اگر من ثروت کلانی به دست نیاوردهام تنها دلیلش این است که داراییهایم را به فروش رساندهام. دلیل این موضوع هرگز این نیست که من چیزهای مناسبی نخریدهام. من همیشه چیزهایی مناسب در زمان مناسب خریدهام، اما هرگز آنها را بهاندازه کافی نگه نداشتهام.
چگونه با پرورش قارچ پولدار شویم؟ + عکس
مشاغل زیادی هستند که ما آنها را به درستی نمیشناسیم. آدمهای زیادی هم هستند که هنوز جویای شغل مناسب هستند.
مشاغل زیادی هستند که ما آنها را به درستی نمیشناسیم. آدمهای زیادی هم هستند که هنوز جویای شغل مناسب هستند.
به گزارش مهر، بعضی کالاها هستند که قبلترها بهعنوان کالای زینتی به شمار میآمدند؛ اما الآن در سبد کالای خانوارها کاملاً جا بازکردهاند و بهتبع آن تولید آنها هم بالاتر رفته است. «قارچ» یکی از مواد غذایی است که تا سالهای پیش مصرف آن زیاد نبود؛ اما الآن میتوان آن را بهعنوان یک مواد غذایی جدی در نظر گرفت و برای همین در سالهای اخیر تولید و پرورش قارچ یکی از شغلهای درآمدزا بهحساب میآید؛ گرچه بازار آن همیشه با نوسانات زیادی رویه رو بوده است. «علی قهاری» که نه سالی میشود وارد کار پرورش قارچ شده و حالا تجربهاش را با ما در میان میگذارد.
بدون اطلاعات تخصصی وارد این کار نشوید
شما اولازهمه باید هزینهها را بر مبنای سطح زیر کشت حساب کنید که چقدر از این میزان هزینه ثابت و چه مقدار متغیر است. اگر مبتدی هستید، در گام اول باید اطلاعات تخصصی خود را بالا ببرید و اگر در این زمینه اطلاعی ندارید بههیچعنوان این کار را شروع نکنید. از هر کارگاه خانگی میتوان برای پرورش قارچ استفاده کرد؛ اما اگر به آن به چشم یک شغل دائمی نگاه کنید، یک سری نکات را باید رعایت کنید. یک سالن استاندارد باید حتماً شش متر عرض و ۱۸ متر هم طول داشته باشد؛ اما این ابعاد در کارگاههای خانگی میتواند کوچکتر باشد. دیوارها و درهای سالن شما باید حتماً عایق باشند و برای استفاده از حداکثر فضا هم میتوان سالن را قفسهبندی و تا پنج طبقه از آن استفاده کرد. فاصله هرکدام از طبقات با هم حداقل باید ۶۰ سانتیمتر باشد که قفسهها باید فلزی با پروفیل آهنی باشند و در استانداردهای بینالمللی هم پروفیلهای آلومینیومی و ضدزنگ است. تقریباً برای یک سالن ۱۰۰ متری هزینه این قفسه ها حدوداً سه میلیون و نیم الی ۴ میلیون تومان آب میخورد.
مواد اولیه برای این کار کمپوست قارچ است که البته کمپوست را خودتان هم در کارگاه میتوانید تولید کنید، اما تولید آن در کارگاههای کوچک بازدهی ندارد و بهصرفه است که آن از کارخانههای تولید کمپوست خریداری کنید. قیمت هر کیلو کمپوست ۹۵۰ تومان است و با یک ضرب و تقسیم ساده میتوان میزان کمپوست مورد نظر را اندازهگیری کرد. بخش دوم مواد اولیه هم خاک پوششی است که بر مبنای مترمکعب حساب میشود که هر مترمکعب از ۱۳۵ هزارتومان تا ۴۰۰ هزار تومان که البته برای خاک پوششی بهتر است از خاک ایرانی استفاده شود. برای یک سالن صد متری با پنج طبقه حدود ده تن کمپوست لازم است که حدوداً میشود ۱۰ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان. نزدیک شش مترمکعب هم خاک پوششی مورد نیاز است که حدوداً این هم ۹۰۰ هزار تومان خرج برمیدارد. ۲۰۰ الی ۳۰۰ هزارتومان هم خرج کارگرانی میشود که کار حمل کودها را انجام میدهند. البته هزینه اجاره یا خرید سالن جداگانه باید حساب شود.
