اهرم مالی چیست؟ چگونه با اهرم بیشتر سود کنیم.
یکی از مهم ترین دغدغه ای که هر شخص با آن مواجه است، کسب درآمد و پیشرفت در مسائل مالی است که برای رسیدن به آن همواره به این می اندیشد که سرمایه خود را کجا قرار دهد و کدام روش سرمایه گذاری بهترین بازدهی را برایش ایجاد میکد؟ برای رسیدن به این هدف بازارها و ابزارهای بسیاری در حوزه مالی و سرمایه گذاری وجود دارد که اهرم مالی نیز یکی از این ابزارهاست. در واقع اهرم مالی یکی از ابزارهای کسب سود بیشتر از سرمایه گذاری است که به هر میزان که درجه این اهرم نیز بیشتر می شود بر میزان ریسک سرمایه گذاری نیز افزوده میشود. اما چگونه این اهرم منجر به کسب سود بیشتر برای اشخاص و شرکتها میشود و منظور از افزایش ریسک سرمایه گذاری چیست؟
اهرم مالی چیست؟
اهرم مالی یا Leverage نوعی ابزار مالی برای افزایش بازدهی در یک سرمایه گذاری است. در واقع استفاده از اهرم مالی یعنی استفاده از بدهی در یک سرمایه گذاری مشخص. یک شرکت یا سرمایه گذار میتواند به غیر از داراییها و سرمایهاش، بدون اینکه سرمایه گذار جدیدی اضافه شود، از طریق قرض گرفتن (ایجاد بدهی) سرمایه و فعالیتهای مالی خود را افزایش دهد.
اهرم مالی سالیان زیادی است که در بخشهای مختلف بازارهای مالی مورد استفاده قرار میگیرد. در بازار ملک و مسکن افراد برای خرید خانه، زمین و سایر موارد از وام یا قرض استفاده میکنند. هرچه میزان وام و قرض دریافتی بیشتر باشد، فرد میتواند سرمایه بیشتر را خریداری نماید در مقابل ریسک بیشتری را برای بازپرداخت وام و قرض متحمل خواهد شد. در سایر بازارهای مالی نیز افراد برای استفاده از فرصتهای سرمایه گذاری و کسب سود از وام و اعتبار استفاده میکنند. دریافت اعتبار برای خرید سهام و اوراق بهادار نیز نوعی دیگر از استفاده از اهرم مالی است.
شرکتها نیز برای اجرای طرحهای جدید و تأمین منابع مالی از تسهیلات و اعتبار استفاده میکنند و اهرم مالی خود را افزایش میدهند. به عنوان مثال یک شرکت میتواند 10 میلیارد تومان سرمایه داشته باشد که دارایی های خود شرکت محسوب میشود. این شرکت میتواند 30 میلیارد تومان دیگر نیز از بانک تسهیلات دریافت کند یا اوراق بدهی منتشر کند که در مجموع 40 میلیارد تومان برای سرمایه گذاری در عملیات های خود خواهد داشت. بنابراین هر مقدار سود کسب کند یا زیان متحمل شود از قِبَل 40 میلیارد تومانی خواهد بود که تحد مدیریت شرکت است.
اهرم مالی در شرکتهای بورسی
همانطور که اشاره شد شرکتها برای تأمین منابع مالی جدید میتوانند به جای افزایش تعداد سرمایه گذاران، از اهرم مالی استفاده کنند. یکی از مزیتهای استفاده از اهرم مالی نسبت به انتشار سهام جدید و دعوت سرمایه گذاران، در این است که سودهای افزایش یافته از محل سرمایهگذاریهای جدید، بین تعداد زیادی از سهامداران توزیع نمیشوند. البته باید در نظر بگیریم که اگر برنامههای توسعهای شرکت طبق پیشبینیها و سودی که مدنظر بوده محقق نشود، ممکن است بدهی بسیار زیادی از محل اهرم مالی برای شرکت ایجاد شود که شرکت را ناگزیر سازد تا از محل سود سهامداران این بدهیها را تسویه کند.
از آنجاییکه نرخ بازدهی و میزان ریسک نسبت مستقیم با هم دارند و هر چه بازدهی بالاتر رود بر میزان ریسک سرمایه گذاری نیز افزوده میشود، استفاده از اهرم مالی هم که سبب میشود افراد یا شرکتها بازدهیهای بالاتری کسب کنند، سبب بالا رفتن ریسک سرمایهگذاری آنها نیز میشود. هر چه استفاده از اهرم مالی بیشتر باشد ،افراد ریسک بیشتری را نیز باید بپذیرند. لذا زمانی که از اهرم برای سرمایه گذاری استفاده میشود و سرمایه گذاری مطابق با پیشبینیها پیش نرود، زیان احتمالی بسیار بزرگتر از زمانی میشود که از اهرم استفاده نشده است. اهرم سود و زیان بالقوه را بسیار بیشتر میکند.
بنابراین توجه به اهرم مالی شرکتها برای بررسی تحلیلی آنها بسیار مهم است؛ نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام میتواند میزان استفاده شرکت از بدهی را مشخص کند. استفاده از بدهی یا اهرم مالی بیشتر برای یک شرکت الزاما به معنی استفاده غیربهینه از منابع مالی شرکت نیست بلکه میزان بازدهی حقوق صاحبان سهام است و بازدهی دارایی های آن شرکت است که مشخص میکند یک شرکت در کسب سود برای سهامداران و به ازای هر ریال دارایی خود چگونه عمل میکند.
