اولین چیزی که به عنوان یک معاملهگر با آن برخورد خواهید کرد این است که آن دستمایههای ذهنی که در زندگی روزمره از آنها استفاده میکنید تا آنچه را میخواهید به دست آورید، در حیطهی معاملهگری کارایی ندارند. قدرت لازم برای تغییر و هدایت بازار (مجبور کردن تسلط بر تلههای ذهنی معامله گری بازار برای انجام آنچه شما میخواهید) فراتر از توان همه است (بجز تعداد بسیار معدودی از افراد که قدرت و سرمایه لازم برای این کار را دارند). همچنین قیود خارجی که در جامعه رفتار شما را کنترل میکنند در محیط بازار وجود ندارند. همچنین بازار هیچ تسلط یا کنترلی بر رفتار شما ندارد، کوچکترین توقعی نیز از شما نداشته و هیچ مسئولیتی نیز در قبال کامیابی شما نمیپذیرد. نوشته پشت کتاب معامله گر منضبط
آموزش معاملات بنیادی و تحلیل بین بازاری در بازارهای جهانی با محمد رحمانی
تحلیل بین بازاری (intermarket analysis) را اگر بخواهیم تعریف کنیم یعنی بررسی روابط میان بازارهای مختلف مانند سهام، کالاها، ارز، اوراق و … که اثرات پارامترهای کلان اقتصادی مانند نرخ بهره، تورم و … بر آن ها سنجیده می شود و در نهایت با توجه به برآیند حاصل از تحلیل ها،جریان سرمایه بین بازارهای مختلف ارزیابی شده و استراتژی مناسب در راستای روند بازار هدف انتخاب می شود.
به دنبال وحدت و همبستگی بین بازارهای مالی مختلف دنیا تحلیل بین بازاری شکل گرفت ، بعبارتی دیگر در این روش تحلیلی، روابط متقابل و اثراتی که هر یک از بازارها بر روی دیگری دارد بررسی میشود تا بتوان استراتژی های مناسب را اتخاذ نمود. امروزه دیگر بدون در نظر گرفتن سایر بازار ها نمی توان به فعالیت در بازار خاصی پرداخت چون همه بازارها بر روی هم تاثیرات کوتاه مدتی یا بلند مدتی دارند.
تحلیل بنیادی با رویکرد تجزیه و تحلیل بین بازاری چیست؟
فرض کنید که شما در حال نگاه کردن به دو چارت gbpjpy و eurusd هستید. در نگاه اول اگر رویکرد شما مبتنی بر دیده بان تکنیکال خالص باشد ، نه تنها این دو جفت ارز هیچگونه تفاوتی با یکدیگر ندارند بلکه هر چارت دیگری و هر بازار دیگری را شخص مربوطه میتواند تحلیل و معامله کند. اما با رویکرد بنیادی چطور؟ آیا باز هم تمامی بازارها یکسان میباشند و میتوان آنها را با روشی یکسان معامله کرد؟
جواب خیر میباشد و اگر واقعیت را میخواهید ، فرق بین جفت ارز gbpjpy و eurusd بسیار زیاد است. اما برای فهمیدن این تفاوت های معنادار و درک نهاد هر جفت ارز و یا هر بازار دیگری ابتدا باید با بنیاد اقتصاد های مهم مربوطه آشنا شویم و سپس با قرار دادن اقتصاد یکی از طرفین در برابر اقتصاد طرف دیگر میتوانیم به خرید و یا فروش آن جفت ارز مد نظر فکر کنیم
چرا میبایست تحلیل بنیادی را بیاموزیم؟
شاید شما هم تاکنون متوجه شده باشید که درک جهت حرکتی در بازار مربوطه به همراه درک اینکه قیمت در کدام نواحی میتواند بازگشت و یا ادامه حرکت را داشته باشد جز اصلی ترین مواردیست که معامله گران بر روی آن متمرکز هستند.
اما بیایید کمی منطقی به قضیه نگاه کنیم, به کمک تکنیکال توانستیم نواحی پر پتانسیل عرضه و تقاضا را شناسایی کنیم, اما آیا تا به حال به این فکر کرده اید که چرا برخی نواحی عرضه و تقاضا و یا تحلیل های تکنیکالی به راحتی از بین رفته و جواب نمیدهند؟
در اصل میتوان گفت که روش بنیادین اینجاست تا به شما در تشخیص جهت کمک شایانی کند و سپس زمانی که فهمیدیم بنیاد برای جفت ارز X صعودیست, صبر میکنیم تا قیمت به نواحی پرپتانسل تقاضا رسیده و سپس با خیال راحت و با اطمینان بیشتری میتوانیم به خرید فکر کنیم و صد البته در نواحی عرضه این جفت ارز با بنیاد صعودی را نخواهیم فروخت چون میدانیم که ناحیه عرضه مربوطه میتواند به راحتی تبدیل به ناحیه تقاضا شود.