در سال پنج بار میتوانید قارچ برداشت کنید
قارچ بهصورت دورهای برداشت میشود و هر دورهای هم حدود دو ماه است. اول باید کمپوست قارچ را درون بلوکها بریزید و تا حدود ۱۳ تا ۱۵ صبر کنید. بعدازآن باید خاککشی کنید. خاکها باید اشباع از آب و حتماً عاری از باکتری و پاستوریزه باشند. این خاک را تا عمق پنج الی شش سانتیمتر بهطور چگونه در کمتر از یک سال پولدار شویم؟ کاملاً یکنواخت روی بستر کمپوستی که قبلاً نرم شده قرار میدهیم. دمای سالن باید ۲۶ و رطوبت هم بین ۸۸ تا ۹۸ درصد متغیر است. بعد از خاکدهی که حدود چهار روز طول میکشد، وارد مرحله راپلینگ میشویم. راپلینگ یک عملیات شخم زدن است و بعد از یکی دو روز هم عملیات هوادهی شروع میشود و حدود ۱۰ روز طول میکشد که قارچهای کوچک که به آنها میگوییم «پین هد» ها شکل بگیرند. قارچها که شکل گرفتند، ابتدا با مه پاشی و سپس بهصورت مستقیم آبرسانی میشوند و درشت میشوند و کمکم به مرحله برداشت میرسید. در اینجا میتوانید اولین برداشت که به آن میگوییم فلش اول یا چین اول را چگونه در کمتر از یک سال پولدار شویم؟ کشت کنید. سه چین اقتصادی از قارچ میتوانید داشته باشید. البته تا پنج چین هم میتوان برداشت کرد؛ اما دو چین آخر دیگر اقتصادی نیست. برای همین معمولاً بعد از دو سه چین سالن را تخلیه میکنیم و کمپوست جدید میآوریم. چین اول را که برداشت کردید، در مدت کمتر از ده روز چین دوم رشد میکند که البته چین سوم حجم کمتری دارد. در سال میتوانید پنج دوره برداشت قارچ داشته باشید البته شش دوره هم میشود هم سخت است، هم در اولین تجربه تقریباً امکانپذیر نیست. در هر دوره از هر سالن حدود دو تن و ۷۰۰ کیلوگرم میتوانید قارچ برداشت کنید. اگر تمام شرایط مساعد باشد شما در هر دوره میتوانید از همین سالن ۱۰۰ متری حدود سه میلیون تومان سود داشته باشید.
بازار فروش قارچ نوسان دارد
مدیریت درزمینهٔ کشاورزی و علیالخصوص قارچ مشکل جدی دارد. در زمانهایی آنقدر قارچ در بازار زیاد است و همه در زیرزمین خانهشان هم پرورش میدهند که ممکن است بار قارچ شما خراب شود و زمان هایی هم هست که آن قدر مشتری برای آن زیاد است که آن میزان در بازار موجود نیست. نوسانات بازار قارچ زیاد است و همین ریسک کار شما را بالا میبرد و ازآنجاییکه تاریخ انقضا و خرابی آن سریع است، خیلی هم نمیتوان به صادرات فکر کرد. پرورش قارچ هم سرمایهبر است هم کاربر و برای این سالن ۱۰۰ متری حداقل به یکی دو کارگر احتیاج است که مدام به قارچها رسیدگی کنند. در کار پرورش قارچ باید مدام مواظب قارچها باشید که دچار بیماری نشوند. محیط پرورش قارچها باید تاریک باشد و سرما و گرمای سالن مرتب چک شود.
در میان گذاشتن یک حقیقت؛ هیچ کس با سود معامله و ترید ثروتمند نمیشود!
این روزها که بازارهای مالی به رونق فراوانی رسیدهاند و وضعیت اقتصادی دنیا به سمت خوبی پیش نمیرود، تعداد زیادی از مردم تلاش میکنند به معاملهگر بازارهای مالی تبدیل شوند تا بتوانند به درآمد دلخواه خود برسند. با این حال، نیکلاس گوک (Niklas Göke)، نویسنده مطرح اقتصادی در مدیوم، در مقاله تازه خود استدلال میکند که معاملهگری نمیتواند افراد را به ثروت برساند. متن کامل مقاله نیکلاس گوک را در ادامه میخوانید.
«هرگز نفروشید»؛ این توصیهای است که کارتر توماس (Carter Thomas) آرزو میکند کاش ۲۰ سال زودتر به آن عمل میکرد.
کارتر در سال ۲۰۰۳ همه پولی را که از شغل تابستانی خود بهعنوان یک غریق نجات به دست آورده بود روی سهام شرکت اپل سرمایهگذاری کرد. کل سرمایه او در آن دوره ۱۸ هزار دلار بود؛ یک تصمیم هوشمندانه.
اینکه کارتر [مانند اغلب معاملهگران] دو ماه بعد همه سرمایه خود را صرف هزینههای غیرضروری یا خرید کالاهای لوکس کند، تصمیمی هوشمندانه به نظر نمیرسید. پس از تجزیه سهام (تقسیم سهام به تعداد بیشتری سهم) و افزایش قیمت، ارزش سهام کارتر امروزه بیش از ۱۰ میلیون دلار است.
با نگاهی به این تجربه، کارتر یک درس ساده اما عمیق آموخته است که اغلب افراد شبیه او که میخواهند ثروتی برای خود ایجاد کنند، آن را نادیده میگیرند. او میگوید:
اگر من ثروت کلانی به دست نیاوردهام تنها دلیلش این است که داراییهایم را به فروش رساندهام. دلیل این موضوع هرگز این نیست که من چیزهای مناسبی نخریدهام. من همیشه چیزهایی مناسب در زمان مناسب خریدهام، اما هرگز آنها را بهاندازه کافی نگه نداشتهام.
نمیتوانم خودم را با کارتر توماس مقایسه کنم، ام من هم بارها چنین اشتباهاتی را مرتکب شدهام، بنابراین صرفاً میخواهم برای خودم یک موضوع را یادآوری کنم:
شما با سود معامله ثروتمند نمیشوید. با داشتن داراییهای ارزشمند ثروتمند میشوید.
سلب مسئولیت: من مشاور مالی نیستم. این یک مشاوره و توصیه مالی نیست.
ساده است: دارایی خوب بخرید، نفروشید!
در اینجا سادهترین الگوی ثروت دومرحلهای که من میشناسم، ارائه شده است:
۱. باید داراییهایی بخرید که فکر میکنید دارای ارزش بالایی هستند.
۲. نباید آنها را بفروشید.
