قیمت بازار و ارزش‌گذاری اوراق قرضه


مقایسه مدل های مبتنی بر بازار با مدل اوهلسون در ارزشگذاری حقوق صاحبان سهام در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران

این تحقیق، در جستجوی مدل ارزشگذاری می باشد که ارزش های حاصل از آن بیشترین تشابه را با ارزش های بازار شرکت های پذیرش شده در بورس اوراق بهادار تهران داشته باشد. در این راستا چهار مدل ارزشگذاری؛ ارزشگذاری عایدات پسماند، مدل ضریب قیمت به عایدات، مدل ارزش فعلی تعدیل شده و مدل‌های تنزیل جریانات نقد آزاد قابل پرداخت به سهامداران به همراه مدل اوهلسون مورد مقایسه قرار گرفته اند. با توجه به اینکه ارزش بازار یک شرکت در طی سال ثابت نمی باشد و تغییر می نماید سه متغیر جایگزین برای ارزش بازار تعریف گردیده است. این متغیرهای جایگزین عبارتند از کمترین بیشترین ها، بیشترین کمترین ها و متوسط ارزش بازار در طی یک سال. دقت مدل ها بر مبنای معیار میانه درصد قدر مطلق خطا و معنی­داری پسماند مدل رگرسیون مورد مقایسه قرار گرفته است. به منظور آزمون وجود تفاوت معنی دار بین میانه قدرمطلق خطای مدل های مختلف از آزمون ANOVA و همبستگی پیرسون استفاده گردیده است. نتایج بررسی ها نشان می دهد که در سطح اطمینان 95درصد، مدل­های مدل جریان نقد آزاد تنزیلی و نسبت قیمت به عایدات صحیح ترین تخمین ها را از قیمت بازار ارائه می دهند. در حالیکه مدل اوهلسون دارای کمترین دقت می باشد. این نتایج بطور کلی با نتایج تحقیقات صورت گرفته در سایر بورس های دنیا در تضاد می باشند.

کلیدواژه‌ها

  • مدل های مبتنی بر بازار
  • مدل ارزشگذاری اوهلسون
  • ارزشگذاری حقوق صاحبان سهام
  • بورس اوراق بهادار تهران

عنوان مقاله [English]

Comparison of market based and Ohlson models in firm’s equity valuation listed in Tehran Stock Exchange

نویسندگان [English]

  • Mohammad Osulian 1
  • Alireza Shahrezaei 2

This paper is seeking to the valuation model which the obtain value would be most similar to the market value of listed companies in Tehran Stock Exchange. In this regard, four valuation models includes residual income valuation model, price to earnings ratio, adjusted present value and Free Cash Flow to Equity models were compared with Ohlson valuation model. Since a company's market value is not fixed and can change during the periods, three alternative variables defined to the market value. These proxies are the highest and the lowest, highest and lowest and average market value during the year. The accuracy of models based on the criteria Median Absolute Percentage Error and waste significant regression models were compared. There are significant differences between the median absolute error test different models ANOVA and Pearson correlation test was used. The results show that in the 95% accuracy interval the discounted free cash flow and pricing to earnings models provide the most accurate estimates of market price. While Finally, Ohlson is the least accurate. In general these results with the results of studies in other stock markets around the world are in conflict.

تاثیرات نرخ بهره بر بازار سهام

تاثیرات نرخ بهره بر بازار سهام

نرخ بهره برای اکثر مردم مهم است و همچنین می‌‌تواند در بازار سهام تاثیرگذار باشد، اما چرا؟ در این مقاله به ارتباط بین نرخ بهره با بازار سهام و اینکه چگونه ممکن است بر زندگی ما تاثیر بگذارند، پرداخته می‌شود.

بهره در واقع هزینه‌ای است که فرد در قبال استفاده از پول فرد دیگری به وی می پردازد. خانوارها با این مفهوم به‌خوبی آشنا هستند، آنها باید برای خرید خانه از بانک وام رهنی دریافت کنند و در عوض بهره‌ آن را بپردازند. دارندگان کارت‌های اعتباری نیز این مفهوم را خوب می‌دانند، آنها پول را به ‌صورت کوتاه‌مدت قرض می‌گیرند و به وسیله آن خرید خود را انجام می‌دهند. اما زمانی که صحبت از بازار سهام و تاثیر نرخ بهره می شود شرایط فرق می‌کند.

نرخ‌های بهره در واقع همان هزینه‌های هستند که بانک‌ها برای استقراض پول از بانک مرکزی متحمل می‌شوند. چرا این ارقام مهم هستند؟ بانک مرکزی توسط این نرخ‌ها سعی در کنترل تورم دارد. تورم، ناشی از تقاضا زیاد و یا عرضه کم است که سبب افزایش قیمت‌ها می شود. بانک مرکزی با اثر گذاری بر مقدار پول در دسترس، می تواند تورم را کنترل کند. در حقیقت با افزایش نرخ بهره بانک مرکزی عرضه پول را کم می‌کند و به نوعی دسترسی به آن را گران‌تر می‌کند.

هنگامی که بانک مرکزی نرخ بهره را افزایش می دهد، این اقدام تاثیر آنی بر بازار سهام نمی‌گذارد. در عوض تاثیر مستقیمی بر بانک‌ها برای وام گرفتن از بانک مرکزی می‌گذ‌ارد. اولین اثر غیرمستقیم افزایش نرخ بهره این است که بانک‌ها نرخ‌های بهره را برای مشتریان افزایش می‌دهند. افراد برای گرفتن وام رهنی و کارت‌های اعتباری تحت تاثیر این افزایش قرار می‌گیرند، به خصوص اگر از نرخ‌های بهره‌ی شناور استفاده کنند. این اقدام بر مقدار پولی که مردم می توانند خرج کنند اثر می‌گذارد. علاوه بر این، افراد همچنان باید قبوض را پرداخت کنند وقتی این قبوض گران‌تر می‌شوند، پول کمی از درآمد خانوارها باقی می‌ماند. این بدین معناست که خانوارها محتاطانه تر خرج می کنند. به همین علت، شرکت‌ها به‌صورت غیرمستقیم ازعکس العمل مشتریان در برابر کاهش نرخ بهره تاثیر می‌گیرند. اما افزایش نرخ بهره به‌صورت مستقیم بر شرکت‌ها نیز تاثیر می‌گذارد. آنها باید برای گسترش فعالیت‌های عملیاتی خود باید از بانک‌ها وام بگیرند. وقتی بانک‌ها استقراض را گران‌تر می‌کنند، شرکت‌ها شاید دیگر نتوانند به مقدار زیاد وام بگیرند و مجبور هستند تا بهره‌ بالاتری پرداخت کنند. هنگامی که شرکت‌ها کمتر هزینه می کنند کمتر رشد خواهند کرد که این امر سبب کاهش سود آوری‌ آنها نیز می شود.