آیا باید حتما تجزیه و تحلیل بین بازاری را نیز آموخت؟
متاسفانه در بازاری که هر سال خود را با پدیده های تازه تر و پیچیدگی های بیشتری وفق میدهد, اگر شما بخواهید صرفا در حد دیگران بدانید احتمالا آن نتیجه مدنظرتان حاصل نخواهد شد و خبر بد اینکه شاید شما تحلیل بنیادی را عمیقا یاد نگرفته باشید اما بسیاری از معامله گران در سراسر دنیا درک عمیقی از این نوع تحلیل دارند.
پس اگر میخواهید بیشتر از این عقب نمانید صرفا به بخش یکم تا سوم دوره آموزشی من اکتفا نکرده و از بخش چهارم که وارد بحث جذاب تجزیه و تحلیل بین بازاری میشویم را با دقتی بیش از پیش دنبال کنید, چون عمدتا سایر معامله گران بخاطر پیچیدگی تجزیه و تحلیل بین بازاری حتی سمت آن هم نخواهند رفت در صورتی که درک بازار بدون درک رفتار بین بازاری حاصل نخواهد شد.
چکیده ای از مطالب این دوره معاملات بنیادی و تحلیل بین بازاری
معامله گران خرد و معامله گران موفق پشت پرده وال استریت بروکرها و انواع آنها مدیریت ریسک چرا ضرر و چرا سود بانک مرکزی سیاست های پولی و مالی انبساطی و انقباضی رونق و رکود و بررسی چرخه های آن منحنی U شکل و آینده معرفی دلار و شاخص دلار داده های مهم ایالات متحده و سایر اقتصاد های مهم داده های پیشرو و پسرو تفکیک ارزها بر مبنای داده های مهم داده های فصلی تحلیل سنتیمنتال و درک حال و هوای بازار طلا و اوراق قرضه معمای طلا انتظاراتمان از طلا نرخ بازدهی اوراق قرضه واقعی و اسمی روانشناسی معامله گری و شناخت تیپ های شخصیتی ارتباط پول و گذشته شناخت خطاهای فردی تایید تکنیکال و روانشناسی قیمت نفت و تورم نفت و عرضه نفت و اوپک و روسیه و آمریکا سیاسی یا اقتصادی شاخص ویکس و ارتباط آن با شاخص های بورسی آمریکا تقاضای فصلی نفت داده های ماهانه تکراری تسلط بر تلههای ذهنی معامله گری در شاخص های بورسی و در نهایت ذکر استراتژی های کاربردی
پس از اتمام این دوره تحلیل بین بازاری :
شما نگاه و زوایای فکری جدیدی را یاد خواهید گرفت و قبل از رخ دادن جلسات بانکهای مرکزی و انتشار بیانیه های پولی بانک های مرکزی و صرفا با اتکا به بنیاد میتوانید به پیش بینی آینده ای نزدیک پی برده و متوجه تمامی حرکات روندی شوید و این مهمترین دیده بانی است که این دوره آموزشی به شما خواهد بخشید.
در نهایت باید خاطر نشان کرد که این دوره آموزشی کاملا رایگان و از بسیاری جنبه ها تکمیل بوده و توانایی بی نیاز کردن شما در بازارهای مالی را دارد. آرزوی سربلندی و موفقیت یکایک شما معامله گرانی که به بنیاد اعتماد لازمه را دارید را دارم.
الگوی ساعت در بورس چیست؟ آشنایی با تکنیک الگوی معاملاتی ساعت
تکنیک الگوی ساعت در بورس یکی از جذاب ترین الگوهای معاملاتی است که هر تریدری باید بداند، در این مقاله شما را با مفهوم الگوی ساعت یا Clock Pattern بیشتر آشنا خواهیم کرد، همراه داتیس نتورک باشید.
تکنیک الگوی ساعت در بورس چیست؟
یک سهم در بازار به قیمت های مختلفی معامله می شود.
سهم می تواند در محدوه 5 درصد بالاتر و پنج درصد پایین تر از قیمت روز قبل معامله شود که به آن قیمت مجاز گفته می شود.
گاهی اتفاق می افتد که قیمت یک سهم به طور ناگهانی و بر اثر یک اتفاق یا خبر مثبت بالا می رود و روی ماکزیمم قیمت ثابت می شود.
قیمت پایانی سهم میانگین قیمت کل معاملات آن سهم در طول روز می باشد.
وقتی میانگین پایین تر از قیمت آخرین معامله است نشان می دهد قیمت معامله سهم پایین بوده و تحت شرایطی قیمت آن در انتهای بازار افزایش یافته است.