همه تصور میکنند انتخاب داراییهای مناسب، قسمت سخت ماجراست، اما در واقع فشار روانی ناشی از مبارزه مداوم با رضایت فوری است که توانایی ما و پتانسیل مالی را محدود میکند.
از منظر تاریخی تقریباً همه بازارها رو به بالا حرکت میکنند. به ۱۰، ۲۰ و یا ۳۰ سال پیش برگردید و به قیمتها نگاه کنید. بازار سهام: رو به بالا. املاک و مستغلات: رو به بالا. کالا و اجناس: رو به بالا. ارز دیجیتال: رو به بالا. سرمایه خطرپذیر: رو به بالا. حتی قیمت کارتهای بازی پوکمون گو نیز روندی صعودی داشتهاند.
همه چیز بهطور مداوم بالا میرود، زیرا پول سیستمی مصنوعی است که انسان آن را ایجاد کرده و کنترل میکند و میدانیم که انسان موجودی جایزالخطاست. هر یک از ما با خودکنترلی درگیر هستیم و بشر بهطور کلی با این موضوع دستوپنجه نرم میکند. پول یک آزمایش مارشمالو (marshmallow experiment) غولپیکر برای بشریت است. دکمه «چاپ پول بیشتر» یک زنگ قرمز بزرگ است و اگر شما چنین زنگی را به دست افرادی دهید که خودکنترلی اندکی داشته باشند، واقعاً چقدر میتوانید انتظار داشته باشید که قبل از فشردن زنگ خودشان را کنترل کنند؟
قیمتها چیزی بیشتر از اعدادی نیستند که ما در کنار نام کالاها مینویسیم و سپس میگوییم «اگر تورم در طول سال ۲% افزایش پیدا کند، خوب است»؛ زیرا اقتصاد را هم بشر اختراع کرده است. ما پول بیشتری چاپ میکنیم و به تبع آن همه اعداد بالا میروند. آیا قیمتها کار دیگری جز بالا رفتن میتوانند انجام دهند؟
تنها در این سالِ استثنایی فدرال رزرو ایالاتمتحده نزدیک به ۵ تریلیون دلار چاپ کرده است. به ازای هر ۴ دلاری که در آغاز سال ۲۰۲۰ وجود داشت، اکنون دلار دیگری در گردش است. آیا میدانید این موضوع به چه معناست؟ این یعنی اعداد باید بالا بروند.
اگر چاپ پول قیمتها را بهصورت یکنواخت تغییر میداد، امسال ۲۵٪ به قیمت همه چیزهایی که با دلار اندازهگیری میشوند، افزوده میشد. از آنجا که این اتفاق رخ نمیدهد برخی حوزهها (جایی که پولهای تازه چاپشده ابتدا جریان مییابد) افزایش بیشتری را تجربه میکنند. بازار سهام، اوراق قرضه، رهن و وام معمولاً جزو حوزههایی هستند که این افزایش را بیشتر تجربه میکنند. نهایتاً پول همواره راه خودش را به بازارهای جدیدتر، حاشیهایتر و کمتر قانونگذاریشده نظیر تأمین مالی جمعی، ارز دیجیتال و همچنین کارتهای پوکمون پیدا میکند.
نکتهای که وجود دارد این است که چه به نمودار ۱۰۰ ساله بازار سهام، چه به نمودار ۵۰ ساله املاک و مستغلات و چه به نمودار ۳۰ ساله بازار طلا نگاه کنید، اعداد همواره بالا میروند. حتی اگر یک میمون بدون فکر تعدادی سهام (یا سایر داراییها) را از کلاهی بهصورت کاملاً تصادفی بردارد باز هم در یک دوره زمانی چندین دههای عملکرد خوبی از خود به نمایش خواهد گذاشت.
با این حال و علیرغم اینکه ما اختلاف یک درصدی به لحاظ کروموزومی با میمونها داریم، معمولاً در این قرعهکشی که همه میتوانند در آن برنده شوند، موفق نمیشویم. دلیل آن هم یک چیز است: ما داراییهای خود را خیلی زود میفروشیم.
یک سرمایهگذار با گذشت زمان درآمد کسب میکند. او کاری ارزشمندتر از این نمیتواند انجام دهد و در اغلب مواقع کار درستی است.
چرا میفروشیم؟
چرا هیچ کاری نکردن سخت است و نمیتوان از این فرصت استفاده کرد؟ چرا نمیتوانیم اجازه دهیم که بازار از داراییهای ما مراقبت کند؟ دو دلیل وجود دارد: طمع و ترس.
طمع سرمایهگذار زمانی است که شما چیزی را خریدهاید که به آن اعتقاد دارید ولی خیلی زود آن را میفروشید، زیرا فکر میکنید باهوشتر از بازار هستید و یا تفکر کوتهبینانه بر شما سایه افکنده است.
من در سال ۲۰۱۷ چین لینک (Chainlink) را به قیمت ۰٫۰۹ دلار خریدم. میدانستم که این ارز دیجیتال و شبکه آن چه کاری قرار است انجام دهد. فکر کردم چیز خوبی است و میخواستم آن را نگه دارم. چند هفته بعد تسلیم شدم و کاری که همه به من گفتند را انجام دادم: سود کسب کردم. هر واحد لینک را به قیمت ۰٫۵۵ دلار فروختم. بیش از حد خوشحال بودم. ظرف چند هفته شش برابر سود کرده بودم. چطور میتوانستم عملکرد بهتری از این داشته باشم؟ امروزه مأموریت چین لینک در حال تحقق است. قیمت لینک در زمان نوشتن این مقاله حدود ۱۵ دلار بوده و به اوج قیمتی خود ۲۰ دلار نیز رسیده است. من ۱۰۰ هزار دلار را بهراحتی از دست دادم. در واقع من تحتتأثیر تفکر کوتهبینانه قرار گرفتم.
