برنامه ریزی به روش میلیاردرها


دن مارتین: تماشای دوچرخه‌سواری بسیار کسل‌کننده است. تجویزی شده است’ | دوچرخه سواري

«تی اینجا لحظاتی بود که در فرانسه بودم و می‌گفتم: «شاید حق با آنها باشد، شاید باید غذا را کنار بگذارم.» در حالی که به یاد می‌آورد نمونه اولیه‌اش از تسلیم نشدن به خواسته‌های ناسالم دوچرخه‌سواری حرفه‌ای را به یاد می‌آورد. مارتین که در پنج گرند تور رتبه های برتر را در 10 نفر به دست آورد و در تورهای دو فرانس، ژیرو دیتالیا و وولتا اسپانیا پیروز شد، با وجود اینکه قهرمان ملی نوجوانان بود، توسط دیو بریلزفورد و بریتیش سیکلینگ رد شد. در عوض او در فرانسه حرفه ای شد و به زودی ورزشی را کشف کرد که در آن دوچرخه سواران اغلب به عنوان ماشین رفتار می شوند تا انسان.

پس از اینکه مارتین در تایم تریل Valle d’Aosta در سال 2006 برنده شد، کاپیتان جاده او گفت: “تصور کنید اگر دو کیلو سبک تر بودید، چه توانایی هایی خواهید داشت.” مارتین همچنین «جملات ترسناکی مانند «خوردن تقلب است» را به یاد می‌آورد.

مارتین چنین صحبت های خطرناکی را با عزمی برنامه ریزی به روش میلیاردرها راسخ رد کرد. او قبلاً ملیت خود را به ایرلند تغییر داده بود، جایی که مادرش متولد شد. استفن روش، عموی ایرلندی‌اش، در سال 1987 برنده تور و ژیرو شده بود، اما در ناهار کریسمس، مارتین جوان دوچرخه‌سوار بزرگ پیر را دید که مانند «یک مرد معمولی» در بوقلمونش فرو رفته بود. بنابراین اصرار مارتین برای ادامه مسیر خودش ریشه در منطق داشت. “بدون غذای مناسب، من روی دوچرخه احساس زباله می کردم و همیشه به فلسفه من باز می گشت که چرا مسابقه می دادم. برای لذت بردن.

«اگر برای اینکه دوچرخه سوار خوبی باشم، لازم است مانند یک راهب زندگی کنم، نمی‌خواهم این کار را انجام دهم. شاید اگر به تنریف رفته بودم و سه هفته قبل از تور دو فرانس هر سال در یک آتشفشان در ارتفاع زندگی می کردم، شاید کمی بهتر می شدم. اما شاید هنوز عاشق دوچرخه سواری نباشم.»

مارتین، که یک سال پیش در این ماه بازنشسته شد، خاطراتی پر از گرما، بینش‌های تیز و رنگ روشن حرفه‌ای ۱۴ ساله‌اش نوشته است. اگر او در نهایت توسط تیم‌های پول‌محور در دوچرخه‌سواری امروز فرسوده شد، مارتین رویکرد مشتاقانه و هوشمندانه خود را برای زندگی روی دوچرخه حفظ کرده است. این شامل رد دوپینگ است.

ما همه این موضوعات را پوشش می دهیم – از جمله نگرانی مارتین برای سواران جوان امروزی – اما ابتدا او به لحظه ای در ابتدا “ویرانگر” فکر می کند. وقتی مارتین 18 ساله بود و یکی از دوچرخه سواران جوان پیشرو در بریتانیا بود، به مارتین گفته شد که بریلزفورد “چیزی” برای ارائه به او ندارد. او می‌گوید: «این برای من یک چالش بود که ثابت کنم اشتباه می‌کند و به هر حال آن را انجام دهم.

مارتین، که در یک ملک شورایی در تامورث بزرگ شد، از معاصران نزدیک گراینت توماس بود و حتی برنده آینده تور دو فرانس را شکست داد و در تور ولز نوجوانان پیروز شد. اما، برخلاف توماس و بردلی ویگینز، مارتین اصرار بریلزفورد را رد کرد که پس از آن دوچرخه‌سواران جوان باید در ابتدای کار خود در مسیر پیست تسلیم شوند. دوچرخه‌سواری پیست منجر به کسب مدال‌های المپیک شد که پول زیادی داشت. اما همانطور که مارتین می نویسد: «من به آسمان نیاز داشتم. دلم می خواست باران و آفتاب را روی پوستم حس کنم. می‌خواستم سایه‌های درختان را ببینم.»

پدرش، نیل، نیز یک دوچرخه‌سوار حرفه‌ای بود، و بنابراین، مارتین می‌گوید: «به من آموخته‌اند که دوچرخه‌سوار حرفه‌ای بودن فوق‌انسانی نیست. این فقط عادی است. حتی با وجود اینکه در سال 2005 بی فایده بودم و در برنامه ریزی به روش میلیاردرها پشت مسابقات با مشکل مواجه می شدم، هنوز می دانستم که در تور به پایان خواهم رسید. از زمانی که در 14 سالگی سوارکاری را شروع کردم، به دلیل نحوه رکاب زدن یا رنجی که داشتم، تشخیص داده شد که چیز متفاوتی در مورد من وجود دارد.

مارتین در حال فعالیت در تور دو فرانس در سال 2021.

مارتین در حال فعالیت در تور دو فرانس در سال 2021. عکس: بنوا تسیه/رویترز

آن تفاوت فردی اغلب با شکوه بود. در سال 2013، زمانی که تیم آسمان بریلزفورد در تور به کار خود ادامه داد، مارتین موفق به پیروزی در مرحله شد. او به شدت در برابر فالانکس سیاه روشمند اسکای مسابقه داد و “به نیروی به ظاهر تسخیر ناپذیر تور فرود آورد.” در پیروزی، مارتین «به یاد آورد که چرا هرگز نمی خواستم بخشی از تیم آسمان باشم. من سبک هجومی مسابقه را بیش از همه دوست داشتم.»

