دارند. این قانون که کسب سود بیشتر تنها با پذیرش ریسک بیشتر امکان پذیر است گویای این حقیقت است که نمیشود ریسک نکرد و سود به دست آورد و در مقابل نیز اگر فردی ریسک بالاتری بپذیرد به طور طبیعی باید انتظار سود بیشتری داشته باشد. در واقع ما با پذیرش ریسک بیشتر سود بیشتری دریافت میکنیم که به آن خرج ریسک میگویند. خرج ریسک در سرمایهگذاریهایی که ریسک بالاتری دارند، بیشتر است.
مبانی اندازه گیری انواع ریسک سرمایه گذاری
برای سنجش ریسک مالی معیارهای متفاوتی وجود دارد که یکی از مهمترین آنها انحراف معیار میزان سود در بازه زمانی مشخص قبلی یک سرمایهگذاری است. بالا بودن انحراف معیار محاسبه شده ، نشاندهنده بالا بودن ریسک سرمایهگذاری میباشد. اغلب شرکتها بخشی از زمان و منابع مالی خود را صرف شناسایی انواع ریسکهای مختلفی که در معرض آن هستند قرار داده تا بتوانند میزان ریسک خود را سنجش و مدیریت کنند.
اغلب ریسکهای سرمایهگذاری، به دو نوع اساسی تقسیم میشود:
۱- ریسک سیستماتیک
این ریسک، مختص شرایط سیاسی و اقتصادی کلان جامعه است که قابل حذف و اجتناب از آن توسط اشخاص و یا شرکتها نبوده واین ریسک بر کل بازار اثرگذاشته و محدود به صنعت خاص نیست.
۲- ریسک غیرسیستماتیک
برخلاف ریسک قبلی، این نوع ریسک قابل کنترل و کاهش است. به عنوان مثال میتوان سهام شرکتی را که در اثر مدیریت و تصمیمگیریهای غلط یا مواجهه با شرایط بحرانی با افت قیمت مواجه شده را خریداری نکرد و از این ریسک جلوگیری نمود.
البته جز دو مورد فوق، انواع دیگری نیز از ریسک وجود دارد که برخی زیرمجموعه همین دو نوع ریسک هستند.
۳- ریسک نرخ سود (Interest rate risk)
این نوع ریسک وقتی مطرح میشود که چند مورد برای سرمایهگذاری موجود باشد ، مثلا سرمایهگذاری در خرید سهام یا اوراق مشارکت. تفاوت نرخ سود این دو سرمایهگذاری میتواند ما را به یکی از دو گزینه که ریسک کمتری برای ما دارد، جلب کند. به عنوان مثال اگر خرید سهام ۲۰ درصد سود و خرید اوراق سود ثابت ۱۵ درصدی داشته باشد و بانک سود اوراق را تا سطح ۲۰ درصد افزایش دهد در این صورت به صرفه است که با ریسک کمتری به جای سهام اوراق مشارکت خریداری گردد .
لازم به توضیح است که این ریسک عموما روی اوراق مشارکت و اوراق بدهی تاثیر گذارتر است.
۴- ریسک تورم (Inflation risk)
نظربه اینکه بازدهی خالص از اختلاف بازدهی ناخالص و نرخ تورم حاصل میشود بنا براین افزایش نرخ تورم بر بازدهی سرمایهگذاری موثر است. به عنوان مثال با انتظار سود و بازدهی ۴۰ درصدی از فعالیتی اقتصادی با نرخ تورم سالانه ۲۰ درصد ، در نهایت عملا ۲۰ درصد سود و بازدهی خواهد داشت. هرچه نرخ تورم افزایش یابد از مقدار سود کاسته میشود. بنابراین باید در فعالیتی سرمایهگذاری شود که سود بیشتری داشته و نهایتا پس از کسر تورم، رضایت سرمایه گزار را فراهم کند. به این ریسک که در اثر افزایش نرخ تورم به سرمایه گزار تحمیل میشود، ریسک تورم میگویند.
۵- ریسک مالی (Financial risk)
تمام شرکتها در صورتهای مالی خود بخشی تحت عنوان، تسهیلات و تعهدات مالی دارند. هرچه تعهدات مالی شرکت و وامهای دریافتی بیشتر باشد، توان شرکت جهت توسعه و گسترش و افزایش سوددهی کاهش مییابد. به این نوع ریسک، ریسک مالی گفته میشود. بسیاری از سرمایهگذاران با لحاظ این نکته سهام شرکتها را خریداری میکنند و از شرکتهایی که تعهدات مالی زیادی دارند به دلیل ریسک مالی فاصله گرفته و به سراغ گزینههای کم ریسک تر میروند.
۶- ریسک قابلیت نقدشوندگی (liquidity risk)
ویژگی دارایی مطلوب، دارایی است که قدرت نقدشوندگی بالا دارد. اگر دارایی به راحتی فروش نرود، صاحب آن دارایی، با ریسک نقدشوندگی مواجه است. در مورد سهام نیز این ریسک وجود دارد. فرض کنید قصد دارید سهام شرکتی را در بازار به فروش برسانید ولی به دلیل عملکرد نامناسب شرکت، کسی سهام را نمیخرد. در این حالت شما با ریسک نقد شوندگی مواجه هستید. هرچه سرعت خرید و فروش سهمی بیشتر باشد و معاملات آن را روانتر باشد این ریسک در آن کم رنگتر است.
۷- ریسک نرخ ارز (currency risk)
این نوع ریسک در خصوص شرکتهای وارداتی، بسیار با اهمیت است. اگر شرکت مورد نظر شما، عمده مواد اولیه خود را وارد میکند، با رشد نرخ ارز، درگیر چالش ریسک نرخ ارز خواهد شد و هزینه زیادی را متحمل میشود. با رشد هزینهها، سود دهی شرکت کاسته شده و نتیجه نهایی آن، عدم رغبت سرمایهگذاران به خرید شرکت مذکور است. البته این ریسک، نوعی ریسک غیر سیتماتیک محسوب میشود که توسط شرکتها قابل کنترل نیست.