ترس سرمایهگذار هنگامی رخ میدهد که شما چیزی را میخرید که به آن اعتقادی ندارید. فقط خریدید چون میترسید سودی را که دیگران به دست میآورند از دست بدهید. در این شرایط شما یک بمب ساعتی هستید که بر روی یک بمب ساعتی نشستهاید. سؤالی که به وجود میآید این است: کدام یک زودتر منفجر خواهد شد؟
وقتی ۱۸ ساله بودم، سهام سه شرکتی را که در یک مجله توصیه شده بود به قیمت ۴۰۰ یورو خریدم. من صرفاً تصویر مبهمی از کاری که شرکتها انجام میدادند داشتم و هرگز این اطلاعات را بررسی نکرده بودم. سهمهایی که خریده بودم ۲۵ درصد ضرر داد. برای یک جوان ۱۸ ساله ۱۰۰ یورو پول زیادی بود. پس از ماهها انتظار و عذاب، در نهایت همه سهامم را با ۵۰ یورو ضرر فروختم، اما هزینه روحی آن بسیار بیشتر بود. نهتنها پولم را بلکه انرژی و آرامشم را هم از دست دادم. در یک سرمایهگذاری بد ورود کرده بودم و امیدوار بودم که ضررهایم جبران شود.
تریدر شدن
اشتباه نکنید؛ گرگ والاستریت هم تریدر نبود. او کارگزار سهام بود و از کمیسیونها به ثروت رسید.
طمع و ترس شما را از یک سرمایهگذار به یک تریدر تبدیل میکند. تریدر شدن حرفهای است که اگر مفهوم آن را بدانید احتمالاً نمیخواهید در آن فعالیت داشته باشید و قطعاً کاری است که شما نمیتوانید با ترس چگونه در کمتر از یک سال پولدار شویم؟ و طمع در آن به موفقیت برسید.
اما تریدر شدن خیلی راحت به نظر میرسد. اینطور نیست؟
همه میخواهند تریدر شوند. معاملهگری باحال است. جذابیت دارد. باعث میشود احساس زندهبودن کنید. همچنین یک روش سریع برای از بین بردن بهرهوری، سلامت روانی و همچنین ویرانکردن سبد سرمایهگذاریتان برای رسیدن به یک بازدهی مناسب است.
اگر مردم میدانستند که «تریدر بودن» شغلی مانند سایر شغلهاست، شغلی که صرفاً اگر بهطور مداوم کسب سود کنید، میشود بر روی آن حساب کرد، ممکن بود تصورشان از این حرفه تغییر پیدا کند. اما اغلب فکر میکنند میتوان با نشستن روی سنگ توالت بعد از ناهار و فکرکردن در مورد آن میتوانند در این حوزه مسلط شوند.
وقتی شما یک تریدر باشید، حقوق شما از خرید در قیمت پایین و فروش در قیمت بالا حاصل میشود. متوجه هستید؟ اگر معامله موفقی نداشته باشید، پولی برای غذا خوردن ندارید. این یک شرط برای یک تریدر تماموقت واقعی است. اگر یکی از آنها نیستید خوششانس هستید!
خوششانس هستید که حقوق شما با خرید در چگونه در کمتر از یک سال پولدار شویم؟ قیمت پایین و فروش در قیمت بالا به دست نمیآید. پس چرا بهدنبال کار دوم هستید؟ بهویژه چیزی که در آن مهارتی ندارید. بنابراین فقط بخرید و برای همیشه نگه دارید. از پولتان برای ذخیره چیزهای باارزشتر استفاده کنید.
هنگامیکه شما داراییای را میخرید که به آن اعتقاد دارید، دیگر پرسیدن این سؤال که چه زمانی آن را بفروشم بیمعناست. بهصورت پیشفرض پاسخ این سؤال هرگز است. در واقع تا زمانی که شرایط بهطور بنیادین تغییر پیدا نکند، پاسخ شما نیز نباید تغییر کند.
فرض کنیم شما آمازون را دوست دارید. وقتی که سهام آمازون را خریدید، جف بزوس برای شما کار میکند؛ نه بهصورت خیالی بلکه به معنای واقعی کلمه این اتفاق رخ میدهد. اگر جف بزوس در کار خود موفق بود، ارزش سبد دارایی شما نیز بالا خواهد رفت. به مدت ۲۰ سال این مرد ثابت کرده که میداند چه کاری دارد انجام میدهد. چرا باید چنین گزینهای را از فهرست خود حذف کنید؟ آیا جف بزوس را اخراج میکنید؟ نه، اما شما سهام آمازون خود را میفروشید و این دقیقاً به معنای اخراج جف بزوس است.
کمبود یک ذهنیت باعث میشود که ما همانند یک تریدر رفتار کنیم، آن هم در حالی که هیچ مهارتی برای موفقیت در آن نداریم. ما خودمان را گول میزنیم و در یک تلاش واهی موقعیت (پوزیشن معاملاتی) خود را تغییر میدهیم تا «هزینه فرصت» خود را مدیریت کنیم. ما نگران نحوه سرمایهگذاری ۵۰۰ دلار بعدی هستیم.