مهم ترین نکته در تحلیل شرکتهایی که از اهرم مالی در ترکیب مالی خود استفاده میکنند، مقایسه بازده حقوق صاحبان سهام با نرخ بدهی ای است که شرکت با آن تامین مالی شده است. اگر نرخ حقوق صاحبان سهام شرکت که از تقسیم سود خالص به حقوق صاحبان سهام بدست می آید بیشتر از نرخ بدهی شرکت باشد استفاده از بدهی بیشتر تا میزانی مشخص میتواند به سودآوری بیشتر شرکت کمک کند. به همان میزان نیز ریسک سرمایه گذاری شرکت نیز بالاتر می رود زیرا همانطور که گفته شد اگر در میزان برآورد سود کسب شده یا ROE برآوردی تغییری ایجاد شود که مطابق انتظارات بالا نباشد میتواند منجر به زیان دهی بیشتر از معمول شود.
به طور مثال همان شرکتی را تصور کنید که تنها 10 میلیارد تومان سرمایه دارد که از آورده سهامداران تامین شده است. فرض کنید بازدهی این شرکت در عملیات آن برای یک سال 30 درصد باشد بنابراین میتوان انتظار داشت در انتهای سال مالی سرمایه شرکت 13 میلیارد تومان خواهد بود.
حالت اول: این شرکت 30 میلیارد تومان تسهیلات 20 درصد از بانک الف دریافت میکند که میبایست در انتهای سال بازپرداخت کند. بنابراین در این حالت شرکت در ابتدای سال 40 میلیارد تومان دارد که بخشی از آن را همراه با نرخ بهره ای مشخص بازپرداخت میکند و مابقی سود شرکت خواهد بود. در مجموع شرکت با نرخ بازدهی 30 درصد گفته شده در انتهای سال 52 میلیارد تومان خواهد داشت (1.3*40) که باید 36 میلیارد تومان آن را برگرداند که 30 میلیارد تسهیلات با نرخ 20 درصد است(1.2*30) و مابقی را در صورت های مالی خود به عنوان سرمایه خود شرکت شناسایی کند که 16 میلیارد تومان خواهد بود که 3 میلیارد تومان بیشتر از میزانی است که شرکت بدون اهرم مالی بود.
حالت دوم: شرکت 30 میلیارد تومان تسهیلات با نرخ 35 درصد دریافت میکند. در این حالت در انتهای سال شرکت باید 40.5 (1.35*30) میلیارد تومان را به بانک به عنوان اصل و سود تسهیلات دریافتی بازپرداخت کند. با سرمایه گذاری صورت گرفته مجموعا به 52 میلیارد تومان دست یافته که در نهایت 11.5 میلیارد تومان برایش باقی می ماند که کمتر از حالتی است که شرکت هیچ اهرم مالی ای استفاده نکرده بود.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت هرگاه نرخ بازدهی حقوق صاحبان سهام یا همان ROE شرکتی بیشتر از میزان نرخ بهره پرداختی باشد میزان سودآوری شرکت نیز بیشتر خواهد بود و برعکس.
درجه اهرم مالی چیست؟
بسیاری از تحلیل گران از درجه اهرم مالی (degree of financial leverage) برای بررسیهای تحلیل شرکتها استفاده میکنند. DFL به حساسیت سود هر سهم (EPS) نسبت به نوسانات درآمد عملیاتی نیز گفته میشود. بدین معنی که هرچقدر اهرم مالی بالاتر باشد، نوسان سود سهم نیز بیشتر است.
فرمول محاسبه درجه اهرم مالی به صورت زیر است.
اهرم مالی در قراردادهای مشتقه
بازار مشتقه شامل بازارهای مختلفی از جمله قراردادهای اختیار معامله و آتی است. از اهرم مالی در بازارهای مشتقه نیز میتوان استفاده کرد.
به عنوان مثال در بازار آتی سرمایه گذاران از اهرم مالی برخوردارند. عموما در این بازار، قراردادهای هر دارایی در لوریج چگونه محاسبه میشود؟ شروع، اهرم 4 یا 5 دارند؛ اما با توجه به شرایط بازار و تغییر وجوه تضمین این میزان تغییر خواهد کرد.
برای مثال اگر کسی بخواهد از بازار قراردادهای آتی ۱ کیلو زعفران بخرد، با توجه به اینکه اندازه قرارداد آتی زعفران ۱۰۰ گرم است، باید ۱۰ قرارداد آتی بخرد. برای اخذ ۱۰ قرارداد آتی زعفران این فرد باید به میزان ۱۰ برابر وجه تضمین اولیه قراردادهای آتی، وجه نقد به حساب عملیاتی واریز کند. با فرض اینکه وجه تضمین اولیه قراردادهای آتی زعفران ۲۰۰ هزار تومان باشد؛ ،این فرد باید ۲ میلیون تومان پرداخت نماید.
