تعیین میزان ریسک پیش از شروع معامله


به‌عنوان‌مثال، اگر با ۱۰۰ میلیون تومان شروع کنید و ۲۰٪ ضرر دهید، ازاینجا به بعد، می‌بایست ۲۵٪ سود کنید تا به همان ۱۰۰ میلیون تومانتان، یعنی نقطه‌ی سربه‌سرتان برگردید.

پوزیشن سایز چیست؟ آموزش محاسبه حجم معامله در بازارهای مالی

آیا می دانید چرا محاسبه حجم معامله در هر ترید بسیار حیاتی است؟ آیا نحوه به کارگیری مدیریت ریسک صحیح را طوری که اگر ضرر کردید فقط قسمت بسیار کوچکی از حسابتان کسر شود را می دانید؟ آیا به این توانایی رسیده اید که در هر مارکتی و هر تایم فریمی که هستید، بدون اینکه کل حسابتان بر باد رود، ترید کنید؟ یا نسبت به اسرار معاملات با ریسک کم و سود زیاد، آگاه هستید؟

اگر پاسخ شما به سوالات بالا منفی است، به مکان بسیار درستی هدایت شده اید؛ این مقاله برای شما است. معامله گران بسیار زیادی وجود دارند که فقط به خاطر ندانستن یا رعایت نکردن نحوه صحیح سایز پوزیشن در تریدهایشان، کال مارجین شده و یا حجم بسیار زیادی از سرمایه شان را از دست داده اند. بلی، درست متوجه شدید اکثر معامله گران نوپای بازارهای مالی، طعم تلخ کال مارجین شدن را چشیده اند یا حداقل حجم بسیار زیادی از سرمایه شان را فقط به خاطر رعایت نکردن این دستورالعمل حیاتی، از دست داده اند.

ما در این مقاله قصد داریم از دو طریق نحوه محاسبه پوزیشن سایز را به شما آموزش دهیم: روش اول دستی و روش دوم از طریق ماشین حساب فارکس وبسایت دنیای ترید.

در حقیقت محاسبه حجم معامله، از نان شب واجب تر است و یکی از نکات ضروری و با اهمیت مدیریت ریسک است. بارها شده که معامله گران در بازارهای مالی از استراتژی های بسیار کارآمدی استفاده کرده اند ولی فقط به خاطر عدم محاسبه حجم معامله یا سایز پوزیشن، آسیب های بسیار جدی و جبران ناپذیری را متحمل شده اند.

در یک مقاله دیگر از سری مقالات بسیار ارزشمند وبسایت دنیای ترید، این دفعه در خدمت شما هستیم تا دانش و تجربه مان را درباره آموزش نحوه محاسبه پوزیشن سایز یا حجم معامله، با شما به اشتراک بگزاریم. اهمیت این مقاله به قدری بالا است که به شما قول می دهیم اگر در تمام تریدهایتان مدیریت ریسک و پوزیشن سایز را رعایت کنید، دیگر هرگز کل حسابتان را منهدم نمی کنید.

نکاتی که قرار است با هم در این مقاله یاد بگیریم، به شرح زیر است:

مدیریت ریسک چیست؟ اهمیت مدیریت ریسک در معامله، پوزیشن سایز یا حجم معامله چیست، قانون ریسک یک یا دو درصد چیست؟ نحوه محاسبه پوزیشن سایز در معاملات و نتیجه گیری.

مدیریت ریسک چیست؟

به طور کلی به فرآیند پیش بینی، تشخیص، ارزیابی و کنترل کردن ضررها و تهدیدات احتمالی نسبت به قسمتی یا کل سرمایه تان، مدیریت ریسک گفته می شود. فرقی نمی کند که این ریسک ها مربوط به ناآرامی های درون بازار هستند و یا مربوط به بحران های ژئوپلیتیکی، ناشی از تحلیل های نادرست تکنیکال هستند و یا مرتبط به فاندامنتال مارکت می باشند. در هر صورت، برخوردار بودن از یک مدیریت ریسک صحیح و به کار گرفتن ابزارهای مناسب آن در زمان درست، به شما کمک می کند تا تصویر کامل و شفافی از خطرهای احتمالی پیش رو داشته باشید.

فراموش نکنید که ما ریسکمان را مدیریت نمی کنیم که اصلا ضرر نکنیم، بلکه ما از مدیریت ریسک استفاده می کنیم تا ضررهای مان را کوچکتر کرده و بدانیم کدام ریسکها ارزش خطر کردن دارند. همین الان فرصت بسیار مناسبی است که شما هم یاد بگیرید چیزی به نام ضرر نکردن در بازرهای مالی وجود ندارد.

شما هیچ معامله گری را پیدا نخواهید کرد که به شما بگوید هرگز ضرر نکرده و یا ضرر نخواهد کرد! این قانون شماره یک تمام مارکت ها است و فقط شامل بازارهای مالی نمی شود. اگر قصد ماندن در بازارهای مالی و سود کردن مداوم را دارید، حتما ریسکتان را با ابزارهایی که در ادامه این مقاله به شما آموزش خواهیم داد، مدیریت کنید.

اهمیت مدیریت ریسک در معامله

همانطور که در قسمت های قبل برایتان توضیح دادیم، به طور خلاصه مدیریت ریسک یعنی توانایی روبرو شدن با یکسری ضرر بدون کال مارجین شدن. این بدین معنی است که مثلا اگر شما ده ترید انجام دادید و تمام آنها را ضرر کردید، حساب معاملاتی شما بسته نشود.

شاید برایتان این سوال مهم پیش بیاید، مگر امکان دارد فردی در ده معامله اش ضرر کند و کال مارجین نشود؟ لطفا تا انتهای این مقاله با ما همراه باشید تا فوت کوزه گری معاملات در بازرهای مالی را که کمتر کسی اهمیت آنها را برای شما توضیح داده، به شما بیاموزیم.

فراموش نکنید که حتی اگر شما یک استراتژی قوی بسیار عالی هم داشته باشید ولی مدیریت ریسک را رعایت نکنید، براحتی می توانید تمام سرمایه تان را از دست بدهید. اگر باور ندارید، به مثال زیر توجه کنید:

فرض کنید دو تریدر به نامهای آرش و بردیا داریم که هر دو اینها یک حساب معاملاتی 1000 دلاری دارند. آرش و بردیا یک استراتژی معاملاتی دارند که درصد موفقیتش 50% است. این بدین معنی است که از هر دو تریدی که آنها انجام می دهند، یکی را سود می کنند. نسبت ریسک به ریوارد آنها هم 1 به 2 می باشد. اجازه دهید همین جا ریسک به ریوارد را هم برای شما توضیح دهیم.

مفهوم ریسک به ریوارد

تصور کنید که شما در حال ورود به معامله ای هستید که حاضرید 100 دلار ضرر یا ریسک کنید. ولی چنانچه مارکت مطابق میل شما پیش برود و شما سود کنید، می توانید 200 دلار به جیب بزنید. مگر غیر از این است که این 200 دلار دو برابر مبلغی است که شما حاضر بودید ریسک کنید؛ یعنی 100 دلار. نتیجتا این همان چیزی است که ما به آن ریسک به ریوارد 1 به 2 می گوییم. خیلی ساده ریوارد یا پاداش شما دو برابر ریسک یا ضرر شما است.