مارتین برای توماس و کریس فروم احترام واقعی قائل است، اما او همچنین سواران تیم اسکای را در اوج تسلط خود به عنوان “ربات” توصیف می کند. او از ایده تبدیل شدن به رباتیک متنفر بود، اما همانطور که در مورد توماس که هنوز با تیم اینئوس که اسکای را تصاحب کرده بود می‌گوید: «گراینت یکی از سرسخت‌ترین مردانی است که تا به حال دیده‌ام. فداکاری که او برای شش ماه منتهی به تور انجام داد، باورنکردنی است. من از نظر جسمی استعداد داشتم، با پتانسیل برنده شدن در تور، اما آیا ظرفیت ذهنی داشتم که خودم را در آن فداکاری برای برنده شدن در یک تور بزرگ قرار دهم؟ من نمی دانم.”

مارتین به یاد می آورد که چگونه او، توماس و فروم در روز ماقبل آخر تور 2018 در کنترل دوپینگ بودند. او در آن سال یک مرحله دیگر را برده بود و با خوشحالی در مورد غذا صحبت کردند. در حالی که مارتین برای همبرگری که بعد از تور می خورد، آب دهان می ریخت، توماس و فروم از چشم انداز «یک سالاد خوب» هیجان زده بودند. آنها «به مدت سه هفته به دلیل فیبرهایی که باعث می‌شود آب اضافی در دستگاه گوارش باقی بماند» یکی نخورده بودند.

پسرخوانده ایرلندی 36 ساله سرش را تکان می دهد. “این افراط و نقاط قوت روانی آنها را نشان می دهد. کریس و گراینت با تمرکز فوق العاده فراتر از ظرفیت فیزیکی خود رفتند.

در اوایل همان سال بریلزفورد به مارتین مراجعه کرده بود و می‌خواست او به اسکای بپیوندد. مارتین برای مدت کوتاهی کنجکاو شد، اما تصمیم گرفت از تیمی که به گفته او لذت دوچرخه سواری را می خورد، دوری کند. به همین دلیل است که سال گذشته در این زمان سوارکاری را متوقف کردم – زیرا ورزش بسیار کنترل شده بود. من مزیت خود را از دست داده بودم زیرا اکنون به هر دوچرخه سواری گفته می شود که دقیقاً چه کاری انجام می دهد و روش هر تیم یکسان است. من می خواهم بتوانم تصمیم بگیرم که چرا، چه زمانی و چه تمرینی انجام دهم و از چه تاکتیکی استفاده کنم. اگر من وارد آن شده بودم [Sky] تیم، من از خودم لذت نمی برم.”

این خاطرات عمیقا شخصی نگرانی مارتین را در مورد نحوه تخلیه رنگ زیاد از دوچرخه سواری باز می کند. این آزادی بیان نیز هست. آزادی حمله اکنون تماشای مسابقه بسیار کسل کننده است زیرا هیچ کس دیگر اشتباه نمی کند. همه چیز به قدری تنظیم شده است که نمی بینید بچه ها روزهای بدی دارند. همه از نظر تغذیه کامل هستند، آموزش عالی است، و فاقد آن عنصر انسانی است. مسابقه کاملاً تجویزی شده است.”

دوچرخه سوار فعلی مورد علاقه مارتین تادج پوگاکار است – که او او را “یک سوار معجزه گر” می نامد. آنها برای اولین بار در ژانویه 2018 با هم سوار شدند، زمانی که اسلوونیایی 19 ساله بود، و از آن زمان پوگاکار دو بار در تور دو فرانس، در دو تلاش اول خود در این مسابقه، قهرمان شده است. امسال او به طور شگفت انگیزی توسط یوناس وینگگارد به مقام دوم شکست خورد. مارتین پیشنهاد می‌کند: «اگرچه مردم می‌گویند این بهترین مسابقه‌ای است که تا کنون انجام شده است، اما واقعاً به پوگاکار مربوط می‌شود. او همان توپ شلی است که هر زمان که بخواهد حمله می‌کند، در حالی که بقیه مسابقات بسیار برنامه‌ریزی شده و کنترل شده است.»

بهترین های روزنامه نگاری ورزشی ما در هفت روز گذشته و یک خبر در اقدام آخر هفته

اطلاعیه حفظ حریم خصوصی: خبرنامه ها ممکن است حاوی اطلاعاتی درباره موسسات خیریه، تبلیغات آنلاین و محتوایی باشد که توسط احزاب خارجی تامین می شود. برای اطلاعات بیشتر به ما مراجعه کنید سیاست حفظ حریم خصوصی. ما از Google reCaptcha برای محافظت از وب سایت خود و Google استفاده می کنیم سیاست حفظ حریم خصوصی و شرایط استفاده از خدمات درخواست دادن.

گروهی از سوارکاران جوان در مسابقات مهم پیروز می شوند، اما مارتین معتقد است که خواسته های مطرح شده از آنها ناپایدار است. پوگاکار به ایده دوچرخه سواری عاشقانه باز می گردد. من هنوز هم اغلب با او صحبت می کنم و به نظر می رسد که او از مسابقه دادن با دوچرخه خود لذت می برد و به همین دلیل است که تقریباً در هر مسابقه در تقویم انجام می دهد. اما در همان زمان او وزن تیم را بر دوش خود دارد و شما نمی دانید که در پشت صحنه چه می گذرد، زیرا حتی سوارکاران جوان تر نیز در حال عبور از آن هستند. تیم او در حال آماده شدن برای آینده است، حتی اگر پوگاکار تنها 24 سال دارد. وقتی سوار می‌شدم، یک تیم پوگاکار را می‌گرفت و می‌گفت: “درسته، او تا 10 سال آینده پسر ماست.” اکنون شما این تجسم‌ها، این تیم‌های فوق‌العاده را دارید، با منابع لازم برای داشتن پنج سوار جوان پشت سر او، آماده جایگزینی او به محض فرورفتن او. من داستان هایی از نوجوانان 16 ساله شنیده ام که 30 ساعت در هفته تمرین می کنند. آنها در حال حاضر مانند بازیکنان حرفه ای سخت تمرین می کنند.”