وجه لازم = تعداد قرارداد * وجه تضمین اولیه
۲،۰۰۰،۰۰۰ = ۱۰ * ۲۰۰،۰۰۰
در مقابل اگر فرض کنیم که قیمت یک گواهی سپرده زعفران پوشال در بازار بورس که برابر با ۱ گرم زعفران است، برابر با ۱۰،۰۰۰ تومان باشد، این فرد برای خرید ۱ کیلو زعفران باید ۱،۰۰۰ واحد گواهی خریداری میکرد و به وجه نقدی معادل ۱۰ میلیون تومان نیاز داشت.
وجه لازم = قیمت گواهی سپرده * مقدار گواهی سپرده
۱۰،۰۰۰،۰۰۰= ۱۰،۰۰۰ * ۱،۰۰۰
در واقع این فرد به جای پرداخت 10 میلیون تومان برای خرید 1 کیلوگرم زعفران 2 میلیون تومان پرداخت میکند. در واقع میزان سرمایه گذاری این شخص 10 میلیون تومان است اما میزان سود و زیان سرمایه گذاری با توجه به مبلغ پرداختی شخص که 2 میلیون تومان است محاسبه میشود.
چگونه اهرم بازار آتی را محاسبه نماییم؟
برای محاسبه اهرم بازار آتی، کافی است ارزش قرارداد را تقسیمبر وجه تضمین اولیه قراردادها نماییم.
در مثال فوق میزان اهرم بازار آتی 5 است. یعنی به ازای هر 1 درصد بازدهی (سود یا لوریج چگونه محاسبه میشود؟ زیان) که شخص در حالت بدون اهرم سرمایه گذاری میکرد بدست می آورد، 5 برابر (5درصد) بازدهی در بازار های مشتقه بدست می آورد.
اهرم مالی برای انجام معاملات اعتباری
همواره بخشی از معاملات صورت گرفته در بازار سرمایه با استفاده از اهرم مالی یا همان اهرم بدهی انجام شده است. این بخش از معاملات توسط خریدارانی صورت میپذیرد که با تثبیت رونق بازار، به دنبال استفاده از فرصت رشد سریع قیمتها هستند. افرادی که همچنان معتقد به بازدهی بالای بازار سرمایه هستند و میخواهند با گرفتن منابع مالی از کارگزاریها (گرفتن اعتبار) کسب سود بیشتری کنند. با توجه به ناپایدار بودن این منابع و ریسک بالایی که این قسمت از بازار به خریداران تحمیل میکند، معاملات انجام شده با ضررهای بسیار زیادی پایان مییابند. بهعنوان مثال استفاده از اهرم مالی در نیمه نخست سال 99 باعث شد تا بسیاری از سهامداران حقیقی و حقوقی بیش از میزان سرمایه خود، سود کسب کنند و به تبع آن، شاخص کل بورس نیز بیش از حد معمول بالا رفت. در ادامه همان سال (نیمه دوم سال 99) وضعیتی مشابه اما در مسیر نزولی مشاهده شد. در این سال سهامدارانی که از این اهرمهای مالی در زمان نامناسب و نزول بازار استفاده کردند، زیانهای سنگینی را متحمل شدند؛ به عبارت دیگر در زمانهایی که بازار سرمایه با هیجان و رشد زیادی همراه است، همراهی یک اهرم مالی همانند خرید اعتباری بر میزان هیجانات افزوده و نگرانی بابت اضافه جهش (overshoot) در بازار به وجود میآید.
لذا این تجارب تلخ باعث شکلگیری تصور اشتباه درباره مناسب نبودن بازار سرمایه برای سرمایه گذاری میشود. در این راستا سازمان بورس بهعنوان نهاد ناظر در سالهای اخیر تلاش فوقالعادهای در جهت قانونمند کردن اعطای اعتبارات در شبکه کارگزاریها به ویژه رعایت نسبتهای کفایت سرمایه و اخذ وثایق کافی از مشتریان کرده است اما هنوز هم ضرورت مدیریت حجم منابع اعتباری در کل شبکه کارگزاری احساس میشود.
نتیجهگیری
همانطور که توضیح دادیم اهرم لوریج چگونه محاسبه میشود؟ مالی ابزاری برای استفاده بیشتر از فرصتهای سرمایه گذاری در بازار سرمایه و کسب سودهای بالاتر است. با توجه به اینکه اهرم مالی موقعیتهای سودآوری را افزایش میدهد در عین حال ریسک سرمایه گذاری را نیز افزایش میدهد؛ بنابراین همواره باید در نظر داشته باشیم استفاده از اهرم مالی همانطور که میتواند لوریج چگونه محاسبه میشود؟ منجر به کسب سود بیشتری شود میتواند احتمال ضرر را هم بیشتر کند. بدینصورت که در زمانی که از اهرم در سرمایه گذاریهایمان استفاده کنیم و برآورد ما برای کسب سود با واقعیت منطبق نشود، زیان احتمالی ما بسیار بیشتر از حالتی میشود که از اهرم استفاده نکرده بودیم.
مارجین فارکس چیست؟
احتمالاً پیش از این در معاملات فارکس اصطلاح «مارجین» را شنیده باشید یا حتی شاید مفهومی کاملاً جدید برای شما باشد. در هر صورت، موضوع بسیار مهمی است که برای تبدیل شدن به یک تریدر موفق فارکس، باید به آن تسلط داشته باشید. در این مقاله به سوالات «مارجین فارکس چیست؟»، چطور محاسبه میشود و چه ارتباطی با لوریج دارد، پاسخ میدهیم.