حال فرض کنید که شما قصد ورود به معامله ای را دارید که حاضر هستید در آن 100 دلار ریسک یا ضرر کنید. ولی چنانچه مارکت انتظار شما را برآورده کند و شما به سود برسید، مبلغی که کسب خواهید کرد 1000 دلار خواهد بود. حال، ریسک به ریوارد شما در این معامله 1 به تعیین میزان ریسک پیش از شروع معامله 10 می باشد. به همین سادگی.

حال برمی گردیم به ادامه مثال بالا. آرش که یک تریدر طمع کار است، قصد دارد در هر معامله اش 250 دلار ریسک کند یعنی 25% کل حسابش ولی بردیا که تریدری محافظه کار است، می خواهد ریسکش در هر معامله فقط 20 دلار باشد یعنی فقط 2% درصد کل پولش. حال باید محاسبه کنیم و ببینیم که نتایج یا برآیند معاملات این دو شخص یا همان Lose/Win این دو نفر، چقدر خواهد بود؟ منظور این است که هر کدام اینها با احتساب ریسک به ریوارد 1 به 2، با چند ضرر کال مارجین شده و حسابشان به صورت خودکار بسته میشود؟

اگر از هشت معامله، برآیند معاملاتشان 4 باخت و 4 برد باشد: باخت، باخت، باخت، باخت – برد، برد، برد، برد

متاسفانه آرش فقط با 4 معامله ضررده، کال مارجین می شود. چرا که کل حساب او 1000 دلار است و با 4 تا 250 دلار که قصد ریسک کردن دارد اگر تریدش موفق نباشد، حسابش بسته می شود. این یعنی حتی بدون اینکه طعم شیرین موفقیت را بچشد، معاملاتش دچار شکست سنگینی شده و کل سرمایه اش را بر باد داده است.

آرش: 250-، 250-، 250-، 250- = کال مارجین شدن

حال بیایید برآیند معاملات بردیا را طبق الگوی بالا، بررسی کنیم.

بردیا: 20-، 20-، 20-، 20-، 40+، 40+، 40+، 40+ = 80 دلار سود

شاید تعجب کنید و بگویید 40 دلار سود از کجا آمد؟ این همان نسبت ریسک به ریوارد 1 به دو است. بردیا حاضر بود در هر معامله 20 دلار ضرر کند. حال اگر بر اساس نسبت ریسک به ریواردش که 1 به 2 است او 4 معامله 20 دلاری ضرر کند (80-) ولی 4 معامله 40 دلار سود کند، او هنوز 80 دلار سود کرده است.

این 80 دلار سود مساوی است با 8% از کل حساب معاملاتی بردیا چرا که حساب او 1000 دلار است. ولی آرش 100% حساب معاملاتی اش را ضرر کرده و کال مارجین شده است. به همین سادگی شما می توانید قدرت استفاده یا عدم استفاده از مدیریت ریسک صحیح را در مورد آرش و بردیا، ببینید. (فراموش نکنید که آرش یک استراتژی با درصد موفقیت 50% هم داشته است ولی متاسفانه از مدیریت ریسک درستی استفاده نکرده است).

شاید برای شما هم این سوال مهم پیش بیاید که خوب چطور می توانم ریسک های معاملاتی ام را مدیریت کنم؟ فراموش نکنید که ما قرار است در این مقاله این فاکتورهای مهم را به شما آموزش دهیم.

پوزیشن سایز یا حجم معامله چیست؟

خیلی ساده Position Sizing یا سایز معامله یعنی ترید کردن با تعداد واحدها یا سایزهای درستی که اگر ضرر کردید، فقط قسمت کوچکی از حسابتان کسر شود. به زبانی دیگر مقدار واحدهایی که در یک معامله ترید می کنید، سایز معاملاتی شما نام دارد.

توصیه اکثر حرفه ای های بازار این است که شما در هر معامله تان فقط 1 تا 2% از سرمایه تان را ریسک کنید. این بدین معنی است که اگر حساب معاملاتی شما 1000 دلار امریکا است، 1% آن می شود 10 دلار. نتیجتا برای اینکه شما کال مارجین شوید، باید 100 معامله تان ضررده باشد تا کل 1000 دلار شما از دست برود.

حال ممکن است سوال دیگری برای شما پیش بیاید و آن هم این است که چطور می توانم محاسبه کنم که در هر تریدی که انجام می دهم فقط 10 دلار ضرر کنم؟ این سوال خوب، ما را به قسمت های بعدی این مقاله هدایت می کند.

تصویر مربوط به قانون ریسک یک تا دو درصد

قانون ریسک یک یا دو درصد، یک استراتژی سرمایه گذاری است که به تریدرها می گوید شما در هر معامله یا تریدتان، نباید بیشتر از یک یا دو درصد از کل سرمایه تان را به خطر بیندازید. برای اعمال این قانون، شما باید ابتدا 2% از کل سرمایه آزادتان را محاسبه کنید. مثلا اگر مارجین آزاد شما 5000 دلار امریکا می باشد، دو درصد آن می شود 100 دلار. ضمنا در کنار قانون مهم 2%، تریدرهای حرفه ای تمام هزینه های احتمالی آینده مثل نرخ سواپ، کمسیون بروکرها و غیره را نیز، منظور می کنند.

نحوه محاسبه پوزیشن سایز در معاملات

فرمول اصلی یا فوت کوزه گیری که قبلا به شما قول داده بودیم، همین جا می باشد. ما در این قسمت از دو طریق نحوه محاسبه سایز معامله یا پوزیشن سایز را به شما آموزش می دهیم. اولین آن روش دستی است که شما خودتان بعد از مطالعه این قسمت، قادر خواهید بود سایز پوزیشنتان را محاسبه کنید.

روش دوم که بسیار ساده تر می باشد، محاسبه سایز پوزیشن از طریق ماشین حساب بسیار خوب و کارآمد وبسایت دنیای ترید است که پیشتر هم به شما گفته بودیم.

روش اول؛ روش دستی

در این روش ما به دنبال سه فاکتور هستیم: مقدار ریسک، حد ضرر و ارزش هر پیپ. این روش یک فرمول بسیار ساده دارد که به شرح زیر است:

سایز پوزیشن = مقدار ریسک تقسیم بر ( حد ضرر ضربدر ارزش هر پیپ)

برای اینکه بتوانید سایز پوزیشن یا حجم معامله تان را حساب کنید، ابتدا باید بدانید که چقدر حاضر هستید در هر معامله، ریسک کنید. پاسخ این سوال در موفقیت شما برای ادامه معاملاتتان بسیار حیاتی است. اگر شما هم خواهان ماندن در این بازار هستید، بهتر است توصیه بزرگان و حرفه ای های این مارکت را با گوش جان بشنوید، جدی بگیرید و همیشه از آن استفاده کنید.

تمام حرفه ای های بازار با هم و یک صدا می گویند: هرگز بیشتر از 1 الی 2% درصد از کل سرمایه تان را ریسک نکنید. اینکه بهتر است شما کدامیک را رعایت کنید، بستگی به تیپ شخصیتی و میزان طمع شما دارد.