به نظر می رسد که او امروز با دوچرخه سواران جوان همدردی می کند. “همدردی من با بچه هایی است که باید بیش از همیشه فداکاری کنند تا فقط برای حضور در پلوتون باشم. فقط برای قرار گرفتن در خط شروع در تور، باید کمپ های آموزشی ارتفاع، تغذیه دقیق انجام دهید، باید فوق العاده، فوق العاده، لاغر باشید. شما باید کاری را انجام دهید که تیم اسکای انجام داد. اما من در تور دو فرانس به 10 نفر برتر رسیدم و هر روز بیرون از خانه ام تمرین می کردم. امروز این امکان پذیر نیست.

برای بچه هایی که فداکاری های زیادی انجام می دهند و مبالغ دیوانه کننده ای دریافت می کنند، مانند پوگاکار، اشکالی ندارد. اما دستمزدهای داخلی به طور بالقوه کمتر از 10 سال پیش است، اما باید فداکاری های بیشتری انجام دهند. این چیزی است که من را نگران می کند.

«به تام دومولن نگاه کن. او در دو سال گذشته به مسابقه دادن ادامه داد، اما همان طور نبود. او اساساً دو سال پیش در سن 29 سالگی بازنشسته شد. فابیو آرو، یک استعداد باورنکردنی، نیز در 30 سالگی بازنشسته شد. این افراد این تعهد و فداکاری عظیم را انجام دادند و سوارکاران جوان فوق العاده ای بودند، اما ناپایدار بود. بچه هایی مثل من یک راه پایدار برای مسابقه داشتند که به این معنی بود که می توانید برای مدت طولانی در رقابت بمانید. آن روزها تمام شد.

عکس‌هایی از من می‌بینید که در سال 2008 یک سال اول حرفه‌ای بودم، 22 ساله و انگار 15 ساله هستم. در دوچرخه‌سواری مدرن ممکن است هرگز به جایی که رسیده‌ام نرسیده باشم – زیرا اجازه نمی‌دادم. زمان توسعه حالا قرار است چند سوارکار با استعداد را برنامه ریزی به روش میلیاردرها از دست بدهیم؟»

دن مارتین برای یک پرتره در لندن مشرف به رودخانه تیمز ژست می گیرد.

دن مارتین: من بازنشسته شدم و همچنان عاشق دوچرخه سواری و مسابقه دادن بودم و این موقعیت بسیار خوش شانسی بود. عکس: تام جنکینز/ آبان نیوز

مثل همیشه در دوچرخه سواری، با بالا رفتن استانداردها، سؤالات دوپینگ زیاد می شود. با توجه به اینکه تیم‌هایی که با شعار قدیمی تیم اسکای مبنی بر «دستاوردهای حاشیه‌ای» وسواس دارند، مطمئناً وسوسه دوپینگ از همیشه بیشتر است؟ ما باید اعتماد کنیم که مقامات کار خوبی انجام می دهند و ما شاهد بازدهی مثبت زیادی نیستیم و غیره. این خط حزب است. اما، شخصاً، من واقعاً هیچ تفاوتی در روند آزمایش در طول کارم ندیدم. از سال 2011 تا 2021 واقعاً تغییری نکرد. من فرض می‌کنم که آزمایش پیشرفته‌تر شده است، اما دشوار است که بدانیم آیا کار می‌کند یا خیر.

احتمالاً با ادامه کارم کمتر مورد آزمایش قرار گرفتم. من امیدوارم که این به این دلیل بود که آنها در حال آزمایش سایر افراد مشکوک بودند، زیرا من سال ها پاسپورت بیولوژیکی ثابتی داشتم. اما، در طول تاریخ تست، تقلب ها همیشه جلوتر از آزمایش کننده ها بوده اند. شما همچنین سوارکاران جوانی دارید که وارد می‌شوند و نمی‌دانم که آیا آنها همان زخمی را دارند که ما داشتیم یا نه. آنها مانند ما در یک رسوایی دوپینگ شدید زندگی نکرده اند. این یک کار غیر ممکن است، تقریبا [to catch all the dopers]، اما من معتقدم که آنها با منابعی که دارند بهترین کار را انجام می دهند. اما باید بپرسید: “آیا اکنون چیزی گرفته می شود که هنوز ممنوع نشده است؟”

دور از چنین زمین‌های تیره‌ای، مارتین با خانواده‌اش در آندورا، جایی که در یک تجارت سرمایه‌گذاری جدید کار می‌کند و در شرف انتشار اولین کتابش است، بسیار خوشحال به نظر می‌رسد. من بازنشسته شدم و همچنان عاشق دوچرخه سواری و مسابقه دادن بودم و این موقعیت بسیار خوش شانسی بود. این یک سبک زندگی شگفت انگیز بود و دوچرخه سواری برای من باورنکردنی بود. من خوش شانس بودم که زمانی امکان داشت با شرایط خودت و با لبخندی بر لب دوچرخه سواری کنی.»

کتاب تعقیب پانداهای دن مارتین توسط انتشارات Quercus منتشر شده است

این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.

12 نفر که با انجام کمترین زمان کار، میلیاردر شدند

12 نفر که با انجام کمترین زمان کار، میلیاردر شدند

اکثر میلیاردر ها باید برای جمع آوری ثروت خود یک عمر کار کنند، اما برخی نیز توانستند میلیاردها دلار را در مدت زمان نسبتا کوتاهی کسب نمایند. این فهرست شامل پیشگامان کسب و کار آنلاین مانند جف بزوس و نوآوران عرصه تکنولوژی مانند مارک زاکربرگ و ایوان اشپیگل است که همه آنها با کمتر از شش سال کار توانستند میلیاردر شوند. در ادامه با زوم لایف همراه باشید.

بعضی از میلیاردهای کنونی، افراد با نفوذ عرصه کسب و کار جهانی می باشند. به نظر می رسد که جمع آوری یک میلیارد دلار به یک عمر کار سخت نیاز داشته باشد اما بعضی از مردم موفق شدند در کسب و کار آنلاین این مقدار را حتی در بازه زمانی یکساله جمع آوری کنند.

