تنوع بخشی سبد داراییهای مالی؛درست یا غلط
یکی از استراتژیهای مطرح در مباحث سرمایهگذاری در بازارهای مالی عبارت است از تنوعبخشی زمانی به انواع داراییهای مالی.
یکی از استراتژیهای مطرح در مباحث سرمایهگذاری در بازارهای مالی عبارت است از تنوعبخشی زمانی به انواع داراییهای مالی. به این معنا که براساس زمان کوتاهمدت یا بلند مدت سرمایهگذاران سبد دارایی مالی خود را متنوع میسازند تا از انواع داراییهای مالی با ریسکهای متفاوت، سبدی با حداقل ریسک تشکیل دهند.
اصل این استراتژی بر این اساس استوار است که هر چه افق زمانی بلندمدتتر برای سرمایهگذار متصور باشد سهم بیشتری از پرتفوی خود را به داراییهای ریسکی مثل سهام تخصیص دهد.زیرا نوسانات بازده سهام در طول زمان کمتر میشود و در نتیجه ریسک بیشتری در طول زمان در بین داراییها پخش میشود و بازده کل سبد سهام را متناسبتر میسازد.این نظر در مقابل این دیدگاه قرار دارد که در طول زمان تنوع بخشی به سبد سهام اشتباه است، زیرا مطلوبیت مورد انتظار با استراتژی تنوع سازی زمانی افزایش نمییابد، زیرا به عنوان مثال درباره سهام شرکتهای بیمه دیده شده است که در دورههای بلند مدتتر زمانی، ریسک این سهام به جای کاهش افزایش داشته است و در نتیجه تنوع بخشی سهام کارایی خود را از دست داده است. در این میان محققانی هستند که نشان دادهاند که زمانی تنوع بخشی سبد دارایی مالی در طول زمان بهینه انجام میشود که به یکسری از عوامل مهم و اصلی در این باره توجه شود.
نکته مهم در این میان که شاید کمتر مورد توجه قرار گرفته است. هدف سرمایهگذاری است. این که آیا در بلندمدت هدف کسب درآمد است یا افزایش ثروت و یا عوامل دیگری در تصمیمگیری دخیل هستند.
زیرا ممکن است در بلندمدت محدودیتها و قیود مهمی سر راه سرمایهگذار قرار گیرند به عنوان مثال سرمایهگذاری که گردش دارایی را مهم فرض میکند و به دارایی نقد شونده نیاز دارد مثل حقوق بازنشستگی یا مخارج تحصیلی فرزندان، نمیتواند تنها به ریسک سبد دارایی خود و تنوع بخشی زمانی جدا از عامل نقدشوندگی توجه نشان دهد. در نتیجه عواملی چون سن، تحصیلات و نسبت مصرف به پسانداز افراد باید مورد توجه قرار بگیرند.
یکی از نکات جالب در این مبحث، دیدگاه روانشناسی سرمایهگذاران است. تحقیقات نشان میدهند که با افزایش ثروت، ریسکگریزی مطلق کاهش مییابد، زیرا با افزایش ثروت، اهمیت یک دلار اضافی کاهش مییابد و در نتیجه سرمایهگذار مایل میشود که در سطوح بالاتر ثروتی، دلار اضافی خود را صرف امور پرریسکتر کند. در نتیجه هر چه ثروت افزایش مییابد، دلارهای بیشتری از ثروت سرمایهگذار به داراییهای ریسکی تعلق میپذیرد.
در برابر متغیر ریسک گریزی مطلق، متغیر ریسک گریزی نسبی نیز مطرح میشود. در تبیین این متغیر باید گفت که کاهش ریسک گریزی نسبی، حکایت از تخصیص سهم بیشتری از ثروت به داراییهای ریسکی همزمان با افزایش ثروت دارد. ثابت بودن متغیر ریسک گریزی نسبی به این معنا است که درصد ثروتی که به دارایی ریسکی تعلق میگیرد، ثابت میماند جدا از اینکه خود در چه پایهای از ثروت باشد. همچنین افزایش ریسک گریزی نسبی بیان میدارد که درصد بیشتری از دارایی مالی با افزایش ثروت سرمایهگذار، در گروه پرریسک قرار میگیرد.
این در حالی است که در اکثر مطالعات نتایج به دست آمده براساس ثابت فرض کردن ریسک گریزی نسبی حاصل شده اند. در حالی که در هر سه حالت بالا، استراتژی تنوعسازی دارایی مالی در طول زمان میتواند متفاوت تعریف شود.
یکی دیگر از نکات مهم برای سرمایهگذاران، خاطرات و گذشتهنگری آنها درباره تخصیص داراییهای مالی است. توجیهات سرمایه گذاران برای تخصیص بین داراییهای ریسکی و غیر تنوع در سبد سهام چطوری انجام میشود؟ ریسکی یا کم ریسک، ممکن است بر اساس ارتباط بین بازده داراییها در طول زمان، تقویت یا تضعیف شود. در نتیجه ارزش داراییهای ریسکی در پرتفوی بستگی به ارزشهای گذشته آنها دارد و افراد بنا بر بازده گذشته یک دارایی آن را انتخاب یا رد میکنند و برای خرید و نگهداری در دوره بلند مدتتر تصمیم میگیرند.
در نتیجه تنوع بخشی دارایی مالی در طول زمان بر اساس فرآیند بازده دارایی و ترجیحات سرمایهگذاری میتواند افزایش یا کاهش یابد و یا ثابت باقی بماند. همانگونه که اشاره شد سطح تحصیلات نیز نقش زیادی در تصمیم گیری تخصیص پرتفوی سرمایهگذاران دارد. زمانی که سطح دانش سرمایهگذاران افزایشمییابد و تجربیات آنها از سرمایهگذاری زیاد میشود، آستانه تحمل آنها افزایش یافته و ریسک پذیری آنها بیشتر میشود و در نتیجه ترجیح میدهند تا در سبد دارایی مالی خود، از دارایی پر ریسک بیشتر استفاده کنند.
درباره سن افراد نیز نتایج تحقیقات نشان میدهند که افراد جوانتر علاوه بر انتخاب داراییهای مالی با دوره زمانی کوتاه مدت، در هنگام تنوع بخشی به سبد داراییهایی مالی خود بیشتر از داراییهای چون سهام که ریسک بالاتری دارند استفاده میکنند تا اوراق قرضه بلند مدت که ریسک کمتری دارند.
چطور سبد سرمایهگذاری رمزارز بسازیم؟ + نکاتی برای ساخت پورتفولیوی سودآور!
متنوع سازی سبد ارز دیجیتال با متنوع سازی پورتفولیوی داراییهای سنتی تفاوت چندانی ندارد. با توجه به سبد دارایی و استراتژی سرمایهگذاری خود میتوانید به راحتی ریسک کلی خود را کاهش دهید. اما چگونه یک سبد ارز دیجیتال سودآور و کم ریسک بسازیم؟ در این مقاله اهمیت ساخت سبد رمز ارز را توضیح میدهیم، انواع داراییهای دیجیتال را معرفی میکنیم و به معرفی ابزارهای ردیاب پورتفولیو میپردازیم.
پورتفولیو ارز دیجیتال چیست؟
تنوع بخشیدن به سبد دارایی بسیار مفید است. شما میتوانید با داشتن داراییهای کریپتویی مختلف (از جمله استیبل کوینها) و اطمینان از تخصیص متعادل دارایی خود، ریسک سرمایهگذاری خود را کاهش دهید.
برای سهولت در مدیریت پورتفوی ارز دیجیتال، میتوانید از پلتفرمهای مدیریت سبد دارایی شرکتهای مختلف استفاده کنید یا معاملات خود را به صورت دستی در فایل اکسل ثبت کنید. برخی از پلتفرمهای مذکور، میتوانند به کیف پول شخصی و صرافیهای رمزارزها متصل شوند و روند کار را راحتتر کنند.
شروع کار با سرمایه گذاری در ارز دیجیتال به راحتی خرید اولین بیت کوین (BTC)، اتر (ETH) یا هر رمزارز دیگر است. در حالی که برخی از سرمایهگذاران ترجیح میدهند ارزهای دیجیتال دارای حجم بیشتر بازار را خریداری و نگهداری کنند، برخی دیگر ترجیح میدهند با آلتکوینها اقدام به سرمایهگذاری کنند.
شما با تحقیق در مورد تخصیص دارایی و متعادلسازی سبد ارز دیجیتال، احتمال موفقیت سرمایهگذاری را بیشتر میکنید. متعادلسازی پورتفولیو ارز دیجیتال کار سختی نیست که بسته به میزان ریسک پذیری شما، چند روش برای انجام این کار وجود دارد.