بسیار خوب، حال که مقدار ریسک شما مشخص شد، نوبت به حد ضرر و ارزش و اندازه هر پیپ شما دارد. اجازه بدهید با مثالی این مسئله را برای شما شفاف تر کنیم.

فرض کنید شما حساب معاملاتی به مبلغ 10.000 دلار امریکا دارید. بر اساس فرمول بالا و توصیه حرفه ای های بازار، شما می خواهید فقط 1% کل سرمایه تان ریسک کنید. این بدین معنی است که شما حاضر هستید فقط 100 دلار در این معامله ریسک کنید. فرض کنید که حد ضرر شما هم در این معامله، 100 پیپ و ارزش هر پیپ معامله 10 دلار تعیین میزان ریسک پیش از شروع معامله است (فرض ما بر این است که شما با 1 لات وارد معامله شده اید). امیدوارم که فرمول بالا را فراموش نکرده باشید:

سایز پوزیشن = مقدار ریسک تقسیم بر ( حد ضرر ضربدر ارزش هر پیپ)

بر اساس این فرمول، سایز پوزیشن شما برابر است با: 100 دلار مقدار ریسک تقسیم بر 100 پیپ حد ضرر شما ضربدر 10 دلار ارزش هر پیپ، که مساوی است با 0.1 لات که برابر است با 1 مینی لات. از آنجا که ارزش هر پیپ شما بستگی به فاکتورهای زیادی مثل ارز مقابل یا همان ارز دوم که در جفت ارزها می نویسید، یا مثلا واحد پولی که با آن حساب معاملاتی تان را باز کرده اید و غیره دارد، ما به شما روش دوم که Position Sizing Calculator یا همان محاسبه سایز پوزیشن توسط ماشین حساب بسیار هوشمند وبسایت دنیای ترید است را، معرفی می کنیم.

روش دوم؛ ماشین حساب فارکس دنیای ترید

در واقع این ماشین حساب کار شما را بسیار ساده کرده است. طبق فرمول بالا، برای محاسبه سایز پوزیشن شما به جز مقدار ریسک، به دو چیز دیگر هم نیاز دارید؛ 1- ارزش هر پیپ 2- حجم معامله. ماشین حساب بسیار عالی وبسایت دنیای ترید، پاسخ هر دو ابهامات بالا را مرتفع کرده است. لطفا برای اطلاعات بیشتر، با ما همراه باشید.

ابتدا برای شروع به وبسایت دنیای ترید بروید و مثل تصویر زیر، روی آیکون ماشین حساب فارکس، کلیک کنید.

تصویر مربوط به ماشین حساب فارکس دنیای ترید

سپس، با تصویری مثل شکل زیر مواجه می شوید که می توانید تمام اطلاعات خواسته شده را وارد کرده و سپس دکمه محاسبه را فشار دهید تا خود این نرم افزار برای شما محاسبات را انجام دهد.

تصویر ماشین حساب دنیای ترید

همین طور که در تصویر بالا مشاهده می کنید، ابتدا در قسمت سمت راست ارزش هر پیپ تان را محاسبه کنید و سپس برای وارد کردن سایز پوزیشن یا حجم معامله، به قسمت سمت چپ شکل بالا، رجوع کنید.

اطلاعات تصویر سمت راست که کاملا واضح است. ابتدا جفت ارز خود را مشخص می کنید و سپس اگر حساب شما مثلا به دلار امریکا است، آن را در قسمت دوم از بالا وارد کنید. بعد مقدار لات را وارد کنید (مثلا استاندارد یا مینی استاندارد و . ) و در قسمت بعد، حجم لات مثلا با یک لات وارد معامله شده اید یا بیشتر. در انتها دکمه محاسبه را کلیک کنید.

بعد از اینکه ارزش هر لات را در این قسمت مشخص کردید، به ستون سمت چپ رفته و اطلاعات آن را نیز تکمیل کنید. ابتدا در قسمت بالا میزان سرمایه تان را وارد کنید مثلا 5000 دلار یا 1000 دلار. درصد ریسکی که حاضرید متقبل شوید را در این قسمت وارد کنید مثلا 1 یا 2 درصد.

در قسمت بعد استاپ لاس خود را بنویسید مثلا 100 پیپ یا 50 پیپ. حال در قسمت چهارم، ارزش پیپی که در قسمت قبل به دست آوردید را وارد کنید. به محض وارد کردن این آیکون، پوزیشن سایز یا حجمی که باید با آن وارد معامله شوید، خودش ظاهر می شود.

شاید برای برخی از شما که تازه وارد بازارهای مالی مخصوصا بازار فارکس شده اید، این سوال پیش بیاید که خوب پس از محاسبه حجم معامله یا سایز پوزیشن، این عدد را باید کجا وارد کنم؟ همینطور که قبلا هم برای شما توضیح دادیم، هدف نهایی ما در وبسیات آموزشی دنیای ترید، آموزش و پرورش تریدرهای حرفه ای برای ورود به بازارهای مالی است. در نتیجه، این قسمت را نیز با جان و دل برای شما توضیح خواهیم داد.

فرض ما بر این است که شما از پلتفرم مشهور متاتریدر استفاده می کنید. پس از اینکه شما دکمه سفارش یا همان Order را فشار دهید، با پنجره ای مثل تصویر پایین روبرو خواهید شد.

تصویر مربوط به نحوه سفارش گذاری در متاتریدر

همین طور که در تصویر بالا مشاهده می کنید، در قسمت Volume شما حجم یا پوزیشن سایز را که جلوتر محاسبه کرده اید را وارد می کنید، به همین سادگی.

نتیجه گیری

به پایان آمد این دفتر، حکایت همچنان باقی است. از اینکه تا پایان این مقاله با ما همراه بودید، بسیار سپاسگزاریم. در حقیقت کار شما مخصوصا اگر تازه وارد هستید، از همین جا شروع می شود. لطفا تمام آنچه در این مقاله مطالعه کردید را حتما در پلتفرم مجازی تمرین کنید تا خوب در مورد پوزیشن سایز، صاحب مهارت شوید.

ضمنا اگر این مقاله را مفید یافتید، حتما آن را برای دوستان و آشنایان تان بفرستید تا بدین وسیله، جلوی ضرر و زیان های احتمالی آنها را بگیرید.

طراحی سیستم معاملاتی مناسب

طراحی سیستم معاملاتی مناسب شاید یکی از بزرگترین دغدغه های سرمایه گذاران در بازار سرمایه به حساب آید و نکته جالب این است که بسیاری از سرمایه گذاران اصلا به این موضوع توجهی ندارند و شاید یکی از دلایل از دست دادن سرمایه در بورس صرفا به همین موضوع ختم شود.