ما لیستی از میلیاردرهای خود ساخته را که ثروت خود را به سرعت افزایش دادند، گردآوری نموده ایم. این فهرست از پیشگامان کسب و کار آنلاین همانند مدیران اجرایی بزرگترین سایتهای رسانه اجتماعی این سیاره که به ثروتمندترین و تاثیر گذارترین فعالان دنیای کسب و کار تبدیل شدند تشکیل شده است.

برای مشاهده اینکه چه کسانی در کوتاه ترین زمان ممکن به یک فرد میلیاردر تبدیل شدند مطلب زیر را بخوانید. اما مطمئن باشید که کسب نتایج آنها به این سادگی ها نیست.

1. ادواردو ساورین - 1 سال

ادواردو ساورین

ادواردو ساورین که از طریق همکاری با مارک زاکربرگ در سال 2004 فیسبوک را پایه گذاری نمود و تنها یکسال بعد این شرکت را رها کرد یک مثال برجسته در صنعت رسانه های اجتماعی به شمار می آید. با برنامه ریزی به روش میلیاردرها وجود اینکه ساورین کمتر از یک سال در فیس بوک کار کرد، اندکی از سهام شرکت را برای خود نگاه داشت که ارزش آن تا سال 2010 به بیش از 1 میلیارد دلار رسید. هم اکنون سهام ساورین بیش از 9 میلیارد دلار ارزش دارد.

2. ایوان اشپیگل و بابی مورفی - 3 سال

ایوان اسپیگل و بابی مورفی

ایوان اسپیگل و بابی مورفی، در سال 2011 پس از معرفی ایده یک برنامه به اشتراک گذاری عکس که در آن تصاویر ناپدید می شوند، اسنپ چت را راه اندازی نمودند. تا سال 2014، ارزش سهام این دو به 1 میلیارد دلار رسید و یک سال بعد این مقدار به 20 میلیارد دلار افزایش یافت و سبب شد که این دو نفر نیز در کمتر از یکسال در لیست میلیاردرهای فوربس قرار گیرند.

3. شان پارکر - 1.5 سال

سین پارکر

شان پارکر ممکن است به عنوان موسس یک سایت پیشگام به اشتراک گذاری موزیک تحت عنوان Napster شناخته شده باشد، اما او به عنوان رییس فیس بوک توانست به یک میلیاردر تبدیل شود. پارکر به عنوان نخستین رئیس فیس بوک برای دوره ای کمتر از یکسال ریاست این شرکت را بر عهده داشت و از سال 2004 کار خود را آغاز نمود.

شان پارکر در اوایل سال 2006 شرکت را ترک کرد، اما به گفته بلومبرگ تقریبا 70 میلیون سهام فیس بوک را برای خود نگه داشت. او حدود 3.5 میلیون سهم خود را پیش از اولین عرضه عمومی فیس بوک در سال 2012 برنامه ریزی به روش میلیاردرها برنامه ریزی به روش میلیاردرها به فروش رساند و همین امر باعث شد در رده میلیاردهای جهان قرار گیرد.

4. پیر امیدیار - 3 سال

پیر امیدیار

پیر امیدیار در سال 1995 در سن 28 سالگی eBay.com را راه اندازی کرد و اولین آیتمی که در این که سایت حراج به فروش رسید یک لیزر پرینتر شکسته بود. سه سال بعد، هر سهم این شرکت به برنامه ریزی به روش میلیاردرها مبلغ 18 دلار به عموم عرضه شد. و در طی سه ماه ، قیمت سهام در بازار به 300 دلار رسيد و پیر امیدیار ميلياردر شد.

5. جف بزوس - 6 سال

جف بزوس

در سال 1993، جف بزوس، که یک بانکدار سرمایه گذار بود، یک فروشگاه کتاب آنلاین به نام Amazon.com را افتتاح نمود. شش سال بعد، در سال 1999، او با 10 میلیارد دلار ثروت در لیست میلیاردرهای جهان فوربس قرار گرفت. ارزش خالص دارایی او در اواسط سال 2000 به بیش از 100 میلیارد دلار افزایش یافت، و نه تنها جف بزوس را به ثروتمندترین فرد در جهان، بلکه به ثروتمند ترین فرد تاریخ تبدیل نمود.

6. جی س. واکر - 1 سال

جی س. واکر

جی س واکر ممکن است رکورد سریع ترین صعود به میلیاردر شدن را داشته باشد - او در سال 1998 تنها یک سال پس از تاسیس Priceline.com به عضویت باشگاه میلیاردرها درآمد. یک سال بعد از تاسیس Priceline وی وارد لیست میلیاردرهای جهان شد اما او در اکتبر سال 2000 این کمپانی را ترک کرد و سهام خود را "تنها به قیمت" 426 میلیون دلار فروخت.

7. مارک زاکربرگ - 4 سال

مارک زاکربرگ

بنیانگذار و مدیر عامل شرکت فیس بوک، مارک زاکربرگ در ابتدای سال 2008 به لیست میلیاردرهای فوربس وارد شد تنها به این خاطر که هولدینگ خود را که چهار سال پیش در رسانه های اجتماعی آغاز کرده بود، به ثبت رساند. هم اکنون مارک زاکربرگ ارزش بیش از 60 میلیارد دلار ثروت دارد.

8. جری یانگ و دیوید فیلوو - 4 سال

جری یانگ و دیوید فیلوو

دیوید فیلوو و جری یانگ در سال 1994 یاهو را تاسیس کردند. دو سال بعد، آنها شرکت خود را عمومی نموده و تا سال 1998 این پیشگامان موتور جستجو رسما میلیاردر شدند.

9. اریک لوفوفسکی، اندرو میسون و براد کیوول - 3 سال

اریک لوفوفسکی، اندرو میسون و براد کیوول

سه بنیانگذار گروه Groupon در سال 2011، زمانی که شرکتشان عمومی شد ثروت بسیاری به دست آوردند، و به لیست میلیاردرهای جهان پیوستند. این اتفاق برای شرکتی که در سال 2008 شروع به کار کرده بود، بد نیست.