سبد ارز دیجیتال مجموعهای از رمزارزها است که متعلق به یک سرمایهگذار یا معاملهگر است. این سبدها معمولا داراییهای مختلفی از جمله آلتکوین و محصولات مالی کریپتویی را شامل میشوند. این تقریبا مشابه سبد داراییها در سرمایهگذاری روی داراییهای سنتی است با این تفاوت که شما به یک دسته از داراییها پایبند هستید.
متنوع سازی سبد سرمایه گذاری چیست؟
هنگام ایجاد پرتفوی ارز دیجیتال، باید با مفاهیم تخصیص و متنوعسازی دارایی آشنا باشید. تخصیص دارایی به سرمایهگذاری در گروههای مختلف دارایی (به عنوان مثال رمز ارزها، سهام، اوراق قرضه، فلزات گرانبها، پول نقد و غیره) اشاره دارد و متنوع سازی به توزیع وجوه سرمایهگذاری شما در داراییها یا بخشهای مختلف مربوط میشود. به عنوان مثال، شما میتوانید با سرمایهگذاری در صنایع مختلف مانند کشاورزی، فناوری، انرژی و بهداشت و درمان، به سبد سرمایه گذاری خود تنوع ببخشید. هر دو این استراتژیها ریسک کلی شما را کاهش میدهند. برای آشنایی بیشتر به مقاله زیر مراجعه کنید.
از نظر فنی، ارزهای دیجیتال یک کلاس دارایی واحد هستند. میتوانید با خرید محصولات، کوینها و توکنهایی که اهداف و موارد کاربر متفاوتی دارند، به سبد سرمایه گذاری خود تنوع ببخشید.
چرا داشتن پورتفوی متنوع بهتر است؟
بیشتر مشاوران میگویند که سبد سرمایه گذاری شما باید متنوع باشد. در حالی که این یک استاندارد برای سرمایهگذاران است، اما توزیع سرمایه بین داراییهای مختلف، مزایا و معایبی به همراه دارد. همانطور که قبلا اشاره کردیم، سبد دارایی متنوع، ریسک کلی روی پورتفولیو را کاهش میدهد. ضررهای یک دارایی میتواند با سود کردن روی سایر داراییها جبران شود و موقعیت شما را ثابت نگه دارد. سبد ارز دیجیتال شما همچنین فرصتهای بیشتری برای کسب در اختیار شما قرار میدهد. شما در تمام سرمایهگذاریها برنده نخواهید بود؛ اما با تخصیص و تنوع مناسب دارایی، احتمالا در دراز مدت برآیند سبد دارایی شما مثبت خواهد بود.
با این وجود، هرچه پورتفولیو ارز دیجیتال شما متنوعتر باشد، وضعیت کلی بازار را بهتر رصد میکند. بیشتر معاملهگران و سرمایهگذاران به دنبال شکست دادن بازار با کسب سود بیشتر هستند. سبد رمز ارز متعادل نسبت به سبد دارایی غیرمتعادل، در بلندمدت بازدهی بیشتری را برایتان به ارمغان خواهد آورد.
مدیریت پورتفولیوهای متنوع نیز به زمان و تحقیق بیشتری نیاز دارد. برای سرمایهگذاری سالم، باید بدانید چه چیزی خریداری میکنید. با داشتن یک سبد دارایی بزرگ، شانس درک تمام اتفاقات، کاهش مییابد. اگر پورتفوی ارز دیجیتال شما شامل داراییهای کریپتویی متنوع است، ممکن است لازم باشد از چندین کیف پول و صرافی ارز دیجیتال برای دسترسی به داراییهای خود استفاده کنید. تصمیم برای تنوع بخشیدن یا عدم تصمیمگیری با خود شماست، اما تنوع بخشی همیشه توصیه میشود.
انواع مختلف داراییهای کریپتویی
بیت کوین به عنوان پادشاه ارزهای دیجیتال مشهور است و بیشترین حجم بازار را در اختیار دارد. اما یک سبد دارایی متعادل، شامل انتخاب ارزهای مختلف برای کاهش ریسک کلی است. در ادامه برخی از آنها را مرور میکنیم.
ارزهای پرداختی
امروزه یافتن ارزهای جدید که در درجه اول کاربرد پرداخت داشته باشند، دشوار است. اما اگر به گذشته ارزهای دیجیتال توجه کنید، بیشتر پروژهها سیستمهایی برای انتقال ارزش بودند. بیت کوین مشهورترین نمونه است؛ اما در کنار آن ریپل (XRP)، بیت کوین کش (BCH) و لایت کوین (LTC) نیز بودند. این کوینها اولین نسل کریپتوها هستند که قبل از اتریوم و معرفی قراردادهای هوشمند وجود داشتهاند.
استیبل کوینها
قیمت یک استیبل کوین تلاش میکند تا یک دارایی اساسی مانند ارز فیات یا فلز گرانبها را ردیابی کند. به عنوان مثال BUSD، دلار آمریکا را ردیابی میکند. پکس گولد (PAXG) از همین سیستم استفاده میکند؛ اما این ارز را به قیمت هر اونس طلای ذخیره شده متصل میکند. در حالی که استیبل کوینها لزوما بازدهی بالایی ندارند، اما ثبات را برای سبد دارایی به ارمغان میآورند.
بازار کریپتوکارنسیها بیثبات است؛ بنابراین داشتن چیزی در سبد سرمایه گذاری خود که ارزش آن را حفظ کند، مفید است. اگر پشتوانه Stablecoin چیزی خارج از اکوسیستم بلاکچین است، پس سقوط بازار نباید بر قیمت آن تاثیر بگذارد. اگر میخواهید ارزها را از یک پروژه خارج کنید، میتوانید برای محافظت از سود خود، آنها را به سرعت به یک استیبل کوین با پشتوانه دلار مانند BUSD تبدیل کنید. تبدیل به فیات فرآیندی بسیار طولانیتر از تبدیل به استیبل کوین است.
توکنهای سهام
درست مثل اوراق بهادار سنتی توکن سهامی میتواند نمایانگر موارد زیادی مانند ارزش سهام در یک شرکت، اوراق قرضه صادر شده توسط یک پروژه یا حتی حق رای باشد.
سهامها دیجیتالی شده و روی بلاک چین هستند؛ به این معنی که تحت همان مقررات سازمان بورس هستند. به همین دلیل، توکنهای سهامی در کنترل قانونگذاران محلی هستند و باید قبل از صدور مراحل قانونی را طی کنند.
توکنهای کاربردی
یک توکن کاربردی به عنوان کلید یک سرویس یا محصول عمل میکند. به عنوان مثال، BNB و ETH هر دو توکن کاربردی هستند؛ با استفاده از این دو کوین، شما میتوانید هنگام تعامل با برنامههای غیرمتمرکز (DApps) از آنها برای پرداخت هزینه تراکنش استفاده کنید. ارزش این رمز ارزها باید از نظر تئوری با ارزش کاربردی آن پیوند مستقیم داشته باشد.
توکنهای حاکمیت
با در دست داشتن توکن حاکمیت یا Governance، شما میتوانید قدرت رایگیری در مورد یک پروژه و حتی سهمی از درآمد آن پروژه را داشته باشید.
این توکنها معمولا رمز ارزهای بومی پلتفرمهای امور مالی غیرمتمرکز (DeFi) مانند پنکیک سواپ، یونی سواپ یا سوشی سواپ هستند. مانند توکنهای کاربردی، ارزش توکن حکمرانی مستقیما به موفقیت پروژه مربوط میشود.
محصولات مالی کریپتویی
پوتفولیو نبایدتنها شامل ارزهای مختلف باشد. محصولات رمزنگاری شده مالی نیز میتوانند به تنوع بخشیدن به سبد سرمایه گذاری شما کمک کنند. کمی به این فکر کنید که در سبد دارایی خود علاوه بر سهام، اوراق قرضه دولتی و ETF نیز داشته باشید. تعداد زیادی محصول وجود دارد که میتوانید از طریق بلاک چینهای مختلف و Dappها در آنها سرمایهگذاری کنید.
اگر در این حوزه تازه کار هستید، صرافی بایننس محصولات مالی متنوعی را پیشنهاد میکند که میتوانید روی آنها سرمایهگذاری کنید. برای بررسی آنها، وارد اکانت خود شوید و به بخش Finance بروید. تمام این محصولات دارای سطح ریسک متفاوتی هستند، بنابراین مطمئن شوید که قبل از ریسک کردن، مکانیزمهای کار آنها را درک کردهاید.