به این حالت که قیمت پایانی از قیمت آخرین معامله جا می ماند الگوی ساعت می گویند.
استثنا: زمانی که سهم در صف خرید باشد و حجم مبنای سهم پر نشود قیمت پایانی بالا نمی رود و به این حالت الگوی ساعت گفته نمی شود.
دقت کنید: زمانی که سهم بیشتر از حجم مبنا معامله شود و قیمت آخرین معامله حداقل 2 درصد از قیمت پایانی بیشتر باشد گفته می شود که الگوی ساعت اتفاق افتاده است و نشانه خوبی برای پیش بینی صعودی بودن قیمت سهم در روزهای آینده است.
این حداقل 2 درصد بالاتر به این معنی است که افراد حاضرند حداقل 2 درصد مثبت تابلوی فردای آن سهم را بخرند. قیمت پایانی روز قبل مبنای قیمت گذاری روز بعد است و این می تواند در پیش بینی وضعیت سهم در روز آینده بسیار مهم باشد.
معرفی کتاب معامله گر منضبط اثر مارک داگلاس
مارک داگلاس معتقد است که معامله گری در بازار 80 درصد آن به روانشناسی بازار و کنترل رفتار هیجانی فرد معامله گر مرتبط است و تنها 20 درصد آن به بحث های بنیادی و تکنیکالی ارتباط دارد.مارک داگلاس که به گفته خودش وضعیت مالی خوبی و کار پردرامدی داشت تسلط بر تلههای ذهنی معامله گری اما تمایلش به بازار معامله گری بیش تر بود. و به دلیل کم بودن سمینار ها و کلاس های که راجع به معامله گری بود مارک داگلاس مسیر آزمون و خطا را در پیش گرفت و پس از چندین شکست و از دست دادن سرمایه خود توجه اش به بحث روانشناسی بازار بیش تر جلب شد.و به این نتیجه رسید که رفتار پرهیجان یا توجه به حواشی تنها سبب شکست در بازار معامله گری خواهد شد.
برسی اجمالی کتاب معامله گر منضبط
این کتاب به اهمیت سازگاری شما به بازارها می پردازد زیرا بازارها هیچ وقت با شما سازگار نخواهند بود! بازارها به شما و احساس شما هیچ اهمیتی نمی دهند.و شما همواره باید با یک نگرش از پیش برنده وارد بازارهای معامله گری بشوید و این کتاب میخواهد به زبان ساده به شما بگویید چگونه این روحیه از پیش برنده بودن را در خود تقویت کنید.
هدف این کتاب هرگز آموزش معامله گری در بازار های معامله گری نیست!بلکه این کتاب دارد به آموزش میدهد چگونه ترس های که در درون ما ریشه کرده است در بازار های معامله گری نظیر شکست خوردن و از دست دادن را کنار بگذاریم و هیچوقت رفتار هیجانی نداشته باشیم و توجه به حواشی را به حداقل برسانیم.
معامله گری مانند قمار کردن در کازینو است!
مارک داگلاس میگوید باید قبول کرد این حقیقت تلخ را که بازارها باب میل ما نیستند.مانند مالک های کازینو زیرا آنها به برد و یا باخت ما اهمیت نمیدهند برای یک مالک کازینو اصلا اهمیت ندارد که شما امشب به خاک سیاه خواهید نشست یا بر اسب سفید! زیرا او میداند که این برد باخت در نهایت برایش یک سود کلان خواهد داشت.و در شرط بندی ها که در مسابقات ورزشی انجام میدهید نیز همواره پیشبینی شما درست نخواهد بود.و باید این اصل را در معامله گری به خود دیکته کنید”یادگیری ضرر و زیان بزرگترین چیزی است که باید یاد بگیرید”
اولین چیزی که به عنوان یک معاملهگر با آن برخورد خواهید کرد این است که آن دستمایههای ذهنی که در زندگی روزمره از آنها استفاده میکنید تا آنچه را میخواهید به دست آورید، در حیطهی معاملهگری کارایی ندارند. قدرت لازم برای تغییر و هدایت بازار (مجبور کردن بازار برای انجام آنچه شما میخواهید) فراتر از توان همه است (بجز تعداد بسیار معدودی از افراد که قدرت و سرمایه لازم برای این کار را دارند). همچنین قیود خارجی که در جامعه رفتار شما را کنترل میکنند در محیط بازار وجود ندارند. همچنین بازار هیچ تسلط یا کنترلی بر رفتار شما ندارد، کوچکترین توقعی نیز از شما نداشته و هیچ مسئولیتی نیز در قبال کامیابی شما نمیپذیرد.