مارجین در معاملات فارکس چیست؟
مارجین وثیقه (یا تضمینی) است که یک تریدر باید نزد بروکر خود سپردهگذاری کند تا بخشی از ریسکی را پوشش دهد که تریدر برای بروکر ایجاد میکند. معمولاً کسری از پوزیشن معاملاتی است و به صورت درصد بیان میشود. شما لوریج چگونه محاسبه میشود؟ میتوانید مارجین خود را به عنوان سپرده در تمام معاملات باز خود در نظر بگیرید.
مارجین مورد نیاز بروکر فارکس شما، حدأکثر اهرمی را که میتوانید در حساب معاملاتی خود استفاده کنید تعیین میکند. بنابراین، تجارت با لوریج (اهرم) نیز گاهی اوقات به عنوان «ترید با مارجین» شناخته میشود. ترید با مارجین میتواند پیامدهای متفاوتی داشته باشد. مثلاً میتواند بر نتیجه تریدها تأثیر مثبت یا منفی بگذارد، به طوری که سود و ضرر احتمالی به طور قابل توجهی افزایش یابد.
نحوه محاسبه مارجین فارکس
فرض کنید بروکری اهرم 1:20 را برای معاملات فارکس ارائه میدهد. به این معنا است که برای هر 20 واحد ارز در یک ترید باز، 1 واحد ارز به عنوان مارجین در نظر گرفته میشود. به بیان دیگر اگر اندازه پوزیشن فارکس 20 دلار بود، مارجین آن 1 دلار خواهد بود. در این مثال، مارجین برابر با 1/20 یا 5٪ است.
حال به صورت برعکس، اگر بدانیم که یک بروکر به مارجین 10 درصدی نیاز دارد، میتوانیم محاسبه کنیم که برای هر 10 دلاری که ترید میکنیم، باید 1 دلار مارجین داشته باشیم. در این مثال، میتوانیم لوریج ترید خود را 1:10 قرار دهیم.
مارجین آزاد (Free Margin) در فارکس چیست؟
تا اینجای کار فهمیدیم مارجین فارکس چیست و چه ارتباطی با لوریج دارد. حال باید مارجین آزاد را تعریف کنیم. مارجین آزاد فارکس مقدار پولی است که در یک حساب معاملاتی برای باز کردن پوزیشنهای جدید در اختیار دارید. برای محاسبه آن میتوانید مارجین استفاده شده (مارجین پوزیشنهای در حال حاضر باز اکانت) را از ایکوئیتی (equity) کم کنید.
حال شاید برایتان سوال بشود که «ایکوئیتی چیست؟». وقتی که هیچ ترید بازی ندارید درواقع ایکوئیتی با بالانس یک مقدار هستند. زمانی که معامله در حال انجامی دارید، تغییرات آن بر ایکوئیتی اثر میگذارد. به محض بسته شدن ترید، بالانس هم تغییر میکند و دوباره مقدار بالانس و ایکوئیتی با هم برابر میشود.
مارجین آزاد فارکس در واقع شامل هر گونه سود یا زیان تحققنیافته از پوزیشنهای باز است. یعنی اگر یک پوزیشن باز دارید که در حال سود دادن است، میتوانید از این سود به عنوان مارجین اضافی برای باز کردن پوزیشن جدید در حساب معاملاتی خود استفاده کنید.
برای درک بهتر مفهوم مارجین آزاد به این مثال توجه کنید. فرض کنید یک اکانت معاملاتی با بالانس 1000 دلار و مارجین 5% دارید. قصد داریم موقعیتی را باز کنیم که هزینه آن 8000 دلار است. در نقطه شروع ترید، موارد زیر صادق است:
بالانس حساب = 1000 دلار
مارجین = 400 دلار (5٪ از 8000 دلار)
مارجین آزاد = 600 دلار (ایکوئیتی – مارجین در حال استفاده)
ایکوئیتی = 1000 دلار
اگر ارزش این پوزیشن افزایش یابد و سود تحقق نیافته 50 دلاری بدهد، موارد بالا به این صورت خواهد بود:
بالانس حساب = 1000 دلار
مارجین = 400 دلار
مارجین آزاد = 650 دلار
ایکوئیتی = 1050 دلار
همانطور که میبینید مارجین استفاده شده و بالانس لوریج چگونه محاسبه میشود؟ حساب تغییری نمیکنند. مارجین آزاد فارکس و ایکوئیتی هر دو زیاد میشوند تا میزان سود محققنشده پوزیشن باز را منعکس کنند. توجه به این نکته ضروری است که اگر ارزش موقعیت ما به جای افزایش، 50 دلار کاهش داشت، مارجین آزاد و ایکوئیتی هر دو به یک میزان کاهش داشتند.
سطح مارجین در فارکس چیست؟
سطح مارجین فارکس مفهوم مهمی است که نسبت ایکوئیتی به مارجین استفادهشده را به صورت درصد نشان میدهد. چگونه سطح مارجین محاسبه میشود؟ ایکوئیتی تقسیم بر مارجین استفاده شده (Used Margin) ضربدر 100.