در عوض ما (سرمایهگذاران) فقط نیازمند این هستیم که درآمد بیشتری کسب کرده و آنچه را که به آن اعتقاد داریم بخریم. ما نیاز به قدرت شلیک بیشتری داریم. [برخلاف تریدرها که مسائل زیادی دارند] تنها مسئله برای ما این است: نیاز به پول بیشتری داریم تا بتوانیم داراییهای بیشتری بخریم و برای همیشه آن را نگه داریم.
اگر شما به سرمایهگذاریتان در زمانی که آن را انجام میدهید، اعتقاد داشته باشید، دیگر نیازی به اقدامات عجیبوغریب نیست. تنها یک نیاز برای خرید بیشتر وجود دارد و بهترین راه برای رسیدن به این هدف، کسب درآمد بیشتر از شغلی است که در آن مهارت دارید تا اینکه بخواهید بهصورت پارهوقت و ضعیف معامله کنید.
یک تریدر نباشد. بلکه یک سرمایهگذار باشید و سپس سعی کنید تا میتوانید در کار خود درآمدزایی کنید تا بتوانید هر چه بیشتر سرمایهگذاری کنید.
ثروتمند شدن
ثروتمند شدن بهمعنای خوابیدن مثل یک نوزاد است. ثروتمند شدن بهمعنای داشتن چیزهایی است که در طول زندگیتان و تا آخر عمر با شما همراه باشد. تنها راه برای این کار مالکیت داراییهای ارزشمند برای همیشه است.
تمدن این کار را از آنچه فکر میکنیم آسانتر کرده است؛ زیرا از نظر تاریخی، در بلندمدت اعداد همواره بالا میروند. این سیستم برای ما ایجاد شده و نه بر علیه ما. در نتیجه ما فقط به این دلیل که در جلوی راه خودمان قرار گرفتهایم در سرمایهگذاری موفق نمیشویم.
روانشناسی انسان و نه توانایی او عامل موفقیت مالی ماست. ما با تأدیب نفس، حرص، ترس و یک حس ناخوشایند از پتانسیل درآمدیمان مبارزه میکنیم. حتی اگر بدانیم هیچ اقدامی نکردن، بهترین اقدام برای یک سرمایهگذار است، اما هنوز عمل به آن را تقریباً غیرممکن میدانیم.
کارتر تیز مجبور شد این درس را بهسختی بیاموزد، اما این کار را کرد و اکنون او به این توصیهها کاملاً توجه میکند:
من با بسیاری از افراد بالای ۵۰، ۶۰ و ۷۰ سال صحبت کردهام، همه آنها یکچیز میگفتند: مهمترین چیز داشتن دارایی است. اگر میخواهید ثروت داشته باشید، فقط باید داراییهای بیشتری داشته باشید. این تنها چیزی است که اهمیت دارد.
شما با کسب سود معامله ثروتمند نمیشوید، با داشتن چیزهای ارزشمند ثروتمند میشوید. هر چیزی که در مسیرتان قرار گرفت را خریداری نکنید. چیزهایی بخرید که میخواهید برای همیشه آنها را نگه دارید و سپس ذهنتان را مدیریت کنید تا واقعاً این کار را انجام دهید.
چگونه در بازی Red Dead Redemption 2 سریع پولدار شویم؟
موفقیت مهمترین ویژگی غرب وحشی است، حتی اگر یک خلافکار باشید.
در بازی Red Dead Redemption 2 هم مثل دنیای واقعی، همه چیز توسط پول کنترل میشود و برای آپگرید کردن اردوگاه و لوازمتان و خرید تجهیزات به میزان زیادی پول احتیاج دارید.
داچ (Dutch)، رییس گروه خلافکاریتان، به طور وسواسیای به پول علاقه دارد و حتی اگر ۱۰ شمش طلا هم به صندوق پول اردوگاه اهدا کنید برای او کافی نیست. البته هرچه زودتر ارودگاهتان را ارتقا دهید، ماموریتهای فرعی بیشتر و امکانات حیاتیای مثل Fast Travel زودتر برایتان آزاد میشود.
اگر ترجیح میدهید که میزان شرافت آرتور (Arthur) بالا باشد تا این که به دنبال خلاف بروید، باید هر چه سریعتر یک راه کسب درآمد قانونی و پایدار پیدا کنید، یا لااقل به دنبال نقشههای گنج باشید تا ثروت مناسبی به جیب بزنید.
البته اگر هم دلتان بخواهد میتوانید از هر کسی که سر راهتان قرار گرفت دزدی کنید و هر چیزی که میبینید را برای خوتان بردارید؛ به هر حال غرب وحشی کشور خلافکاران بوده است!
در این مطلب تلاش شده است که بدون لو دادن دقیق محل وسایل ارزشمند شما را راهنمایی کنیم که لذت تجربه بازی برایتان کاسته نشود و به جز چند اشاره کوچک به برخی مراحل اولیه بازی، اسپویلر خاصی وجود ندارد. پس بیایید با هم نگاهی به روشهای مختلف پول در آوردن در بازی Red Dead Redemption 2 داشته باشیم:
چیزهای مختلفی در بازی برای فروختن وجود دارد. از اسب و درشکه گرفته تا جواهرات و ساعتهای جیبی و پوست حیوانات و ماهیها. البته با انجام دادن ماموریتهای اصلی و فرعی بازی علاوه بر پول، مقداری از این آیتمها هم به عنوان پاداش به شما داده میشود، ولی اگر میخواهید حسابی پولدار شوید باید خودتان هم آستین بالا بزنید و به دنبال آنها بگردید.