یکی از الزامات معامله گری در بازار سرمایه اینه که شخص معامله گر دارای یک سیستم معاملاتی مناسب و مکتوب در بازار باشه و بر اساس اون سیستم معاملاتی، معاملاتش رو تنظیم کنه. عدم طراحی سیستم معاملاتی مناسب در بازار شبیه اینه که بدون اینکه شنا بلد باشید برید در یه جای عمیق شنا کنید. در این حالت احتمال از بین رفتن تقریبا 100% هست. در بازارهای مالی هم سرمایه گذار بدون طراحی یک سیستم معاملاتی مناسب قادر به حفظ سرمایش تو بازار نیست و هیجان بازار هم طوریه که ممکنه کل سرمایش رو به راحتی از دست بده. سیستم معاملاتی می‌تونه به کار سرمایه گذار نظم بده و جلوی هر عامل منفی اثرگذار در روحیه سرمایه گذار رو بگیره و به همین جهت معامله گر می‌تونه بدون استرس و هیجان تو بازار معامله کنه و در واقع با پیش آمدن هر وضعیتی بدونه که قدم بعدی چیه و باید چیکار کنه. پس طراحی سیستم معاملاتی به عنوان یک نیاز است و برای هر سرمایه گذاری لازم و ضروری می باشد.

طراحی سیستم معاملاتی

مراحل طراحی سیستم معاملاتی

مرحله اول: بازه زمانی خاص خود را انتخاب کنید.

اولین مرحله در طراحی سیستم معاملاتی انتخاب بازه زمانی برای معامله است. بازه زمانی به کار رفته در نرم افزارهای تحلیل تکنیکال بین 15دقیقه تا 1 ماه هست و هر معامله‌گری هم می‌تونه بستگی به تجربه‌ای که تو بازار داره و یا جنس معاملاتش (اینکه معامله گر ترجیح نمیده تعیین میزان ریسک پیش از شروع معامله کوتاه مدت، میان مدت و یا بلند مدت معامله کنه)، یکی از بازه‌های زمانی رو به دلخواه انتخاب کنه. به عنوان مثال تحلیلگری که رو نمودارهای هفتگی کار می‌کنه نمی‌تونه طول مدت سرمایه گذاریش رو یک ماهه در نظر بگیره و کوتاه مدت معامله کنه و به همین دلیل هم نیاز نیست که هر روز بره سایت های بورسی رو چک کنه و ببینه قیمت سهمش چنده و بازار در مورد اون سهم چی میگه. پس اولین قدم اینه که شخص بازه زمانی سرمایه گذاری رو تعیین کنه.

مرحله دوم: روند را تشخیص دهید و از آن تایید بگیرید.

مرحله دوم در طراحی سیستم معاملاتی مناسب تشخیص شروع روند است. به نظر من تشخیص شروع یک روند کار نسبتا سختیه و صرفا با ابزارهایی که برای تحلیل تکنیکال استفاده میشه نمیشه شروع روند رو حدس زد. البته تو بحث امواج الیوت و شمارش موج ها میشه انتهای موج 5 رو همراه با مشاهده واگرایی ها تشخیص داد ولی ممکنه خطاهایی هم داشته باشه و از طرفی زمان زیادی هم برای شروع روند صرف بشه. پس بهتره که با همون شرایط رایجی که در خصوص تشکیل روند در بازار وجود داره (در روند صعودی: سقف ها بالاتر و کف ها بالاتر و در روند نزولی: سقف ها پایین تر و کف ها پایین تر) شروع روند رو حدس بزنیم. بزارید یه نکته رو در خصوص روند بگم. در کل دیدگاه معامله گرا مبنی بر اینکه یه روند غالب در بازار وجود داره موجب ایجاد نظم در معاملات میشه و همین هم موجب معاملات موفق‌تری در بازار می شه و در نهایت هم از معاملات هیجانی و استرس زا هم دوریم. البته در تشخیص شروع روند ممکنه قیمت ها بالاتر بره ولی روند تایید میشه و آدم با خیال راحت تری می‌تونه سهم رو بخره چون تشخیص یک روند شروع کار هست و بعد از اون باید قدم های بعدی برداشته بشه.

مرحله سوم: نسبت ریسک و ریوارد خود را تعیین کنید:

مرحله سوم در طراحی سیستم معاملاتی مناسب تعیین R/R درمعاملات است در مبحث ریسک به ریوارد توضیح دادیم که سرمایه گذار با چه نسبتی از حد سود و ضرر قادره یه معامله موفق در بازار داشته باشه. در بحث طراحی سیستم های معاملاتی هم باید میزان ریسک معامله ای که قراره توش بریم رو تعیین کنیم. حالا این میزان ریسک می‌تونه درصدی از حجم پول سرمایه گذاری باشه (دیدگاه عامیانه در بین سرمایه گذاران در خصوص تعیین میزان ریسک) و یا بر مبنای تحلیل تکنیکال و تعیین نسبت R/R باشه. به عبارت دیگه سرمایه گذار باید بدونه که با رسیدن به حد ضرر، قراره چه تصمیمی برای سرمایه گذاری بگیره و این موضوع رو از قبل به صورت مکتوب داشته باشه.

تعیین نسبت ریسک و ریوارد

مرحله چهارم: مقدار سرمایه ای که قصد ورود به سهم را دارید تعیین کنید:

چهارمین مرحله در طراحی سیستم معاملاتی مناسب تعیین مقدار سرمایه لازم برای ورود به سهم است. در این مرحله لازمه تعیین کنیم که چه میزان سرمایه ای رو باید وارد سهم کنیم و از خودمون بپرسیم که قراره خرید رو یکباره انجام بدیم و یا برای اون هم برنامه ریزی داشته باشیم. یعنی خرید پله ای با معیار های موجود داشته باشیم و یا از روش های دیگه ای استفاده کنیم. یه نکته رو در این خصوص بهتون یادآور میشم که در خرید پله ای حتما پتانسیل های سهم رو هم مد نظر داشته باشید و بعد از اون میانگین قیمت خرید خودتون رو کاهش بدید. چون حس زیان گریزی موجب میشه که چون دوست ندارید زیان شناسایی کنید دست به خریدهای مجدد می‌زنید در صورتی که اون سهم اصلا سهم خوبی نیست و حساسیت بی مورد رو اون سهم دارید.

مرحله پنجم: نقاط ورود و خروجتان را مشخص کنید.

بعد از اینکه چهار مرحله اول رو با موفقیت پشت سر گذاشتید باید قادر به تشخیص محدوده مناسب برای ورود به سهم باشین. عموما افرادی که درگیر بازارند نقاط ورود به سهم رو با اندیکاتورها تعیین می‌کنند هر کسی هم به نوع خودش از یه ابزاری استفاده میکنه و به همین دلیل هم عموما فصل مشترکی بین همه سرمایه گذارا در تعیین نقطه ورود مناسب وجود نداره. به نظر من تعیین یه نقطه مناسب برای خرید سهم نباید صرفا با این روش صورت باشه و معامله گر در کنار این ابزارها باید روند حرکتی سهم و رفتار خریدارا و فروشنده ها رو هم در نظر گرفته و سپس تاییدی برای خرید سهم بگیره. اینجاست که میشه یک نقطه بهینه برای خرید سهم رو تشخیص داد. برای تعیین قیمت فروش هم می‌تونیم از مقاومت های استاتیک و داینامیک تو بازار استفاده کنیم. یعنی هر زمانی با یه مقاومت رو به رو هستیم ببینیم شرایط عرضه سهم توسط فروشندگان به چه صورت هست و سپس تصمیم درست رو بگیریم. عده ای هم هستند که در این شرایط خروج پله ای رو در نظر می‌گیرند تا بتونن حداکثر تعیین میزان ریسک پیش از شروع معامله سود رو ببرند و از طرفی ریسک خودشون رو هم کاهش بدن و عده ای هم از تریل کردن استفاده می‌کنند.