همانطور که گفته شد تغییر در نرخ بهره بر شرکت‌ها و مردم اثر می‌گذارد، اما علاوه بر آن بر بازار سهام نیز تاثیر می‌گذارد. یکی از راه‌های ارزش‌گذاری شرکت‌ها، جمع ارزش فعلی جریانات نقد آتی شرکت‌ها است. برای بدست آوردن قیمت سهام، مجموع ارزش فعلی جریانات نقد آتی بر تعداد سهام موجود تقسیم می‌شود. نوسانات قیمت سهام نشان دهنده انتظارات سرمایه‌گذران زمان‌های مختلف از شرکت دارند. به خاطر این تفاوت‌ها سرمایه گذاران تمایل دارند که در قیمت‌های متفاوت سهمی را بخرند یا بفروشند.

اگر تصور شود که شرکت در آینده رشد و یا سود کمتری خواهد داشت (در اثر بهره بالا بدهی و یا درآمد کم) مقدار جریانات آتی آن کاهش یافته و در نتیجه قیمت سهامش کاهش می یابد. اگر قیمت سهام بسیاری از شرکته‌ا کاهش پیدا کند، کل بازار و شاخص‌هایی از قبیل داو جونز و اس اند پی افت می کنند.

برای بسیاری از قیمت بازار و ارزش‌گذاری اوراق قرضه سرمایه گذاران افت قیمت سهام و بازار خوشایند نیست. سرمایه گذاران تمایل دارند ارزش سرمایه‌گذاری‌ آنها افزایش یابد که این افزایش ارزش می‌تواند ناشی از افزایش قیمت سهام، دریافت سود تقسیمی و یا هر دو این موراد است. با انتظار رشد کم وجریانات نقد آتی کمتر، سرمایه گذاران رشد قیمتی مورد انتظار خود را دریافت نخواهند کرد و این باعث می‌شود تا سرمایه گذاری در سهام برای آنها جذاب نباشد. به‌علاوه، سرمایه‌گذاری در سهام از سایر سرمایه‌گذاری‌ها ریسک بیشتری دارد. هنگامی که بانک مرکزی نرخ‌ بهره را افزایش می‌دهد، اوراق بهادار دولتی مانند اوراق خزانه که سرمایه‌گذاری‌ها مطمئن‌تری هستند را پیشنهاد می کند. به عبارت دیگر، نرخ بازده بدون ریسک افزایش می‌یابد و این سرمایه‌گذاری‌ها را جذاب‌تر می کند. هنگامی که افراد در سهام سرمایه‌گذاری می‌کنند، توقع دارند در ازای قبول ریسک، پاداش بگیرند و نرخ بازده سرمایه‌گذاری‌ از نرخ بازده بدون ریسک بیشتر باشد. بازده مورد انتظار سرمایه‌گذاری در سهام برابر است با نرخ بازده بدون ریسک به‌علاوه‌ی صرف ریسک. افراد مختلف، بسته به میزان ریسک پذیری‌ و شرکتی که در آن سرمایه‌گذاری می‌کنند، انتظار بازده‌های متفاوتی دارند. در اصل، هرچه نرخ بازده بدون ریسک افزایش یابد، بازده مورد انتظار سرمایه‌گذاری در سهام نیز افزایش می‌یابد، به همین خاطر اگر صرف ریسک مورد انتظار کاهش یابد در حالی که بازده ثابت باشد و یا کاهش یابد، سرمایه گذاران سهام را پر ریسک دانسته و جای دیگری سرمایه‌گذاری می کنند.

تغییر در نرخ بهره تاثیر گسترده‌ای بر اقتصاد می گذارد. وقتی که نرخ بهره افزایش می یابد، مقدار پول در گردش کاهش می‌یابد و در نتیجه تورم کاهش می‌یابد، همچنین وام گرفتن گران‌تر ‌می‌شود و این عامل نیز بر مردم و شرکت‌ها نیز تاثیر می‌گذارد، به گونه‌ای که هزینه‌ها افزایش و درآمدها کاهش می‌یابد. در نهایت، افزایش نرخ بهره باعث می‌شود بازار سهام جذابیت خود را برای سرمایه گذاران از دست بدهد.

به خاطر داشته باشید که تمامی این عوامل و نتایج آنها به هم وابسته هستند. آنچه در بالا شرح داده شد را نمی‌توان مستقل از سایر عوامل در نظر گرفت، نرخ‌ بهره تنها عامل اثر گذار بر قیمت سهام نیست و عوامل بسیاری بر تغییرات قیمت سهام موثر هستند و تغییر نرخ بهره تنها یکی از این عوامل است. بنابرین نمی‌توان با قطعیت گفت که افزایش نرخ بهره توسط بانک مرکزی همیشه اثر منفی بر بازار می‌گذارد.

بهترین مدل های ارزش گذاری سهام کدام است؟

ارزش گذاری یکی از مهم ترین مفاهیم مالی و بورس است که یکی از چالش برانگیزترین مراحل تحلیل بنیادی شرکتی است. افرادی که در زمینه معاملات در بازار بورس اوراق بهادار فعال هستند به دنبال یافتن دارایی ارزان هستند. دارایی ارزان بدین معنی است که دارایی مورد نظر (که در اینجا سهام شرکتها است) در بازار، ارزشی کمتر از ارزش واقعی اش داشته باشد و به اصطلاح ارزنده باشد. در ادامه به مدل های مرسوم ارزش گذاری سهام شرکتی اشاره می شود.