فرمول: سطح مارجین فارکس = (ایکوئیتی / مارجین استفاده شده) * 100
سطح مارجین 0٪ به این معنی است که حساب در حال حاضر هیچ موقعیت بازی ندارد. سطح مارجین فارکس 100% به این معنی است که ایکوئیتی حساب با مارجین استفادهشده برابر است. به عبارت دیگر تا زمانی که موجودی حساب خود را بیشتر نکنید یا سودهای تحقق نیافته شما زیاد نشود، بروکر اجازه ترید بیشتر در حساب شما را نخواهد داد.
مارجین کال در فارکس (margin call)
شاید یکی از بزرگترین کابوسهای یک تریدر، مارجین کال در فارکس باشد. مارجین کال فارکس اعلانی است از طرف بروکر شما مبنی بر اینکه سطح مارجین شما کمتر از آستانه مشخصشده است که به عنوان سطح مارجین کال نیز شناخته میشود.
میزان مارجین کال از بروکری به بروکر دیگر متفاوت حساب میشود. در واقع به عنوان هشداری عمل میکند که اعلام کند بازار در خلاف جهت ترید شما در حال حرکت است. بروکرها این کار را به این خاطر انجام میدهند که تریدر از زیان غیرقابل جبران خود جلوگیری کند و تا حدی ضرر کند که حسابش اجازه میدهد.
چگونه میشود از غافلگیری ناخوشایند مارجین کال جلوگیری کرد؟ با نظارت منظم بر بالانس حساب خود و با استفاده از دستورات استاپ لاس در هر پوزیشنی که ایجاد میکنید. اقدام مهم دیگری که باید انجام دهید اجرای یک برنامه مدیریت ریسک معاملاتی است. با مدیریت موثر ریسکهای احتمالی، آگاهی بیشتری از آنها خواهید داشت و در موقعیت بهتری قرار خواهید گرفت. لازم نیست به طور کلی از آنها اجتناب کنید، فقط بهتر است پیشبینی کنید.
اهرم یا Leverage در فارکس چیست؟
بسیاری از افراد به دلیل میزان اهرمی که کارگزاران ارائه می دهند، جذب معاملات فارکس می شوند. اهرم به معامله گران اجازه می دهد تا در بازارهای مالی بیشتر از آنچه که باید برای آن پرداخت کنند، پوزیشن بگیرند. معامله گران در همه سطوح باید درک کاملی از اهرم فارکس و نحوه استفاده مسئولانه از آن داشته باشند. در این مقاله اهرم فارکس و تفاوت آن با اهرم در سهام و اهمیت مدیریت ریسک توضیح داده میشود.
اهرم در معاملات فارکس چیست؟
اهرم در فارکس یک ابزار مالی مفید است که به معامله گران اجازه می دهد تا فراتر از سرمایه گذاری اولیه (سپرده) سطح بازار خود را افزایش دهند. این به این معنی است که یک معامله گر می تواند در یک سناریوی اهرم ده به یک، موقعیتی را با ارز 10000 دلاری وارد کند و تنها به 1000 دلار نیاز دارد. با این حال، دانستن این نکته ضروری است که سود و زیان با استفاده از اهرم افزایش می یابد. در سناریوهای نامطلوب بازار، معاملهگری که از اهرم استفاده میکند حتی ممکن است پول بیشتری نسبت لوریج چگونه محاسبه میشود؟ به سپردهاش از دست بدهد.
اهرم ده به یک به این معنی است که معاملهگران میتوانند در معرض ارزش یا اندازه معامله قرار بگیرند، ده برابر بیشتر از سپرده/حاشیه مورد نیاز برای تأمین مالی تجارت. این را می توان به روشی مشابه با سپرده گذاری 10٪ در خانه در نظر گرفت. شما به کل خانه دسترسی پیدا می کنید در حالی که فقط 10٪ از ارزش کامل را تامین می کنید.
اهرم معمولاً به صورت یک نسبت بیان می شود:
ده به یک 10:1
سی به یک 30:1
پنجاه به یک 50:1
مقدار اهرم فارکس در دسترس معامله گران معمولاً از طریق کارگزار شما در دسترس است و مقدار اهرم با توجه به استانداردهای نظارتی که در مناطق مختلف حاکم است متفاوت است.
اهرم در فارکس در مقابل اهرم در سهام
اهرم فارکس با مقدار اهرمی که هنگام معامله سهام ارائه می شود متفاوت است. این به دلیل این واقعیت است که جفتهای اصلی فارکس نقدشونده هستند و معمولاً نوسانات کمتری را حتی نسبت به سهامهای پرمعامله نشان میدهند. در نتیجه، پوشش ریسک و ورود و خروج از معاملات در بازار 5.1 تریلیون دلاری فارکس در روز قابل مدیریت است.
اهرم فارکس چگونه محاسبه می شود؟
معامله گران برای محاسبه اهرم به موارد زیر نیاز دارند:
- ارزش تصوری معامله (اندازه معامله)
- درصد مارجین
کارگزاران اغلب برای محاسبه حداقل ارزش سهام مورد نیاز برای تامین مالی معامله، درصد حاشیه (مارجین) را به معامله گران ارائه می دهند. مارجین و سپرده را می توان به جای هم استفاده کرد. هنگامی که درصد حاشیه را به دست آوردید، به سادگی آن را در اندازه معامله ضرب کنید تا مقدار سهام مورد نیاز برای انجام معامله را بیابید.