مرحله ششم: از سیستمتان استفاده کنید و با آزمون و خطا کارایی آن را افزایش دهید.

آخرین مرحله از طراحی یک سیستم معاملاتی تست سیستم می باشد. در این مرحله عملیات سیستم رو مکتوب کنین و طبق اصول و ضوابطی که تعیین کردید جلو برید و هیچ وقت سعی نکنید اصول رو زیر پا بگذارید. سیستم معاملاتی که طراحی کردین رو چند بار تست کنید و هر بار سعی کنید که اون رو بهینه کرده و کارایی رو بالا ببرین. برای تست سریع تر هم می‌تونید از دیتاهای چند ماه گذشته استفاده کنید و فکر کنید که به صورت واقعی دارید معامله انجام میدین. به همین ترتیب قادرید سیستمی که طراحی کردید رو جلوتر تست بگیرید و مشکلاتی که داره رو تشخیص بدین و سیستم معاملاتیتون رو تقویت کنید.

افزایش کارایی سیستم معاملاتی

ثبت معاملات ضامن داشتن یک سیستم معاملاتی خوب

خب تا به اینجای کار توضیح دادیم که چگونه باید یک سیستم معاملاتی خوب را طراحی کنیم و ملزومات داشتن یک سیستم معاملاتی خوب چیست اما نکته ای که باید در نظر داشت این است که آیا صرفا داشتن یک سیستم معاملاتی کافی است یا خیر. توصیه می شود که در کنار داشتن سیستم معاملاتی مناسب حتما کار ثبت معاملات را هم دنبال کنید. نوشتن برخی از پارامترها در هنگام سرمایه گذاری کمک می‌کند که معاملات خود را بهتر مدیریت کنید. در زیر برخی از مواردی که نیاز به ثبت است را با هم مرور میکنیم:

آشنایی با مدیریت ریسک در بازارهای سرمایه

مدیریت ریسک در بازارهای مالی عبارت است از چارچوب کاری که یک شرکت یا سرمایه‌گذارن برای مقابله با مخاطرات ممکن پیش رو برای خود تعریف می‌کنند.

ما در طول زندگی خود همواره در حال مدیریت مخاطرات هستیم. درواقع حتی وقتی کارهای ساده مثل رانندگی یا عبور از خیابان هم شامل مدیریت ریسک برای گرفتن بهترین تصمیم هستند. یا وقتی بیمه عمر یا سلامتی خریداری می‌کنیم، درواقع سعی داریم خطرهای ناشناخته آتی را به‌نوعی مدیریت کرده و از عواقب احتمالی آنها اجتناب کنیم.

اما کاربرد این روش در بازارهای مالی، بخصوص بازار پرنوسان رمزارزها چیست؟

مدیریت ریسک چیست؟

همان‌طور که گفتیم، به بیان ساده مدیریت خطر یا ریسک همان ارزیابی و واکنش به مخاطرات احتمالی است. ما خیلی وقت‌ها به‌صورت ناخودآگاه از این روش در زندگی روزمره خود استفاده می‌کنیم. اما وقتی پایه سرمایه‌گذاری در بازارهای مالی و مدیریت کسب و کار به میان می‌آید، ارزیابی آگاهانه مخاطرات احتمالی از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخودار خواهد بود. در این فضا مدیریت ریسک عبارت است از چارچوب کاری که یک شرکت یا سرمایه‌گذارن برای مقابله با مخاطرات ممکن برای خود تعریف می‌کنند.

یکی از اصلی‌ترین روش‌های کاهش خطر برای معامله‌گران و سرمایه‌گذاران، رفتن به سمت تنوع بیشتر در پورتفولیو (یا مجموعه) دارایی‌های تحت مدیریت است. به بیان دیگر، بهتر است تمام تخم‌مرغ‌های خود را در یک سبد قرار ندهید. حرفه‌ای‌ها با سرمایه‌گذاری در بازارهای متنوع و در کلاس‌های متنوع دارایی از جمله بازار فورکس، رمزارزها، سهام، صندوق‌های سرمایه‌گذاری و املاک سعی می‌کنند خود را دربرابر سقوط احتمالی هریک از این بازارها بیمه کنند.

البته مخاطرات مالی و اعتباری انواع مختفی دارند و فعالیت در بازار سرمایه ریسک‌های دیگری هم به شما تحمیل خواهد کرد. قصد ما در این مقاله، پرداختن به تمامی اشکال مخاطرات موجود در بازارهای مالی نیست. بلکه هدف ما ترسیم نمایی کلی از روند مدیریت ریسک در این بازارها است. همچنین به راهبردهای موفقی که می‌تواند به شما در این مسیر کمک کند هم اشاره خواهیم کرد.

چطور باید این کار را انجام دهم؟

به‌طور معمول، روند مدیریت ریسک در بازارهای مالی در پنج گام کلی انجام می‌شود. این مراحل به‌ترتیب تعیین اهداف، شناسایی مخاطرات احتمالی، ارزیابی ریسک، تعریف روش‌های مقابله و پایش عملکرد هستند. هرچند، بسته به شرایط و بازاری که در آن فعالیت می‌کنید، ممکن است این چارچوب نیازمند تغییرات اساسی باشد. اما به‌طور کلی، می توان گفت با این روند، در هر بازاری می‌تواند ایده مناسبی از شدت و جدیت مخاطرات موجود پیدا کنید. در ادامه، هر یک از این قدم‌ها را به‌طور خلاصه تشریح می‌کنیم:

قدم اول در مسیر مدیریت ریسک، تعیین اهداف اصلی شما از ورود به بازار سرمایه است. معمولا در این مرحله بیش از هر چیز باید به این چقدر به‌عنوان یک شرکت یا سرمایه‌گذار تاب‌آوری مخاطرات احتمالی و حد نهایی قابل قبول ضرر را درنظر بگیرید. به بیان دیگر، باید مشخص کنید برای رسیدن به اهداف خود تا چه حد حاضر به پذیرش ریسک هستید.

قدم بعدی، شناسایی و تبیین مخاطرات احتمالی در مسیر کسب و کار یا سرمایه‌گذاری شماست. در این مرحله هدف مشخص کردن تمام سناریوها و وقایع احتمالی است که می‌تواند عملکرد شما را تحت‌تاثیر قرار دهد. به‌علاوه کسب و کارها با تکمیل این مرحله می‌توانند فارغ از بحث مخاطرات مالی به اطلاعات مفید دیگری درباره عملکرد خود نیز دست پیدا کنند.

پس از شناسایی مخاطرات ممکن، نوبت به ارزیابی شدت و بسامد (یا شدت تکرار) آنها است. در ادامه باید این مخاطرات براساس اهمیت و تاثیر احتمالی که می‌تواند بر عملکرد اقتصادی شما داشته باشد، مرتب شوند. در نتیجه بهتر خواهید توانست روش‌های مقابله با آنها را پیدا کرده یا اقدام به تعریف راه حل خود کنید.