ارزش گذاری سهام چیست؟

ارزش‌گذاری سهام به معنای تخمین تقریبی ارزش شرکت از طریق بررسی پارامترهای مختلف است. مدل های ارزش گذاری سهام نیز بسیار متنوع هستند. استفاده از واژه تخمین تقریبی در این تعریف به این خاطر است که محاسبه دقیق ارزش واقعی یک شرکت تقریبا نشدنی است. سرمایه‌گذاران برای آگاهی از ارزش شرکت یا اوراق بهادار مورد نظر برای سرمایه‌گذاری و صاحبان کسب‌و‌کار با هدف آگاهی از ارزش فروش بنگاه‌شان، ناگزیر به ارزش‌گذاری هستند.

اهداف و کاربردهای ارزش‌گذاری

تحلیلگران سهام، در شرکت‌ها و مؤسسات مختلفی فعالیت دارند و با توجه به حوزه کاری خود، هر کدام هدف خاصی را از ارزش‌گذاری دنبال می‌کنند که برخی از این اهداف عبارت‌اند از:

انتخاب سهام

یکی از اصلی‌ترین اهداف ارزش‌گذاری، شناسایی سهام مناسب است. تحلیلگران همواره در پی یافتن ارزش ذاتی یک سهم و مقایسه آن با قیمت بازار آن هستند تا بتوانند از این طریق سهام کم ارزشیابی شده (Undervalued) و بیش ارزشیابی شده (Overvalued) را شناسایی کنند. از جمله مهم‌ترین وظایف تحلیلگران مالی، توصیه به خرید، فروش یا نگهداری سهام بر‌اساس ارزش‌گذاری است.

ارزیابی رویدادهای شرکتی

منظور از رویدادهای شرکتی مواردی مانند ادغام و تملیک، واگذاری، تجزیه سهام یا تغییر در ساختار سرمایه شرکت است. این موارد با تغییر در ساختار جریانات نقدی شرکت، ارزش سهم آن را تحت تأثیر قرار می‌دهد. در چنین مواردی، تعیین ارزش یک شرکت الزامی است.

ارزیابی شرکت‌های غیر بورسی

با توجه به اینکه امکان کشف قیمت سهام برای شرکت‌های غیر بورسی وجود ندارد، ارزش‌گذاری به تعیین ارزش سهام این شرکت‌ها کمک می‌کند. این فرآیند به‌خصوص در عرضه‌های اولیه (یا IPO) از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. از این جهت ارزش‌گذاری نقش مهمی در توسعه فرآیند خصوصی‌سازی و عرضه سهام از طریق بازارهای مالی کشور ازجمله بورس و فرابورس ایفا خواهد کرد.

ارائه شاخص ارزیابی عملکرد

یکی از اهداف ارزش‌گذاری شرکت، کسب اطلاعاتی در خصوص فعالیت موسسات اقتصادی و عملکرد مدیران است. تجزیه و تحلیل نسبت‌های مالی به‌عنوان بخشی از فرآیند ارزش‌گذاری می‌تواند آگاهی سرمایه‌گذاران را در این زمینه افزایش دهد.

ارزش‌گذاری کسب‌و‌کارهای نوپا (استارت‌آپ‌ها)

مؤسسان یک استارتاپ برای جذب سرمایه و توافق با سرمایه‌گذاران نیازمند ارزش‌گذاری کسب و کار خود هستند تا معیاری برای مذاکره بین سرمایه‌گذاران و مؤسسان استارتاپ ها وجود داشته باشد.

پرداخت با استفاده از سهام

در برخی از موارد، شرکت‌ها بخشی از حقوق و مزایای مدیران خود را از طریق تخصیص سهام شرکت به آن‌ها، پرداخت می‌کنند که در این شرایط برای تعیین تعداد سهامی که باید به هر شخص تخصیص پیدا کند، ارزش‌گذاری سهام شرکت ضروری است.

چگونه سهام یک شرکت را ارزش‌گذاری کنیم؟

ارزش‌گذاری سهام که در یک جمله تخمین ارزش ذاتی سهام تعریف می‌شود، فرآیندی پیچیده است و به‌طورکلی می‌توان آن را ترکیبی از علم و هنر دانست که لازم است تحلیلگر پنج اقدام اساسی را در این فرآیند انجام دهد.

  1. فهم کامل کسب و کار شرکت:اولین و مهم‌ترین قدم در فرآیند ارزش‌گذاری، درک کامل و همه‌جانبه از فضای اقتصاد کلان داخلی و خارجی، صنعت و جایگاه شرکت از نظر رقابت‌پذیری در آن صنعت است.
  2. پیش‌بینی عملکرد آتی شرکت:در این مرحله لازم است تحلیلگر عملکرد آتی شرکت را از نظر فروش، سودآوری و سود نقدی ربه منظور استفاده در مدل‌های ارزش‌گذاری پیش‌بینی کند.
  3. انتخاب روش ارزش‌گذاری مناسب:با توجه به ویژگی‌های شرکت و هدف از ارزش‌گذاری باید روش مناسب ارزش‌گذاری را انتخاب کرد.
  4. تبدیل پیش‌بینی به ارزش‌گذاری:براساس پیش‌بینی انجام‌ شده برای عملکرد آتی شرکت و روش ارزش‌گذاری انتخابی، ارزش شرکت محاسبه می‌شود.
  5. به‌کارگیری نتایج فرآیند ارزش‌گذاری:در مرحله پایانی ارزش‌گذاری، نتایج به‌دست‌آمده به‌منظور تصمیم‌گیری نهایی مانند توصیه یا عدم توصیه به سرمایه‌گذاری در سهام شرکت به کار گرفته خواهد شد.

انواع روش‌های ارزش‌گذاری سهام

روش‌های متعددی برای ارزش‌گذاری سهام وجود دارد که با توجه به نوع فعالیت، ساختار مالی و حوزه فعالیت شرکت می‌توان از روش‌های مختلفی استفاده کرد، اما به‌طورکلی می‌توان این روش‌ها را در دو دسته کلی طبقه‌بندی کرد:

روش مطلق‌ (مستقل)

در این روش، ارزش‌گذاری سهام به عوامل و فاکتورهای بنیادی شرکت وابسته است و به‌طورکلی شامل تجزیه و تحلیل اطلاعات مختلفی است که از صورت‌های مالی شرکت استخراج می‌شود. بسیاری از روش‌های ارزیابی مطلق سهام بر عوامل بنیادی شرکت مانند جریان‌های نقدی، سود سهام، نرخ رشد و ارزش دارایی‌های مشهود تأکید دارند و مدل‌هایی مانند تنزیل سود نقدی (DDM) ، تنزیل جریانات نقدی (DCF) و خالص ارزش دارایی ها (NAV) در این طبقه قرار می‌گیرند.