۸- ریسک تجاری
در این نوع ریسک به این موضوع دقت میشود که آیا شرکت قادر به فروش محصولات و تامین هزینههای عملیاتی خود است یا خیر؟ به عبارتی، ریسک تجاری کلیه هزینههای یک کسب و کار برای عملیاتی ماندن را در نظر میگیرد. این هزینهها شامل حقوق، هزینه تولید، اجاره تسهیلات، دفتر و هزینههای اداری میشود. سطح ریسک تجاری یک شرکت تحت تأثیر عواملی مانند هزینه قیمت تمام شده کالاها، حاشیه سود، رقابت و سطح کلی تقاضا برای محصولات یا خدماتی است که به فروش می رسد ، میباشد.
۹- ریسک اعتباری
این نوع ریسک ، ریسک عدم بازپرداخت سود یا اصل بدهی قلمداد میشود. این نوع ریسک برای سرمایهگذاران اوراق قرضه، نگران کننده است. اوراق قرضه دولتی، کمترین میزان ریسک اعتباری و به همین ترتیب کمترین میزان بازده را دارند. از طرف دیگر اوراق بهادار شرکت، دارای بالاترین میزان ریسک اعتباری و در نتیجه نرخ بهره بالاتر هستند.
۱۰- ریسک کشور
ریسک کشور، به عدم توانایی یک کشور در پرداخت تعهدات مالی گفته میشود. در صورت بروز چنین ریسکی، به عملکرد سایر بخشهای مالی کشور نیز آسیب وارد میشود. همچنین بروزآسیب به سایر کشورهای در ارتباط با آن نیز محتمل است. این ریسک در غالب کشورهای در حال توسعه که کسری بودجه شدید دارند، رخ میدهد.
۱۱- ریسک سیاسی
ریسک سیاسی زیرمجموعه ریسک سیستماتیک است. در این حالت، آشوب ،بیثباتی سیاسی، جنگ، کنترلهای نظامی، تغییر قوانین دولتی، بر تصمیمهای سرمایهگذاری اثر میگذارد. این نوع ریسک با عنوان ریسک ژئوپلیتیک نیز شناخته میشود. نکتهای که در مورد این ریسک وجود دارد، آن است که هر چه افق زمانی سرمایهگذاری طولانیتر شود، این ریسک بیشتر میشود.
ماهیت، انواع و روش های سرمایه گذاری
در این متن در خصوص سرمایه گذاری، ماهیت و مفهوم آن، روش های سرمایه گذاری و انواع آن موارد و مطالبی ارائه شده است. تقسیم بندی های مرتبط روش های سرمایه گذاری و همچنین سرمایه گذاری مستقیم و غیر مستقیم جهت آشنایی بیشتر مطرح شده است. همچنین ریسک به عنوان عامل مهم در سرمایه گذاری اشاره گردیده است.
سرمایه گذاری چیست و انواع آن کدام است؟
در ساده ترین تعریف می توان گفت که سرمایه گذاری یک نوع نگاه به آینده و امید به آینده است. یعنی ماحصل هر نوع تلاشی در حال به امید آن که بتوان در آینده ای دور یا نزدیک خروجی و منفعت آن را نظاره نماییم و به دست آوریم. در تجارت، سرمایه گذاری خریدی برای کسب سود بیشتر و افزایش درآمد در آینده است، یعنی سرمایه خود را در آینده افزایش دهیم. البته برای این افزایش در تجارت نیازمند آن هستیم تا دانش خود را ارتقاء دهیم و روش های سرمایه گذاری را بدانیم تا با استفاده از آنها به مقصود دست یابیم. در علم اقتصاد نیز ماهیت سرمایه گذاری به همین مفهوم اشاره دارد. علم اقتصاد می گوید که شاید کالایی که هم اکنون خریداری می شود مورد نیاز نباشد اما این موضوع به معنای آن است که همین کالا در آینده سود دهی داشته باشد. در مباحث مالی که بیشتر با سهام و بورس در ارتباط است، این مفهوم به خرید و فروش سودآور سهام اشاره دارد. پس به طور خلاصه مشاهده می شود که سودآوری در آینده با استفاده از اصول و روش های متعدد که بر اساس یک خرید اولیه صورت پذیرفته است، سرمایه گذاری نام دارد. در این تعریف حتی کمترین سود دریافتی نیز قابل پذیرش بوده و هیچ محدودیتی برای آن در نظر گرفته نشده است. اصل مطلب آن است که در نهایت بتوان از این سودهای اندک یک پشتوانه قوی برای خود ایجاد نمود. البته عنصر بسیار مهمی در سرمایه گذاری به چشم می خورد که غفلت از آن نا امیدی را به جای امید به همراه خواهد آورد و ان عنصر فعال و به روز، ریسک است.
در تعریف اگر دقت شود، امید به آینده جهت کسب منفعت و سود مطرح شده نه تضمین سود و منفعت در آینده! لذا فرد با یک امید و انتظار در آینده به این کار اقدام می ورزد. نتیجه آن که به هر خرید و فروشی با امید به آینده که سودآور باشد، نمی توان سرمایه گذاری اطلاق نمود. این امید به آینده اگر در قالب اصول و روش های درستی بنا نشده باشد، از همان ابتدا محکوم به شکست، ضرر و نابودی است. زیرا عنصر فعال ریسک که به شرایط مکانی، زمانی و موقعیتی بستگی دارد، نفوذ خود را بر ضرر رسانی اعمال می نماید. در نتیجه تعریف دقیق تر آن خواهد بود که هر نوع اقدامی که با اصول و روش های دقیق و علمی به امید کسب سود بیشتر در آینده منتهی شود و چشن انداز آن بر اساس اسن اصول پیش بینی شده باشد، سرمایه گذاری نام دارد. پس باید روش های سرمایه گذاری و انواع سرمایه گذاری را شناخت و از انواع سرمایه گذاران از نظر قبول ریسک آنها تبعیت کرد. با استفاده از این روش ها می توان ریسک را کاهش داد که هدف نهایی همین کاهش ریسک است و نتیجه آن افزایش سرمایه و سود خواهد بود.