سهام = درصد مارجین x اندازه معامله
برای محاسبه اهرم، به سادگی اندازه معامله را بر ارزش ویژه مورد نیاز تقسیم کنید.
اهرم = اندازه معامله/ حقوق صاحبان سهام
مثال اهرم فارکس
در زیر یک مثال معمولی از نحوه محاسبه اهرم با استفاده از فرمول های بالا آورده شده است:
اندازه معامله: 10 000 واحد ارز (یک قرارداد کوچک در USD/JPY با اندازه معامله برابر با 10 000 دلار)
درصد حاشیه: 10%
سهام = درصد حاشیه x اندازه معامله
0.1 x 10 000 دلار
اهرم = اندازه تجارت / حقوق صاحبان سهام
10000 دلار / 1000 دلار
این مثال اصول اولیه نحوه استفاده از اهرم فارکس را هنگام ورود به معامله برجسته می کند. با این حال، باید توجه داشت که معامله گران نباید به سادگی حداقل مقدار مورد نیاز برای ورود به معامله را محاسبه کنند و سپس حساب را با همان مبلغ دقیق تامین کنند. معاملهگران باید مراقب فراخوانهای مارجین باشند، اگر موقعیت در جهت مخالف حرکت میکند و ارزش ویژه حساب را به زیر سطح قابل قبولی که توسط کارگزار تعیین میشود، میرساند.
نحوه مدیریت ریسک اهرم فارکس
لوریج را می توان به عنوان یک شمشیر دو لبه توصیف کرد که نتایج مثبت و منفی را برای معامله گران فارکس فراهم می کند. به همین دلیل است که تعیین اهرم موثر مناسب و ترکیب مدیریت ریسک صحیح ضروری است.
معامله گران برتر هنگام معامله در فارکس از استاپ ها برای محدود کردن ریسک خود استفاده می کنند. توصیه میکنم در هر معاملهای منفرد، بیش از 1% از موجودی حساب را به خطر نیندازید و در هر لحظه از زمان، بیش از 5% از ارزش ویژه حساب را برای تمام معاملات باز ریسک نکنید.
علاوه بر این، معاملهگران موفق از نسبت ریسک به پاداش مثبت در تلاش برای دستیابی به معاملات با احتمال بالاتر در طول زمان استفاده میکنند.
اجتناب از اشتباهات با اهرم بسیار مهم است. برای درک چگونگی جلوگیری از سایر مشکلاتی که معامله گران ممکن است با آن مواجه شوند، راهنمای درس های تجارت برتر ما را بررسی کنید.
موجودی شناور چیست؟
در این مقاله میخواهیم بدانیم موجودی شناور و کال مارجین در فارکس به چه معنا است. موجودی یا Equity در واقع میزان موجودی کنونی داخل حساب شما است. اگر بخواهید موجودی حسابتان را محاسبه کنید باید سود و زیان حاصل از معاملاتتان را هم حساب کنید. فرمول محاسبه موجودی حساب به صورت زیر است:
موجودی = بالانس + لوریج + (سود شناور – زیان شناور)
تفاوت بالانس و موجودی شناور چیست؟
بالانس یا Balance پول نقدی است که در حساب خود دارید. اما تفاوت آن با موجودی این است که سرمایه داخل معاملات باز شما شامل آن نمیشود. بنابراین برای محاسبه آن فقط لازم است که موجودی حسابتان و سرمایهای که از معاملات بسته شده خود در اختیار دارید را حساب کنید. به بالانس، موجودی حساب و پول نقد هم گفته میشود. البته اگر معامله باز نداشته باشید مقدار بالانس و موجودی شما برابر خواهند بود.
کال مارجین یعنی چه؟
هنگامی که بخواهید با بروکر معاملهای انجام دهید باید مقدار پولی را بهعنوان وثیقه به او بدهید تا آن را برای یک معامله یا پوزیشن نگهداری کند. مقدار وثیقه متغیر است و اگر بروکرتان لوریج کمی به شما بدهد مارجین بیشتری در معامله درگیر میشود. این اتفاق باعث میشود بیشتر کال مارجین شوید. کال مارجین در فارکس اعلانی است که به شما هشدار میدهد که برای آزاد کردن مارجین باید پول بیشتری را در حساب معاملاتی خود وارد کنید. به عبارت دیگر، کال مارجین به معاملهگر هشدار میدهد که سطح Stop Out نزدیک است.
مفهوم لات در فارکس چیست و سود آن چگونه محاسبه می شود؟
از سری مقالات مشابه این مطلب
معاملهگران تمام تلاش خود را میکنند تا از کال مارجین شدن در فارکس جلوگیری کنند. اینکه بتوانید موجودی شناور خود و اینکه آیا کال مارجین میشوید یا خیر را بهطور دقیق محاسبه کنید میتواند بر موفق بودن معامله تاثیر بگذارد. کال مارجین در فارکس زمانی اتفاق میافتد که معاملهگر به بودجه بیشتری برای معامله احتیاج داشته باشد اما موجودی بالانس او زیر سطح قابل قبول باشد. در اینصورت باید از حاشیه امن بیرون آمده و روی موجودی داخل حسابش ریسک کند.