نوشته پشت کتاب معامله گر منضبط
چرا باید کتاب معامله گر منضبط را بخوانیم؟
بزرگ ترین دستاورد این کتاب این است که به شما کمک میکند تا از فشار های روحی و روانی که در معامله گری متحمل میشوید دوری کنید. و در این کتاب مارک داگلاس به زیبا ترین شکل ممکن مشکلاتی روانی و روانشناختی یک معامله گر را شرح میدهد. و میتوان گفت که خواندن این کتاب نه تنها برای بازار معامله بلکه برای زندگی یک فرد عادی هم نیز میتواند مفید باشد.و کتاب معامله گر منضبط به شما کمک خواهد کرد تا چگونه رفتاری متفاوت و به دور از حاشیه در بازار معامله گری داشته باشید.
تسلط بر تلههای ذهنی معامله گری
جو ویتالی را بهتر بشناسیم
دکتر جو ویتالی یک موسیقیدان، مربّی مشتاق، معلّم باتجربه و نویسنده بسیار موّفق است که با چندین دهه تجربه، سعی کرده تا به افراد مختلف کمک کند که از قانون جذب، برای ایجاد کسب و کار و زندگی شخصی که همیشه به دنبال آن بوده اند، استفاده کنند. او همچنین به عنوان یکی از 50 سخنران برتر و الهام بخش در سراسر جهان شناخته شده است. دلیل محبوبیّت فراوان دکتر ویتالی، روش های اصولی و خلاقانه ای است که به همگان ارائه کرده است. جو یکی از کارشناسان مشهور و خبره در حوزه رشد و تکامل شخصی و همچنین ستاره فیلم های پر آوازه ای همانند قانون جذب و راز است. او بیش از 75 کتاب در حیطه گسترده ای از موضوعات تکاملی نوشته است. دکتر ویتالی از طریق برنامه ها، اینترنت، کتاب ها و برنامه های آموزشی به میلیون ها نفر کمک کرده است.
بیوگرافی جو ویتالی
جو در تاریخ 29 دسامبر سال 1953 میلادی در شهر نیلز واقع در ایالت اوهایو آمریکا متولّد شد. او از سنین نوجوانی به مطالعه تسلط بر تلههای ذهنی معامله گری و خواندن کتاب علاقه مند شد. جو مدّتی را در خیابان ها کارتن خواب بود، امّا در آن زمان نیز همواره مشتاق مطالعه بود. او پس از اتمام دوره دبیرستان، در دانشگاهی در ایالت کِنت تحصیل کرد امّا نتوانست از آنجا فارغ التحصیل شود. در نهایت او توانست تسلط بر تلههای ذهنی معامله گری تا درجه دکتری را در رشته متافیزیک از دانشگاهی در آریزونا بدست آورد. دکتر ویتالی همچنین مدرک دکتری افتخاری دانشگاه بلفورد را نیز دریافت کرد. او مسائل پیچیده روانشناسی را به زبان ساده توضیح میدهد و با درک بهتر، استفاده از آن ها را در زندگی آسان میکند. وی با تلفیق خرد در زندگی و بینش منحصر بفردی درک واقعی شخص از خود را برای او به ارمغان می آورد، به او ابزاری می دهد تا فرصت ها و موقعیّت های جدیدی را در زندگی خود ایجاد کند.
حوزه مهارت های دکتر ویتالی بسیار متنوع هستند، اما شاخص ترین آن ها شامل مهارت منحصربفرد نویسندگی و روش های بازاریابی است که به افراد مختلف کمک کرده تا میلیون ها دلار پول بدست آورند. دکتر ویتالی شیوه خاصّی در برقراری ارتباط با افراد دارد که میتواند توجه آن ها را به خود جلب کرده و تحت تاثیر قرار دهد. این کشش کاریزماتیک و قدرت ارتباط هیپنوتیزم گونه وی باعث می شود تا به یک بازاریاب، عالی تبدیل شود. جالب است بدانید، او را به دلیل معنویت و فراست در بازاریابی، به نام بودای اینترنت نیز می نامند. دکتر ویتالی تاکنون در سراسر جهان و کشورهایی تسلط بر تلههای ذهنی معامله گری از جمله روسیه، کانادا، لهستان و کویت سخنرانی کرده و در سال 2007 میلادی نیز به عنوان سخنران اصلی کنوانسیون انجمن ملی سخنرانان در سن دیگو انتخاب شده است.