اسبهای وحشی (و اسبهای دزدیده شده) را میتوانید در اصطبلهای شهرهای گوناگون بفروشید و اگر پوست یک حیوان افسانهای را پیدا کردید، برای فروش آن و ساختن لوازم جدید باید به سراغ شکارچی (trapper) بروید. هم شکارچی و هم اصطبل در یکی از ماموریتهای اولیه فصل دوم بازی که در آن با هوسیا (Hosea) به دنبال شکار خرس میروید آزاد میشوند.
برای فروختن درشکهها و لوازم دزدیده شده ارزشمند دیگر هم باید به دنبال یک مالخر (Fence) بگردید. اولین مالخر بازی را هم در ماموریت دیگری که در اوایل فصل دوم بازی با هوسیا میگذرانید پیدا میکنید.
البته بد نیست بدانید که قبل از پیدا کردن مالخر، میتوانید لوازم دزدیده شده را مستقیما به صندوق پول اردوگاه اهدا کنید، هرچند با این روش پول حاصل از این اجناس مستقیما به جیب آرتور نمیرود.
مهم نیست که دوست دارید چاقو بازی کنید، سراغ پوکر بروید یا با دومینو مشغول شوید؛ در بازی Red Dead Redemption 2 میتوانید سر بازیها شرطهای بزرگی ببندید. البته اگر دوست دارید با رقمهای کمتر تمرینکنید، بهتر است اول، این بازیها را با افراد گروهتان در اردوگاه انجام دهید تا ماهرتر شوید.
اگر در بیایان کسی را دیدید که در تله خرس گیر افتاده یا مار نیشش زده است، کمک کردن به آنها ارزشمند است، زیرا در بیشتر مواقع وقتی چند روز بعد، تصادفا آنها را در یک شهر ببینید، کمک شما را فراموش نکردهاند و چیزی برای شما میخرند، مثلا یک کلاه نو یا یک اسلحه جدید. گاهی اوقات هم جایزه شما چیزی است که میتوانید آن را بفروشید.
به علاوه افراد دیگری هم هستند که در ازای کمک شما اطلاعات ارزشمندی را در اختیارتان میگذارند، مثلا یک قطار با محموله ارزشمند قرار است از جایی عبور کند یا خانه یک فرد پولدار کجا است. این اطلاعات بعدا به شکل یک ماموریت فرعی در میآید که با یکی از اعضای گروه میتوانید به سرقت از آن مکانها بپردازید.
البته دنیای Red Dead Redemption 2 همیشه جای امنی نیست و ممکن است راهزنها با ادعای درخواست کمک برای شما تله درست کرده باشند، پس همیشه قبل از کمک به غریبهها حواستان را جمع کنید.
جایزه برای افراد تحت تعقیب:
یکی دسته از ساکنین مشهور غرب وحشی که در رسانههای مختلف به مخاطبان نشان داده میشود، جایزهبگیرها بودهاند. در بازی Red Dead Redemption 2 هم پیدا کردن یک خلافکار تحت تعقیب روش قابل اعتماد و تقریبا تکرار پذیر برای کسب درآمد است. پوستر افراد تحت تعقیب را میتوانید در دفتر کلانترهای شهرهای مختلف پیدا کنید، البته قبل از این که وارد کلانتری شهر شوید حواستان باشد که جایزهای برای سر خودتان تعیین نشده باشد!
بعد از این که پوستر یک فرد تحت تعقیب را بردارید، محل آن فرد روی نقشه برایتان مشخص میشود و میتوانید سر فرصت به سراعشان بروید. برخی اوقات قانون متهم را زنده میخواهد، پس باید خلافکار مورد نظر را بدون کشتنش گیر بیندازید و دست و پا بسته تحویل کلانترها بدهید. شنیدن غرغرهای این تبهکاران درحالی که پشت اسبتان هستند و به سمت دفتر کلانتر میروید لذت خاصی دارد!
دستگیر کردن خلافکاران معمولا حداقل ۲۵ دلار برایتان به ارمغان میآورد که با توجه به پرداخت ناچیز بعضی کارهای پر زحمت دیگری که انجام میدهید، نرخ خوبی به حساب میآید.
در غرب وحشی، شمشهای طلا از منابع بسیار پر سود درآمد بودهاند و تعداد قابل توجهای از این شمشها در دنیای بازی Red Dead Redemption 2 پنهان شدهاند. برخی از این شمشها در صندوقهایی در دنیا بازی پنهان شدهاند و با گشت و گذار آنها را پیدا میکنید، در حالی که تعدادی از آنها هم گنجهای پنهان شدهای هستند که برای پیدا کردنشان باید نقشه گنج مورد نظر را پیدا کنید. یکی از اولین نقشههایی که در اوایل بازی میتوانید بخرید (یا بدزدید، آزادی عمل شما بالاست!) نقشه Jack Hall Gang است که در نهایت شما را به دو شمش میرساند.
یکی باگ هم در بازی وجود دارد که به شما اجازه میدهد شمشهایتان را به مقدار بینهایت بار تکثیر کنید، هرچند این کار لذت بازی را از بین میبرد و احتمالا هم به زودی از طرف شرکت Rockstar تصحیح میشود؛ پس به شما توصیه نمیکنیم سراغ آن بروید.
هرکدام از این شمشهای طلا ۵۰۰ دلار ارزش دارد، پس پول زیادی از پیدا کردن آنها نصیبتان میشود و به کمک آنها میتوانید خیلی سریع اردوگاهتان را تا آخرین حد آپگرید کنید و تجهیزات گران قیمت بازی را بخرید.