روش نسبی (قیاسی)

برخلاف روش ارزش‌گذاری مستقل، روش نسبی به مقایسه وضعیت یک شرکت با وضعیت سایر شرکت‌های وابسته می‌پردازد.

در این روش، معیار ارزش‌گذاری سهام یک شرکت تنها ارزش ذاتی و واقعی آن شرکت نخواهد بود بلکه وضعیت شرکت با استفاده از برخی نسبت‌ها و ضرایب با وضعیت سایر شرکت‌های مشابه قیاس می‌شود. نسبت پرکاربرد مورد استفاده در این روش نسبت قیمت به سود محقق شده (P/E) است.

روش‌های موجود در این دسته به دلیل سهولت در محاسبات و مفاهیم مورد استفاده در آن‌ها، نسبت به روش مطلق (مستقل) بیشتر مورد استقبال فعالان بازارهای مالی قرار می‌گیرند اما ممکن است در تفسیر این نسبت‌ها نکات مهم و حساسی نادیده گرفته شود.

ارزش گذاری بر اساس ارزش فعلی جریان‌های نقدی آتی

این نوع از ارزش گذاری که نمونه ای از ارزش گذاری مطلق سهام است بر پایه ارزش فعلی جریان‌های نقدی آتی بر این مبنا تعریف می‌شود که مالک هر سهم، در حقیقت مالک بخشی از جریانات نقدی است که قرار است در آینده توسط شرکت کسب شود. این روش که مبنای مدل‌های تنزیل شده جریانات نقدی یا (DCF) Discounted Cash Flow است، براساس نوع جریان نقد به چند نوع طبقه بندی میشوند.

ارزش گذاری بر مبنای مدل تنزیل سود تقسیمی ( مدل DDM)

یکی از رایج‌ترین مدل های ارزش گذاری سهام، مدل تنزیل سود تقسیمی یا (DDM) Dividend Discount Model است که جریان نقدی را برابر سود تقسیمی شرکت تعریف می‌کند. در واقع این مدل می‌کوشد تا ارزش فعلی شرکت را از طریق محاسبه ارزش فعلی سودهای نقدی که شرکت در آینده تقسیم خواهد کرد، به دست آورد. معمولا زمانی از این مدل برای محاسبه ارزش سهام یک شرکت استفاده می‌شود که:

  • شرکت سودده باشد و سود نقدی پرداخت کند.
  • سیاست تقسیم سود، منطقی و متناسب با سودآوری شرکت است.
  • سرمایه‌گذار قادر نیست سیاست تقسیم سود شرکت را تغییر دهد.

بنابراین با فرض آنکه یک شرکت شرایط گفته شده را دارد به پیش بینی صورت سود و زیان و سپس سود تقسیمی آن با استفاده از ضریب تقسیم سود شرکت میکنیم و سود تقسیمی دوره های مختلف را در صورت فرمول زیر قرار داده و پس از اینکه نرخ تنزیل (نرخ بازدهی مورد انتظار از سرمایه گذاری) را در مخرج فرمول گذاشته و در نهایت ارزش فعلی سودهای تقسیمی دوره های آتی بدست می آید.

به طور مثال یک تحلیل گر سود تقسیمی شرکت الف را برای 4 دوره آتی به ترتیب به مقدار 100، 95، 110 و 115 تومان پیش بینی میکند. قیمت سهم با فرض نرخ بازدهی مورد انتظار (K) در سالهای آتی یکسان و به میزان 25 درصد است. جایگذاری موارد فوق در فرمول مانند شکل زیر است.

بنابراین ارزش فعلی سودهای نقدی پیش بینی شده برای 4 دوره بعد 244 تومان است اما نکته مهم این است که در انتهای دوره چهارم باز هم سود تقسیمی وجود دارد و میبایست ارزش آن را حساب کرد. در اینجا به دلیل اینکه مسئله به سادگی بیان شود و موجب سردرگمی نشود از ذکر آن خود داری شده است. برای اینکه از محاسبات ریاضیات مالی و ارزش زمانی پول مطلع شوید پیشنهاد می شود مقاله زیر را مطالعه کنید.

ارزش گذاری بر مبنای مدل جریان نقدی آزاد (FCF)

یکی دیگر از مدل های ارزش گذاری سهام، مدل جریان نقدی آزاد یا (FCF) Free Cash Flow است. معمولا زمانی از این مدل برای محاسبه ارزش سهام یک شرکت استفاده می‌شود که:

  • شرکت سود نقدی سهام پرداخت نمی‌کند یا سود پرداختی، متناسب با سودآوری شرکت نیست.
  • جریان نقدی آزاد، شاخص مناسبی برای محاسبه سوددهی شرکت است.
  • ارزش‌گذاری از نگاه سهامدار عمده در حال انجام است.
  • سرمایه‌گذار مالکیت کنترلی در شرکت دارد و در سیاست‌های شرکت ازجمله تقسیم سود تأثیرگذار است.

فرمول گفته شده در بخش قبل نیز برای این روش به کار برده میشود با این تفاوت که به جای سود تقسیمی که در صورت قرار میگیرد، جریان نقدی آزاد (FCF) قرار داده میشود.

جریان نقدی آزاد خود به دو مورد تقسیم می‌شود:

جریان نقدی آزاد شرکت یا (FCFF) Free Cash Flow to the Firm

جریان نقدی آزاد شرکت، جریان نقدی باقیمانده قابل‌توزیع پس از پرداخت هزینه‌های عملیاتی و سرمایه‌ای شرکت، برای همه سرمایه‌گذاران یک شرکت اعم از وام‌دهندگان و سهام‌داران است.

از آنجا که پرداخت‌های بهره و اثرات اهرمی در محاسبه FCFF مورد توجه قرار نمی‌گیرند، از FCFF به عنوان جریان نقدی غیر اهرمی نیز یاد می‌شود.