نحوه متنوع سازی پورتفولیو ارز دیجیتال
هر سرمایهگذار یا معاملهگر نظرات خاص خود را در مورد آنچه که یک سبد کریپتوی متعادل ایجاد میکند، خواهد داشت. اما برخی از قوانین کلی وجود دارد که ارزش بررسی دارند:
- پورتفوی ارز دیجیتال خود را بین داراییهای سرمایهگذاری با ریسک بالا، متوسط و کم تقسیم کنید و وزنهای مناسبی را برای هر دارایی اختصاص دهید. یک سبد دارایی که بیشتر آن شامل داراییهای با ریسک بالاست، قطعا سبد متعادلی نیست. این سبد ممکن است بازدهی بیشتری برایتان داشته باشد؛ اما ممکن است ضررهای زیادی نیز متحمل شوید. میزان ریسکپذیری شما تعیین میکند که چه چیزی برای شما بهتر است، اما بهتر است ترکیبی از داراییها را در پورتفولیو رمز ارز خود داشته باشید.
- برخی از استیبل کوینها را برای کمک به تامین نقدینگی پورتفوی خود استفاده کنید. استیبل کوینها کلید بسیاری از پلتفرمهای DeFi هستند و میتوانند به شما کمک کنند به سرعت و به راحتی سیو سود کنید یا از موقعیت معالاتی خارج شوید.
- بازار کریپتوها بسیار بیثبات است و تصمیمات شما باید بسته به شرایط فعلی تغییر کند. بنابراین در صورت نیاز، سبد دارایی خود را دوباره متعادل سازی کنید.
- برای جلوگیری از نامتعادل شدن پورتفولیو ارز دیجیتال، رمز ارز آماده برای خرید نیز داشته باشید. اگر اخیرا از یک دارایی سود بزرگی به دست آوردهاید، تخصیص دوباره سرمایه به این دارایی وسوسه انگیز است. اجازه ندهید که حرص و طمع به جای شما تصمیمگیری کند.
- فقط آنچه را که تحمل از دست دادن آن را دارید سرمایهگذاری کنید. اگر نسبت به آن استرس داشته باشید، سبد ارز دیجیتال شما متعادل نیست.
- تحقیقات خود را انجام دهید. واقعا نمیتوانید این توصیه کلاسیک را نادیده بگیرید. شما در حال سرمایهگذاری پول خود هستید، بنابراین فقط به توصیه دیگران اعتماد نکنید و تحقیقات خود را نیز انجام دهید.
ابزارهای ردیاب سبد ارز دیجیتال
ردیاب سبد دارایی برنامه یا خدماتی است که به شما امکان میدهد وضعیت دارایی خود را ردیابی و دنبال کنید. میتوانید نحوه تخصیص فعلی خود را با اهداف سرمایهگذاری خود مقایسه کرده و پیشرفت خود را پیگیری کنید. در ادامه به معرفی چند مورد از این ابزارها میپردازیم:
کوین مارکت کپ (CoinMarketCap)
کوینمارکتکپ یک ردیاب قیمتی بسیار محبوب است که امکان ساخت پورتفوی ارز دیجیتال نیز ایجاد کرده است. این سبد دارایی به صورت رایگان در دستگاههای دسکتاپ و موبایل در دسترس است. برای استفاده از ردیاب پورتفولیو ارز دیجیتال ، باید داراییهای خود را به صورت دستی اضافه کنید؛ زیرا به کیف پول یا صرافی شما متصل نیست. همچنین این گزینه وجود دارد که برای محاسبه دقیق سود خود، قیمتهایی را که خریداری کردهاید، اضافه کنید.
کوین گکو (CoinGecko)
CoinGecko عمدتا به ردیاب قیمت ارزهای دیجیتال شناخته شده است؛ اما دارای گزینه مدیریت پورتفولیو را نیز دارد. استفاده از این ویژگی رایگان است و در مرورگر یا دستگاه همراه شما موجود است. این پورتفو نیز درست مثل کوین مارکت کپ کار میکند و باید رمز ارزها را به صورت دستی وارد آن کنید و قیمت خرید خود را نیز انتخاب کنید.
بلاک فولیو (Blockfolio) یا FTX
اگر میخواهید هنگام مدیریت سبد دارایی ارز دیجیتال خود امکان ترید نیز داشته باشید، Blockfolio (که اکنون نام آن به FTX تغییر کرده) گزینه خوبی است. این شرکت از سال ۲۰۱۴ فعالیت خود را آغاز کرده و در دنیای رمزارزها به خوبی شناخته شده است. با این حال، این ویژگی فقط برای دستگاههای تلفن همراه است.
دلتا (Delta)
Delta یک اپلیکیشن موبایل است که به شما امکان میدهد سبد ارز دیجیتال و داراییهای سنتی خود را به طور همزمان مشاهده کنید. این پلتفرم میتواند به ۲۰ صرافی و انواع کیف پولها از جمله بایننس متصل شود. هم نسخه رایگان و هم نسخه پولی وجود دارد؛ اما امکان ترید داخل برنامه وجود ندارد.
پرسش و پاسخ
- پورتفولیو ارز دیجیتال چیست؟
پورتفولیو یا پورتفو یا سبد ارز دیجیتال به معنی رمز ارزهایی است که آنها را خریداری میکنیم. این کریپتوها باید متنوع باشند و سرمایه خود را با درصدهای مختلفی بین آنها توزیع کنیم. پورتفولیو را میتوان با روشهای مختلفی دنبال کرد و در صورت لزوم، باید به افزودن رمز ارز جدید و یا حذف یک ارز دیجیتال بپردازیم.
- چرا باید به متنوعسازی پورتفولیو ارز دیجیتال بپردازیم؟
متنوع کردن سبد سرمایه گذاری به منظور کاهش ریسک و افزایش سودآوری انجام میشود؛ مخصوصا در بازار رمز ارزها که قیمتها به شدت نوسان دارند، ساخت پورتفوی ارز دیجیتال متنوع میتواند در مدیریت ریسک ما نقش مهمی داشته باشد.
- چطور سبد سرمایه گذاری خود را متنوع کنیم؟
شما باید با مطالعه و تحقیق درباره رمز ارزهای مختلف، بر روی آنها سرمایه گذاری کنید و سرمایه خود را با نسبتهای خاصی (که خود شما انتخاب میکنید) در بین آنها تقسیم کنید. سرمایه گذاران معمولا بیشترین درصد سرمایه خود را به چند کریپتوی اول بازار اختصاص میدهند و مابقی را روی رمز ارزهای دیگر سرمایه گذاری میکنند.
- آیا ممکن است با وجود متنوعسازی پورتفوی کریپتو ضرر کنیم؟
بله. همیشه امکان ضرر وجود دارد؛ برای مثال زمانی که کل بازار رمز ارزها نزولی و ریزشی میشود، احتمال ضرر شما نیز افزایش مییابد. در این مواقع، باید به مدیریت ریسک بپردازید.
- چطور سبد سرمایه گذاری خود را مدیریت کنیم؟
باید حد سود مشخصی برای سبد سرمایه گذاری خود در نظر بگیریم و زمانی که به این مقدار سود رسیدیم، رمز ارز مورد نظر را بفروشیم. همچنین حد ضرر نیز مهم است؛ باید حدی را مشخص کنیم که اگر ضرر ما به آن مقدار رسید، سریعا اقدام به فروش کنیم و از زیان بیش از حد خود جلوگیری کنیم.
جمع بندی
بسیاری از بازارهای ارزهای دیجیتال به قیمت بیت کوین بستگی دارند؛ اما این دلیلی برای عدم متنوعسازی پورتفولیو ارز دیجیتال نیست. سرمایهگذاری روی رمزارزهای متنوع میتواند برخی از ضررهای ناشی از سقوط بیتکوین را جبران کند؛ بنابراین ارزش آن را دارد که همیشه یک سبد دارایی متعادل و متنوع از رمز ارزهای مختلف داشته باشید. مدیریت پورتفوی ارز دیجیتال از نگهداری یا هولد داراییها مهمتر است. داشتن یک استراتژی برای تخصیص دارایی در سبد سرمایه گذاری، کمک زیادی به شما خواهد کرد. در این مقاله، اهمیت ساخت سبد رمز ارز را توضیح دادیم، انواع داراییهای دیجیتال را معرفی کردیم و به معرفی ابزارهای ردیاب پورتفولیو پرداختیم.