قدم چهارم در مسیر مدیریت موثر ریسک در بازار سرمایه، تعریف روش‌های مقابله با هریک از انواع مخاطرات پیش‌بینی شده براساس میزان اهمیت درنظر گرفته شده برای آنها است. در این مرحله باید مشخص کنید در صورت وقوع هریک از سناریوهای نامطلوب ممکن، دقیقا چه کارهایی می‌توانید و باید انجام دهید.

آخرین گام در یک راهبرد موثر مدیریت ریسک، پایش عملکرد کلی و میزان تاثیرگذاری تدابیر اندیشیده شده در مواقع لزوم است. در نتیجه مدیریت ریسک یک کار مقطعی نیست و نیازمند جمع‌آوری و تحلیل مداوم داده‌ها است.

چطور با این مخاطرات مقابله کنم؟

دلایل بسیاری برای عدم موفقیت یک استراتژی معامله یا سرمایه‌گذاری وجود دارد. برای مثال، ممکن است یک معامله‌گر به‌دلیل نوسان بازار و اختلاف قیمت شدید در قراردادهای آتی یا Futures خود متحمل خسارت شود. یا بخاطر واکنش احساسی در موقع نامناسب و از ترس ضرر بیشتر اقدام به فروش کند، درحالی که در آستانه سود قرار داشته است.

درواقع، واکنش‌های احساسی اصلی‌ترین دلیل عدول سرمایه‌گذاران و معامله‌گران از استراتژی معاملاتی است که برای خود تعریف کرده‌اند. این امر بخصوص در مواقعی که بازار کم‌رونق یا خرسی شده و در مواقع ریزش ناگهانی و شدید قیمت‌ها بیشتر دیده می‌شود. بیشتر فعالان بازارهای مالی بر این نکته اتفاق نظر دارند داشتن یک استراتژی مدیریت ریسک آماده قبل از شروع کار، در موفقیت شما در درازمدت نقش قابل‌ملاحظه‌ای خواهد داشت.

در یک استراتژی معاملاتی درست، باید به‌روشنی روش‌های مقابله با خطرات احتمالی تشریح شده باشد. در نتیجه، معامله‌گران در شرایط پرفشار قادر خواهند بود بدون نیاز به تصمیم‌گیری لحظه‌ای دست به اقدام مناسب بزنند. همان‌طور که گفتیم، روش‌های مختلفی برای مدیریت ریسک در بازارهای مالی وجود دارند. به‌همین دلیل هم بهتر است استراتژی‌های معاملاتی خود را به‌صورت پیوسته بازنگری کرده و با شرایط فعلی سازگار کنید.

انواع مخاطرات مالی

در ادامه انواع مخاطرات بازارهای مالی را به‌صورت خلاصه تشریح می‌کنیم، تا دید بهتری به مشکلات متنوعی که ممکن است سر راهتان سبز شوند داشته باشید:

  • ریسک بازار: ناشی از نوسان قیمت در بازار است. بهترین راه برای مقابله با این خطر، تعیین حد-ضرر (یا Stop-loss) در تمامی معاملات است، تا در صورت نوسانات شدید پیش از خسارت بیشتر به‌صورت خودکار سفارش شما بسته شود.
  • ریسک نقدینگی: خطر نقدینگی می‌تواند در بازارهای با حجم معاملاتی یا ارزش کلی کم ایجاد شود و مانع از فروش یا خرید دارایی موردنظر با قیمت‌های منطقی شود. در نتیجه بهتر است تا حد ممکن در بازارهایی که از ارزش کلی بیشتری برخودار بوده و در نتیجه سطح نقدینگی مطلوب‌تری دارند دست به معامله بزنید.
  • ریسک اعتباری: به خطر از دست دادن سرمایه در اثر تقلب طرف دیگر معامله گفته می‌شود. بخصوص این روزها، با انبوه پلتفرم‌های معاملاتی و سرمایه‌گذاری غیرمتمرکز در بازار رمزارزها، این مساله از اهمیت بیشتری برخوردار است. راه‌حل کاهش این خطر، معامله در پلتفرم‌های شناخته شده و ایمنی است که برای فعالیت در آنها نیازی به اعتماد به طرف مقابل نداشته باشید.
  • ریسک عملیاتی: به ضررهای ناشی از عملکرد نامناسب یک دارایی یا سهام و تاثیر آنها بر عملکرد پورتفولیوی سرمایه‌گذاری شخص یا سازمان اشاره دارد. روش مقابله با این مخاطرات هم گسترده‌تر کردن سبد سرمایه‌گذاری و اجتناب از تمرکز سرمایه‌ها در یک بازار بخصوص است. همچنین کمی تحقیق و بررسی برای پیدا کردن رمزارزها یا سهام شرکت‌هایی که به احتمال کمتری ممکن است دچار مشکلات عملیاتی شوند، می‌تواند به پیش‌گیری از این ضررها کمک شایان‌توجهی بکند.
  • ریسک سیستماتیک: به احتمال وقوع یک مساله بخصوص که می‌تواند بر عملکرد کلی یک بازار یا صنعت تاثیر بگذارد، گفته می‌شود. برای مثال، غیرقانونی شدن رمزارزها توسط دولت‌ها، یکی از ریسک‌های سیستماتیک موجود در بازار رمزارزها است. یکی از روش‌های مقابله با این نوع ریسک، تنوع بخشیدن به پورتفولیوی سرمایه‌گذاری است. هرچند بهتر است در این تنوع سراغ پروژه‌های رمزارزی با ساختار و اهداف مشخص یا سهام شرکت‌های فعال در صنایع دیگر بروید. هرچقدر ارتباط قیمتی یا Correlation سرمایه‌گذاری‌های جدید شما با قبلی‌ها کمتر باشد، در معرض خطر کمتری قرار دارید.

جمع‌بندی

معامله‌گران و سرمایه‌گذاران باید قبل از آنکه شروع معامله یا اقدام به سرمایه‌گذاری در یک سبد یا پورتفولیو از دارایی‌های متنوع، استراتژی مشخصی برای مقابله با ریسک‌های بازار داشته باشند. هرچند، باید بخاطر داشته باشید که اجتناب صد در صد از این مخاطرات غیرممکن است.

به‌طور کلی، مدیریت ریسک به نحوه مقابله ما با خطرهای احتمالی باز می‌گردد، هرچند تنها محدود به این مساله نیست. بلکه برای موفقیت در این زمینه باید بتوانید با تفکر استراتژیک ریسک‌های غیرقابل اجتناب را به‌ بهترین شکل ممکن مدیریت کنید. به بیان دیگر، مدیریت ریسک تنها مقابله با آن نیست، بلکه شامل شناسایی، ارزیابی و پایش آنها براساس استراتژی معاملاتی تعیین شده هم می‌شود. هدف از کل فرآیند مدیریت ریسک ارزیابی صحیح نسبت خطر به آورده و تعیین میزان ریسک پیش از شروع معامله اولویت‌بندی موقعیت‌های مناسب معاملاتی براساس این اطلاعات است.