جریان نقدی آزاد صاحبان سهام یا (FCFE) Free Cash Flow to Equity

در واقع همان جریان نقدی آزاد شرکت است که مخارج بدهی شامل پرداخت‌های مربوط به بهره و اصل بدهی از آن کسر شده، به همین دلیل به آن جریان نقدی آزاد اهرمی نیز گفته می‌شود.

این روش بیانگر این است که در نهایت چه میزان وجه نقد برای سهام‌داران شرکت در دسترس است. در تنزیل جریانات نقدی صاحبان سهام باید از بازده مورد نظر سهام استفاده کرد. جریان نقدی آزاد سهامداران طبق رابطه زیر محاسبه می‌شود:

نکته قابل‌توجه این است که اگر شرکت دارای سهام عادی به‌عنوان تنها منبع سرمایه باشد، FCFF و FCFE آن شرکت برابر خواهد بود.

استفاده از جریان نقدی آزاد یا FCF برای محاسبه ارزش ذاتی سهام برای حالت‌های زیر مناسب است:

  • شرکت سود تقسیمی نداشته باشد.
  • سود تقسیمی شرکت صفر نیست، اما بسیار کم یا بیشتر از جریان نقدی آزاد صاحبان سهام است.
  • سرمایه‌گذار مالکیت کنترلی در شرکت دارد و در سیاست‌های شرکت ازجمله تقسیم سود تأثیرگذار است.

ارزش گذاری نسبی

روش ارزش گذاری نسبی یا روش ضرایب قیمت، رایج‌ترین مدل های ارزش گذاری سهام شرکت‌هاست. در ارزش گذاری نسبي، ارزش یک دارایی با توجه به قیمت‌گذاری دارایی‌های مشابه انجام می‌شود.

متدوال‌ترین مدل های ارزش گذاری نسبی که برای این کار مورد استفاده قرار می‌گیرند عبارتند از:

  • نسبت قیمت به سود هر سهم یا P/E
  • نسبت قیمت به ارزش دفتری یا P/BV
  • نسبت قیمت به فروش یا P/S

به عنوان مثال، اگر نرخ بهره بدون ریسک (نرخ بهره بانکی) را معادل سالیانه ۲۵ درصد قیمت بازار و ارزش‌گذاری اوراق قرضه در نظر بگیریم، در این صورت دوره بازگشت سرمایه ۴ سال خواهد بود و بدین معناست که سرمایه‌گذار پس از گذشت ۴ سال سودی معادل اصل سرمایه خود را دریافت کرده است. نسبت P/E هم مفهومی مشابه با همین توضیحات دارد و می‌توان در این شرایط P/E مورد انتظار بازار را ۴ در نظر گرفت.

حال فرض کنید بخواهیم با استفاده از روش P/E ارزش فعلی سهام یک شرکت را محاسبه کنیم. اگر سود هر سهم شرکت ۲۵۰ تومان اعلام شده باشد، خواهیم داشت:

یعنی با توجه به شرایط، قیمت تعادلی این سهم ۱۰۰۰ تومان ارزش گذاری می‌شود.

نسبت P/E انواع مختلفی دارد که میتوان به P/E ttm یا گذشته نگر و P/E forward اشاره کرد. شما میتوانید نسبت P/E گذشته نگر را در سایت TSETMC برای هر شرکت مشاهده کنید.

نسبت P/BV هم نسبت قیمت به ارزش دفتری سهام است. برای محاسبه ارزش دفتری سهام از ترازنامه شرکت استفاده میکنیم و حقوق صاحبان سهام شرکت را بر تعداد برگه های سهم تقسیم کرده و ارزش دفتری را محاسبه میکنیم. سپس نسبت قیمت به ارزش دفتری را برای این سهام محاسبه میکنیم.

نسبت P/S نیز همان نسبت قیمت به فروش است که در صفحه TSETMC در باکس وسط نیز قابل مشاهده است. برای محاسبه این نسبت کافی است که مقدار کل فروش شرکت را بر تعداد سهام تقسیم کرده و در نهایت قیمت را بر این مقدار تقسیم کنید.

ارزش گذاری سهام چیست و به چه روش هایی انجام می شود؟

ارزش گذاری سهام

ارزیابی سهام یا ارزش گذاری سهام و تعیین ارزش واقعی سهام یا به‌اصطلاح قیمت گذاری سهم از موضوعات بسیار مهمی است که در بررسی و محاسبه ارزش دارایی و سهام شرکت‌ها و همچنین تصمیمات سرمایه‌گذاری حائز اهمیت است. به همین دلیل در این مقاله به مفهوم ارزش گذاری سهام و روش‌های آن می‌پردازیم. ارزش گذاری دارایی‌ها از جمله اوراق بهادار یکی از ارکان اصلی مؤثر بر تصمیمات سرمایه‌گذاری است. ارزش گذاری اصولی و صحیح دارایی‌ها باعث تخصیص بهینه منابع سرمایه‌ای می‌شود. اتخاذ تصمیمات اصولی سرمایه‌گذاری و تخصیص بهینه منابع سرمایه‌ای مستلزم ارزش گذاری سهام با استفاده از روش‌های معتبر علمی است، زیرا به قیمت‌های بازار نمی‌توان چندان اطمینان کرد یا حداقل این‌که پدیده کشف قیمت در کوتاه‌مدت به علت نوسانات شدید و غیر واقعی در بازار محقق نمی‌شود.