همانطور که گفتیم همهی طلاها و وسایل ارزشمند محدود به نقشههای گنج نیستند و با گشت و گذار در دنیای بازی هم ممکن است چیزای جالبی پیدا کنید.
بالاتر هم گفتیم که قرار نیست در این مطلب محل دقیق چیزی را بگوییم، ولی برای مثال میتوانیم به قطاری اشاره کنیم که در قسمتهای شمالی نقشه از خط خارج شده است و مقدار زیادی وسایل ارزشمند و دو شمش طلا در آن قرار دارد. رسیدن به این قطار و پیدا کردن تمام ثروتهای پنهان شده در آن کار راحتی نیست و باید کمی کوهنوردی و پلتفرمینگ ساده انجام دهید، ولی قول میدهیم که به زحمتش میارزد.
یکی دیگر از این اسرار یک درخت نوشیدنی است! در نقشه بازی یک درخت وجود دارد که بطریهای نوشیدنی فراوانی از آن آویزان شده است. داخل یکی از این بطریها یک تکه طلا پنهان شده است، پس اگر این درخت را پیدا کردید به سادگی از کنار آن نگذرید!
شما در بازی Red Dead Redemption 2 عضو یک گروه خلافکار هستید؛ پس طبیعی است که اگر دلتان بخواهد میتوانید مشغول جرم و جنایت هم بشوید. اگر دوست داشته باشید میتوانید از مغازهها، درشکهها و حتی قطارها دزدی کنید. تنها مشکل اینجاست که اگر وسط کار گیر بیفتید یا کسی جرمتان را به کلانتر گزارش کند، جایزه بزرگی برای سرتان تعیین میشود، در نتیجه ماموریتهایی که میتوانید انجام دهید محدود میشوند و به علاوه در دراز مدت مجبور میشوید پول کلانی را برای خلاص شدن از دست قانون بپردازید. به علاوه این کار سیستم شرافت بازی را هم به کل برایتان از دسترس خارج میکند.
البته اگر به اردوگاه راهزنان دیگر برخورد کنید، سرقت از آنها احتمالا به دردسرش میارزد. پیدا کردن این اردوگاه ها سخت نیست، کافی است در نقشه بازی به دنبال آتش اردوگاه و دود خاصل از آنها بگردید. در اکثر این کمپها یک صندوق با مقداری لوازم ارزشمند وجود دارد. به علاوه برخی از این اردوگاهها نسبتا بزرگ هستند و در نتیجه جسدهای زیادی برای loot کردن وجود خواهد داشت!
صحبت از loot کردن جسد دشمنها شد، در طول بازی سعی کنید هر مردهای را جست و جو کنید. بیایید با هم صادق باشیم، این افراد نگون بخت دیگر احتیاجی به پول و داراییشان ندارند!
چگونه با اینفلوئنسر مارکتینگ پولدار شویم؟
امروزه اینفلوئنسر مارکتینگ را روشی جدید و بسیار موثر در عصر تبلیغات دیجیتال است. روش کار این است که برند های معروف با افراد تاثیر گذار در این زمینه به دلیل محبوبیت و اعتماد جمعی که افراد به آن ها دارند همکاری میکنند و پول هنگفتی جابجا میشود. طی تحقیقاتی که انجام شده است این نتیجه حاصل شده که بعد از تبلیغات تاثیر گذار ین برند ها تمایل و درصد خرید تا 5 برابر افزایش میابد.
همانطور که میدانیم ایران جز کشور های پرطرفدار( رتبه هفتم جهان) شبکه های اجتماعی میباشد. پس طبیعی است که بسیاری از برند ها جهت دیده شدن و رونق کسب و کارشان از این موضوع استفاده کنند و به اینفلوئنسر مارکتینگ رو آورند.
جدیدترین روش های تبلیغات
همانطور که میدانید ایران معمولا در اغلب زمینه ها از جامعه بین المللی عقب تر است. خب مسلما که در روش های بازاریابی، تبلیغات، جذب مشتری نیز عقب تراز بقیه کشور ها می باشد. بذارین با مثال های مختلف بیشتر این مسئله را تشریح کنم.
در دنیا مدرن دیگه کمتر کسی به دنبال تبلیغات به روش های قدیمی از قبیل بیلبورد، تلویزیون و مانند این ها است. خب اگر بخواهیم واقع بینانه به این موضوع نگاه کنیم این موضوع کاملا منطقی است .
زیرا در عصر اخیر کمتر کسی با آمدن شبکه های اجتماعی بین المللی نظیر یوتیوب ، فیسبوک ، توییتر ، اینستگرام و…دیگر اشتیاق به دیدن تلویزیون نشان بدهد.
شبکه های اجتماعی چه مزیت هایی نسبت به رسانه های سنتی دارند؟؟؟
این اپلیکیشن ها مزیت بسیار بیشتری دارند :
- در این صفحات آدم میتواند بجای یک کشور با جمعیت محدود با کل دنیا ارتباط برقرار کند .
- و صد البته که نباید جاذبه های گرافیکی آن را هم دست کم گرفت.
- از دیگر مزیت های آن ها نسبت به روش های قدیم به این میتوان اشاره کرد که یک دنیای بدون حد و مرز و قانون به روی فرد باز میکنند، که همه میتوانند آزادانه و بدون هیچ گونه قانونی در آن فعایت کرده و همه چیز را به اشتراک بگذارند.