انواع سرمایه گذاری
برای تقسیم بندی سرمایه گذاری باید اشاره نمود که می توان از جنبه های مختلف این موضوع را بررسی کرد. در اقتصادی می توان گفت که برخی از سرمایه گذاری ها بر دارایی های مشهود مانند زمین صورت می پذیرند و برخی دیگر بر دارایی هایی نظیر سهام شرکتها. پس بر حسب این که دارایی مشهود یا نامشهود است نوعی تقسیم پذیری رخ می دهد.
همچنین گاهی اقدامات افراد برای کسب سود با اندیشه کوتاه مدت، میان مدت یا بلند مدت انجام می شود. در نتیجه با توجه به عنصر زمان می توان آن را در یک تقسیم بندی و با توجه به عنصر زمانی تقسیم بندی نمود.
از سوی دیگر برخی از سرمایه گذاران ریسک گریز هستند و برخی دیگر ریسک پذیر می باشند. افراد ریسک گریز تا آنجا که بتوانند از پذیرش ریسک سر باز می زنند و جهت کسب سود بیشتر از روش هایی بهره می برند که حداقل ریسک را داشته باشد. البته باید اشاره شود که عموما نتیجه این امر کسب سود مشخص و اندک است. زیرا ریسک پذیری با استفاده از اصول مشخص باعث خواهد شد تا منفعت شخص در سطح معینی افزایش یابد. در این خصوص نظریه نوین مارکویتز گویای این نظر است. در نتیجه با توجه به ریسک نیز می توان سرمایه گذاری و سرمایه گذاران را تفکیک کرد. میزان ریسک مشخص می کند سرمایه گذار تا چه اندازه پذیرای ریسک است. مثلا قماربازان بالاترین ریسک را می پذیرند و بر تمام دارایی خود از دست خواهد رفت یا دوچندان می شود، همت می نمایند.
روش های سرمایه گذاری کدام است؟
در نظام مالی هر کشور برای آنکه تولید رونق بگیرد، سازمان بورس شکل می گیرد که بر مبنای آن افراد حقیقی و حقوقی جهت خرید سهام یک شرکت، وارد بورس می شوند و از آنجایی که شرکتها نیز برای حمایت از خود نیازمند سرمایه گذاران هستند، به این جمع ملحق می شوند. ایجاد این ارتباط باعث می شود تا افراد با خرید سهام شرکتها به سودآوری خود در آینده فکر نمایند و شرکتها نیز به تولید خود و گردش چرخه تولید امیدوار باشند. اما در این مسیر برای خرید سهام و سرمایه گذاری باید اصول و روشهایی را دانست تا بتوان به خرید و فروش سهام مبادرت ورزید.
برخ از افراد با داشتن اطلاعات و دانش در این حوزه به خرید و فروش سهم اقدام می نمایند. البته این موضوع بسیار تخصصی است و شامل همه افراد جامعه نمی شود. اغلب افراد نمی توانند به این روش اقدام به خرید و فروش مستقیم سهام نمایند. بلکه بسیاری از افراد روش غیرمستقیم را برای خرید سهام بر می گزینند. در این روش با اعتماد به کارگزاری ها و صندوق های سرمایه، خرید و فروش برای این گروه صورت می پذیرد که کارگزاری ها به عنوان یک واسط بین افراد و سازمان بورس اتصال دهنده سرمایه گذاری هستند و در قبال انجام این خدمت، کارمزد خود را دریافت می نمایند. البته لازم به توضیح است که اقشار عادی جامعه بر طبق قوانین مالی باید از طریق کارگزاری وارد سازمان بورس شوند تا شفافیت معاملات بورسی کاملا روش و دقیق باشد.
آموزش بورس قسمت هجدهم – ریسک و بازده در بورس
مفهوم ریسک بازده جزء اصول اولیه و لاینفک کلیه تصمیم های سرمایه گذاری می باشد. هر تصمیمی که شما برای سرمایه خود می گیرید، بایستی بین ریسک و بازده نوعی تعادل ایجاد کند. ریسک و بازده مورد انتظار با یکدیگر رابطه مستقیم دارند. هر چه ریسک ورقه بهادار افزایش یابد، بازده مورد انتظار سرمایه گذار نیز افزایش خواهد یافت.
مثال 1: اگر شما به سود و بهره حساب های بانکی اکتفا نکنید و مثلا دارایی خود را به جای سپرده کردن در بانک، در سهام بورس سرمایه گذاری کنید، در واقع ریسک بیشتری انجام انواع سرمایه گذاران از نظر قبول ریسک داده اید و البته به این دلیل بوده که انتظار بازده بالاتری نیز داشته اید. هر چند که ممکن است بازده به دست آمده (واقعی) از سرمایه گذاری در سهام شرکت های بورس کمتر از حالتی باشد که پول خدو را در بانک سپرده کرده اید و لزوما قبول ریسک بیشتر به معنای کسب بازده واقعی بالاتر نیست.
مثال 2: شما در یک مسابقه تلویزیونی شرکت کرده اید و 5 میلیون ریال برنده شده اید، مجری مسابقه به شما پیشنهاد می دهد که دو راه دارید یا همین 5 میلیون ریال را دریافت می کنید و از ادامه مسابقه منصرف شوید و یا اینکه در مرحله بعد بین دو گزینه یکی را انتخاب کنید. یکی از این دو گزینه مبلغ 20 میلیون ریال و دیگری تنها یک دسته گل است. احتمال انتخاب این دو گزینه در این حالت، 50 درصد است. شما کدام پیشنهاد را انتخاب می کنید؟ این مثال ساده بیانگر آن است که هر چه شما بازده بالاتری را انتظار داشته باشید، باید ریسک بالاتری را متحمل شوید.
در کل، در صورتی که دارایی خود را در حساب بانکی بگذارید، شما کمترین میزان ریسک را متحمل شده اید و هر چه به سمت خرید سهام شرکت های بورسی و همچنین معاملات آتی پیش بروید، بر میزان ریسک شما افزوده خواهد شد، و در واقع انتظار کسب بازده بالاتری نیز دارید.