10. مارک کوبان - 4 سال

مارک کوبان

مارک کوبان یکی از مشهورترین میلیاردرهای ساکن در ایالات متحده است، اما اینکه چگونه او به طور رسمی به باشگاه میلیاردرها پیوسته است چندان معلوم نیست. در سال 1999 میلادی وقتی که یاهو شرکت رادیوی اینترنتی Broadcast.com کوبان را تنها بعد از اینکه چهار سال از تاسیس آن می گذشت خریداری نمود این ستاره Shark Tank به یک میلیاردر تبدیل شد و به گفته جورنال وال استریت، کسب درآمد 5.7 میلیارد دلاری باعث افزایش ارزش خالص ثروت کوبا به چیزی در حدود 1.6 میلیارد دلار شد و وی تاکنون بزرگترین مالک یاهو می باشد.

11. پاتریک و جان کولیسون - 4 سال

پاتریک و جان کولیسون

پاتریک و برادر او جان کولیسون در سال 2016 میلادی تنها 4 سال پس از تاسیس شرکت Stripe، که پرداخت های آنلاین را ساده تر می کرد. میلیاردر شدند. ثروت آنها هم اکنون به 9 میلیارد دلار رسیده است. این امر سبب شد که جان 27 ساله و پاتریک که کمی بزرگتر بود، به جوانترین میلیاردران جهان تبدیل شوند و البته آنها این عنوان را هنوز هم حفظ نموده اند.

12. گری وینیک - 2.5 سال

گری وینیک

در سال 1997 ، گری وینک شرکت مخابراتی Global Crossing را تاسیس کرد که به شرکت هایی مانند مایکروسافت و AT & T کمک می کرد تا به مشتریان آسیایی دسترسی پیدا کنند. فقط یک سال بعد، Global Crossing عمومی شد و ارزش سهام آن به 4.5 میلیارد دلار رسید. در سال 2002، Crossing Global ورشکسته شد. گرچه وینک اکثر سهام خود را تا آن زمان فروخته بود.

ورود سهامدار جدید به بیمه میهن برنامه ریزی شده، هدفمند و توسعه ای است

ورود سهامدار جدید به بیمه میهن برنامه ریزی شده، هدفمند و توسعه ای است

نخستین جلسه مدیرعامل جدید بیمه میهن با مدیران شعب با هدف آشنایی ایشان با دیدگاه ها، خط مشی ها و انتظارات تیم مدیریتی جدید و جلب مشارکت مدیران شعب با واحدهای ستادی در اجرای برنامه ها و سیاست های کلان شرکت به صورت ویدیو کنفرانس برگزار شد.

در این جلسه که معاونان و مدیران ستادی نیز حضور داشتند، سیدهادی شیخ الاسلامی مدیرعامل منتخب ضمن تبریک ایام میلاد فرخنده پیامبر عظیم الشأن اسلام(ص) و حضرت امام جعفر صادق علیه السلام، به تشریح وضعیت موجود و سیاست ها و برنامه های کلان بیمه میهن در دوره مدیریتی جدید پرداخت و گفت ورود سهامدار جدید به این عرصه برنامه ریزی شده، هدفمند و توسعه ای است و اجرای برنامه ها به صورت گام بگام و هوشمند خواهد بود.

وی در عین حال خاطر نشان ساخت که قرار نیست صرفاً سهامدار جدید دستیابی به اهداف سازمانی و حل چالش‌های پیش روی آن را بر دوش بکشد و این مهم نیازمند انسجام، همراهی، هم افزایی، خرد جمعی و تلاش مضاعف تمامی اجزا و ارکان مجموعه است تا به امید خدا میهنمان برنامه ریزی به روش میلیاردرها به رشد و شکوفایی و تعالی برسد.

مدیرعامل در بخش دیگری از سخنان خود گفت یکی از اولویت های مهم ما در بیمه میهن بر اساس سیاست های دولت مردمی و نهادهای بالادستی، ارائه خدمات الکترونیکی است و این مستلزم ایجاد و ارتقای زیرساخت های کلان و نیز افزایش سواد و دانش همکاران صف و اجرایی در حوزه فناوری های نوین است.

مدیرعامل بیمه میهن همچنین نقش مدیران شعب و شبکه فروش را در بهبود عملکرد مجموعه مهم و اساسی عنوان کرد و بر تقویت و توسعه کیفی و کمی شعب و شبکه فروش، اصلاح ترکیب پورتفوی و جذب پورتفوی کم ریسک و سودده تأکید کرد.

شیخ الاسلامی از سوی دیگر رضایت و آرامش ذینفعان و بیمه‌گذاران را در گرو فعالیت حرفه ای، سالم و مطمئن کارکنان اجرایی و شبکه فروش دانست و بر تلاش وافر ایشان بر خدمات دهی مطلوب و لزوم هم افزایی برای بهبود امور و تحقق اهـداف شـرکت تأکید کرد و گفت بیمه میهن نیازمند خلاقیت و ایده های نو است و باید با نوآوری و محصولات جدید و ترکیب پرتفوی مناسب نیازهای مردم را تأمین و برای شرکت درآمدزایی کند.

مدیرعامل بیمه میهن همچنین نیروی انسانی را مهم ترین و ارزشمند ترین سرمایه مجموعه دانست و گفت این سرمایه گرانبها باید ضمن مشارکت در تصمیم گیری ها و تصمیم سازی ها، نظرات و پیشنهادهای کاربردی خود را با طیب خاطر برای رفع چالش ها و پیشبرد امور شرکت بیان و اعلام کنند.

وی برنامه ریزی به روش میلیاردرها لزوم رفتار سازمانی در کلیه سطوح شرکت را جهت موفقیت و دستیابی به اهداف کلان خاطرنشان ساخت و گفت پرسنل وامدار سهامداران و ذینفعان هستند و بایستی با تعهد، دلسوزی و تعلق سازمانی و هم افزایی موجبات توفیق و اعتلای بیمه میهن را که همانا ارائه خدمات کیفی و قابل اعتماد به ذی نفعان و بیمه گذاران است، فراهم برنامه ریزی به روش میلیاردرها سازند و رضایت مندی آنان را کسب نمایند.