چگونه سبد سهام خود را اصلاح کنیم؟
شما چه مبتدی باشید چه حرفه ای، چه با سرمایه کلان معامله کنید و چه با سرمایه اندک، چه دید بلند مدت داشته باشید چه کوتاه مدت، حتما باید اصل تنوع بخشی تشکیل سبد بورسی را برای کاهش ریسک و آرامش خاطر رعایت کنید.
اصلاح سبد سهام را چگونه انجام دهیم؟
زمان اصلاح سبد سهام
روش های اصلاح سبد سهام
اصلاح سبد سهام را چگونه انجام دهیم؟
سبد یا پرتفوی سهام برای کاهش ریسک و کسب بازدهی بیشتر تشکیل می شود. زمانیکه سبد سهام را تشکیل میدهید و بازار با رشدهای خوبی همراه می شود، تمامی سهام موجود در سبد رشد یکسانی نخواهند داشت.
امکان دارد سهمی 200 درصد بازدهی را به شما بدهد یا سهمی دیگر 20درصد یا در سهمی دیگر ضرر کنید. در این شرایط باید بصورت دوره ای با توجه به دید سرمایه گذاری که انتخاب کرده اید، سبد خود را بازبینی و بهینه کنید.
اصلاح سبد بورسی باید طبق دید سرمایه گذاری که دارید (کوتاه مدت، میان مدت، بلند مدت) انجام شود. سعی کنید بیشتر سرمایه خود را روی سهام ارزنده و بنیادی سرمایه گذاری کنید و سبد تدافعی برای خود بچینید.
زمان اصلاح سبد سهام
زمانی که بازار سرمایه دچار تنش ها، نوسانات و اصلاح کوتاه مدت می شود بهترین فرصت برای اصلاح سبد و ورود به سهم تنوع در سبد سهام چطوری انجام میشود؟ های بنیادی و بسیار خوب بازار می باشد. سرمایه گذارانی که در اصلاح های کوتاه مدت هیجانی عمل میکنند و سهم های ارزشمند خود را میفروشند شاید دیگر نتوانند دوباره به آن سهم ورود کنند. در حالت کلی توجه به عواملی که تاثیر چندانی روی سود آوری شرکت ندارند باعث ضرر و زیان سهامداران خواهد شد، پس بهتر است که در اینگونه شرایط سهامداران با دید میان مدت و بلند مدت اقدام به خرید یا نگهداری سهام ارزشمند بازار کنند و با بررسی و ارزیابی عوامل موثر بر روی سودآوری شرکت و نه هیچ عامل دیگری مانند شایعات، فرصت کسب سود را برای خود فراهم کنند.
روش های اصلاح سبد سهام
1. در سهامی که بازدهی خوبی به دست آورده اید میتوانید سیو سود را با توجه به روند موجود انجام دهید.
2. سهامی که احساس میکنید حرکتی نمیکند و احتمال دارد با آن وارد ضرر شوید را سریعا بفروشید تا نظم بیشتری در سبد ایجاد شود. به جای آن میتوانید سهامی را بخرید که از بازار عقب است و قیمت مناسبی دارد.
3. همیشه سعی کنید حداقل 2 سهم بزرگ را در سبد خود داشته باشید.
4. بیشتر سرمایه خود را روی صنایع پیشتاز سرمایه گذاری کنید. سبد شما باید ترکیبی از سهام ارزنده و پیشتاز بازار باشد.
5. سبد خود را بیش از حد شلوغ نکنید. در ابتدا بهتر است سرمایه خود را به بخش های مساوی تقسیم کنید و سهامی که انتخاب کرده اید را خرید کنید.
6. در سهامی که رشدی نکرده اند و در قیمت های جذابی قرار دارند خریدهای بیشتری را انجام دهید.
7. در دوره اصلاح پرتفوی و سبد بورسی، صنایع مستعد سه ماه آتی بازار بورس را شناسایی و تحلیل کنید.
8. از هر سهمی بیشتر از 30 درصد کل پرتفوی خود نداشته باشید.
9. تک سهم شدن ریسک سرمایه گذتری شما را به شدت افزایش می دهد حداقل 4 سهم در سبد سهام خود داشته باشید.
10. آشنایی با تحلیل بنیادی شرکت ها و گزارش های منتشر شده آن ها در کدال در تشخیص ارزنده بودن سهم و اصلاح پرتفوی به شما کمک می کند.
11. اگر قصد فروش یک سهم از پرتفوی خود را دارید قبل از فروش در مورد قصد شرکت ارائه دهنده سهم در خصوص برگزاری مجامع و یا افزایش سرمایه ها تحقیق کنید.
12. در اصلاح سبد سهام خود تحت تاثیر شایعات عمل نکنید و این کار را با تحلیل و تحقیق انجام دهید.
تنوع در سبد سهام چطوری انجام میشود؟
ورود عضویت
ورود عضویت
هر کسی که برای اولین بار وارد حوزه ارزهای دیجیتال میشود، بلافاصله میبیند که پای تعداد زیادی ارز دیجیتال در میان است. بیت کوین، اتریوم، ریپل، لایت کوین، بیت کوین کش، ترون، کاردانو و… . حالا چطور یک سرمایهگذار باید تشخیص دهد که کدام یک از آنها برای سرمایهگذاری بهتر است؟
جیمی سانگ (Jimmy Song)، توسعهدهنده مطرح بیت کوین، در تازهترین مقاله خود درباره تنوعسازی در سبد دارایی توضیحات جالبی ارائه میدهد که متن کامل آن را در ادامه میخوانید.
استدلالهای زیادی پیرامون بیمعنی بودن تنوعسازی در داراییهای دیجیتال وجود دارد اما در این مطلب میخواهیم این بحث را به این صورت بیان کنیم که چرا اضافه کردن آلت کوینها (ارزهای دیجیتال غیر از بیت کوین) به یک سبد دارایی که بیت کوین در آن است، معنا ندارد.
چرا تنوع سازی انجام میدهیم؟
در بازارهای سنتی، ایجاد تنوع یا تنوعسازی در سبد سهام یا دارایی به این دلیل انجام میگیرد که احتمال ریسک و ضرر کاهش یابد و از سوی دیگر احتمال رسیدن به سود بیشتر شود. وقتی به جای یک سهام، ۱۰ نوع سهام مختلف را میخرید، سرمایهگذاری شما با ریسک و نوسان کمتری مواجه خواهد بود؛ زیرا چند سهام از انواع مختلف دارید و اگر یکی از آنها سقوط کند، روی بقیه تأثیر نخواهد گذاشت. به این ترتیب میتوانید از ۹ سهام دیگرتان درآمد داشته باشید. این مبحث آنقدر مهم است که برای متنوعسازی حتی نظریهای به نام «تئوری پورتفولیو» یا نظریه سبد دارایی ارائه شده است. با این حال هدف متنوعسازی کاملا روشن است: کاهش ریسک ضرر و ریسک نوسان.
هنگامی که شخصی برای سبد سهامش ۱۰ نوع سهام مختلف را انتخاب میکند، این اطمینان برایش وجود دارد که سهامها، همه از ملزومات حداقلی برخوردارند. برای مثال، این شرکتها باید از قوانین بورس از جمله شفافبودن پیروی کنند، تاریخچه و سابقهشان در بازار موجود باشد و اگر تخلف کنند جریمه میشوند. این امر به ما اطمینان میدهد که هر چه در بازار درباره سهام بازاریابی میشود، مبتنی بر حقیقت است؛ مخصوصا چشمانداز آینده و نیز وضعیت مالی آن شرکتها.
بنابراین در بازار سهام، تنوعسازی ممکن است با عقل جور در بیاید، زیرا دلایل خوبی داریم که باور کنیم داستانی که یک شرکت درباره سهامش میگوید، تا حد زیادی درست است (مخصوصا به دلیل ترسی که از مجازات دارند). ریسک و پاداش سهام تا حد زیادی مشخص است؛ از همین رو تنوعسازی در چیدمان سبد سهام در صورتی که ریسکها و مزایای آن را با آگاهی کامل درک کرده باشیم، کاری منطقی است.
داستان یک ارز دیجیتال در مقابل واقعیت آن
واقعیت یک ارز دیجیتال در کد آن نهفته است که متأسفانه خواندن و درک آن بسیار دشوار است و برای تعداد بسیار زیادی از افراد حتی غیرممکن است. از آنجا که ارزهای دیجیتال در دنیای دیجیتالی وجود دارند، کد آن و شبکهای که امنیت آن را تأمین میکند، تنها واقعیتی است که درباره آن وجود دارد. با اینکه میتوان کد و شبکه یک ارز دیجیتال را تحلیل کرد، اما برای بسیاری از افراد حتی توسعهدهندگان باتجربه، مطالعه کد بنیادی یک ارز دیجیتال در کمتر از چند ماه غیرعملی است.