روش های ارزش گذاری شرکت ها

جهت ارزش گذاری شرکت‌ها و دارایی‌ها، می‌توان از مدل‌های ارزش گذاری زیر استفاده کرد:

  1. ارزیابی براساس دارایی های شرکت
  2. ارزیابی براساس دیدگاه سودآوری شرکت
  3. ارزیابی براساس جریان های نقدی تنزیلی
  4. ارزیابی براساس معیارهای مقایسه‌ای

ارزیابی بر اساس دارایی های شرکت

ارزش گذاری براساس دارایی های شرکت به ۶ روش زیر انجام می‌شود:

۱- ارزش اسمی سهام

ارزشی است که در زمان تأسیس شرکت برای اوراق سهام منتشر شده تعیین می‌شود. این ارزش، ارزش واقعی نبوده و قیمتی است که در اساسنامه شرکت نیز درج می‌شود. در حال حاضر، ارزش اسمی هر برگه سهم عادی در ایران برابر با ۱۰۰۰ ریال یا ۱۰۰ تومان است. ضمنأ ارزش اسمی هر سهم شرکت از تقسیم سرمایه آن شرکت بر تعداد سهام به دست می‌‌آید. در رابطه با ارزش اسمی توجه به نکات زیر خالی از لطف نیست:

  1. ارزش اسمی سهام با ارزش بازار متفاوت است و هیچ ارتباطی به ‌هم ندارد. زیرا ممکن است سهام یک شرکت چندین برابر ارزش اسمی خود، در بازار بورس یا فرابورس معامله شود.
  2. برای آن دسته از شرکت‌ها که قصد افزایش سرمایه از محل آورده نقدی و مطالبات حال شده دارند، لازم است قیمت هر سهم عادی آن‌ها بالاتر از ارزش اسمی قرار بگیرد.
  3. بینارزش اسمی در اوراق مشارکت و اوراق قرضه با ارزش اسمی سهام عادی تفاوت وجود دارد.

۲- ارزش دفتری سهام

برای هر دارایی شرکت سهامی در ترازنامه شرکت، عددی به عنوان ارزش آن دارایی ثبت شده ‌است. این عدد همان ارزش دفتری دارایی است. اساس تعیین ارزش دفتری سهام یک شرکت، ارزش دفتری دارایی‌های آن شرکت پس از کسر بدهی‌هایش است. به بیان دیگر بدهی‌های شرکت را از دارایی‌های آن کم می‌کنیم سپس تعداد سهام ممتاز را از این عدد کم می‌کنیم و بر تعداد سهام عادی منتشر شده از سوی شرکت، تقسیم می‌کنیم.

  • در رابطه با ارزش دفتری توجه به نکات زیر خالی از لطف نیست:
  1. ارزش دفتری سهم بر پایه ارزش دارایی‌های ثبتی در ترازنامه است، ولی ارزش بازار سهم بر اساس ارزیابی سرمایه‌گذاران (خریداران و فروشندگان) از نحوه عملیات شرکت و ارزش عرفی دارایی‌های آن است. بنابراین به طور معمول ارزش دفتری سهام و ارزش بازار با هم برابر نیست.
  2. با توجه به این که دارایی‌ها هر سال مستهلک می‌شوند، ارزش دفتری نیز هر سال کاهش می‌یابد.
  3. در صورتی که شرکت منحل و یا ورشکست شود، ارزش دفتری بروزرسانی شده سهام، آن چیزی است که پس از تسویه به سهامداران خواهد رسید.

۳- ارزش بازار سهام

به قیمتی که از طریق مکانیزم عرضه و تقاضا در بازار حاصل می‌شود، ارزش بازار سهام می‌گویند.

۴- ارزش جایگزینی سهام

به ارزش یک ورقه ‌بهادار شرکت با این فرض که قصد ایجاد شرکت موردنظر را در تاریخ محاسبه داشته باشیم، ارزش جایگزینی می‌گویند. به عبارت دیگر، این ارزش بیان‌گر مخارجی است که باید برای خرید یا ساخت یک ‌قلم موجودی کاملاً مشابه با دارایی فعلی، متحمل شویم. در واقع این مبلغ هزینه‌ای است که برای کسب همان دارایی پرداخت می‌شود. این ارزش، بهای هر برگه سهم شرکت با قصد راه‌اندازی شرکتی دیگر با خصوصیات مشابه و در وضعیت فعلی است.

۵- ارزش سهام بر مبنای خالص ارزش دارایی ها

NAV عبارت است از ارزش خالص دارایی‌های یک شرکت و به عبارت دیگر، ارزش کل دارایی‌های شرکت پس از کسر بدهی‌ها است. در این نوع ارزش گذاری سهم، ارزش روز دارایی‌ها را از بدهی‌ها کسر و از عدد حاصل، سهام ممتاز را نیز کم می‌کنیم. حال عدد بدست آمده را بر تعداد سهام منتشر شده تقسیم می‌کنیم.

۶- ارزش تصفیه ای

مبنای ارزش گذاری براساس ارزش تصفیه، موازنه حساب‌های شرکت و پرداخت حقوق صاحبان سهام است. به بیان دیگر حساب‌ها و بدهی‌های شرکت پس از فروش دارایی‌ها پرداخت‌شده و سپس ارزش هر سهم تعیین می‌گردد. در این شیوه از ارزش گذاری می‌خواهیم بدانیم اگر شرکت منحل شود و دارایی‌های آن به وجه نقد تبدیل شود، چه مقدار ارزش برای شرکت ایجاد خواهد شد. مبلغ حاصل از ارزش تصفیه، قابل تقسیم بین سهام‌داران و مالکان شرکت است. اگر بدهی‌های شرکت مساوی یا بیشتر از وجوه نقدی باشد که شرکت دریافت می‌کند، ارزش انحلال یا تسویه برابر با صفر شده قیمت بازار و ارزش‌گذاری اوراق قرضه یا مقادیر منفی می‌گیرد و به دنبال آن هیچ مبلغی به سهام‌داران پرداخت نخواهد شد. همان‌طور که گفته شد، در این روش فرض بر این است که شرکت رو به انحلال بوده و پس از فروش دارایی‌های شرکت، ابتدا سهم بستانکاران پرداخته شده و در انتها باقی‌مانده آن بین سهام‌داران تقسیم خواهد شد. بنابراین مبنای این روش، انحلال شرکت است.

ارزیابی بر اساس دیدگاه سودآوری شرکت

ارزش گذاری براساس سودآوری شرکت به ۲ روش زیر انجام می‌شود:

۱- ارزش ذاتی سهام

در این روش، قیمت عوامل اصلی و مؤثر بر ارزش سهام در نظر گرفته می‌شود و آن را از قیمت جاری بازار متمایز می‌کنند. در واقع هدف از تحلیل ارزش ذاتی سهام مقایسه آن با قیمت بازار است.