شیخ الاسلامی در پایان، توسعه نیروی انسانی و حمایت های مادی و معنوی از کارکنان، طبقه بندی مشاغل، بودجه ریزی، آموزش و پژوهش، مدیریت بازار، مدیریت ریسک، کنترل در پرداخت بموقع خسارتها و ایفای مسئولیت های اجتماعی بیمه میهن در پشتیبانی از اقشار آسیب پذیر را از دیگر برنامه های عمده تیم مدیریتی جدید عنوان کرد.

در این جلسه مدیر عامل بیمه میهن، آقای محمدجواد همتی را به عنوان بازرس ویژه و مشاور مدیرعامل در حوزه های مالی، اقتصادی و سرمایه گذاری و اداری و همچنین رئیس کمیسیون وصول مطالبات معرفی نمود. محمدجواد همتی نیز در این نشست نسبت به تعامل و ارتباط تنگاتنگ شعب با ستاد تأکید و توضیحات مختصری در خصوص سیاست های انبساطی شرکت ارائه کرد.

در ابتدای این جلسه، رحمت خسروی مدیر امور شعب، شبکه فروش و بازاریابی به بیان معرفی و گزارش عملکرد شعب پرداخت و از حمایت های مدیران مجموعه از امور شعب قدردانی کرد. هر یک از مدیران شعب نیز در تایم محدود ضمن استقبال از حضور قدرتمند و ارزشی سهامدار جدید و تبریک به مدیرعامل، به معرفی خود و مجموعه متبوع و چالش های پیش رو پرداختند و برای بیمه میهن در دوره مدیریتی جدید آرزوی موفقیت، رشد و شکوفایی کردند.

مجید تفرشی: وقتی رسانه‌ی ملی به برجام فحش می‌دهد چه توقع از ایران‌اینترنشنال

مجید تفرشی گفت: وقتی رسانه‌ی ما از صبح تا شب به دستاورد ملی مانند برجام فحش می‌دهد؛ کاری که باید اسراییل، امریکا و دولت‌های عربی کنند، وقتی گاندو می‌سازیم و از قهرمانان ملی جاسوس می‌سازیم و دستگاه امنیتی ایران را فشل و مفلوک و بدبخت و خاک‌برسر ارائه می‌کنیم، توقع داریم دیگران درباره ما چه بگویند؟

فرارو- مجید تفرشی، تاریخ‌پژوه در برنامه شیوه شبکه چهار سیما در باب نقش‌آفرینی رسانه‌ها در ترسیم چهره کشور در جامعه بین‌المللی گفت: ببینید؛ خامه جامعه قرار بوده است عصاره نخبگان شود، اما خود دچار خامی شده و خام‌دستانه جمهوری اسلامی را به قهقرا می‌برد. این را مردم در رسانه‌های حکومتی نمی‌بینند و شما توقع دارید که دیگران نیز نگویند و از آن سوء استفاده نکنند؟ دنیای سیاست و رسانه، دنیای مرام و معرفت و وجدان و اخلاق نیست. آن‌ها کارشان را انجام می‌دهند. شما باید از داخل توقع داشته باشید. ما خودمان را نادیده می‌گیریم و همه چیز را بر گردن طرف مقابل می‌اندازیم.

او افزود: وقتی رسانه‌ی ما از صبح تا شب به دستاورد ملی مانند برجام فحش می‌دهد؛ کاری که باید اسراییل، امریکا و دولت‌های عربی کنند، وقتی گاندو می‌سازیم و از قهرمانان ملی جاسوس می‌سازیم و دستگاه امنیتی ایران را فشل و مفلوک و بدبخت و خاک‌برسر ارائه می‌کنیم، توقع داریم دیگران درباره ما چه بگویند؟ سریال گاندو را باید شبکه ۱۰ اسراییل می‎ساخت، نه تلویزیون جمهوری اسلامی ایران. توقع دارید بی‌بی‌سی و ایران‌اینترنشنال از ما تعریف کنند؟ حتما چنین اتفاقی نخواهد افتاد.

تفرشی در ادامه گفت: در ایران از طریق فیلتر مشارکت سیاسی که حتی نزدیک‌ترین افراد نظام هم نادیده گرفته می‌شوند، صدای نسلی شنیده نشده است. کار کانادا در تحریم آقای ظریف و آقای لاریجانی دلیل دارد. آن‌ها می‌خواهند نسل میانجی را که می‌تواند صدای ترمیم باشد، خاموش کنند.

این کارشناس در ادامه اضافه کرد: برخی مقامات ایران می‌گویند ما نمی‌توانیم امتیاز بدهیم، چون محمدرضاشاه پهلوی امتیاز داد و رفت. در صورتی‌که محمدرضا پهلوی سقوط کرد، چون دیر امتیاز داد، چون در زمان استیصال امتیاز داد و رفت. جمهوری اسلامی اگر در زمان اقتدار امتیاز بدهد و صدای مردم را بشنود، هرگز نخواهد رفت.

پول، عشق، هیجان؛ بازی با زندگی در جهان «گیم»

پول، عشق، هیجان؛ بازی با زندگی در جهان «گیم»

او یک جوان ۲۱ ساله است که به قول خودش در گیم‌ها می‌تواند دنیایی را زندگی کند که به هیچ وجه در عالم واقعیت امکان پذیر نیست. می‌تواند با یک ماشین آخرین مدل با تمام سرعت در اتوبان رانندگی کنند. فقط کافی است یک نسخه از Need for Speed را خریداری کند‌. می‌توانند باعث تاسیس یک قبیله شود. می‌تواند رهبری یک جامعه را بر عهده داشته باشد اگر تنها یک نسخه از سری Age of Empires را خریداری کند. او می‌گوید که نه یک مبارز است، نه یک جادوگر، نه قاتل، نه راننده‌ حرفه‌ای، نه فوتبالیست، نه شهردار، نه یک سرباز بخت برگشته در جنگ جهانی. ولی در هر گیم حال و هوای تک تک این افراد را درک می‌کند.