از سوی دیگر، معمولا بازاریابی زیادی درباره ارزهای دیجیتال انجام میشود. داستانهای زیادی درباره اینکه فناوری بنیادین آنها چه کارهایی میتواند انجام دهد و چه کاربردهایی را میتوان برای آن تصور کرد، وجود دارد. اینها اغلب گزارشهای فنی (وایت پیپرهایی) هستند که هدفشان نشان دادن جزئیات سیستم اصلی است ولی مانند خود کد، به شکل دقیق تعریف نشدهاند. این مستندات که درکشان راحتتر است، معمولا قبل از خود کد نوشته شدهاند.
در صنعت ارز دیجیتال، از داستان بازاریابی به عنوان میانبر استفاده میشود؛ زیرا سختی و یا هزینه ارزیابی واقعیت بنیادین (کد) آن بسیار زیاد است. تعداد کمی از افراد شاید کد را ارزیابی کنند (اگر وجود داشته باشد!)، اما بیشترشان به همان داستان بازاریابی اکتفا میکنند؛ زیرا ارزانتر و آسانتر است.
از آنجا که تعداد زیادی از افراد از این میانبر برای ارزیابی ارز دیجیتال استفاده میکنند، بنابراین هر چه زیباسازی داستان بیشتر باشد، قیمت آن بالاتر خواهد رفت. از این گذشته، معمولا لزومی ندارد که واقعیت آن پروژه (کد) بلافاصله ارائه شود، به همین دلیل توسعهدهندگان میتوانند برای تأخیرشان بهانههای زیادی بتراشند. با توجه به اینکه تکذیب یک داستان سختتر از گفتن آن است، این فرصت خوبی برای آنهاست تا خیلی ساده بگویند: «بعدا به آن خواهیم رسید» و یک دنیا وعده بدهند. به عبارت دیگر اغراق در بازاریابی هزینه زیادی ندارد، اما تقاضای زیادی را به ارمغان میآورد. این برخلاف بازار سهام است که در آن اغراق زیاد با جریمه و مجازات همراه است.
اینکه هیچ چیز تیم توسعهدهنده را مجبور نمیکند خیلی سریع واقعیت را ارائه کند، واقعا به نفعشان است. وعدههایی که انجام آنها هزینه بسیار زیادی دارد اصلا نیاز نیست محقق شوند. به هر حال آنها اغلب همان ابتدای کار به پولشان میرسند. چیزی که ارائه میکنند، لزوما قرار نیست هیچ یک از استانداردهای فنی را رعایت کرده باشد. از آنجا که ارزیابی کد پرهزینه است، بسیاری از افراد فقط به همان داستانهای بازاریابی میچسبند و برای درک واقعیت فنی آنها خودشان را به زحمت نمیاندازند. پیادهسازی آن میتواند مشکل پیچیدهای باشد، امنیت آن میتواند بدون هیچ کنترل و نظارتی باشد، حتی آزمایشهایی که قرار است روی آن انجام شوند طراحی نشده باشد و البته هیچکس هم آنقدر عاقل نباشد که به این موارد شک کند.
به راحتی میتوان فهمید که انگیزههای این پروژهها طوری هستند که وعدههای بیش از حد و تأخیر در ارائه را توجیه میکنند. مزایایی که در آن میبینیم، اساسا همان چیزهایی است که در داستان بازاریابی آن میگویند و ما آنها را بسیار زیاد تلقی میکنیم. از آنجا که این معیاری است که بسیاری از مردم از آن استفاده میکنند، قیمت آن بالا میرود و بنابراین آیندهای بسیار خوشبینانه را نشان میدهد. در نتیجه، نسبت ریسک/ پاداش بالا میرود، زیرا احتمال از دست دادن سرمایه برای همیشه بیشتر و بیشتر میشود.
در چنین محیطی، تعجبی ندارد که کلاهبرداریها خارج از کنترل شدهاند.
پیامدها
وقتی تعداد افرادی که به جای واقعیت فنی به داستان بازاریابی تکیه میکنند این قدر زیاد است و انگیزهها طوری هستند که وعدههای بیش از حد و تأخیر در ارائه را توجیه میکنند، آشفتگی عظیمی در این صنعت در انتظارمان است. بیشتر ارزهای دیجیتال به دقت بررسی نشدهاند و چیزی فراتر از یک مشت داستان بازاریابی نیستند (و گاهی حتی در حد همان داستان هم بررسی نشدهاند). بنابراین هر یک از این سکهها در نهایت به صورت هرم وارونه بزرگی در میآیند که بنیانگذار آن در پایین این هرم وارونه قرار دارد.
واقعیت فنی را فقط تعداد کمی از افراد درک میکنند و بقیه به آنچه بنیانگذاران در وایت پیپر نوشته شده است اعتماد میکنند. به نظرِ این دسته، وایت پیپر نشاندهنده واقعیت است. هیچ چیزی برای اجبار به اینکه واقعیت باید با داستان مطابقت داشته باشد، وجود ندارد. تنها اطلاعاتی که داریم فقط از همان تعداد اندکی که پروژه را ایجاد کردهاند به ما منتقل میشود. به عنوان مثال، زیکش ممکن است فناوریهای فوقالعاده جالبی داشته باشد، اما مدتی طولانی یک باگ در آن وجود داشت. حالا زی کش جزو آلت کوینهای واقعا پاسخگو بود؛ باید دید بقیه چه تعداد آسیبپذیریهایی دارند که آنها را پنهان میکنند.
این بدان معناست که بیشتر سکههایی که در این صنعت ایجاد شدهاند بسیار پرمخاطره هستند. بیشتر آنها هیچ امیدی به دستیابی به ادعاهایی که در داستان بازاریابیشان کردهاند ندارند. بیشترشان هیچ تاریخچه ثبت شدهای از ارائه موارد مربوط به پروژه ندارند و میتوان گفت هیچ بررسی روی بیشترشان انجام نشده است. اگر اینها سهام بودند، آنها را به صورت اوراق صورتی (اوراق سهامی که کمتر از ۵ دلار ارزش دارند) تنوع در سبد سهام چطوری انجام میشود؟ منتشر میکردند و قیمتشان به دلیل ریسک زیاد، بسیار پایین بود. متنوعسازی با سهام اوراق صورتیِ بررسی نشده نه تنها ریسک و نوسان را کاهش نمیدهد، بلکه اهداف متنوع سازی را هم خنثی میکند.
آیا بیت کوین هم همین طور است؟
سؤالی که در اینجا پیش میآید این است که آیا این موضوع درباره بیت کوین هم صدق میکند؟ سؤال منصفانهای است، اما پاسخ آن میتواند منفی باشد. دلیلش این است که طی سالها، هزاران نفر (اگر دهها هزار نفر نباشد) بیت کوین را از نظر فنی با دقت بررسی کردهاند. حتی زمانی که وایت پیپر آن در ابتدا بیرون آمد، محیطی که امروزه شاهد آن هستیم وجود نداشت. وقتی بیت کوین راهاندازی شد، تعداد افرادی که نودها را اجرا میکردند و استخراج انجام میدادند، انگشتشمار بود؛ چه رسد به اینکه آن را معامله هم بکنند. در آن زمان انگیزههایی برای وعدههای بیش از حد یا زیباسازی داستان وجود نداشت. علاوه بر این، وایت پیپر آن به شکل دقیق بیت کوین را توصیف میکرد و پس از اینکه بیت کوین ارائه شد وایت پیپر بیرون آمد. در حقیقت، وایت پیپر بیت کوین بعد از کد نوشته شد.
علاوه بر این، با توجه به اینکه بیت کوین اولین ارز دیجیتال بود، منطقی است که منبع کد آن بارها بررسی شده باشد. یک نمونه از بررسیکنندگان کد بیت کوین همین ایجادکنندگان آلت کوین هستند که برای ایجاد سکه خودشان به دقت منبع کد بیت کوین را بررسی و مطالعه کردهاند. به علاوه، بیش از ۵۰۰ شرکتکننده وجود دارند که درخواست اعمال تغییرات ارائه کردهاند و آن را به بزرگترین پروژه ارز دیجیتال منبع باز تبدیل کردهاند.
