سیگنال با استفاده از واگرایی


(شکل 2)

سیگنال با استفاده از واگرایی

جابجایی میانگین واگرایی همگرایی (MACD) به عنوان یکی از مهمترین اندیکاتورهای تجزیه و تحلیل تکنیکالی در نظر گرفته میشه زیرا میتونه فرصت ها انجام معاملات رو در بازارهای مالی شناسایی کنه. آیا میدونید که این اندیکاتور تکنیکالی نه تنها به ما کمک میکنه تا مشخص کنیم که این روند صعودی است یا نزولی بلکه با ارائه نقطه ورود و خروج به معامله روبه ما میده؟ بنابراین، در مقاله، ما 5 استراتژی معاملاتی را که از این اندیکاتور استفاده می کنند، بیان خواهیم کرد، و همچنین در مورد نحوه ترکیب این روشها در سیستم معاملاتی شما نیز بحث خواهیم کرد. یکی از شاخص های تجزیه و تحلیل فنی که اغلب مورد استفاده قرار می گیرد ، حرکت میانگین واگرایی همگرایی است. این یک روند زیر نشانگر حرکت است، به این معنی که به نظر می رسد که آیا این یک دارایی است که آیا این روند به سمت بالا یا پایین است. این ممکن است برای تولید سیگنال های معاملاتی و کشف فرصت های معاملاتی استفاده شود. روش واگرایی همگرایی متوسط ​​در حال حرکت در یک پنجره جداگانه در زیر نمودار نشان داده شده است. یکی از اندیکاتورهای تجزیه و تحلیل تکنیکالی که اغلب مورد استفاده قرار می گیرد، حرکت میانگین متحرک واگرایی همگرایی است. این اندیکاتور روند زیر قیمت حرکت میکنه، به این معنی که به نظر می رسد که آیا این یک نمودار قیمتی است که آیا این روند به سمت بالا یا پایین است. این ممکن است برای تولید سیگنال های معاملاتی و کشف فرصت های معاملاتی استفاده شود. واگرایی دو میانگین متحرک در هیستوگرام نشان داده شده است. میله های هیستوگرام یکی پس از دیگری، از دیگری بیشتر می شوند. با نزدیک شدن میانگین های متحرک، میله ها کوتاه تر می شوند. حرکات سریع به عنوان میله های طولانی در هیستوگرام MACD نشان داده می شود، در حالی که مسطح به عنوان میله های کوتاه ظاهر می شود. مقادیر پیش فرض برای اندیکاتور/12/26/9 است. به یاد داشته باشید که این خطوط میانگین متحرک نمایی هستند که نسبت به میانگین متحرک استاندارد (SMA) نسبت به حرکت قیمت اخیر واکنش نشان می دهند. بنابراین ، خطوط MACD به عنوان 12 دوره EMA و 26 دوره EMA نشان داده می شوند. با درک اصول اولیه این اندیکاتور تکنیکالی، اجازه دهید در مورد برخی از استراتژی هایی که هنگام معامله با این اندیکاتور استفاده می کنید بحث کنیم:

استراتژی معاملاتی متقاطع در MACD

خط MACD و خط سیگنال را می توان به طور مشابه به عنوان یک نوسان ساز تصادفی مورد استفاده قرار داد، با کراس اوور بین دو خط که سیگنال های خرید و فروش را ارائه می دهد. همانطور که در بیشتر استراتژی های متقاطع، یک سیگنال خرید وقتی کوتاه تر، خط واکنش پذیر تر- خط MACD - از بالای خط کندتر - خط سیگنال عبور می کند شکل میگیرد. برعکس، وقتی خط MACD از زیر خط سیگنال عبور می کند، سیگنال فروش نزولی را فراهم می کند. از آنجا که استراتژی متقاطع از قیمت عقب مانده است، این مبتنی بر انتظار برای ایجاد حرکتی قبل از باز کردن موقعیت است. در حرکات ضعیف تر در بازار، بزرگترین مشکل MACD اینکه ممکن است قیمت تا زمان تولید سیگنال به یک نقطه برگشت رسیده باشد. این به عنوان 'سیگنال دروغین' گفته می شود. لازم به ذکر است که تکنیک هایی که به عملکرد قیمت برای تأیید سیگنال متکی هستند، اغلب به عنوان قابل اعتماد تر دیده می شوند.