در شبکه‌های اجتماعی چشم باز کرده‌اند. با بازی‌های اینترنتی بزرگ شده‌اند‌. شاید در کوچه بازی‌ کردن را حتی تصور هم نکرده باشند. جای آن «کلش اف کلنز» بازی کرده‌اند‌. کتاب‌هایشان ترجمه‌های غربی است. برخلاف دهه ۶۰ و ۷۰ با تلویزیون ایران و برنامه کودک تلویزیون بزرگ نشده‌اند. به احتمال زیاد هیچ‌گاه اخبار تلویزیون را هم ندیده‌اند. نسل گوشی‌های هوشمند و ایکس‌باکس ‌هستند و در بازی‌های رایانه‌ای کار تیمی و جمعی را یاد گرفته‌اند. به خاطر وجود اینترنت و آشنایی با فرهنگ‌ها و کشورهای جهان، ناخواسته یک شهروند جهانی هستند. اما درست وقتی که والدین گمان می‌کردند آن‌ها در گوشی‌های هوشمندشان مشغول بازی و سرگرمی‌اند، از طریق شبکه‌هایی چون اینستاگرام اخبار و حوادث را دنبال کردند و به تدریج آگاهی اجتماعی و سیاسی‌شان را افزایش دادند و حالا، حتی بدون تجربه و پیشینه سیاسی که دهه‌های قبلی آن‌ها کسب کرده‌ بودند، چشم باز کرده و خارج از جهان بیرونی که ما تعریف می‌کنیم، می‌خواهند مایه تحول شوند.

تاثیر از ویرانشهر بازی‌های کامپیوتری؟

حال که دهه هشتاد در میانه میدان قضاوت و تحلیل قرار گرفته، کسی از خود نمی‌پرسد تاکنون چقدر ظرفیت‌ها، علایق و خواست‌های دهه هشتادی‌ها محل توجه‌ بوده؟ چقدر در محاسبات و مناسبات مدیران، دغدغه‌ها و اهداف این نسل جوان دیده شده و مورد توجه قرار گرفته است؟ در همین بازه‌ زمانی تقریبا یک ماهه، بسیاری از چهره‌های سیاسی، کنش جمعی و قابل تفکر متولدین دهه هشتاد را، متاثر از بازی‌های ویدیویی قلمداد کرده‌اند. بماند که از همان ابتدای شروع فیلترینگ، این بازی‌ها هم در حصار فیلتر گرفتار شدند‌. نسلی که همزمان با کرونا، حتی دو سال از دوران تحصیلی‌شان را از طریق اینترنت درس خواندند و به تدریج به معاشرت کردن، فیلم دیدن، موسیقی گوش کردن، کتاب خواندن و بازی کردن در این فضای غیرحقیقی عادت کردند. مواردی که به سبب مارکت خالی داخلی طبعا از جای دیگر تامین شده است. حالا که بحث تاثیر‌پذیری منفی از ویرانشهر بازی‌های کامپیوتری داغ است، پای صحبت دو تن از متولدین این نسل نشستم. آن‌ها که تاثیر این بازی‌ها را در زندگی‌شان، ورای تفکرات ما معنا می‌کنند.

گیم ذهنم را به چالش کشید و زبان یادم داد!

از کنسول بازی‌هایی که به تلویزیون وصل می‌‌شدند تا کوچ گیم به کامپیوتر‌های قدیمی و بعد کوچ نوجوان‌ها به گیم‌نت، از «کانتر» و «ژنرال» تا «هیتمن»، «فیفا»، «کمبت» و «جی‌تی‌ای» راهی طولانی بر طرفداران بازی‌های ویدئویی و فضای ذهنی نسل‌ها در مواجهه با جهان گیم گذشته‌ است.

علیرضا متولد سال ۸۳ است. می‌خواهد یوتیوب گیمر شود. می‌گوید باید سابسکرایبرهای یوتیوبش را به ۱۰۰ هزار نفر برساند که یوتیوب او را کاربر مفید به حساب آورده و به ویدئوهایی که می‌سازد تبلیغ بدهد. در این سن برنامه‌ریزی کرده به دلار درآمد کسب کند. اما نظرش درباره بازی‌های ویدئویی جالب توجه است:

«تقریبا هشت سال از آشنایی من با بازی‌های ویدئویی می‌گذرد و در هیچ زمانی طی این سال‌ها، نه‌تنها از میزان شیفتگی‌ام کاسته نشد بلکه حتی بیشتر دلباختهٔ این دنیا شدم. دوست دارم در آینده حتی گیم طراحی کنم. به نظرم بازی‌ها آثار هنری‌ هستن که می‌توانند جهان‌بینی آدم را تحت‌تأثیر قرار بدهند ».

علیرضا طرفدار پر و پا قرص بازی معروف GTA است: «بهترین روایت و موسیقی متنی که در GTA تجربه کردم و جزو معدود بازی‌هایی که با روح و روان من بازی کرد و تغییرم داد. گفتن چنین عبارتی راجع به یک عنوان GTA کمی عجیب است، اما Grand Theft Auto IV از نُرم یک بازی معمول و یک محصول سرگرمی فراتر می‌رفت و به یک تجربهٔ سینمایی بی‌نظیر تبدیل می‌شد، به‌ویژه اگر آن را در زمان عرضه‌ش تجربه می‌کردید. با تمام جهش‌ها و نوآوری‌هاش. داستان به‌شدت جذاب و چندلایه بود. شخصیت اصلی قوی با پس‌زمینهٔ تاریک، صداپیشگی عالی، و همهٔ این‌ها در کنار موسیقی متن محشر مایکل هانتر، Grand Theft Auto IV را برنامه ریزی به روش میلیاردرها به یکی از قوی‌ترین گیم‌ها تبدیل کرد ».

علیرضا درباره تاثیر این بازی‌ها و فضایشان‌ روی زندگی‌اش می‌گوید: « تأثیر مثبتی که گیم‌ها روی زندگی شخصی من داشتند قابل‌ مقایسه با هیچ کتاب، فیلم، یا اثر هنری دیگری نیست. چراکه فکر می‌کنم مسیر زندگی‌ام را تغییر دادند و هوشم را به‌ چالش کشیدند. داستان‌پردازی و زبان انگلیسی را از همین بازی‌ها یاد گرفتم. در کنار چیزهای دیگر »‌.