مفهوم بازده
به دست آوردن منفعت از سرمایه گذاری را بازده می گویند در واقع بازده همان پاداش سرمایه گذاری است. اگر سهام یکی از شرکت های بورس را خریداری نمایید، از دو طریق کسب منفعت می کنید:
1) افزایش قیمت سهام در طول مدتی که سهام را نگهداری نموده اید که به آن بازده قیمتی سهام یا اصطلاحا سود سرمایه گویند و از رابطه زیر بدست می آید:
قیمت سهم در اول دوره – قیمت سهم در آخر دوره
قیمت سهم در اول دوره
2) دریافت سود نقدی که بعد از برگزاری مجمع عمومی سالیانه محقق می شود و به آن بازده نقدی گفته می شود که از رابطه زیر بدست می آید:
سود تقسیمی هر سهم
قیمت سهم در اول دوره
2. مفهوم ریسک
ریسک در حالت کلی به این معنی است که نتیجه تحقق یافته با نتیجه مورد انتظار یکسان نباشد. عامل ذاتی ریسک، نوسان و عدم قطعیت است. یعنی هر چه نوسان و عدم قطعیت بیشتر باشد، ریسک نیز بیشتر می باشد، در حوزه سرمایه گذاری، ریسک یعنی امکان اینکه بازده واقعی از بازده مورد انتظار متفاوت باشد.
مثلا چون بازده سرمایه انواع سرمایه گذاران از نظر قبول ریسک گذاری در سهام عادی بطور دقیق قابل پیش بینی نیست (به دلیل تغییر قیمت خود سهم یا تغییر سود تقسیمی)، سرمایه گذاری در سهام عادی همراه با ریسک است اما چون با سپرده کردن پول در حساب بانکی اصل و بهره آن حتما دریافت خواهد شد، سرمایه گذاری در آن همراه با ریسک نیست. هر چند انتظار بازده بیشتری نیز از سرمایه گذاری در سهام دارید.
3. انواع ریسک
ریسک در حالت کلی به دو قسمت ریسک سیستماتیک و ریسک غیر سیستماتیک تقسیم می شود: در صورتی که دلیل و عامل بوجود آمدن ریسک ناشی از عوامل کلان حاکم بر بازار باشد و از عهده و توان مدیران شرکت و عوامل درونی شرکت خارج باشد، به آن ریسک سیستماتیک گویند.
مثلا تغییر در نرخ ارز خارج از اراده و کنترل مدیران شرکت ها به صورت فردی می باشد. تغییر پذیری نرخ ارز یا ریسک هایی از این قبیل قابل کنترل نمی باشند. هر چه توان با یکسری از ابزارهای مالی خاص، انواع سرمایه گذاران از نظر قبول ریسک در مقابل این نوع ریسک ها خود را پوشش داد.
ریسک غیر سیستماتیک، به ریسکی گفته می شود که ناشی از عوامل کلان حاکم بر این ابزار نیست و به ساختار یک شرکت یا بنگاه اقتصادی مربوط می شود. این ریسک را می توان کنترل کرد و همچنین کاهش داد. برای مثال می توان با بهبود ساختار سرمایه شرکت، ریسک مالی آن شرکت را کاهش داد.
در ادامه به توضیح ریسک هایی خواهیم پرداخت که بیشترین تاثیر را بر تصمیم شما به عنوان سهامدار بورس دارد:
1-3. ریسک بازار
اگر در نتیجه عوامل کلی مانند جنگ، رکود و رونق اقتصادی، تغییرات اقتصادی و … تغییری در بازده مورد انتظار سهامداران بوجود آید، به آن ریسک بازار می گویند. این ریسک قابل کنترل نبوده و می تواند تاثیرات زیادی بر قیمت سهام شرکت های بورسی داشته باشد. اخبار مربوط به مذاکرات هسته ای ایران، انتخابات ریاست جمهوری، جنگ های منطقه و … همگی جزء ریسک های بازار بوده و به صورت مستقیم بر روی نرخ بازده سهامداران تاثیرگذار می باشد.
2-3. ریسک نرخ ارز
نرخ ارز، ارزش برابری یک واحد پول خارجی به پول داخلی است. یعنی مثلا اگر 1000 دلار دارایی داشته باشید و قصد فروش آن را داشته باشید، به ازای فروش آن چه مبلغی به ریال یا تومان دریافت خواهید کرد. هر چه این نوسان بیشتر باشد، ریسک نرخ ارز نیز بیشتر خواهد بود.
بسیاری از شرکت ها که در بورس فعالیت می کنند وارد کننده یا صادر کننده بوده و تغییرات نرخ ارز می تواند روی میزان هزینه ها، تولید، فروش و سود آنها، به شدت تاثیرگذار باشد. وقتی نرخ ارز شروع به افزایش می کند شرکت هایی که وارد کننده هستند باید مواد اولیه مورد نیاز خود را با قیمت بالاتری خریداری کنند، در نتیجه حاشیه سود آن ها کم خواهد شد.
بر عکس شرکت هایی که به صادرات می پردازند، می توانند از این موقعیت استفاده کرده و کالا یا خدماتشان را با قیمت بالاتری بفروشند و به این طریق حاشیه سود خود را افزایش بدهند. برای مثال چند سال پیش که قیمت دلار به یکباره افزایش چشمگیری پیدا کرد، قیمت تعدادی از سهام بورس از جمله صنایع پالایشگاهی که با دلار رابطه مستقیم داشتند، شروع به افزایش کردند و قیمت برخی از سهام این گروه حتی به میزان 10 برابر نیز افزایش یافت.
. ریسک تجاری
این ریسک با عوامل خاص و منحصر به فرد یک صنعت یا شرکت خاص مرتبط می باشد. به عنوان مثال، تغییر قیمت جهانی نفت بر روی قیمت سهام شرکت های صنعت خودرو تاثیرگذار نیست اما اثر مستقیمی بر روی قیمت سهام شرکت های پالایشگاهی خواهد داشت.