ارزش ذاتی سهام، ارزش واقعی یک شرکت یا یک دارایی است که بر پایه بررسی تمام ابعاد کسب و کار مورد نظر مانند صورت‌های مالی، پتانسیل رشد شرکت و لحاظ کردن دارایی‌های مشهود و نامهشود انجام گرفته است. ارزش فعلی جریانات نقدی که سهام یک شرکت در آینده برای سرمایه‌گذاران ایجاد می‌کند، تعیین کننده ارزش ذاتی سهام است. در نتیجه سود مورد انتظار آینده شرکت یکی از مهم‌ترین عوامل در تعیین قیمت است. بنابراین ارزش ذاتی سهام با توجه به نرخ رشد آینده شرکت مشخص می‎شود. در واقع ارزش ذاتی سهام بر مبنای هر گونه منافعی است که درآینده حاصل از منافع شرکت تعیین می‌شود. برای محاسبه ارش ذاتی سهام روش‌های مختلفی وجود دارد که یکی از رایج‌ترین آنها جریانات نقدی آتی سهام است.

۲- ارزش گذاری به روش محاسبه P/E

یکی از روش‌های متداول برای ارزش گذاری سهام شرکت‌ها، روش P/E است. این نسبت بیان کننده نسبت قیمت یک سهم به پیش‌بینی سود سهام آن است که با سودی معادل حداقل ریسک (شامل سود بانکی و سود اوراق مشارکت) قابل قیاس است.

ارزیابی براساس جریان‌های نقدی تنزیلی

جریانات نقدی تنزیل شده یک روش ارزیابی است که برای تعیین جذابیت یک فرصت سرمایه‌گذاری به کار می‌رود. تحلیل جریانات نقدی تنزیل یافته از تخمین‌های جریان نقدی آزاد آتی و تنزیل آن‌ها استفاده می‌کند تا به تخمین ارزش فعلی برسد که برای ارزیابی پتانسیل یک سرمایه‌گذاری مورد استفاده قرار می‌گیرد. اگر ارزش به ‌دست ‌آمده از طریق تحلیل جریان نقدی تنزیل یافته بیش‌تر از هزینه فعلی سرمایه‌گذاری‌ها باشد، این فرصت ممکن است فرصت خوبی به شمار بیاید. این روش، شامل ۱۰ روش ارزش‍گذاری است که عبارتند از:

  1. تنزیل جریان‌های نقدی آزاد با استفاده از میانگین موزون هزینه سرمایه
  2. جریان‌های نقدی حقوق صاحبان سهام که با استفاده از نرخ بازده مورد انتظار سهام داران تنزیل می شود.
  3. جریان‌های نقدی سرمایه که با استفاده از میانگین موزون هزینه سرمایه قبل از مالیات تنزیل می شود.
  4. ارزش فعلی تعدیل شده
  5. جریان‌های نقدی آزاد شرکت که توسط ریسک تعدیل شده است و با استفاده از نرخ بازدهی مورد انتظار دارایی‌ها تنزیل می شود.
  6. جریان‌های نقدی حقوق صاحبان سهام شرکت که توسط ریسک تعدیل شده است و با استفاده از نرخ بازدهی مورد انتظار دارایی‌ها تنزیل می‌شود.
  7. سود اقتصادی که با استفاده از نرخ بازده مورد انتظار سهامداران تنزیل می‌شود.
  8. ارزش افزوده اقتصادی که براساس میانگین موزون هزینه سرمایه تنزیل می‌شود.
  9. جریان‌های نقدی آزاد که توسط نرخ بهره بدون ریسک تعدیل شده است و با استفاده از نرخ بهره بدون ریسک تنزیل می‌شود.
  10. جریان‌های نقدی حقوق صاحبان سهام که توسط نرخ بهره بدون ریسک تعدیل شده و با استفاده از نرخ بهره بدون ریسک تنزیل شده است.

ارزیابی براساس معیارهای مقایسه‌ای

در روش‌های مقایسه‌ای از ضرایب (قیمتی و بنگاه) استفاده می‌شود و به همین دلیل آن‌ها را روش‌های تحلیل ضرایب و ضرایب ارزش گذاری نیز می‌نامند. این روش‌ها زمانی استفاده می‌شوند که استفاده از دیگر روش‌ها مشکل باشد. به طور کلی، ضریب یا نسبت به دسته‌ای از شاخص‌ها اتلاق می‌شود که برای ارزش گذاری سهام به‌کار می‌روند. ضرایب قیمتی از تقسیم ارزش بازار سهام بر کمیتی بنیادی از ارزش شرکت بدست می‌آیند. در مقابل، ضرایب ارزش بنگاه نیز ارزش بازار بنگاه (و نه فقط حقوق صاحبان سهام آن) را بر حسب معیاری بنیادین از ارزش شرکت بیان می‌کنند. ایده اساسی در استفاده از ضرایب قیمتی این است که سرمایه‌گذاران قیمت یک سهم را بر این اساس تعیین می‌کنند که آن سهم چقدر سود خالص دارد، چه میزان دارایی خالص دارد، جریان نقدی آن چقدر است و … .

به همین ترتیب، در ضرایب ارزش بنگاه نیز فرض می‌شود که سرمایه‌گذاران ارزش بازار کل بنگاه را برحسب سود عملیاتی، فروش، جریان نقد عملیاتی و یا معیارهای دیگری می‌سنجند. بدین ترتیب، تحلیل‌گر فرض می‌کند که یک نسبت می‌تواند به صورت معقولی به شرکت‌های مختلف فعال در یک صنعت و یا یک کسب‌و‌کار تعمیم داده شود؛ یعنی وقتی شرکت‌ها مشابه هستند، می‌توان از ارزش یک شرکت به ارزش دیگری رسید. رویکرد ارزش گذاری مقایسه‌ای بسیاری از ویژگی‌های عملیاتی و مالی شرکت را در یک عدد خلاصه می‌کند؛ کمیتی که می‌تواند با ضرب شدن در شاخص‌های مالی شرکت مورد بررسی ارزش شرکت یا ارزش سهام آن را به دست دهد. در روش‌های ارزش گذاری مقایسه‌ای معمولاً از ضرایب صنعت مورد فعالیت شرکت (و نه فقط یک شرکت) برای استفاده می‌شود.