داستان در مورد فورکهای بیت کوین چگونه است؟
در اینجا باید درباره سکههایی که چندان دور از بیت کوین نیستند و از خود آن منشعب شدهاند هم صحبت کنیم. لایت کوین، بیت کوین کش، بیت کوین اسوی و تعدادی دیگر از فورکهای بیت کوین اساسا فقط تغییرات کوچکی هستند که در کد بیت کوین داده شدهاند.
تقلبیها!
در اینجا دو پرسش مطرح میشود: اول، اینکه بین بیت کوین و آن فورکها چه تفاوتهایی وجود دارد؟ دوم، منبع کد آن چطور حفظ میشود؟
پاسخ اولین پرسش راحتتر است. مهمترین تفاوت در این است که یک فورک بیت کوین متمرکز است. تفاوت فنی بین آنها هم آنقدر ناچیز است که وارد کردن آنها در سبد دارایی در کنار بیت کوین نمیتواند ریسک یا نوسان را کاهش دهد. بنابراین دلیلی برای متنوعسازی نمیماند.
سؤال دوم بسیار مهمتر است. اگر این سکه نتواند مانند بیت کوین منبع کدش را حفظ کند، در معرض خطر بزرگتری قرار دارد. این خطر میتواند در قالب کوچکتر شدن تیم توسعه، کمتر شدن فعالیت یا درخواستهای اعمال تغییرات باشد. این تغییرات در کد را برای مشخص کردن واقعیت فنی از همان زمان انشعاب میتوان ارزیابی کرد. اما این نیز هزینهبر است و به کندی انجام میشود، بنابراین بیشتر افراد ارزیابی را انجام نمیدهند.
اگر مشکلی در بیت کوین وجود داشته باشد، آلت کوینهای فورک شده از آن هم که مسلما کیفیت پایینتری نسبت به بیت کوین دارند نمیتوانند خطر ریسک یا نوسان را در سبد دارایی کاهش دهند.
بنابراین متنوعسازی چه معنایی دارد؟
میدانیم که بیت کوین از چند جهت با آلت کوینها متفاوت است. اول، بیت کوین غیر متمرکز است در حالیکه آنها نیستند. دوم، بیت کوین در زمان ایجاد انگیزهای برای داستانسازی، بازاریابی و تأخیر در ارائه نداشته است در حالیکه آلت کوینها داشتند. سوم، بیت کوین بالاترین ارزش بازار را دارد.
بنابراین برای حضور در این فضا، حداقل باید بیت کوین را داشته باشید. حالا سؤال این است که چه چیز دیگری را در سبد داراییتان قرار میدهید؟
پاسخ این است که خودتان باید تحقیق کنید. دادههای موجود در این بازار بیشتر بازاریابی و و پر از مبالغه هستند؛ بنابراین وعدههایشان به سختی ممکن است تحقق یابد یا حتی شاید غیر ممکن باشد. از آنجا که ریسک بیشتر سکهها به جز بیت کوین، همانند سهام اوراق صورتی در بازار بورس است، باید بررسی دقیقتری در آنها انجام دهید. تحقیقات واقعی به معنای ارزیابی کد آنها است.
اگر نمیدانید چطور باید کد را بخوانید یا از آن بدتر، اگر کد منبع بسته شده است یا هنوز نوشته نشده است، کلا باید از خیر آنها بگذرید. واقعیت فنی چنین ارزی غیرقابلتأیید است.
اگر قادر به خواندن کد هستید، اما نمیخواهید این کار را انجام دهید، باز هم بهتر است اصلا وارد آن نشوید. هیچ اطمینان کافی وجود ندارد که چنین سکههایی داستان بازاریابی و واقعیت فنی یکسانی داشته باشند. اعتماد به هر چیز دیگری از جمله نظرات افراد در توییتر و یوتیوب احتمالا به نوعی متعصبانه است. در ضمن این نظرات معمولا درباره داستان بازاریابی آن سکه هستند نه درباره کد آن که هیچ تعهدی برای انطباق با واقعیت ندارد.
این به نوبه خود بدان معناست که باید تحقیقات کاملی انجام دهید تا مشخص شود یک ارز دیجیتال ارزش سرمایهگذاری را دارد یا نه. با توجه به اینکه ارزش بازار و/ یا نقدشوندگی بیشتر سکهها ناچیز است، زمانی که برای تحقیقات صرف میشود واقعا ارزش این تلاش را ندارد. بنابراین شاید بتوان گفت بسیاری از این سکهها در هر صورت برای سرمایهگذاری مناسب نیستند.
نتیجهگیری
همه تخم مرغهایتان را در یک سبد نگهداری نکنید، اما تخم مرغ گندیدهها را دور بریزید!
متنوعسازی در ارزهای دیجیتال تقریبا غیرمنطقی است. داستان بازاریابی و واقعیت بنیادی معمولا با هم مطابقت ندارند و ارزیابی صحیح از هر سکه بسیار هزینهبر است. سرمایهگذاری در آلت کوینها بدون بررسی کد آنها، معادل تنوعسازی تصادفی و بدون انجام تحقیقات در اوراق سهام صورتی است. چنین اقدامی فقط ریسک و نوسان را به جای کاهش دادن افزایش میدهد و هدف اصلی متنوعسازی را خنثی میکند.
به علاوه، با توجه به نوع انگیزهها (که نه اجباری وجود دارد و نه جریمهای)، بررسی کد خودش نوعی اتلاف وقت است. به همین دلیل است که حجم بازار اوراق صورتی در بورس تا این حد پایین است، اما اوراق سهامی که در نزدک یا بازار بورس نیویورک معامله میشوند حجم معاملاتی بسیار زیادی دارند.
نتیجه اینکه ارز دیجیتالی که سرمایهگذاری در آن با عقل جور در میآید بیت کوین است، زیرا از بدو تولد منحصربهفردش تا کنون که یک دهه از عمرش میگذرد همواره تمام شرایط لازم برای سرمایهگذاری را داشته است. متنوعسازی یک سبد دارایی با افزودن بیت کوین به آن واقعا میتواند سود خوبی داشته باشد و ریسک و نوسان را کاهش دهد (اگر ضد چرخهای باشد). افزودن آلت کوینها به سبد دارایی چنین نتیجهای را به دنبال ندارد و بنابراین وارد کردن آنها کاملا بیمعنی است.
نظرات
⚠️ کلیه محتوای این سایت توسط کاربران ایجاد شده است و یوزبیت هیچ مسئولیتی نسبت به صحت آنها ندارد ⚠️
تنوع در سبد سهام چطوری انجام میشود؟
ورود عضویت
ورود عضویت
هر کسی که برای اولین بار وارد حوزه ارزهای دیجیتال میشود، بلافاصله میبیند که پای تعداد زیادی ارز دیجیتال در میان است. بیت کوین، اتریوم، ریپل، لایت کوین، بیت کوین کش، ترون، کاردانو و… . حالا چطور یک سرمایهگذار باید تشخیص دهد که کدام یک از آنها برای سرمایهگذاری بهتر است؟
جیمی سانگ (Jimmy Song)، توسعهدهنده مطرح بیت کوین، در تازهترین مقاله خود درباره تنوعسازی در سبد دارایی توضیحات جالبی ارائه میدهد که متن کامل آن را در ادامه میخوانید.
استدلالهای زیادی پیرامون بیمعنی بودن تنوعسازی در داراییهای دیجیتال وجود دارد اما در این مطلب میخواهیم این بحث را به این صورت بیان کنیم که چرا اضافه کردن آلت کوینها (ارزهای دیجیتال غیر از بیت کوین) به یک سبد دارایی که بیت کوین در آن است، معنا ندارد.
چرا تنوع سازی انجام میدهیم؟
در بازارهای سنتی، ایجاد تنوع یا تنوعسازی در سبد سهام یا دارایی به این دلیل انجام میگیرد که احتمال ریسک و ضرر کاهش یابد و از سوی دیگر احتمال رسیدن به سود بیشتر شود. وقتی به جای یک سهام، ۱۰ نوع سهام مختلف را میخرید، سرمایهگذاری شما با ریسک و نوسان کمتری مواجه خواهد بود؛ زیرا چند سهام از انواع مختلف دارید و اگر یکی از آنها سقوط کند، روی بقیه تأثیر نخواهد گذاشت. به این ترتیب میتوانید از ۹ سهام دیگرتان درآمد داشته باشید. این مبحث آنقدر مهم است که برای متنوعسازی حتی نظریهای به نام «تئوری پورتفولیو» یا نظریه سبد دارایی ارائه شده است. با این حال هدف متنوعسازی کاملا روشن است: کاهش ریسک ضرر و ریسک نوسان.