دکتر ویتالی و جذب پول در دنیای قانون جذب تقریباً مترادف هستند، اما دکتر ویتالی مسیر تکامل خود را با زندگی در خیابان ها آغاز کرده است. او با قدرت فنون خود، از این موقعیّت فقیرانه به زندگی ثروتمندی رسید که در آن، هر آنچه را که می خواست بدست آورد. او با الهام از سیر تکاملی خود، به دیگران می آموزد که رخداد هر چیزی، ممکن است و چطور میتوانند چنین تغییرات گسترده ای را در زندگی شخصی خود ایجاد کنند. او به معنای واقعی کلمه، یک جستجوگر و فراگیرنده با اراده بود. در زمانی که بی خانمان بود مسیر زندگی خود را پیدا کرد، چهار دهه گذشته را برای یادگیری نحوه تسلط بر قدرت هایی که از انرژی خالص، زندگی خلق میکنند صرف کرد و با ساخت برنامه هایی از جمله Miracles Coaching و Zero Limits Mastery به مردم کمک کرد تا به اهداف خود در زندگی برسند.
آثار و نوشته های دکتر جو ویتالی
جو ویتالی شغل نویسندگی خود را ابتدا با نویسندگی متون تبلیغات آغاز کرد. اولین کتاب وی در سال 1984 میلادی با نام "ذن و هنر نوشتن" منتشر شد. 11 سال بعد او کتاب "نوشته های هیپنوتیزمی" را نوشت. دکتر ویتالی در سال 2005 میلادی کتاب "عامل جذب" را نوشت که توانست دو بار به عنوان پرفروش ترین کتاب دست یابد. دکتر ویتالی بیش از 75 کتاب درباره موضوعات رشد شخصیتی و بازاریابی نوشته است. برخی از کتاب های دکتر ویتالی عبارتند از:
ایران، قربانی بحران اوکراین خواهد شد؟
محسن جلیلوند در گفت و گو با دیپلماسی ایرانی بر این نکته تاکید دارد که تنها راه جلوگیری از وجه المصالحه شدن ایران در مذاکرات وین توسط روسیه بر سر بحران اوکراین این است که تهران مذاکرات مستقیم با واشنگتن را در دستور کار قرار دهد.
دیپلماسی ایرانی – روز به روز و حتی ساعت به ساعت شاهد تشدید بحران اوکراین هستیم. در این راستا شکنندگی و حساسیت تنش دیپلماتیک روسیه با غرب به جایی رسیده است که وقوع جنگ در اوکراین را قطعی و اجتناب ناپذیر میکند تا جایی که جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا در مصاحبهای با شبکه خبری ان بیسی گفت: «شهروندان آمریکا باید همین حالا اوکراین را ترک کنند. اینطور نیست که با یک سازمان تروریستی طرف باشیم. طرف حساب ما روسیه به عنوان یکی از بزرگترین ارتشهای دنیا است. وضعیت بسیار متفاوتی است و اوضاع ممکن است خیلی سریع به هم بخورد.» در این بین آنچه که بیش از همه اهمیت پیدا میکند تاثیرات مخرب تداوم و تشدید بحران اوکراین بر دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران است. لذا سوالی که ذهن را درگیر می کند این است اگر در نهایت پیرو گفته های واشنگتن چهارشنبه پیش رو (۱۶ فوریه/ ۲۷ بهمن) شاهد حمله نظامی روسیه به اوکراین و آغاز جنگ باشیم تا چه اندازه میتواند روی اقتضائات سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران اثرگذار باشد؟ اساساً مذاکرات جاری در وین که به گفته بسیاری در واپسین راند خود برای احیای برجام به سر میبرد تا چه اندازه تحت الشعاع بحران اوکراین قرار خواهد گرفت؟ پاسخ به این سوال، محور گفتوگوی دیپلماسی ایرانی با محسن جلیلوند، استاد و تحلیلگر تسلط بر تلههای ذهنی معامله گری ارشد روابط بینالملل است که در ادامه از نظر می گذرانید:
شما در مصاحبه با دیپلماسی ایرانی و دیگر رسانه ها همواره در مورد گزاره «وقوع جنگ ها» عنوان داشته اید که جنگ ها در طول تاریخ محصول برنامه ریزی، تدبیر و محاسبه نیست، بلکه نتیجه مستقیم سوء محاسبه است. حال با توجه به تشدید هر روزه و حتی هر ساعته بحران اوکراین آیا آنگونه که واشنگتن طی ۴۸ ساعت اخیر روی آن مانور داده شاهد دست به ماشه شدن مسکو و وقوع جنگ در اکراین خواهیم بود؟
بله این احتمال وجود دارد. همان گونه که قبلا هم در مصاحبه با دیپلماسی ایرانی اشاره کردم وقوع جنگ ها در طول تاریخ محصول برنامه ریزی، تدبیر و محاسبه نیست، بلکه نتیجه مستقیم سوء محاسبه است. در این راستا هیتلر عنوان می کند: «جنگ مانند باز کردن در یک اتاق تاریک است. زمانی که در را باز کنید و پا در اتاق بگذارید، نمی دانید با چه چیزهایی طرف خواهید بود!» از این رو اگر شما جنگ های مهم طول تاریخ را بررسی کنید، هیچ کدام از آنها محصول تدبیر و محاسبه نیست، بلکه در نتیجه سوء تدبیر روی داده است. برای مثال جنگ جهانی اول به واسطه ترور ولیعهد اتریش روی داد و یا خود هیتلر عنوان کرد زمانی که مجارستان و اتریش را تصرف کرد، انگلستان و فرانسه کوچکترین واکنشی نشان ندادند. از این رو هیتلر فکر نمی کرد تنها به واسطه بمباران یک دالان در لهستان آتش شعله های جنگ جهانی دوم با آن وسعت برافروخته شود. شما حتی اگر به تاریخ معاصر و سه جنگی که صدام حسین در منطقه به راه انداخت نگاه کنید، می بینید که همگی محصول سوء تدبیر و سوء محاسبه او بود. لذا این مسئله اجتنابناپذیر است.