استراتژی معاملاتی هیستوگرام MACD

هیستوگرام، با میله های منعکس کننده تفاوت بین خطوط MACD و سیگنال، احتمالاً با ارزش ترین جنبه MACD است. هیستوگرام هنگامی که قیمت بازار به طور تهاجمی از یک جهت حرکت میکنه، در ارتفاع رشد میکنه و با حرکت به آرامی بازار کاهش می یابد. دو خط متوسط ​​در حال حرکت از هم جدا می شوند زیرا میله های موجود در هیستوگرام از صفر دور می شوند. پس از گذشت اولین دوره گسترش، شکل هومر به احتمال زیاد ظاهر میشود - این نشانه ای است که میانگین های متحرک دوباره در حال سفت شدن هستند ، که می تواند پیشرو در یک گذرگاه باشد.

استراتژی معاملاتی کراس صفر

رویکرد صفر مبتنی بر خط صفر است که توسط هر EMA عبور میکنه. اگر MACD از خط صفر از زیر عبور کنه، ممکن است یک صعود جدید شکل بگیرد، در حالی که اگر MACD از بالا عبور کند ممکن است یک روند نزولی اخیر شکل بگیرد. از آنجا که این کمترین سه سیگنال با استفاده از واگرایی سیگنال است، سیگنال های کمتری و معکوس کاذب کمتری مشاهده خواهید کرد. هنگامی که MACD از بالای خط صفر عبور می کند، یک معامله کوتاه مدت را بخرید - یا وقتی MACD از زیر خط صفر عبور می کند، بفروشید یا یک موقعیت طولانی را ببندید. به دلیل تأخیر در ماهیت این استراتژی، باید با احتیاط در بازارهای سریع استفاده شود زیرا نشانه ها اغلب خیلی دیر می رسند. با این حال، این می تواند به عنوان یک تکنیک برای ارائه نشانه های معکوس برای پیشرفت های قابل توجه گسترده، بسیار ارزشمند باشد.

استراتژی معاملاتی اندیکاتور MACD و جریان پول

نوسان ساز دیگر اندیکاتور جریان پول است که بر قیمت و حجم متمرکز است. از آنجا که اندیکاتور جریان پول نسبت به سایر نوسان سازها، سیگنال های خرید و فروش کمتری را ایجاد می کند. این رویکرد گذرگاه اندیکاتور سهام MACD را با سیگنال های Overbought/Oversold اندیکاتور جریان پول (MFI) ترکیب می کند. وقتی MFI یک سهام بیش از حد را نشان می دهد، منتظر یک صلیب نزولی از خطوط MACD هستیم. اگر این اتفاق بیفتد، ما مجبور خواهیم شد معاملات کوتاه مدت انجام دهیم. به همین روش ، در جهت دیگر کار می کند. یک سیگنال طولانی توسط یک خواندن MFI بیش از حد و یک صلیب صعودی از خطوط MACD ایجاد می شود. در نتیجه، ما تا زمانی که خط سیگنال MACD خط ماشه را در جهت مخالف بشکند، باقی می مانند.

آموزش واگرایی در تحلیل تکنیکال

واگرایی-چیست

مقاله امروز در مورد آموزش و تشخیص واگرایی ها در نمودار میباشد ، و موردی است که اگر بتوانید در چارت خود آن را به درستی تشخیص دهید میتوانید موقعیت های بسیار کم ریسکی را شناسایی کنید ، واگرایی همیشه در بازار رخ نمیدهد و از الگوهای کمیاب است ولی با اعتبار بالا میباشد .

مبحثی که همانند خطوط حمایتی و مقاومتی از درجه اهمیت بالایی در تحلیل تکنیکال برخوردار میباشند .

واگرایی همیشه در نمودار رخ نمیدهد و نمیتوان گفت بطور همیشگی در استراتژی خود از آن استفاده کنید ولی پیشنهاد میشود با آموزش هایی که در ادامه مطالعه میکنید مانند اینکه چگونه واگرایی را تشخیص دهید ، میتوانید با نظر داشتن آن دقت معاملات خود را از لحاظ دقت بسیار بالا ببرید .

واگرایی چیست؟

به زبانی ساده ، هنگامی که قیمت نمودار و اندیکاتور در خلاف یکدیگر حرکت میکنند واگرایی رخ میدهد ، که یکی از روش های سیگنال گیری قوی در مبحث تحلیل تکنیکال است و با تشخص به موقع واگرایی در نمودار میتوانید موقعیت های معاملاتی بسیار کم ریسکی پیدا کنید.