اگر قیمت نفت کاهش پیدا کند، قیمت محصولات این شرکت ها نیز کاهش پیدا می کند و باعث کاهش سود آوری و در نتیجه کاهش ارزش سهام این شرکت ها می شود. در نتیجه این وظیفه سهامدار است که در ابتدای خرید سهام شرکت، به عوامل مهم خاص صنعتی که شرکت در آن قرار دارد، توجه نماید و تغییرات و نوسانات احتمالی این عوامل را در محاسبات خویش لحاظ کند.
4-3. ریسک نرخ بهره
به تغییرات و نوساناتی که در میزان نرخ بهره در اقتصاد پیش می آید، ریسک نرخ بهره می گویند. این ریسک بیشتر در خصوص اوراق بهادار با درآمد ثابت مثل اوراق مشارکت مطرح است. در کشور ما، ریسک نرخ بهره در واقع همان تغییر در نرخ بهره بانکی می باشد.
مثال: فرض کنید در حال حاضر نرخ بهره سپرده های بانکی بلند مدت 20 درصد می باشد. همچنین اوراق مشارکت 5 ساله مربوط به یک طرح خاص با سود 22 درصد نیز از طریق بانک ها پذیره نویسی شده و یا در بازار بورس قابل خرید می باشند.
آقای احمدی سهامدار مثال ما که این موقعیت را می بیند، دارایی خود را در اوراق مشارکت 5 ساله سرمایه گذاری می کند چون نرخ بهره این اوراق 2 درصد بیشتر از سپرده های بانکی می باشد. با انجام این کار آقای احمدی نوسان نرخ بهره انواع سرمایه گذاران از نظر قبول ریسک را قبول می کند، چون در ادامه ممکن است در نتیجه عواملی همچون تغییر رئیس جمهور، نرخ بهره سپرده های بانکی افزایش یابد و مثلا به 25 درصد برسد و در نتیجه تقاضا و قیمت اوراق مشارکت کاهش خواهد یافت. برعکس این حالت نیز ممکن است اتفاق بیفتد. با کاهش نرخ بهره سپرده های بانکی، تقاضا برا اوراق مشارکت افزایش یافته و در نتیجه قیمت این اوراق افزایش خواهد یافت.
از طرق دیگر افزایش نرخ بهره یا همان نرخ بهره بانکی، باعث افزایش نرخ وام دهی یا نرخ تسهیلات بانک ها نیز می شود و در نتیجه هزینه تامین مالی شرکت های بورسی بیشتر می شود. با افزایش هزینه تامین مالی، سود شرکت ها کاهش یافته که تاثیر مستقیمی بر قیمت سهام آنها در بورس دارد.
5-3. ریسک تورمی
افزایش سطح عمومی قیمت ها در اقتصاد را تورم می گویند. معنی ریسک تورمی این است که همزمان با افزایش تورم در کشور، قدرت خرید افراد کاهش می یابد.
مثال: آقای احمدی دارای پر تفویی از سهام متنوع موجود در بورس می باشد. ارزش حال حاضر این پرتقوی در حال حاضر 300 میلیون ریال می باشد. یعنی اگر ایشان تمام سهام موجود در پر تقوی خود را امروز به فروش برساند، دارای مبلغ 300 میلیون ریال وجه نقد خواهد بود. آقای احمدی با این مبلغ می تواند خودرویی به همنی مبلغ را در بازار خریداری نماید.
با فرض اینکه آقای احمدی اقدام به فروش سهام خویش نکند و تورم کشور نیز در طی روزهای آتی افزایش یابد، قیمت خودرو مورد نظر نیز افزایش یافته و مثلا به قیمت 350 میلیون ریال می رسد. بعد از چند ماه و با فرض اینکه قیمت سهام تغییر چندانی نکرده باشند، آقای احمدی با مبلغ حاصل از فروش سهام دیگر قادر به خرید خودرو مورد نظر نخواهد بود و بایستی مبلغی اضافه نیز خارج از فروش سهام برای این موضوع اختصاص دهد. به چنین نوسانی در برابری قیمت دارایی های مختلف، ریسک تورمی می گویند.
6-3. ریسک مالی
این ریسک در نتیجه استفاده از بدهی در ساختار سرمایه بوجود می آید. یعنی هر چه شرکت وام و تسهیلات بیشتری اخذ کند، میزان این رسیک افزایش می یابد. بسیاری از شرکت ها جهت پیشبرد فعالیت ها و افزایش سرمایه گذاری و کسب سود، از بانک های مختلف تسهیلات و اعتبار دریافت می کنند. این شرکت ها ممکن است در آینده منابع نقدی کافی برای بازپرداخت و پوشش این وام ها نداشته باشند.
در نتیجه افرادی که سهامدار این شرکت ها می باشند ممکن استت با چنین خطری مواجه شده و دارایی خود را از دست بدهند. از آنجایی که در صورت ورشکستگی شرکت، طلبکاران آن شرکت قبل از سهامداران بدهی خود را دریافت خواهند کرد، سهامداران شرکت بایستی ریسک چنین سرمایه گذاریی را در نظر داشته باشند.
برای اندازه گیری ریسک مالی از چندین نسبت استفاده می شود. برای مثال با اندازه گیری نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام که از تقسیم کل بدهی های شرکت به حقوق صاحبان سهام بدست می آید می توان پی برد که یک شرکت برای تامین مالی دارایی هایش چه درصدی از حقوق صاحبان سهام و بدهی استفاده می کند. اگر شرکت از مقدار زیادی وام استفاده کرده باشد، نسبت مذکور افزایش می یابد که همان افزایش ریسک مالی شرکت می باشد و این ریسک متوجه سهامداران شرکت خواهد شد.
با افزایش استفاده از وام، شرکت بایستی هزینه بیشتری تحت عنوان هزینه بهره پرداخت نماید و از طرف دیگر به علت استفاده از چنین بدهی ای به صورت بالقوه شرکت بایستی درآمد بیشتری در آینده کسب کند.