چرا باید از کال مارجین شدن و از دست دادن موجودی شناور حسابمان جلوگیری کنیم؟
برای دانستن این موضوع باید اول بدانید که لوریج چیست. لوریج در واقع وجوه قرض گرفته شده برای افزایش موقعیت معاملاتی فرد بوده و فراتر از آنچه که تنها از موجودی نقدی در دسترس است خواهد بود. لوریج معمولا و به درستی بهعنوان یک شمشیر دو لبه شناخته میشود. منظور از این جمله این است که هرچه معاملهگر از لوریج بزرگتری نسبت به مبلغ سپرده شده استفاده کند حاشیه سود کمتری برای یک معاملهگر برای جذب هرگونه ضرر خواهد داشت.
این شمشیر تنها در صورتی عمیقتر میشود که لوریج در یک معامله، بیش از حد علیه معاملهگر پیش رود. در این صورت ضرر پیش آمده میتواند به سرعت حساب معاملهگر را خالی کند. هنگامی که درصد مارجین قابل استفاده به صفر برسد معاملهگر یک کال مارجین دریافت میکند.
این هشدار حفاظتی تا حد ممکن میتواند تلفات احتمالی را کاهش دهد. برای اینکه اثر لوریج بر حساب معاملهگر را دقیقتر متوجه شوید مثال زیر را در نظر بگیرید. در این مثال، لوریج تنها تفاوت این معاملات است:
منظور از پیپ (Pip) در بازارهای بین المللی چیست؟
یکی از ابتداییترین مفاهیم پایه در بازارهای مالی خصوصاً بازار فارکس اصطلاح پیپ (Pip) است. پیپ یکی از واژگانی است که اغلب افرادی که با بازارهای مالی سرو کار دارند با آن آشنا هستند یا حداقل برای یکبار آن را شنیدهاند. یکی از بازارهایی که این اصطلاح در آن کاربرد دارد، بازار رمزها ارزها است. ممکن است شنیده باشید فردی در معامله اخیر خود ۵ pip سود کرده است. اما اصطلاح Pip چیست و چگونه محاسبه میشود؟
در این مقاله به تعریف پیپ در بازارهای بینالمللی و رمزارزها خواهیم پرداخت و در مورد چگونگی محاسبه آن توضیحاتی خواهیم داد.
پیپ (Pip) چیست ؟
اصطلاح پیپ مخفف Point in Percentage یا Price Interest Point به معنی کوچکترین واحد ارزش نرخ ارز است. در واقع کوچکترین واحد محاسبات سود و ضرر در بازارهای مالی را Pip میگویند. برای مثال در نظر بگیرید که ارزش دلار نسبت به یورو از ۱.۲۳۴۲ به ۱.۲۳۴۴ افزایش پیدا کرده است. در این حالت ۲ پیپ نرخ دلار نسبت به یورو رشد داشته است و فردی که در این معامله سرمایهگذاری کرده ۲ پیپ سود ببهدست آورده است . این نوع ارزشگذاری برای سرمایهگذاران نکتهای حیاتی محسوب میشود چرا که از ضررهای سنگین در نوسانات شدید جلوگیری خواهد کرد.
نحوه محاسبه پیپ
تصور کنید تفاوت ارزش دلار نسبت به یورو ۰.۷۷۴۷ است. به این معنی که به ازای یک دلار شما میتوانید مقدار ۰.۷۷۴۷ یورو خرید کنید. حال اگر این مقدار دو پیپ افزایش پیدا کند یعنی به رقم ۰.۷۷۴۹ برسد شما میتوانید با همان یک دلار مقدار بیشتری یورو تهیه کنید.
معمولاً رقم چهارم اعشار در ارزش یک ارز را برای محاسبه پیپ مدنظر قرار میدهند. درست است که این مقدار ناچیز به نظر میرسد، اما در معاملاتی مانند فارکس، سرمایهگذاران با قرار دادن اهرم (leverage) روی معاملات خود به سودهای کلانی دست پیدا میکنند. پیپ از ابتداییترین مفاهیم در بازار فارکس است و در دسته مفاهیم پایه این بازار قرار میگیرد.
بررسی تاثیرگذاری پیپ
اگر بخواهیم طبق مثال قبلی نحوه اثرگذاری پیپ در معاملات را بررسی کنیم، تاثیر آن به مقدار دلار خریداری شده بستگی خواهد داشت. مثلاً اگر شخصی قصد داشته باشد ۱۰ هزار دلار ارز یورو خریداری کند با فرض اینکه هر دلار معادل ۰.۷۷۴۷ یورو است، مقدار تمام شده معادل ۱۲ هزار ۹۰۸ دلار و ۲۲ سنت خواهد بود. فرمول این محاسبه به این شکل است که مقدار یک دلار را تقسیم بر ارزش یورو مورد نظر یعنی ۰.۷۷۴۷ کرده و در نهایت در مبلغ کل خرید که همان ده هزار دلار است ضرب میکنیم.
۱ ÷ ۰.۷۷۴۷ × ۱۰۰۰۰ = ۱۲.۹۰۸/۲۲
حال اگر ارزش یورو نسبت به دلار یک پیپ افزایش پیدا کند، مقدار لازم برای خرید ده هزار یورو معادل ۱۲ هزار و ۹۰۶ دلار و ۵۶ سنت خواهد بود.