اگر چه اشل روسیه با عراق و مقایسه صدام حسین با پوتین یک قیاس مع الفارق جلوه می کند، اما پیرو جریان سازی رسانه ای و دیپلماتیک ایالات متحده طی دو روز گذشته این احتمال وجود دارد که حتی اگر روسیه به فکر آغاز جنگ در اوکراین هم نباشد نهایتاً دست به ماشه ببرد. چون آنگونه که کاخ سفید و شخص بایدن خواهان سریع خروج تمام شهروندان و اتباع خود از اوکراین شده که وقوع جنگ را سناریوی قطعی تلقی می کند. علاوه بر آمریکا ما شاهد بودیم که ژاپن، کره جنوبی، انگلستان، اسرائیل و . نیز خواهان خروج سریع تر اتباع خود از اکراین شده اند. مضافا جو بایدن در گفتوگویی با رهبران انگلیس، آلمان، ایتالیا، کانادا، لهستان، رومانی و فرانسه، دبیرکل ناتو و رئیس کمیسیون اروپا مدعی شد که ممکن است روسیه در چهارشنبه پیش رو یعنی ۱۶ فوریه/ ۲۷ بهمن به اوکراین حمله کند. حتی از نظر آمریکا حمله روسیه به اوکراین در روز موعود (چهار روز آینده) احتمالا با بمباران موشکی و حملات سایبری آغاز شود. حال با این حجم از جریان سازی دیپلماتیک و بمباران رسانهای آیا امکان دارد کرملین حتی به صورت ناخواسته جنگ در اوکراین را کلید بزند؟
من معتقدم این مسئله تا اندازه بسیار زیادی به محاسبات پوتین بستگی دارد. هر چند استباطم این است محاسبات پوتین در خصوص اوکراین نمیتواند چندان دقیق باشد.
چون اکنون پوتین محاسبات خود را روی «موازنه تهدید» با اروپا، ناتو، و آمریکا بر سر بحران اوکراین قرار داده است. لذا اگر چه مسکو هنوز در اکراین دست به ماشه نشده است، اما راهبرد موازنه تهدید سیاست بسیار شکننده ای است. اتفاقا به همین دلیل است که اروپایی ها و به خصوص آمریکا سعی میکنند این فضای شکننده را به سمتی ببرند که نهایتاً پوتین با یک سوء محاسبه و تصمیم غلط مسیری را رقم بزند که در نهایت به سود غرب خواهد بود. نکته مهمتر این است که دهه هاست جنگ در اروپا خاتمه پیدا کرده است و هیچ کدام از کشورهای اروپایی به دنبال جنگ نظامی نیستند. بنابراین اگر نهایتاً پوتین در اوکراین دست به ماشه شود بحرانی را آغاز خواهد تسلط بر تلههای ذهنی معامله گری کرد که فقط هزینههای سنگین انسانی، نظامی، تسلیحاتی، لجستیکی، اقتصادی، دیپلماتیک و امنیتی برای خود روس ها یه به دنبال خواهد داشت. پس جنگ اوکراین یک دام برای روسیه و شخص پوتین است. اگر در نهایت پوتین در این دام اوکراین بیفتد مطمئن باشید تحولات جدیدی را در تسلط بر تلههای ذهنی معامله گری روسیه رقم خواهد زد.