4. انواع سرمایه گذاران از نظر قبول ریسک
افراد از لحاظ قبول ریسک به سه دسته تقسیم می شوند:
1) افراد ریسک پذیر: این افراد در قبال انتظار کسب بازده کمی، ریسک زیادی را قبول می کنند. برای این افراد لذت کسب ثروت اضافی بیشتر از رنج تحمل ریسک مربوط به آن می باشد. این نوع افراد بیشتر به دنبال خرید سهام شرکت های بورسی و مخصوصا شرکت های کوچک می روند.
2) افراد ریسک گریز: برای افراد ریسک گریز، انتظار کسب بازده بیشتر بایستی در حدی زیاد باشد که ریسک مربوط به آن را قبول کنند. برای این افراد لذت کسب ثروت اضافی کمتر از رنج تحمل ریسک مربوط به آن می باشد. وقتی دو نوع سرمایه گذاری با سود پیش بینی شده مشابه (ولی ریسک های متفاوت) وجود داشته باشد، فرد ریسک گریز موردی را ترجیح خواهد داد که ریسک کمتری دارد.
در واقع یک سرمایه گذار ریسک گریز، از ریسک بدش می آید و به همین دلیل به دنبال سرمایه گذاری های مطمئن نظیر اوراق مشارکت، صندوق های سرمایه گذاری و یا سپرده گذاری در بانک می رود. هر چند امکان سرمایه گذاری این افرراد در بازار سهام نیز وجود دارد. ولی احتمالا آنها در سهامی سرمایه گذاری خواهند کرد که بازده بلند مدت و مطمئن تری داشته باشند.
3) افراد بی تفاوت به ریسک: این افراد بازده متناسب با ریسک را می پذیرند. برای این افراد لذت کسب ثروت اضافی برابر با رنج تحمل ریسک مربوط به آن می باشد.
برای همه سرمایه گذاران ریسک پذیر، ریسک گریز یا خنثی امکان سرمایه گذاری و فعالیت در بورس وجود دارد. اما بایستی سرمایه گذاران میزان ریسک پذیری خود را بدانند و متناسب با آن اقدام به خرید و فروش سهام کنند.
مثال: آقای احمدی عضو یک سایت ارائه دهنده سیگنال سهام بورس می باشد. سایت مورد نظر سیگنالی مبنی بر خرید یک سهم بورسی را منتشر نموده است. سود مورد انتظار این خرید 25 درصد و میزان ریسک آن بر اساس محاسبات 10 درصد می باشد. از آن جایی که آقای احمدی قرد ریسک پذیری می باشد، به این سیگنال پاسخ مثبت داده و این سهم را خریداری می کند.
دوست آقای احمدی که او نیز عضو این سایت بوده و فرد ریسک گریزی می باشد، حاضر به خرید این سهم نیست چرا که از نظر او میزان بازده خرید این سهم نسبت به ریسک آن مناسب نیست. او در صورتی حاضر به خرید این سهم می شد که مثلا بازده مور انتظار آن 35 درصد می بود.
آنچه باید در مورد مدیریت سرمایه و ریسک بدانید + پادکست
فرض کنید شما فردی هستید که در بازار خودرو سرمایهگذاری میکنید. برای اینکه بتوانید در این بازار سود بالایی به دست آورید، مطمئناً به دنبال این هستید که خودروی خود را زمانی که شرایط بازار مساعد است، بخرید و با یک حاشیه سود مناسب بفروشید. از طرفی انواع سرمایه گذاران از نظر قبول ریسک دوست ندارید خودروی خودتان را به قیمتِ کمتر از قیمت خرید بفروشید و در تلاش هستید تا آن را به بالاترین قیمت بفروشید. در واقع شما در چنین حالتی، در حال مدیریت سرمایه خود هستید و ریسک ناشی از فروش خودرو به قیمت پایین، شما را تهدید میکند. به زبان ساده به این کار مدیریت سرمایه و ریسک گفته میشود.
پیش از خواندن ادامه این مطلب، پیشنهاد میکنیم به پادکست زیر که حاوی نکاتی در مورد ریسک، ضرورت توجه به ریسک در کسبوکار و نحوه مدیریت ریسک در کسب و کار است، گوش دهید.
تعریف ریسک به زبان ساده و نحوه مدیریت آن
ریسک واژه جدیدی برای ما نیست و همه ما هر روز با ریسکهای مختلفی در زندگی روبرو هستیم؛ برای مثال زمانی که در حال رانندگی هستیم، در حال ریسک کردن هستیم یا حتی وقتی که یک سازمان را مدیریت میکنیم، ریسکهای مختلفی مثل کاهش فروش، کمبود مواد اولیه، افزایش قیمت کالاها در کمین ما است.
اگر بخواهیم دقیقتر توضیح دهیم، میتوانیم بگوییم خطراتی که ما را تهدید میکند، به احتمال میان بازده واقعی سرمایهگذاری و آنچه مورد انتظار سرمایهگذار است، اشاره دارد. یعنی شما انتظار دارید خودرویتان ۱۰۰ میلیون فروش برود اما این احتمال وجود دارد که به قیمت ۹۵ میلیون به فروش برسد.
با این توضیحات، میتوانیم بگوییم مدیریت ریسک (Risk Management) به فرآیند شناسایی، ارزیابی و کنترل خطراتِ سرمایه و دستاوردهای یک سازمان گفته میشود. عوامل سرمنشاء آن شامل عدم قطعیتهای مالی، مسئولیتهای قانونی، مسائل فناوری، خطاهای مدیریت استراتژیک، اتفاقات و حوادث طبیعی هستند.
یک برنامه موفق برای مدیریت ریسک، برنامهای است که به سازمان کمک میکند تا بتواند جوانب مختلف ریسکهایی که با آن روبرو میشود را در نظر بگیرد.