در اوایل ورود به این دنیای جدید این اپلیکیشن ها فقط برای تفریح و گذران وقت بودند. کم کم مخاطب های بیشتری به خود جذب کردند . این مخاطب انقدری زیاد شد ک بیشتر قشر فعال جوامع را در بر گرفت .
- با افزایش مخاطب،شرکت های تولید کننده این اپلیکیشن به فکر کسب درآمد از آن ها افتادند که بولد ترین آنها در یوتیوب نمایان شد.
با گذر زمان مخاطب بعضی از اکانت ها انقدری زیاد شد که واژه ای به نام بلاگرمارکتینگ و اینفلوئنسر مارکتینگ معنا پیدا کرد.
مسلما اولین فکری که به ذهن دارندگان صفحات پر مخاطب خطور می کند کسب درآمد از این چگونه در کمتر از یک سال پولدار شویم؟ طریق است.
برای گنگ نبودن موضوع بزارید تعریف مختصری از تفاوت این دو واژه تعریف را بیان کنم .
هر دو قشر با تولید محتوای مناسبِ حیطه ی خود سعی می کنند مخاطبانی را جذب وبلاگ یا صفحه ی خود در شبکه های اجتماعی کنند.
به این ترتیب با افزایش تعداد دنبال کننده ها و میزان ارتباط چگونه در کمتر از یک سال پولدار شویم؟ و همراهی آنها با وبلاگ یا صفحه، این گروه آماده هستند تا برای برندهای دیگر تبلیغات انجام داده و کسب درآمد کنند.
چگونه به آسانی پولدار شویم؟
بسیاری از مردم پول و ثروت را دوست دارند و در تمام طول عمر خود تلاش می کنند تا بتوانند زندگی راحت و پس اندازی خوب داشته باشند اما چند درصد از آنها واقعا به این خواسته می رسند و موفق می شوند؟ پولدار شدن آنچنان هم کار سخت و نشدنی نیست، فقط کمی صبر و حوصله و دانش پول جمع کردن می خواهد.
قبل از برشمردن راه های پولدار شدن بهتر است به سخت ترین روش های این کار بپردازیم.
- یکی از سخت ترین آنها به دنیا آمدن در خانواده ای پولدار است. طبیعتا زمانی که شما در خانه ای که شبیه قصر است قدم به دنیا می گذارید دیگر دغدغه این موضوع را ندارید و اصلا تلاشی هم برای آن نخواهید کرد.
- خیلی ها فکر می کنند به شهرت رسیدن یکی از بهترین راه ها برای پولدار شدن است، پس به سراغ حرفه هایی مانند بازیگری، نویسندگی و . می روند.
1- شغلی با حقوق خوب
این قدم منطقی ترین روش برای پولدار شدن است ولی کمی زمان خواهد برد اما با وجود همه اینها راه تضمین شده ای برای کسب درآمد بیشتر و بهتر است.
2- پیشنهادی خوب برای پرداخت مالیات
شما از هر طریقی که پول در می آورید اولین قسمتی که در آن هزینه خواهید کرد، مالیات دادن به دولت است. باید تمام تلاش خود را بکنید که این کار را درست و به موقع انجام دهید. با استخدام یک حسابدار خوب، راه های قانونی پراخت کمتر مالیات را بیابید و در زمان مناسب آن را پرداخت کنید.
3- 20 درصد درآمدتان را پس انداز کنید
به محض اینکه حقوق خود را دریافت کردید، 20 درصد آن را به حساب پس انداز خود منتقل کرده و به آن دست نزنید. شما باید حساب پس انداز و خرج های روزمره خود را از هم جدا کنید، چون هر پولی که در دسترس شما باشد محکوم به خرج شدن خواهد بود. پس تا حد امکان حساب پس اندازتان را دور از دسترس نگه دارید.
4- سرمایه گذاری با حساب پس انداز
سعی کنید زمانی که مبلغ حساب پس انداز شما قابل توجه شد، با کمک آن در راه های مختلف سرمایه گذاری کنید و به مبلغ آن بیفزایید. از روش های مختلف برای افزودن به پول راکد استفاده کنید.
5- 10 سال صبر کنید!
اگر بتوانید تمام قدم های بالا را با موفقیت بردارید در طی 10 سال ثروت خوبی را برای خود جمع کرده اید. ممکن است این راه ها شاهکار نباشند اما آسانترین راه ها برای کسب ثروت هستند.
6- نقشه بریزید
وقتی حقوق ماهانه تان را گرفتید آن را به چند قسمت تقسیم کنید. اول مواد خوراکی را که در یک ماه باید مصرف کنیدتهیه کنید. البته در حد اعتدال (گوشت، برنج، مرغ، ماکارونی و . ) مقداری از پول ها را برای پیشامدهای غیرمترقبه کنار بگذارید. مانند میهمان، بیماری و . در همان ابتدا پول قبض های آب و برق و گاز و تلفن را پرداخت کنید و بقیه پول های باقیمانده را به روزهای ماه تقسیم کنید و همان مقدار تعیین شده برای هر روز را در دسترس قرار دهید. از اول صبح با این پول، برای صبحانه، ناهار و شام برنامه ریزی کنید. تا جایی که می توانید بیشتر از مقدار تعیین شده خرج نکنید. سعی کنید با اتوبوس رفت و آمد کنید و یا اگر با تاکسی رفت و آمد می کنید هر چه پول خرد از هر طریقی اضافه می آورید به هیچ عنوان خرج نکنید بلکه داخل یک قلک بریزید. در پایان سال تا حد نسبتا زیادی مشکل تان را حل می کند.
دیدگاه شما