شغل، دغدغه دهه هشتادی‌ها!

می‌گوید « گیمر بودن را به این معنی که فن فلان کنسول و کمپانی باشم و یا بازی‌های جدید و به‌روز و خفن را بازی کنم نمی‌دانم؛ برایم فرقی ندارد گرافیک بازی پیکسلی باشد یا در حد PS5؛ من دنبال ساخت داستانی هستم که در این بازی‌ها شکل می‌گیرد. داستانی نیمه‌جان که قرار است به عنوان یک گیمر آن را برای خودم پرورش دهم ».

نامش ارشیا و متولد سال ۸۰ است‌. به نظر می‌رسد کاسه صبرش از قضاوت لبریز است چون بلافاصله بعد سوالم درباره بازی‌های ویدئویی می‌گوید: «لابد شما هم فکر می‌کنید گیمر بودن، وقت تلف کردن است‌‌. سودی ندارد و جای آن آدم باید برود برنامه ریزی به روش میلیاردرها و یک کار تعریف شده انجام دهد. شما می‌دانی در همه جای دنیا از همین گیم پول در می‌آورند؟»

پول درآوردن! نقطه مشترک ارشیا، علیرضا و هم‌سن و سال‌های آن‌هاست که شاید بسیار در اطراف خود دیده‌ایم. دغدغه‌ای که شاید به نظر برسد این نسل زود به سراغ آن رفته باشند. فارغ از درست و غلط بودن زمان و چگونگی رسیدگی به این دغدغه مالی که به چالش پول درآوردن ختم می‌شود، جالب است که شیوه این پول درآوردن هم در حال پوست اندازی و تحول است. شیوه‌ای که تمرکز را از کار یدی به کار ذهنی می‌برد. به تاکتیک بیشترین درآمد با زحمتی کمتر از آنچه عرف، انتظار آن را دارد.

برخلاف تصور گیمرها منزوی نیستند!

ارشیا ادامه می‌دهد: « همین بازی‌های ویدئویی بی‌مصرف که پدر و مادر ما به چشم مکانی برای هدر دادن پول به آن نگاه می‌کنند، تاثیرات مثبت هم دارند. اصلا افرادی که به بازی‌های ویدئویی رو می‌آورند، عکس‌العمل‌های سریع‌تری نسبت به دیگران دارند. می‌توانند در مواقع حساس، تصمیم‌گیرنده‌های بهتری باشند! نکته‌ دیگر آن که از نظر روابط اجتماعی، بسیاری از افرادی که بازی‌های آنلاین را تجربه می‌کنند، روابط اجتماعی بهتری نسبت به افراد دیگر دارند؛ دقیقا برخلاف چیزی که پدر و مادرهای ما فکر می‌کنند. تاثیر مثبت دیگر گیم، افزایش توانایی در کار تیمی است. چه تمرینی بهتر از یک بازی ویدئویی که هم مفرح است، هم لذت‌بخش و هم باعث می‌شود تا کار تیمی یاد بگیریم؟ »

ارشیا نیز مانند علیرضا به زبان اشاره می‌کند. به رگ خواب بسیاری از والدین: «منصفانه بگویید. نسبت میزان یادگیری شما از کلاس‌های مدرسه به یادگیری شما از بازی‌های ویدئویی در حیطه زبان انگلیسی برابر است؟ مگر کلاس‌های مدرسه تا چه حد این توانایی را دارند که محاوره را به معمول‌ترین شکل ممکن به شما نشان دهند؟ نه تنها نوع تلفظ کلمات کاملا صحیح و عامیانه هستند، بلکه گیمر می‌تواند با انواع و اقسام لهجه‌ها نیز آشنا شود. قدرت شنیداری بازیکن در بازی‌های ویدئویی به مراتب بیشتر تحریک می‌شود تا زمانی که در مدرسه حضور دارد و معلم انگلیسی بخواهد فارسی درس را توضیح دهد ».

در گیم دنیایی را زندگی می‌کنیم که در واقعیت امکان‌پذیر نیست

جواب‌های کامل و مطمئن ارشیا باعث می‌شود درباره سوال‌های بعدی که می‌خواستم از او بپرسم بیشتر فکر کنم. یک جوان ۲۱ ساله که به قول خودش در گیم‌ها می‌تواند دنیایی را زندگی کند که به هیچ وجه در عالم واقعیت امکان پذیر نیست. می‌تواند با یک ماشین آخرین مدل با تمام سرعت در اتوبان رانندگی کنند. فقط کافی است یک نسخه از Need for Speed را خریداری کند‌. می‌توانند باعث تاسیس یک قبیله شود. می‌تواند رهبری یک جامعه را بر عهده داشته باشد اگر تنها یک نسخه از سری Age of Empires را خریداری کند. او می‌گوید که نه یک مبارز است، نه یک جادوگر، نه قاتل، نه راننده‌ حرفه‌ای، نه فوتبالیست، نه شهردار، نه یک سرباز بخت برگشته در جنگ جهانی. ولی در هر گیم حال و هوای تک تک این افراد را درک می‌کند.

حرف‌های ارشیا ذهن را درگیر می‌کند‌. درگیر نسلی که بی‌اعتماد و ناامید است. به سیستم آموزش بی‌اعتماد است پس برای خودش راهی دیگر برای آموزش زبان می‌یابد‌. به اشتغال‌سازی سیستم بی‌اعتماد است پس خودش برای خودش شغل می‌سازد. به تاریخی که برایش نقل کرده‌اند اما تصویری از آن نساخته‌اند بی‌اعتماد است پس با پرسه در بازی‌های ویدئویی خودش دوباره آن را مرور می‌کند. و نسبت به تحقق آرزوهایش ناامید است پس سعی می‌کند به صورت کاذب در یک فضای ساختگی آن را تجربه کند.


حال سوال اینجاست، اگر این نسلی که در خیابان می‌بینیم تحت تاثیر بازی‌های ویدئویی هستند، چه کسانی این خوراک را طبخ کرده و به خوردشان داده‌اند؟



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.