سه قانون مدیریت ریسک در معاملات

کسب سود مستمر و درازمدت در بازارهای سرمایه خصوصاً برای معامله‌گران تازه‌کار امر دشواری است. بله می‌دانم؛ لابد با خودتان می‌گویید صِرف خرید سهام و نگه‌داشتن آن‌که کار سختی نیست و همه از پس آن برمی‌آیند؛ نیاز به پیشینه و مهارت خاصی هم ندارد؛ تنها کاری که باید بکنید این است که پشت سیستم بنشینید و پول‌هایی که معاملات به سویتان روانه می‌کنند را پارو کنید!

اما حقیقت ماجرا این نیست و انجام همین کارها در طولانی‌مدت ضعف‌های ما را چه به لحاظ روانی، ضعف در اجرا و یا نداشتن تجربه نشان خواهد داد.

در این مطلب قصد دارم تا به مقوله‌ی مدیریت ریسک در معامله‌گری خصوصاً در بازارهای دارای اهرم (همانند بازار آتی سکه) بپردازیم. در اینجا نمی‌خواهیم صرفاً چندراه و چاه به شما نشان دهیم و بخواهیم که به ما اطمینان کنید و بی‌چون‌وچرا آن‌ها را انجام دهید؛ بلکه با استفاده از اطلاعات و داده‌های به‌دست‌آمده از معاملات واقعیِ معامله‌گرانی که باهدف کسب سود از بازار، وارد آن شده‌اند، صحت و اتکاپذیری راهکارهایمان را به شما نشان خواهیم داد.

چرا مدیریت ریسک این اندازه مهم است؟

لُب کلام این است که شما نمی‌دانید در آینده چه چیزی پیش می‌آید. شغل شما به‌عنوان یک معامله‌گر، پیش‌بینی آینده بر اساس اطلاعات نصفه و نیمه ایست که در حال حاضر برایتان مهیاست. بخش اعظمی از آن اطلاعات هم بر مبنای آنچه قبلاً درگذشته رخ‌داده است قرار دارد و درنهایت هم قادر خواهید بود سناریوهایی را بر اساس رخدادهای اقتصادی آتی یا انتشار اطلاعات بچینید؛ اما اصل ماجرا این است که ما با استفاده از اطلاعات قدیمی سعی داریم آینده را پیش‌بینی کنیم.

اما سؤال اینجاست که آیا اتفاقات مشابه همیشه به یک‌شکل روی می‌دهند؟ البته که نه. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، همه‌چیز تغییر می‌کند و همین مسئله، تحلیل بازارها را به امری چالش‌برانگیز تبدیل می‌کند که برای بسیاری از فعالان بازار که اُفق بلندمدتی دارند، جذاب است؛ یادتان باشد که با تغییر مداوم شرایط بازارها، یک پیش‌بینی هیچ‌گاه کامل و بی‌عیب و نقص نخواهد بود و هر اتفاقی محتمل است.

درنتیجه، بااینکه نمی‌خواهیم اهمیت تحلیل شما در محاسبه‌ی بهترین احتمالات و شرایط را ناچیز جلوه دهیم، باید یادتان باشد که ممکن است تحلیل شما کاملاً نادرست از آب دربیاید چراکه هیچ روش تحلیلی در همه‌ی شرایط و اوقات جواب نخواهد داد. اینجاست که پای مدیریت ریسک به داستان باز می‌شود تا بتوانید در صورت شکست تحلیلتان ، با کاهش ضرر، سرمایه‌ی باقی‌مانده‌تان را نجات دهید.

این‌قدر بر روی درصد بُردتان تمرکز نکنید!

تعداد زیادی از معامله‌گران تازه‌وارد، عملکردشان را بر اساس تک‌تک معاملاتشان می‌سنجند؛ انگار هر معامله، جنگی است که حتماً باید در آن پیروز شوند! اما نکته‌ای که بدان توجه نمی‌کنند این است که اندازه‌ی سود و ضررها را نباید باهم مقایسه کرد؛ مثلاً، ممکن است یک معامله‌گر تنها در ۱۰٪ معاملاتش برنده شود اما همچنان، بااینکه در ۹۰٪ معاملاتش ضرر می‌کند، در سود بماند؛ شکست در ۹۰٪ اوقات باعث می‌شود این معامله‌گران، خصوصاً در اوایل کار، همیشه احساس بدی داشته باشند، چراکه ما انسان‌ها اصلاً آمادگی پذیرش شکست را نداریم؛ درواقع مغز ما با ضرر تناسب ندارد!

البته خیلی از همان تازه‌کارها اصلاً به این نقطه نمی‌رسند چون تعدد شکست‌ها باعث می‌شود از ادامه‌ی مسیر منصرف شوند و خودشان را از یادگیری این تجربه که درصد برد هدف نهایی معامله‌گری در بازارهای مالی نیست، محروم می‌کنند.

چرا چنین چیزی اتفاق می‌افتد؟

شاید گاهی وقت‌ها باید در یک نبرد ببازیم تا بتوانیم از جنگ سربلند بیرون بیایید. نه؟

بااینکه دلمان می‌خواهد همیشه در همه کارهایی که انجام می‌دهیم، برنده شویم، اما خوب… زندگی این‌طور پیش نمی‌رود. منابع و سرمایه ما محدود هستند و به همین دلیل، ما باید به‌صورت هوشمندانه‌ای آن‌ها را در فعالیت‌هایی که بیشترین منفعت را در دستیابی به اهداف نصیب ما می‌کنند، مصرف کنیم. در غیر این صورت، با ریسک اتلاف منابع محدودمان بر روی فعالیت‌های بی‌ثمر (و معاملات زیان ده) مواجه خواهیم بود.

به‌علاوه، در اکثر مواقع هم ما با موقعیت‌هایی روبرو هستیم که کمبود آن منابع محدود، ما را در انجام فعالیت‌های آتی‌مان هم محدود می‌کند؛ درست مانند از دست دادن بخش بزرگی از حسابتان بر روی یک معامله‌ی بد که باعث می‌شود مبلغ بسیار کمتری برای معاملات بعدی در حسابتان بماند؛ یا زمانی که روی یک سهم به دلیل بازگشایی و تعدیل منفی شدید، ضرر زیادی را تجربه می‌کنیم (خصوصاً که پرتفوی متنوعی هم نداشته باشیم)

ارتباط این مطلب با معامله‌گری، در موقعیت‌هایی است که شما نمی‌توانید از دست بدهید. شاید شما در میانه‌ی یک‌روند قرار دارید یا در مورد یک معامله، احساس بسیار خوبی دارید، هر چه که هست، باید بدانید که معامله‌گران با دنیایی از امید و البته برنامه‌ریزی و تأمل بسیار کمی وارد یک موقعیت می‌شوند. نتیجه آنکه وقتی آن موقعیت، طبق مرادشان پیش نمی‌رود، صبر می‌کنند (از آن معامله خارج نمی‌شوند) یا بدتر از آن، با این تفکر که بازار اشتباه کرده است و اوضاع به روال درستش بر خواهد گشت، اقدام به دو برابر کردن خرید یا فروششان می‌کنند. (همان روش مخوف مارتینگل که برخی اساتید! به عنوان جام مقدس تدریس می‌کنند…)

یک اشتباه، آخرین اشتباه

دلیل اینکه بسیاری از معامله‌گران قربانی این اشتباه می‌شوند این است که آن‌ها در موقعیت‌های زیان ده بیش‌ازحد باقی می‌مانند اما زودتر از موعد، از معاملات سوددهشان خروج می‌زنند. وقتی معامله‌ای خلاف پیش‌بینی تریدر ادامه پیدا می‌کند، یک درگیری ذهنی ایجاد می‌کند که باعث می‌شود تریدر حد ضررش را حذف کند یا به امید برگشت شرایط، آن را پایین‌تر می‌آورد و درنهایت در آن معامله باقی می‌ماند.