هنگامی که شخصی برای سبد سهامش ۱۰ نوع سهام مختلف را انتخاب میکند، این اطمینان برایش وجود دارد که سهامها، همه از ملزومات حداقلی برخوردارند. برای مثال، این شرکتها باید از قوانین بورس از جمله شفافبودن پیروی کنند، تاریخچه و سابقهشان در بازار موجود باشد و اگر تخلف کنند جریمه میشوند. این امر به ما اطمینان میدهد که هر چه در بازار درباره سهام بازاریابی میشود، مبتنی بر حقیقت است؛ مخصوصا چشمانداز آینده و نیز وضعیت مالی آن شرکتها.
بنابراین در بازار سهام، تنوعسازی ممکن است با عقل جور در بیاید، زیرا دلایل خوبی داریم که باور کنیم داستانی که یک شرکت درباره سهامش میگوید، تا حد زیادی درست است (مخصوصا به دلیل ترسی که از مجازات دارند). ریسک و پاداش سهام تا حد زیادی مشخص است؛ از همین رو تنوعسازی در چیدمان سبد سهام در صورتی که ریسکها و مزایای آن را با آگاهی کامل درک کرده باشیم، کاری منطقی است.
داستان یک ارز دیجیتال در مقابل واقعیت آن
واقعیت یک ارز دیجیتال در کد آن نهفته است که متأسفانه خواندن و درک آن بسیار دشوار است و برای تعداد بسیار زیادی از افراد حتی غیرممکن است. از آنجا که ارزهای دیجیتال در دنیای دیجیتالی وجود دارند، کد آن و شبکهای که امنیت آن را تأمین میکند، تنها واقعیتی است که درباره آن وجود دارد. با اینکه میتوان کد و شبکه یک ارز دیجیتال را تحلیل کرد، اما برای بسیاری از افراد حتی توسعهدهندگان باتجربه، مطالعه کد بنیادی یک ارز دیجیتال در کمتر از چند ماه غیرعملی است.
از سوی دیگر، معمولا بازاریابی زیادی درباره ارزهای دیجیتال انجام میشود. داستانهای زیادی درباره اینکه فناوری بنیادین آنها چه کارهایی میتواند انجام دهد و چه کاربردهایی را میتوان برای آن تصور کرد، وجود دارد. اینها اغلب گزارشهای فنی (وایت پیپرهایی) هستند که هدفشان نشان دادن جزئیات سیستم اصلی است ولی مانند خود کد، به شکل دقیق تعریف نشدهاند. این مستندات که درکشان راحتتر است، معمولا قبل تنوع در سبد سهام چطوری انجام میشود؟ از خود کد نوشته شدهاند.
در صنعت ارز دیجیتال، از داستان بازاریابی به عنوان میانبر استفاده میشود؛ زیرا سختی و یا هزینه ارزیابی واقعیت بنیادین (کد) آن بسیار زیاد است. تعداد کمی از افراد شاید کد را ارزیابی کنند (اگر وجود داشته باشد!)، اما بیشترشان به همان داستان بازاریابی اکتفا میکنند؛ زیرا ارزانتر و آسانتر است.
از آنجا که تعداد زیادی از افراد از این میانبر برای ارزیابی ارز دیجیتال استفاده میکنند، بنابراین هر چه زیباسازی داستان بیشتر باشد، قیمت آن بالاتر خواهد رفت. از این گذشته، معمولا لزومی ندارد که واقعیت آن پروژه (کد) بلافاصله ارائه شود، به همین دلیل توسعهدهندگان میتوانند برای تأخیرشان بهانههای زیادی بتراشند. با توجه به اینکه تکذیب یک داستان سختتر از گفتن آن است، این فرصت خوبی برای آنهاست تا خیلی ساده بگویند: «بعدا به آن خواهیم رسید» و یک دنیا وعده بدهند. به عبارت دیگر اغراق در بازاریابی هزینه زیادی ندارد، اما تقاضای زیادی را به ارمغان میآورد. این برخلاف بازار سهام است که در آن اغراق زیاد با جریمه و مجازات همراه است.
اینکه هیچ چیز تیم توسعهدهنده را مجبور نمیکند خیلی سریع واقعیت را ارائه کند، واقعا به نفعشان است. وعدههایی که انجام آنها هزینه بسیار زیادی دارد اصلا نیاز نیست محقق شوند. به هر حال آنها اغلب همان ابتدای کار به پولشان میرسند. چیزی که ارائه میکنند، لزوما قرار نیست هیچ یک از استانداردهای فنی را رعایت کرده باشد. از آنجا که ارزیابی کد پرهزینه است، بسیاری از افراد فقط به همان داستانهای بازاریابی میچسبند و برای درک واقعیت فنی آنها خودشان را به زحمت نمیاندازند. پیادهسازی آن میتواند مشکل پیچیدهای باشد، امنیت آن میتواند بدون هیچ کنترل و نظارتی باشد، حتی آزمایشهایی که قرار است روی آن انجام شوند طراحی نشده باشد و البته هیچکس هم آنقدر عاقل نباشد که به این موارد شک کند.
به راحتی میتوان فهمید که انگیزههای این پروژهها طوری هستند که وعدههای بیش از حد و تأخیر در ارائه را توجیه میکنند. مزایایی که در آن میبینیم، اساسا همان چیزهایی است که در داستان بازاریابی آن میگویند و ما آنها را بسیار زیاد تلقی میکنیم. از آنجا که این معیاری است که بسیاری از مردم از آن استفاده میکنند، قیمت آن بالا میرود و بنابراین آیندهای بسیار خوشبینانه را نشان میدهد. در نتیجه، نسبت ریسک/ پاداش بالا میرود، زیرا احتمال از دست دادن سرمایه برای همیشه بیشتر و بیشتر میشود.
در چنین محیطی، تعجبی ندارد که کلاهبرداریها خارج از کنترل شدهاند.
پیامدها
وقتی تعداد افرادی که به جای واقعیت فنی به داستان بازاریابی تکیه میکنند این قدر زیاد است و انگیزهها طوری هستند که وعدههای بیش از حد و تأخیر در ارائه را توجیه میکنند، آشفتگی عظیمی در این صنعت در انتظارمان است. بیشتر ارزهای دیجیتال به دقت بررسی نشدهاند و چیزی فراتر از یک مشت داستان بازاریابی نیستند (و گاهی حتی در حد همان داستان هم بررسی نشدهاند). بنابراین هر یک از این سکهها در نهایت به صورت هرم وارونه بزرگی در میآیند که بنیانگذار آن در پایین این هرم وارونه قرار دارد.
واقعیت فنی را فقط تعداد کمی از افراد درک میکنند و بقیه به آنچه بنیانگذاران در وایت پیپر نوشته شده است اعتماد میکنند. به نظرِ این دسته، وایت پیپر نشاندهنده واقعیت است. هیچ چیزی برای اجبار به اینکه واقعیت باید با داستان مطابقت داشته باشد، وجود ندارد. تنها اطلاعاتی که داریم فقط از همان تعداد اندکی که پروژه را ایجاد کردهاند به ما منتقل میشود. به عنوان مثال، زیکش ممکن است فناوریهای فوقالعاده جالبی داشته باشد، اما مدتی طولانی یک باگ در آن وجود داشت. حالا زی کش جزو آلت کوینهای واقعا پاسخگو بود؛ باید دید بقیه چه تعداد آسیبپذیریهایی دارند که آنها را پنهان میکنند.
این بدان معناست که بیشتر سکههایی که در این صنعت ایجاد شدهاند بسیار پرمخاطره هستند. بیشتر آنها هیچ امیدی به دستیابی به ادعاهایی که در داستان بازاریابیشان کردهاند ندارند. بیشترشان هیچ تاریخچه ثبت شدهای از ارائه موارد مربوط به پروژه ندارند و میتوان گفت هیچ بررسی روی بیشترشان انجام نشده است. اگر اینها سهام بودند، آنها را به صورت اوراق صورتی (اوراق سهامی که کمتر از ۵ دلار ارزش دارند) منتشر میکردند و قیمتشان به دلیل ریسک زیاد، بسیار پایین بود. متنوعسازی با سهام اوراق صورتیِ بررسی نشده نه تنها ریسک و نوسان را کاهش نمیدهد، بلکه اهداف متنوع سازی را هم خنثی میکند.