منظور دقیق شما از تحولات در روسیه ذیل احتمال دست به ماشه شدن پوتین در اوکراین چیست؟ آیا منظور فروپاشی اقتصادی و اجتماعی روسیه است؟
واقعیت این است مدلی که پوتین اکنون در بحران اوکراین اجرایی می کند مشابه مدل شوروی در سال ۱۹۵۶ برای مجارستان و ۱۹۶۸ در خصوص چکسلواکی است با این تفاوت که اقدامات اتحاد جماهیر شوروی سابق تحت لوای نیروهای ورشو شکل می گرفت و در آن زمان مسکو برای هر اقدام خود در مجارستان و چکسلواکی با حمایت بازیگران همسو با خود طی لوای ورشو همراه بود.
آیا بلاروس، چین، ایران و . بازیگران همسو با روسیه نیستند. حتی الکساندر لوکاشنکو، رئیس جمهور بلاروس عنوان کرده است در صورت وقوع جنگ اوکراین، مینسک حمایت جدی از مسکو خواهد داشت؟
چرا، اما باید دید همراهی عملی آنها در صورت وقوع جنگ تا کجا خواهد بود؟ اگر چه به نظر میرسد در بین بازیگران حامی روسیه به جز بلاروس نمیتوان روی حمایت هیچ کشور دیگری حساب جدی باز کرد، اما من معتقدم در صورت وقوع جنگ در اکراین، بلاروس هم به صورت جدی و همه جانبه وارد جنگ نظامی با هدف حمایت از روسیه نخواهد شد.
به شوروی و ورشو اشاره کردید. به باور شما اساساً روسیه کنونی پوتینیستی مشابه مدل چپ با خوانش مارکسیسم، کمونیسم و سوسیالیسم منبعث از اتحاد جماهیر شوروی یا مدل تزاریستی؟
مدل پوتین در روسیه فعلی مدل تزاری است. اتفاقا به همین دلیل است که خبری از اتحادی مانند ورشو نیست و به همین دلیل که حتی کشوری مانند چین هم اکنون تمایل جدی دارد روسیه با کل اروپا، ناتو و به خصوص آمریکا در اوکراین درگیر شود.
به چه دلیلی این باور را دارید؟
چون در این صورت تمرکز آمریکا روی پیشبرد ابرراهبردش یعنی مهار چین به شدت کاهش پیدا خواهد کرد. البته باید منتظر ماند و دید که در صورت وقوع جنگ احتمالی در اوکراین واکنش پکن، مینسک و دیگر بازیگران همسو با پوتین چه خواهد بود؟ به بیان دقیق تر جنگ احتمالی در اکراین معیار سنجش جدیت مناسبات برخی بازیگران متحد روسیه با سیاست های پوتین خواهد بود.
اگر در یک سناریوی رادیکال نهایتاً پوتین دست به ماشه شود و جنگ در اوکراین آغاز گردد چه اتفاقی برای روسیه و اوکراین شکل خواهد گرفت؟
اگر در نهایت شاهد حمله نظامی روسیه به اوکراین باشیم حتی اگر پوتین بتواند کل این کشور را هم اشغال کند نمی تواند در میان مدت تسلط خود را در این کشور تثبیت نماید و در ادامه بحران های متعددی برای کرملین به دنبال خواهد داشت. یعنی فارغ از تنش های دیپلماتیک و تحریم های گسترده جهانی مطمئنا تبعات مخرب نظامی، امنیتی، اقتصادی، تجاری، لجستیکی و انسانی اشغال اوکراین توسط روسیه برای پوتین گران تمام خواهد شد. بگذارید برای روشن تر شدن مسئله مثالی عنوان کنم. اگرچه اکراین از ابعاد مختلف با افغانستان فرق می کند، اما به هر دلیل روسیه جنگ با اکراین را شروع کند مطمئن باشید مشابه آنچه که برای نیروهای ارتش شوروی سابق در افغانستان روی داد به مراتب بدتر از آن برای نیروهای ارتش روسیه در اوکراین روی می دهد. به همین دلیل است که من معتقدم و دوباره هم تاکید می کنم جنگ اکراین یک دام بسیار بزرگ برای پوتین خواهد بود، مشابه گرداب فنلاند برای استالین. چون جنگ تنها به نیروی نظامی و توان لجستیکی محدود نمی شود، بلکه در کنار آن به یک توان بالای اقتصادی و تجاری و ائتلاف سازی بین المللی دیپلماتیک برای توجیه این حمله نیاز دارد. مضافا باید برای مردم داخل روسیه و افکار عمومی جهان هم این جنگ توجیه شود. بنابراین اگر پوتین حتی وارد جنگ اوکراین شود شاید در کوتاهمدت بتواند به موفقیتهایی دست پیدا کند، اما در میان مدت یک بحران تمام عیار برای روس ها به دنبال خواهد داشت.