خطر اصلی این اشتباه فَجیع، از مرکب شدن ضرر نشاءت می‌گیرد. وقتی‌که بخشی از سرمایه‌تان را در معامله‌ای از دست می‌دهید، با توجه به اینکه مبلغ کمتری در اختیاردارید، مجبورید سود بیشتری به دست آورید تا آن ضرر را هم جبران کنید. و اگر با اصرار بر اینکه تصمیمتان درست بوده است، ضررهای بیشتر و بیشتری بپذیرید، با سرعت بسیار بیشتری منجر به غرق شدن خودتان خواهید شد.

به‌عنوان‌مثال، اگر با ۱۰۰ میلیون تومان شروع کنید و ۲۰٪ ضرر دهید، ازاینجا به بعد، می‌بایست ۲۵٪ سود کنید تا به همان ۱۰۰ میلیون تومانتان، یعنی نقطه‌ی سربه‌سرتان برگردید.

بنابراین، اگر صرفاً به این دلیل که نمی‌خواهید از یک معامله خارج شوید و اشتباه خود را بپذیرید، خودتان را مجبور به قبول ضررهای بیشتر و بیشتر می‌کنید، از چاله به چاه خواهید افتاد. در جدول پایین، خواهید دید که بعد از هر ضرر، برای برگشتن به نقطه‌ی سربه‌سر چقدر باید سود کنید.

ریسک فری (Risk Free) چیست و چگونه میتوان معاملات را ریسک فری کرد؟

ریسک فری (Risk Free) در معاملات به چه معناست؟ در گام اول باید بدانید که در هر معامله ای اولین چیزی را که باید مد نظر قرار دهید ریسک معاملاتی است. هر چه یک معامله گر زودتر اهمیت آن را درک کند، سریعتر شروع به کسب سود از بازار می کند. ترس از دست دادن سرمایه در نتیجه تحلیل تکنیکال و یا سیگنال نادرست، تغییرات در روند بازار توسط بازار سازها و یا برداشت اشتباه از تحلیل های بنیادی همیشه مطرح است.

در سال 2015 بانک مرکزی سوئیس اعلام کرد که نرخ فرانک در برابر یورو دیگر ثابت نخواهد بود. در نتیجه این بیانات نرخ فرانک در برابر دلار امریکا و یورو نزدیک به 30 درصد افزایش یافت. این در حالیست که بورس درست در نقطه مقابل آن 10 درصد کاهش یافت. این امر عواقب ناگواری را برای صادر کنندگان و معامله گران به همراه داشت. چرا که بسیاری از کارگزاران با مشکل نقدینگی مواجه شدند و عده زیادی از معامله گران که پوزیشن فروش بر روی جفت ارزهای مربوط به CHF گرفته بودند، متضرر شدند.

ریسک فری در بازار فارکس چیست؟

در یک تعریف کلی ریسک فری کردن به معنای جلوگیری از به خطر افتادن سرمایه معامله گر است. در بازار های مالی مادامی که معامله انجام شده سود خوبی را به همراه داشته باشد، معامله گر برای رهایی از ضرر احتمالی حد ضرر را بر روی حد سود قرار می دهد تا در صورت بازگشت قیمت، سود خود را سیو کند.

شما نباید بدون در نظر گرفتن شرایط معاملاتی تعیین شده توسط بروکر مانند: نقدینگی، لوریج فارکس، ریسک طرف مقابل و … پوزیشن معاملاتی باز کنید و انتظار سود قابل توجهی داشته باشید. در واقع شما باید از آنچه به دست آورده اید محافظت کنید. برای این منظور شما نیاز به استفاده از تکنیک معاملاتی برای اداره وجوه و کنترل ریسک دارید.

ریسک فری (Risk Free) چیست و چگونه میتوان معاملات را ریسک فری کرد؟

ریسک فری (Risk Free) چیست و چگونه میتوان معاملات را ریسک فری کرد؟

همیشه از حد ضرر (Stop loss) در معاملات خود استفاده کنید.

سفارش ها در واقع دستور العمل هایبی هستند که به کارگزار شما ار سال می شوند تا زمانی که قیمت به سطح مطلوب شما رسید، معامله را انجام دهند.

در این میان سفارش حد ضرر (Stop loss) کمک خواهد نمود تا در صورتی که بازار مخالف شما حرکت کند، بتوانید پوزیشن معاملاتی خود را با ضرر کمتری ببندید.در واقع انجام این دستور به شما کمک می کند تا آنرا در برابر پیش بینی خود مورد بررسی قرار دهید.

یکی از روش های فری ریسک نمودن معاملات با استفاده از دستور حد ضرر آن است که بخشی از سود حاصل از معامله را سیو کنیم. برای این منظور باید زمانی که قیمت به حد ضرر می رسد، معامله را ببندیم. بنابراین زمانی که به میزان حد ضرر معامله سود کردیم نصف سهم را فروخته و بدین ترتیب بخشی از سود را سیو کنیم. باقیمانده سهام را نگه داشته تا به حد سود مورد نظر برسد. حال اگر قیمت به حد سود نرسد و بر روی حد ضرر قرار گیرد، بدون سود و زیان از معامله خارج می شویم.

این دستور درست مانند فروش مرحله به مرحله است با این تفاوت که در این قسمت شما می توانید حد ضرر خود را در هر مرحله تغییر دهید. فرض کنید در قیمت 4683 وارد سهام S&P500 شده اید. حد ضرر خود را بر روی 4675 دلار انتخاب کرده اید و حد سود را نیز 4690 دلار در نظر گرفته اید. حال سهم به اندازه حد ضرر انتخاب شده و در 4679 به سود رسیده است. اکنون می توانید حد ضرر خود را تغییر داده و بر روی 4677 دلار قرار دهید. بدین ترتیب معامله شما ریسک فری می شود.

نتیجه گیری

آیا باید خطرات حاصل از معاملات فارکس به حداقل برسانیم؟ پاسخ منفی است. چرا که کسانی که تلاش می کنند ریسک ها را حذف یا به حداقل برسانند همیشه از ترس ضرر نکردن از ورود به هر گونه معامله ای خودداری می کنند. در نهایت این افراد ترجیح میدهند سرمایه خود را در بانک ها سرمایه گذاری کنند. ریسک ها باید با ارزیابی مناسب فرصت و ظرفیت در برابر ضررها بهینه شوند. خط مشی محدودیت و تعادل ریسک یک سیاست مدیریت ریسک است که باید قبل از شروع معامله در حساب، واقعی تنظیم شود. فقط شما می توانید یک سیستم مدیریت ریسک را خودتان ایجاد کنید زیرا هیچ توصیه ای وجود ندارد که برای همه خوب باشد و بتواند برای همه سرمایه گذاران صرف نظر از شرایط آنها در همه موارد عالی باشد.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.