آیا بیت کوین هم همین طور است؟
سؤالی که در اینجا پیش میآید این است که آیا این موضوع درباره بیت کوین هم صدق میکند؟ سؤال منصفانهای است، اما پاسخ آن میتواند منفی باشد. دلیلش این است که طی سالها، هزاران نفر (اگر دهها تنوع در سبد سهام چطوری انجام میشود؟ هزار نفر نباشد) بیت کوین را از نظر فنی با دقت بررسی کردهاند. حتی زمانی که وایت پیپر آن در ابتدا بیرون آمد، محیطی که امروزه شاهد آن هستیم وجود نداشت. وقتی بیت کوین راهاندازی شد، تعداد افرادی که نودها را اجرا میکردند و استخراج انجام میدادند، انگشتشمار بود؛ چه رسد به اینکه آن را معامله هم بکنند. در آن زمان انگیزههایی برای وعدههای بیش از حد یا زیباسازی داستان وجود نداشت. علاوه بر این، وایت پیپر آن به شکل دقیق بیت کوین را توصیف میکرد و پس از اینکه بیت کوین ارائه شد وایت پیپر بیرون آمد. در حقیقت، وایت پیپر بیت کوین بعد از کد نوشته شد.
علاوه بر این، با توجه به اینکه بیت کوین اولین ارز دیجیتال بود، منطقی است که منبع کد آن بارها بررسی شده باشد. یک نمونه از بررسیکنندگان کد بیت کوین همین ایجادکنندگان آلت کوین هستند که برای ایجاد سکه خودشان به دقت منبع کد بیت کوین را بررسی و مطالعه کردهاند. به علاوه، بیش از ۵۰۰ شرکتکننده وجود دارند که درخواست اعمال تغییرات ارائه کردهاند و آن را به بزرگترین پروژه ارز دیجیتال منبع باز تبدیل کردهاند.
داستان در مورد فورکهای بیت کوین چگونه است؟
در اینجا باید درباره سکههایی که چندان دور از بیت کوین نیستند و از خود آن منشعب شدهاند هم صحبت کنیم. لایت کوین، بیت کوین کش، بیت کوین اسوی و تعدادی دیگر از فورکهای بیت کوین اساسا فقط تغییرات کوچکی هستند که در کد بیت کوین داده شدهاند.
تقلبیها!
در اینجا دو پرسش تنوع در سبد سهام چطوری انجام میشود؟ تنوع در سبد سهام چطوری انجام میشود؟ مطرح میشود: اول، اینکه بین بیت کوین و آن فورکها چه تفاوتهایی وجود دارد؟ دوم، منبع کد آن چطور حفظ میشود؟
پاسخ اولین پرسش راحتتر است. مهمترین تفاوت در این است که یک فورک بیت کوین متمرکز است. تفاوت فنی بین آنها هم آنقدر ناچیز است که وارد کردن آنها در سبد دارایی در کنار بیت کوین نمیتواند ریسک یا نوسان را کاهش دهد. بنابراین دلیلی برای متنوعسازی نمیماند.
سؤال دوم بسیار مهمتر است. اگر این سکه نتواند مانند بیت کوین منبع کدش را حفظ کند، در معرض خطر بزرگتری قرار دارد. این خطر میتواند در قالب کوچکتر شدن تیم توسعه، کمتر شدن فعالیت یا درخواستهای اعمال تغییرات باشد. این تغییرات در کد را برای مشخص کردن واقعیت فنی از همان زمان انشعاب میتوان ارزیابی کرد. اما این نیز هزینهبر است و به کندی انجام میشود، بنابراین بیشتر افراد ارزیابی را انجام نمیدهند.
اگر مشکلی در بیت کوین وجود داشته باشد، آلت کوینهای فورک شده از آن هم که مسلما کیفیت پایینتری نسبت به بیت کوین دارند تنوع در سبد سهام چطوری انجام میشود؟ نمیتوانند خطر ریسک یا نوسان را در سبد دارایی کاهش دهند.
بنابراین متنوعسازی چه معنایی دارد؟
میدانیم که بیت کوین از چند جهت با آلت کوینها متفاوت است. اول، بیت کوین غیر متمرکز است در حالیکه آنها نیستند. دوم، بیت کوین در زمان ایجاد انگیزهای برای داستانسازی، بازاریابی و تأخیر در ارائه نداشته است در حالیکه آلت کوینها داشتند. سوم، بیت کوین بالاترین ارزش بازار را دارد.
بنابراین برای حضور در این فضا، حداقل باید بیت کوین را داشته باشید. حالا سؤال این است که چه چیز دیگری را در سبد داراییتان قرار میدهید؟
پاسخ این است که خودتان باید تحقیق کنید. دادههای موجود در این بازار بیشتر بازاریابی و و پر از مبالغه هستند؛ بنابراین وعدههایشان به سختی ممکن است تحقق یابد یا حتی شاید غیر ممکن باشد. از آنجا که ریسک بیشتر سکهها به جز بیت کوین، همانند سهام اوراق صورتی در بازار بورس است، باید بررسی دقیقتری در آنها انجام دهید. تحقیقات واقعی به معنای ارزیابی کد آنها است.
اگر نمیدانید چطور باید کد تنوع در سبد سهام چطوری انجام میشود؟ را بخوانید یا از آن بدتر، اگر کد منبع بسته شده است یا هنوز نوشته نشده است، کلا باید از خیر آنها بگذرید. واقعیت فنی چنین ارزی غیرقابلتأیید است.
اگر قادر به خواندن کد هستید، اما نمیخواهید این کار را انجام دهید، باز هم بهتر است اصلا وارد آن نشوید. هیچ اطمینان کافی وجود ندارد که چنین سکههایی داستان بازاریابی و واقعیت فنی یکسانی داشته باشند. اعتماد به هر چیز دیگری از جمله نظرات افراد در توییتر و یوتیوب احتمالا به نوعی متعصبانه است. در ضمن این نظرات معمولا درباره داستان بازاریابی آن سکه هستند نه درباره کد آن که هیچ تعهدی برای انطباق با واقعیت ندارد.
این به نوبه خود بدان معناست که باید تحقیقات کاملی انجام دهید تا مشخص شود یک ارز دیجیتال ارزش سرمایهگذاری را دارد یا نه. با توجه به اینکه ارزش بازار و/ یا نقدشوندگی بیشتر سکهها ناچیز است، زمانی که برای تحقیقات صرف میشود واقعا ارزش این تلاش را ندارد. بنابراین شاید بتوان گفت بسیاری از این سکهها در هر صورت برای سرمایهگذاری مناسب نیستند.
نتیجهگیری
همه تخم مرغهایتان را در یک سبد نگهداری نکنید، اما تخم مرغ گندیدهها را دور بریزید!
متنوعسازی در ارزهای دیجیتال تقریبا غیرمنطقی است. داستان بازاریابی و واقعیت بنیادی معمولا با هم مطابقت ندارند و ارزیابی صحیح از هر سکه بسیار هزینهبر است. سرمایهگذاری در آلت کوینها بدون بررسی کد آنها، معادل تنوعسازی تصادفی و بدون انجام تحقیقات در اوراق سهام صورتی است. چنین اقدامی فقط ریسک و نوسان را به جای کاهش دادن افزایش میدهد و هدف اصلی متنوعسازی را خنثی میکند.
به علاوه، با توجه به نوع انگیزهها (که نه اجباری وجود دارد و نه جریمهای)، بررسی کد خودش نوعی اتلاف وقت است. به همین دلیل است که حجم بازار اوراق صورتی در بورس تا این حد پایین است، اما اوراق سهامی که در نزدک یا بازار بورس نیویورک معامله میشوند حجم معاملاتی بسیار زیادی دارند.
نتیجه اینکه ارز دیجیتالی که سرمایهگذاری در آن با عقل جور در میآید بیت کوین است، زیرا از بدو تولد منحصربهفردش تنوع در سبد سهام چطوری انجام میشود؟ تا کنون که یک دهه از عمرش میگذرد همواره تمام شرایط لازم برای سرمایهگذاری را داشته است. متنوعسازی یک سبد دارایی با افزودن بیت کوین به آن واقعا میتواند سود خوبی داشته باشد و ریسک و نوسان را کاهش دهد (اگر ضد چرخهای باشد). افزودن آلت کوینها به سبد دارایی چنین نتیجهای را به دنبال ندارد و بنابراین وارد کردن آنها کاملا بیمعنی است.
نظرات
⚠️ کلیه محتوای این سایت توسط کاربران ایجاد شده است و یوزبیت هیچ مسئولیتی نسبت به صحت آنها ندارد ⚠️
دیدگاه شما