زمانیکه ریسکی را مدیریت نمیکنیم؛ پس ریسکی نداریم. وقتی ریسکها را مدیریت میکنیم، درک میکنیم کدام ریسکها ارزشش را داشتهاند، کدام ریسکها ما را به اهدافمان میرسانند و برای کدام ریسکها باید بها پرداخت کرد
آلا والنت، ارزیاب ارشد مدیریت ریسک در شرکت فارستر
فرآیند مدیریت ریسک
بر طبق کتاب استاندارد ISO ۳۱۰۰۰ که یکی از شناختهشده ترین منابعی است که در زمینه این زمینه منتشر شده است، فرآیند مدیریت ریسک مراحل زیر را در بر میگیرد:
بر طبق شکل بالا میتوان گفت گامهای این فرآیند تا حدود زیادی مشخصاند اما تیمهایی که مسئول انجام آن هستند، باید با دقت بالا، مسئولیت انجام هر کدام از این گامها را بپذیرند و برای رسیدن به نتیجه مطلوب، نباید هیچکدام از این مراحل را دستکم بگیرند. هدف نهایی این فرآیند، توسعه مجموعه اقدماتی است است که از طریق آنها بتوان به موارد زیر دست پیدا کرد:
- شناسایی ریسکهایی که سازمانها با آن روبرو میشوند
- درک احتمال و تاثیر ریسکهای مختلف
- ارتباط میان ریسکها و حداکثر ریسکی که سازمان نسبت به آن پذیرش دارد
- برداشتن گامهای لازم برای حفظ و ارتقاء ارزش سازمان
انواع ریسکها
دستهبندی ریسکهایی که در یک سازمان وجود دارد، به آنها کمک میکند تا نگاهی جامع به ریسکها داشته و بتوانند آن را کنترل کنند.
- ریسکهای استراتژیک (مثال: شهرت، روابط مشتریان، نوآوریهای فنی)
- ریسکهای مالی (مثال: مالیات، اعتبارات، بازار)
- ریسکهای حاکمیتی و انطباقی (مثال: اخلاق کسبوکار، تجارت بینالملل، نظارتی)
- ریسکهای عملیاتی (مثال: امنیت و حریم خصوصی، زنجیره تامین، مسائل نیروی کار)
با چه استراتژیهایی میتوان ریسکها را مدیریت کرد؟
تیمهای که مسئولیت اصلی مدیریت کردن ریسکهای مختلف یک سازمان را بر عهده دارند، معمولاً با توجه به اهداف سازمانی، از استراتژیهای زیر برای مدیریت و کنترل ریسکها (بسته به اینکه احتمال رخ دادن و شدت آنها چقدر است)، استفاده میکنند:
استراتژی لازم برای اینکه سازمانها هیچ ریسکی نداشته باشند:
- استراتژی اجتناب از ریسک: در این رویکرد سیاستها، فناوری، آموزش نیروی انسانی و دیگر اقدامات درون سازمانی در راستای عدم مواجه شدن با هر گونه ریسکی انجام میشود.
استراتژیهای لازم برای اینکه سازمانها ریسک قابل قبول داشته باشند:
- استراتژی کاهش ریسک: در این رویکرد سیاستها، فناوری، آموزش نیروی انسانی و دیگر عناصر سازمانی برای کاهش ریسک به یک سطح قابل قبول در سازمان دلالت دارد.
- استراتژی انتقال ریسک: در این رویکرد، سازمان با یک شخص ثالث قرارداد میبندد تا طرف سوم بتواند تمام یا بخشی از هزینههای ریسکی را که احتمال دارد رخ دهد، تقبل کند.
- استراتژی قبول ریسک: این استراتژی، ریسک موجود را میپذیرد؛ زیرا هزینه کاهش و پتانسیل لازم برای آسیب به سازمان بسیار کم است.
برای اینکه بتوانید استراتژیهای فوق را در سازمان پیادهسازی کنید، نیاز به برنامهریزیهای یکپارچه و افراد مناسب در سازمان دارید که بتوانند شما را در جهت رسیدن به اهداف سازمان هدایت کنند. یکی از راهکارهایی که میتواند بخش بزرگی از چالشهای شما در نحوه مدیریت ریسک سازمانتان را حلوفصل کند، راهکار مدیریت هوشمند استراتژیک است که با پیادهسازی موفق در سازمانها توانسته ریسکهای آنها را به میزان قابل توجهی کاهش و سودآوری آنها را تا چندین برابر افزایش دهد.
پس از آشنایی با مفهوم Risk و مدیریت آن، و همچنین آشنایی با انواع ریسکها و استراتژیهای مدیریتی، به مفهوم مدیریت سرمایه و توضیحات مربوط به آن میپردازیم.
پیش از خواندن مطلب مربوط به مدیریت سرمایه، پیشنهاد میکنیم شنونده پادکست زیر باشید تا در ابتدا با مفهوم مدیریت سرمایه در کسبوکار و نکاتی که هر کسبوکاری باید آنها را رعایت کند، آشنا شوید.
مدیریت سرمایه چیست؟
این مفهوم برای بسیاری از افراد یک مساله ناشناخته است و درک درست یا کاملی از آن ندارند. به زبان ساده میتوان گفت Capital Management، مدیریت پولهای سازمان است؛ یعنی با کمک استراتژیهای مالی، جریانهای مالی یک سازمان حداکثر شود.
استراتژیهای مدیریت سرمایه
استراتژیهایی که بواسطه آنها میتوان سرمایه یک سازمان را مدیریت کرد، در 3 دسته زیر قرار میگیرند و انتخاب هر کدام از این سه استراتژی، کاملاً بستگی به میزان ریسکپذیری سازمان و نوع نگاه آن به سرمایه دارد.
- استراتژیهای محافظهکارانه: در این رویکرد سازمان ترجیح میدهد سود کمتری بدست آورد اما اصل دارایی حفظ شود و سرمایهاش امنیت داشته باشد. در حقیقت، سرمایهگذاری بلندمدت همراه با نرخ بهره و سود پایینتر اتفاق میافتد.