چند نوع واگرایی داریم ؟

در اصل دو نوع واگرایی در نمودار داریم که هر کدام از آنها به دو بخش دیگر تقسیم بندی میشوند.

1_ واگرایی معمولی

که خود به دو دسته تقسیم بندی میشود

_واگرایی معمولی منفی

در این نوع واگرایی همانطور که در تصویر زیر مشاهده میکنید ، سقفی جدید در نمودار شکل گرفته که بلند تر از سقف قبلی اش هست ولی در اندیکاتور سقف جدید به حد کافی ایجاد نشده و کوتاه تر از سقف قبلی خودش میباشد .

این نوع واگرایی در انتهای یک روند صعودی ایجاد شده و نشانگر تغییر روند به سمت نزول نمودار میباشد.

واگرایی منفی

_ واگرایی معمولی مثبت

این واگرایی را زمانی مشاهده میکنید که کف ساخته شد در قیمت نمودار پایین تر از کف قبلی خودش است ولی در اندیکاتور کف یا دره ساخته شده بالاتر از کف قبلی خودش است.

در انتهای یک روند نزولی شکل میگرد و نشان دهنده شروع یک روند صعودی پرقدرت است.

واگرایی-مثبت

2_واگرایی مخفی

این واگرایی زمانی انجام میشود که قیمت نمودار در حال اصلاح شدن باشد و به اصطلاح از بیش خرید آن کاسته میشود.

به دو دسته تقسیم میگردد.

واگرایی مخفی مثبت

زمانی مشاهده میکنید که قیمت نمودار نمیتواند کف پایین تری نسبت به کف قبلی خود تشکیل دهد ولی در اندیکاتور کف پایین تر نسبت به کف قبلی خود شکل میگرد .

معمولا پس از تشکیل این نوع واگرایی روند نمودار صعودی میشود.

واگرایی-مخفی-مثبت

واگرایی مخفی منفی

این نوع واگرایی طی یکی روند نزولی شکل میگرد . زمانی که قیمت نمودار قدرت آن را ندارد تا سقفی بلندتر از سقف قبلی خود ایجاد کند و در اندیکاتور برعکس این عمل سقفی بلندتر از صقف قبلی خود را ایجاد میکند.

واگرایی-مخفی-منفی

لازمه یک معامله کم ریسک این هست که تا 50 درصد به تحلیلهای تکنیکال مسلط شوید و همچنین از یک استراتژی معاملاتی بسیار کاربردی استفاده کنید تا بتوانید زمان وارد شدن به یک معامله را تا حد بسیار زیادی تشخیص دهید.

بیاد داشته باشید که قرار نیست به تمامی الگو های تحلیلی مسلط شوید ، طبیعتا ذهن انسان یک ظرفیتی برای آنالیز اطلاعات دارد و پیشنهاد میشود تحلیل هایی را یاد بگیرید که به آن احساس بهتری داشته و با تمرین کردن و زمان قرار دادن در هر کدام از آنها حرفه ای شوید .

واگرایی زمانی بدون استفاده از اندیکاتور هاست که توجه آن به تراز زمانی و تعداد کندل ها می باشد.

در اصل واگرایی زمانی در حرکت اصلاحی ضعف قیمت را نسبت سیگنال با استفاده از واگرایی به حرکت قبل آن را نشان میدهد.

با آموختن و آشنایی با واگرایی زمانی میتوانید بعد از هر روند با توجه به زمان آن پیش بینی دقیق تری را انجام دهید.

در واگرایی زمانی یک استراتژی موفق این است که زمانی که سرمایه گذاران بزرگ معاملات خود را انجام میدهند ، شما هم جهت روند بازار حرکت کنید و خرید خود را تکمیل نمایید.

تشخیص واگرایی مثبت با اندیکاتور cci

واگرایی-با-اندیکاتور-cci

واگرایی را میتوانید با اندیکاتور های مختلفی تشخیص دهید که معروف ترین آنها اندیکاتور macd ، rsi و cci هستند ، که بسیار در روند تشخیص این الگو به شما کمک میکند .

در تحلیل تکنیکال همه چی بر اساس احتمال است.