تا همین جای کار بحران اوکراین سایه سنگینی بر دیگر تحولات و رویدادهای دیپلماتیک جهانی گذاشته است. پیرو این نکته ما شاهد پیگیری مذاکرات وین با هدف احیای برجام هستیم. در این رابطه برخی معتقدند تشدید بحران اوکراین حتی می تواند این مذاکرات مهم در خصوص پرونده فعالیتهای هستهای ایران را هم تحتالشعاع قرار دهد، کما اینکه یائیر لاپید، وزیر امور خارجه اسرائیل در گفت گویی با اکسیوس هم عنوان داشت که تل آویو نگران است بحران اوکراین توجهات جهانی را از مذاکرات با ایران در وین بر سر پرونده فعالیت های هسته ای دور کند. حال اگر در نهایت جنگ اوکراین آغاز شود میتواند کل روند مذاکرات وین راه به بن بست بکشاند؟
بدون شک این مسئله تاثیر مخرب جدی بر مذاکرات وین خواهد داشت، اما نمی توان با قاطعیت عنوان کرد اگر جنگی در اکراین شکل بگیرد شکست کامل و بن بست در مذاکرات وین را به دنبال خواهد داشت. با اینحال چون روسیه، آمریکا و اروپا در مذاکرات وین حاضر هستند و همین کشورها در سوی دیگر دوطرف اصای تنش اوکراین را هم شکل می دهند قطعاً تداوم و تشدید بحران اوکراین بر روند مذاکرات وین اثر مخرب خود را خواهد داشت. در این رابطه حتی این احتمال وجود دارد که مسکو برای مدیریت بحران اوکراین با هدف امتیازگیری از اروپا، ناتو و آمریکا از کارت بازی ایران در مذاکرات وین به نفع خود استفاده یا بهتر بگوییم سوء استفاده کند. چون روسیه در سطح راهبردی دست به معاملات استراتژیک خواهد زد. اما اینکه روس ها تا چه حد از کارت بازی ایران بر سر بحران اوکراین در مذاکرات وین سوء استفاده می کنند نیاز به یک تحلیل مفصل جداگانه دارد.
پس به باور شما روسیه، ایران را برای امتیازگیری در بحران اوکراین ذیل مذاکرات وین خواهد فروخت؟
بحث فروش ایران از طرف روسیه در مذاکرات وین مطرح نیست. می توان گفت احتمالا ایران قربانی بحران اکراین خواهد شد. به هر حال اینجا منافع ملی کشورهاست که تعیین میکند چه سیاستی را در چه بازه زمانی پی بگیرد. اما بی شک اگر بحران اوکراین تشدید پیدا کند و حتی کار به یک جنگ ناخواسته احتمالی هم کشیده شود یقین بدانید مسکو چارهای جز استفاده از کارت بازی ایران در مذاکرات وین به نفع خود ندارد. به همین دلیل است که من بارها عنوان کرده ام ایران در مذاکرات وین باید هرچه سریع تر گفت و گوی مستقیم و رو در رو با آمریکا را در دستور کار قرار دهد تا مانع از سوءاستفاده برخی بازیگران مانند روسیه و چین شود. چون به هر میزان که این مذاکرات مستقیم با آمریکا در وین دیرتر انجام شود به همان اندازه فرصت، فضا و بستر برای سوء استفاده و استفاده ابزاری روسیه، چین و حتی اروپا از کارت ایران شکل خواهد گرفت. واقعیت این است که مذاکره مستقیم با آمریکا را در سایه گفت وگوهای وین میتواند یک موازنه استراتژیک و راهبردی برای ایران به دنبال داشته باشد. اگر این موازنه استراتژیک برای جمهوری اسلامی در سایه گفت وگوی مستقیم با آمریکا شکل بگیرد دیگر روسیه، چین و هیچ کشوری نمیتواند از کارت بازی ایران سوء استفاده کند و تهران را وجه المصالحه منافع خود قرار دهد. اما متاسفانه فعلا ایران وجه المصالحه ای بین ابرقدرتها و قربانی تقابل روسیه و چین با آمریکا شده است.
آیا می توان همین نکته شما را دلیلی بر این دانست که برخی معتقدند مذاکرات وین و حصول توافق باید تا قبل از پایان ماه جاری میلادی (فوریه) و یا نهایتا تا قبل از پایان سال شمسی انجام شود؟
بله. بی شک این مسئله میتواند اثرگذار باشد. یعنی باید هرچه سریعتر و تا قبل از وقوع جنگ احتمالی در اوکراین این مذاکرات به نتیجه برسد تا ایران قربانی و وجه المصالحه این بحران نشود. ضمن اینکه از آن طرف هم رسیدن ایران به نقطه گریز هستهای هم مطرح است. مجموعه این نکات ضرورت رسیدن به یک توافق زودهنگام تا قبل از پایان ماه جاری میلادی را دو چندان می کند.
دیدگاه شما