۱÷ ۰.۷۷۴۸ × ۱۰۰۰۰ = ۱۲.۹۰۶/۵۶
پیپ در بازار فارکس
Pip در بازار فارکس برای معامله گران از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. زیرا اگر آنها نتوانند پیپ را در معاملات خود به درستی لوریج چگونه محاسبه میشود؟ محاسبه کنند، قادر نخواهند بود تا اندازه ایدهآل پوزیشنهای معاملاتی خود را به درستی تخمین بزنند. در نتیجه دچار ضررهای مالی هنگفت خواهند شد.
البته در صورتی که معاملهگر بتواند Pip بالاتری در بازار فارکس کسب کند، موفق خواهد شد تا سود بیشتری نیز بدست آورد. به همین دلیل است که در بازار فارکس معاملهگران تمام تلاش خود را میکنند تا با ارائه تحلیلهای بهتر، از ضررهای احتمالی جلوگیری کنند. در بازار فارکس استراتژیهای معاملاتی بسیار زیادی وجود دارد که معاملهگران با توجه به مهارت خود از آنها میتوانند استفاده کنند.
در حال حاضر در بروکرها محاسبات Pip به صورت خودکار انجام میشود و معاملهگران به صورت دستی این محاسبات را انجام نمیدهند. اما درک مفهوم آن برای هر معاملهگری در بازار فارکس بسیار مهم و ضروری است زیرا همانطور که گفتیم ارزش آن بر ریسک معاملاتی بسیار تاثیر گذار است.
پیپ و پیپت در فارکس
همانطور که در ابتدای این مقاله اشاره کردیم، چهارمین رقم پس از اعشار معیار اندازه گیری Pip خواهد بود. برخی از بروکرها ممکن است که مقدار Pip را به بیشتر از چهار رقم اعشار افزایش دهند. Pipette به عدد آخر پس از اعشار نیز گفته می شود یا به عبارت سادهتر، پیپت به کوچک ترین تغییراتی که در واحد Pip اتفاق میافتد گفته میشود.
پیپ در بازار ارزهای دیجیتال
یکی از سوالات رایج در ارتباط با Pip این است که جایگاه پیپ در بازار کریپتو کارنسی چیست ؟ این اصطلاح بیشتر در بازارهای فارکس مورد استفاده قرار میگیرد و در حوزه کریپتوکارنسی از این اصطلاح به ندرت استفاده میشود.
اما باید توجه داشته باشید که عدم آشنایی با اصطلاحات کاربردی در بازارهای مالی به خصوص در بازار ارزهای دیجیتال باعث خواهد شد تا معاملهگران نتوانند از معاملات خود نهایت سود را ببرند. بنابراین اگر به تازگی وارد بازار ارزهای دیجیتال شدهاید به شما توصیه میکنیم حتما به دنبال یادگیری این اصطلاحات باشید. به عنوان مثال یکی دیگر از اصطلاحات مهم در بازارهای ارزهای دیجیتال استاپ لاس است. شما میتوانید مقاله استاپ لاس یا حد ضرر چیست را مطالعه کنید.
موارد استفاده از Pip در ارز دیجیتال به مبادلات جفت ارز بر میگردد. منظور از مبادلات جفت ارز خرید و فروش بر پایه دو ارز متفاوت است. به طور مثال معامله بیت کوین با یک رمز ارز دیگر مثل دش را مبادله جفت ارز میگویند. نحوه محاسبه آن در مبادلات جفت ارز مشابه مثال فارکس است.
برای مثال اگر شخصی قصد داشته باشد ۱۰ هزار از موجودی دش خود را مستقیماً ارز رپیل خریداری کند با فرض اینکه هر دش معادل ۰.۳۲۲۵ ریپل است، مقدار تمام شده معادل ۳۱ هزار ۷ دش خواهد بود.
برخی از افراد به اشتباه فکر میکنند که Pip کم ارزش است. اما باید توجه داشت که در معاملات بزرگ، محاسبه میزان پیپ بسیار مهم است و میتواند در میزان سود یا ضرر حاصل از معاملات تاثیر بسیار زیادی بگذارد. بنابراین
پیپ در بازار فارکس و ارز دیجیتال
اگرچه اصطلاح پیپ بیشتر در بازاری مانند فارکس مورد استفاده قرار میگیرد اما در مواردی نیز این نوع نحوه محاسبه در بازارهایی که از قابلیت اهرم (leverage) استفاده میکنند مانند صرافی بایننس، به کمک برخی از معاملهگران خواهد آمد.
اصطلاح پیپ مخفف Point in Percentage یا Price Interest Point به معنی کوچکترین واحد ارزش نرخ ارز است. در واقع کوچکترین واحد محاسبات سود و ضرر در بازارهای مالی را پیپ میگویند.
بروکرها ممکن است که مقدار پیپ را به بیشتر از چهار رقم اعشار افزایش دهند. Pipette به عدد آخر پس از اعشار گفته می شود.
درست است که مقدار پیپ ناچیز به نظر میرسد اما در معاملاتی مانند فارکس، سرمایهگذاران با قرار دادن اهرم (leverage) روی معاملات خود به سودهای کلانی دست پیدا میکنند.
موارد استفاده از Pip در ارز دیجیتال به مبادلات جفت ارز بر میگردد. منظور از مبادلات جفت ارز خرید و فروش بر پایه دو ارز متفاوت است.
دیدگاه شما