- استراتژیهای تهاجمی: سازمانهایی که این استراتژی را انتخاب میکنند، در کوتاه مدت به دنبال بالاترین میزان از سود هستند. در واقع با پذیرش ریسک بالاتر، کسب سود بیشتر را ترجیح میدهند.
- استراتژیهایپوششی: این استراتژی، در میان دو استراتژی محافظهکارانه و پوششی قرار میگیرد. بطور کلی تنوع این نوع استراتژیها بسیار زیاد است و شاید نتوان تعریف دقیقی از آن ارائه کرد. با این حال، فعالان حوزه مدیریت سرمایه از رویههایی برای مدیریت ریسک و بازده سرمایه در کوتاه مدت و بلند مدت استفاده میکنند.
الگوی مدیریت سرمایه در بازارهای مالی
مدلهای مختلفی برای مدیریت سرمایه در بازارهای مالی وجود دارد که در ادامه به ۵ مورد از مهمترین مدلهای مالی که سازمانها از آنها استفاده میکنند، صحبت میکنیم.
۱- مدل سه بخشی: این مدل از سه بخش صورت سود و زیان، ترازنامه و جریان نقدی تشکیل شده است. هدف این مدل ارتباط میان حسابها و مفروضات آنها با یکدیگر به منظور ایجاد تغییرات در کل مدل است.
۲- مدل جریان نقدی تنزیل شده (DCF): این مدل بر اساس مدل سه بخشی و در جهت ارزشگذاری یک سازمان بر اساس ارزش خالص فعلیِ جریان نقدی آینده کسبوکار کار میکند.
۳- مدل ادغامکننده (M&A): این مدل، مدل پیشرفتهتری است که برای ترکیب و ارزیابی عوامل ادغامکننده مالی مورد استفاده قرار میگیرد. این مدل عمدتاً توسط بانکهای سرمایه گذاری و واحدهای توسعهای سازمانها مورد استفاده قرار میگیرد.
۴- مدل عرضه اولیه عمومی (IPO): بانکداران سرمایه گذار و متخصصان توسعه کسبوکار از مدلهای IPO پیش از عرضه عمومی برای سازمان خود استفاده میکنند. این مدلها بررسی میزان تمایل سرمایهگذاران در شرکتها را اندازهگیری میکنند.
۵- مدل خرید اهرمی (LBO): یک معامله خرید اهرمی معمولاً نیازمند مدلسازی برنامههای پیچیده بدهی و شکل پیشرفتهای از مدلسازی مالی است. این نوع مدلها در خارج از سرمایه گذاری خصوصی یا بانکداری سرمایه گذاری چندان رایج نیستند.
در مورد مدلهای مدیریت سرمایه در بازارهای مالی میتوانید این صفحه را مطالعه کنید.
نقش مدیریت سرمایه در کسبوکارهای کوچک
مدیریت سرمایه در هر سازمانی و با هر اندازهای اهمیت ویژهای دارد. حال اگر یک کسبوکار کوچک باشد، میتواند با تمرکز بالاتری نسبت به مدیریت سرمایههای در گردش خود، اقدامات مناسب و به موقعی انجام دهد تا در زمان درست، جلوی ضرر را بگیرد.
در تعریفی ساده از مدیریت سرمایه در گردش در کسبوکارهای کوچک، میتوانیم بگوییم که این مفهوم زمانی معنا پیدا میکند که یک طرح کسبوکار یا بیزینس پلن به گونهای پیادهسازی شود که یک کسبوکار با استفاده و نظارت بر داراییها و بدهیهای موجودِ خود بتواند عملکرد مناسبی داشته باشد.
انجام چنین کاری برای موفقیت هر کسبوکار کوچک ضروری است. در حقیقت، کسبوکارهایی که زیانده هستند، اگر دانش کافی در زمینه مدیریت دانش را یاد بگیرند و سرمایه را به شکلی کارآمد مدیریت کنند، سود بیشتری به دست میآورند و میتوانند مدیریت اثربخشی داشته باشند، زیرا:
- داراییهای جاری در برخی از شرکتها مساوی کل داراییهای آنها است که با مدیریت صحیح میتوان سودآوری را افزایش داد.
- ثروت سهامدارانِ کسبوکار به جای کسب سودهای حسابداری، به تولید پول نقد می انجامد.
- اگر کسبوکار نتواند سرمایه در گردش را به درستی مدیریت کند، منجر به سقوط شرکت میشود.
پس از اینکه از دلایل اهمیت مدیریت کردن سرمایه در کسبوکار کوچک صحبت کردیم، باید نسبت به این موضوع، دو هدف کلی در کسبوکار خود را به خوبی درنظر بگیریم:
۱– مدیریت پرداختهای به موقع از جانب مشتریان: یعنی یک کسبوکار با توجه به سررسیدهای زمانی، در زمان مناسب بتواند پرداختهای مشتریان را وصول کرده تا قادر باشد تعهداتش را نسبت به تامین نیازهای کسبوکار (پرداخت حقوق کارکنان، هزینههای جاری و متغیر و…) ایفا کند.
۲– کسب سود: اگر حجم سرمایه در گردش یک کسبوکار زیاد باشد، بازدهی؛ پایین یا تقریباً صفر خواهد بود. بنابراین با کاهش این میزان از سرمایه در گردش، کسبوکارها به یکی از مهمترین اهداف خود یعنی سودآوری دست پیدا میکنند.
جمع بندی
هرچقدر که در یک کسبوکار، توجه به سودآوری اهمیت داشته باشد و در راستای آن برنامهریزیهای مناسبی صورت بگیرد، شناسایی و مدیریت کردن ریسکهایی که کسبوکارها را تهدید میکنند نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. در واقع منشاء بسیاری از مشکلاتی که کسبوکارها در بلند مدت با آنها روبرو میشود، ناشی از عدم توجه و برنامهریزی مناسب برای مدیریت ریسک و سرمایه در کسبوکارها است. بنابراین توصیه میشود همه کسبوکار این موضوع را دست کم نگیرند و با شناسایی و انجام اقداماتی که در این مطلب به آنها اشاره کردیم، سازمان خود را بیمه کنند.
دیدگاه شما