نکات ضروری و مهم درباره واگرایی:

  1. حتما در تحلیل تکنیکال خود از واگرایی استفاده کنید و بهتر است اندیکاتور های macd و rsi را لحاظ کنید.
  2. در زمانی واگرایی رخ میدهد ، که نمودار قیمت در خلاف جهت یک اندیکاتور پیش برود.
  3. واگرایی مثبت نشان میدهد قیمت رشد کرده و سهم افزایش پیدا کرده است.
  4. واگرایی منفی نشان میدهد قیمت کاهش یافته ، و قیمت سهم افت کرده است.
  5. در تحلیل تکنیکال فقط از واگرایی مثبت یا فقط از واگرایی منفی استفاده نکنید و بهتر است تعصب خاصی روی یکی از آنها نداشته باشید .
  6. در تحلیل تکنیکال برای شناسایی واگرایی نقطه های حمایت و مقاومت را مورد توجه قرار دهید.

آموزش واگرایی در تحلیل تکنیکال

ما در این مفاله به شما 3 نوع اصلی واگرایی را به صورت تصویری و ساده آموزش داده ایم امیدواری از این مقاله نهایت استفاده را کرده باشید.

واگرایی (divergence) در تحلیل تکنیکال برای معاملات فارکس

آموزش واگرایی (divergence) در تحلیل تکنیکال برای معاملات فارکس

واگرایی (divergence) در تحلیل تکنیکال چیست به چه دردی میخورد؟ برخی از تریدرها در فارکس ، از واگرایی ها به عنوان تنها راه نجات در تحلیل تکنیکال یاد می کنند. باقی معامله گرهای فارکس ، واگرایی را الگویی غیر قابل استفاده و به درد نخور می دانند. واقعیت چیزی بین این دو طرز فکر است. به خواندن این مقاله ادامه دهید تا معامله با واگرایی در فارکس به کمک اندیکاتور ها را فرا بگیرید.

هدف از واگرایی کلاسیک این است که عدم تعادل بین قیمت و یک اوسیلاتور را نشان دهد، با این فرض که این عدم تعادل قابلیت این را دارد که روند قیمتی را تغییر دهد. اگر با واگرایی آشنا هستید پیشنهاد می کنیم اندیکاتور واگرایی یا اندیکاتور واگرایی باند بولینگر را دانلود و در متاتریدر تست کنید.

تعریف واگرایی در تحلیل تکنیکال و موارد استفاده

واگرایی زمانی رخ می دهد که قیمت یک سهم یا دارایی در جهت مخالف یک اندیکاتور تکنیکال حرکت می‌کند یا برخلاف سایر داده‌ها در حال حرکت است. اين مسئله هشدار می دهد که ممکن است روند فعلی قیمت تضعیف شود و در برخی موارد منجر به تغییر قیمت شود.

ما هم divergence مثبت داريم و هم منفی. مورد مثبت نشان می‌دهد که حرکت مثبت در قیمت دارایی امکان پذیر است. همچنين ديورژنس یا واگرایی (Divergence) منفی نشان می دهد که حرکت مثبت در این سهم یا ارز مورد نظر کمتر امکان پذیر است.

البته یک نوع واگرایی دیگری هم داریم که به جای مقایسه قیمت و یک اندیکاتور، از لحاظ زمانی این مورد را مورد بررسی قرار می دهد که به آن واگرایی زمانی گفته می شود که در مورد آن قبلا توضیح داده ایم.

واگرايي در فاركس

Divergence به شما چه می گوید؟

واگرایی در تحلیل تکنیکال بازار ممکن است نشان دهنده یک حرکت عمده مثبت یا منفی باشد. یک divergence مثبت زمانی رخ می دهد که قیمت دارایی به پایین ترین سطح خود برسد در حالی که اندیکاتوری مانند جریان پول شروع به صعود می‌کند. برعکس، مورد منفی زمانی است که قیمت به بالاترین حد خود برسد، اما داده های اندیکاتور مورد تجزیه و تحلیل به پایین ترین حد خود برسد.

تفاوت بین واگرایی و تأیید (Divergence and Confirmation)

divergence زمانی است که قیمت و انديكاتور چیزهای متفاوتی را به معامله گر می‌گوید. تأیید، زمانی است که انديكاتور و حركت قیمت یا حتي چندین انديكاتور، سيگنال يكساني به معامله گر بدهند. در حالت ایده آل، معامله گران برای ورود به معاملات و در حین معاملات به تأیید نياز دارند. اگر قیمت در حال افزایش است، آنها می‌خواهند انديكاتورها نشان دهند که حرکت قیمت ادامه دارد.