بنابراین، ابتدا شرکت‌های مشابه با شرکت مورد بررسی شناسایی و ارزش‌ بازار هرکدام محاسبه می‌شود. سپس، ضرایب موردنظر هرکدام محاسبه و با استفاده از یک شاخص کلیدی نظیر میانگین یا میانه استاندارد می‌شود. این مقدار استاندارد در کمیت مورد بررسی در شرکت موردنظر (ارزش سهام یا بنگاه) ضرب و ارزش موردنظر تعیین می‌شود.

ارزش اسمی (Nominal value)

ارزش اسمی یا ریالی اوراق بهادار، قیمتی است که بر روی اوراق چاپ و منتشر می‌شود.

وقتی صحبت از ارزش اسمی می‌شود ممکن است گروهی به ارزش اسمی اوراق مشارکت یا قرضه و گروهی دیگر به ارزش اسمی سهام فکر کنند. در زبان انگلیسی برای این دو، واژگانی جداگانه وجود دارد. انگلیسی‌ها از par value برای اشاره به ارزش اسمـی اوراق قرضه و از face value برای ارزش اسمـی سهام استفاده می‌کنند.

دانستن ارزش اسمـی برای اوراق قرضه یا ابزارهای مالی با درآمد ثابت مهم است، چراکه ارزش سررسید و همچنین ارزش دلاری بهره های پرداختی را تعیین می‌کند.

ارزش اسمی اوراق قرضه در کشورهای خارجی معمولاً ۱۰۰۰ یا ۱۰۰ دلار است؛ اما سهام معمولاً ارزش اسمـی نداشته یا ارزش اسمـی کمی مثلاً ۱ سنت برای هر سهم دارند. ارزش روز اوراق قرضه یا مشارکت در بازار ممکن است کمتر یا بیشتر از ارزش اسمی آن باشد و به عواملی نظیر نرخ عمومی بهره بازار و اعتبار اوراق قرضه بستگی دارد؛ اما از نظر حقوق سهامداران، ارزش اسمـی ارتباط کمی با قیمت سهام بازار دارد. در ایران ارزش اسمـی هر سهم ۱۰۰۰ ریال یا ۱۰۰ تومان است و معمولاً اختلاف قابل‌توجهی با ارزش بازار سهام دارد.

توضیحات مدیرمالی در مورد ارزش اسمی

ارزش اسمی در اوراق قرضه آمریکا و اروپا و همین‌طور در اوراق مشارکت اهمیت پیدا می‌کند. در ارتباط با اوراق قرضه می‌توان گفت که ارزش اسمـی، به‌طورمعمول به میزان پولی که توسط ناشر اوراق به دارندگان آن‌ها در تاریخ سررسید پرداخت می‌شود، اشاره دارد البته با این پیش‌فرض که ناشر اوراق قرضه ورشکسته نشود. در بورس آمریکا بسیاری از انواع اوراق قرضه‌ در بازاری مخصوص همین اوراق خرید و فروش می‌شوند و قیمت روزانه آن‌ها وابسته به نرخ سود بانکی بوده و همواره در نوسان است. به‌طور مثال، اگر نرخ سود بانکی از نرخ بهره کوپن اوراق قرضه بیشتر شود، اوراق قرضه با تخفیف فروخته خواهند شد (کمتر از ارزش اسمـی). در طرف مقابل، اگر نرخ سود بانکی از نرخ بهره اوراق قرضه کمتر شود، اوراق با قیمت بالاتری (بیشتر از ارزش اسمـی) فروخته می‌شوند.

در مورد اوراق مشارکت که در کشور ما منتشر می‌شود، داستان قدری متفاوت است. این اوراق نیز مانند اوراق قرضه ارزش اسمی دارند و ناشر بازپرداخت اصل اوراق در سررسید و همین‌طور پرداخت سود علی‌الحساب وعده داده شده را تضمین می‌کند.

ارزش اوراق مشارکت نیز قیمت بازار و ارزش‌گذاری اوراق قرضه مانند اوراق قرضه با نرخ بهره بانکی رابطه معکوس دارد و افزایش نرخ سود بانکی باعث کاهش ارزش این اوراق و کاهش نرخ سود بانکی ارزش اوراق مشارکت را افزایش می‌دهد.

مثال عملی از محاسبات مربوط به ارزش اسمی اوراق مشارکت (قرضه)

به طور مثال، اوراق مشارکتی با ارزش اسمـی یک میلیون تومان و نرخ بهره ۱۸% بهره سالیانه ۱۸۰ هزار تومان خواهد داشت. یکی از مهم‌ترین عواملی که باعث می‌شود اوراق مشارکت بالاتر یا پایین‌تر از ارزش اسمـی معامله شود این است که میزان نرخ بهره سپرده های بانکی در مقایسه با نرخ بهره اوراق مشارکت چه مقدار متفاوت است.

اگر نرخ بهره بانکی ۲۰% باشد، اوراق مشارکت با ۱۸% بهره زیر ارزش اسمی معامله خواهد شد. این بدان خاطر است که در چنین سناریویی، سرمایه گذاران می‌توانند بین خرید اوراق مشارکت و سرمایه گذاری در سپرده های بانکی، دومی را انتخاب کنند و با ریسک تقریباً مساوی سود بیشتری به دست آورند.

پس قیمت اوراق مشارکت با بهره کمتر باید کاهش یابد تا ارزش خرید و سرمایه گذاری داشته باشند. همین‌طور اگر نرخ سپرده های بانکی ۱۶% باشد در این صورت اوراق مشارکت بالاتر از ارزش اسمی اش معامله می‌شود.

در مورد اوراق قرضه چنانچه بالاتر از ارزش اسمی معامله شود گفته می‌شود که این اوراق با صرف معامله شده، درحالی‌که اگر زیر ارزش اسمی معامله شود با تخفیف معامله شده است. در طول این دوره‌ها وقتی نرخ های بهره کم هستند یا با قیمت کمتر معامله می‌شوند، بخش زیادی از اوراق قرضه بالای ارزش اسمی معامله خواهند شد.

Nominal value
برای سهام: Face Value
برای اوراق بدهی: Par Value

اگر سؤال یا نظری دارید لطفاً در بخش نظرات مطرح کنید. همین‌طور با اشتراک‌گذاری این نوشته در شبکه‌های اجتماعی شما هم در توسعه دانش مالی و سرمایه گذاری شریک شوید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.