Divergence یکی از کاربردهای متداول بسیاری از انديكاتور های تكنيكال، و البته در درجه اول اوسبلاتورها است.

برای مثال در روند زیر شما میتوانید به صورت واضح مشاهده کنید که روند اندیکاتور در Confirmation کاملا منطبق بر روند قیمت است، اما در مورد سمت چپ اینطور نیست و روند قیمت برخلاف روند سیگنالی است که اندیکاتور پیش بینی میکند.

تفاوت بین واگرایی و تأیید (Divergence and Confirmation) واگرایی زمانی است که قیمت و انديكاتور چیزهای متفاوتی را به معامله گر می‌گوید. تأیید، زمانی است که انديكاتور و حركت قیمت یا حتي چندین انديكاتور، سيگنال يكساني به معامله گر بدهند. در حالت ایده آل، معامله گران برای ورود به معاملات و در حین معاملات به تأیید نياز دارند. اگر قیمت در حال افزایش است، آنها می‌خواهند انديكاتورها نشان دهند که حرکت قیمت ادامه دارد. برای مثال در روند زیر شما میتوانید به صورت واضح مشاهده کنید که روند اندیکاتور در Confirmation کاملا منطبق بر روند قیمت است، اما در مورد سمت چپ اینطور نیست و روند قیمت برخلاف روند سیگنالی است که اندیکاتور پیش بینی میکند.

مثال واگرایی با اندیکاتور RSI

معامله گران برای ارزیابی حرکت زیربنایی در قیمت یا برای ارزیابی احتمال برگشت قیمت سهام در بازارهای مالی یا یک جفت ارز در فارکس از واگرایی استفاده می‌کنند. به عنوان مثال، سرمایه‌گذاران می‌توانند اوسيلاتورهایی مانند شاخص قدرت نسبی (RSI) را در نمودار قیمت ترسیم کنند. اگر ارزش و قیمت در حال افزایش است و به بالاترین حد خود می‌رسد.

در حالت ایده‌آل RSI نیز باید به بالاترین سطح خود رسد. اگر سهام در بالاترین سطح خود قرار دارد، اما RSI شروع به نزول به سمت پایین می‌کند، این مسئله هشدار می‌دهد که روند صعودی قیمت ممکن است تضعیف شود. این يك مثال از مورد منفی است. سپس معامله گر می تواند تعیین کند که آیا می‌خواهد از موقعیت خارج شود یا در صورت کاهش قیمت حد ضرر تعيين کند.

واگرایی مثبت وضعیت برعکس آن است. تصور کنید قیمت سهام يا نسبت يك جفت ارز در حال سقوط است در حالی که RSI با هر نوسان در قیمت پایین ترین سطح جدیدی را ایجاد می کند. ممکن است سرمایه گذاران به این نتیجه برسند که پایین ترین سطح قیمت، روند نزولی خود را از دست می‌دهد و ممکن است به زودی روند معکوس را دنبال کند.

مثال واگرایی با اندیکاتور RSI

معاملات فارکس به کمک واگرایی MACD

همانطور که در نمودار روزانه دلار/ ین که در شکل 1 دیده می شود، این دو سیگنال واگرایی نسبتا نزدیک به یکدیگر داشته است.

معامله با دیورژانس در فارکس -واگرایی

برای اولین سیگنال (قرمز رنگ)، که بین نوامبر و دسامبر اتفاق افتاد، ما تقریبا یک مجموعه کامل آموزشی از واگرایی کلاسیک صعودی داریم. قیمت به شدت پایین و پایین تر می رود در حالی که هیستوگرام MACD بسیار پایین تر از حد مطلوب است. به اعتقاد طرفداران معامله با واگرایی، این نوع عدم تعادل قیمت-اوسیلاتور، تغییر روند قیمتی را پیش بینی می کند. در این مورد، اصلاح قیمت باید تغییر روند به سمت بالا باشد.

این دقیقا چیزی است که مشاهده میکنید اتفاق افتاد. همانطور که در جدول فوق نشان داده شده است، قیمت در اوایل ماه دسامبر افزایش یافت و تا زمانی که در مورد دوم کامل نشد، تغییر روند اتفاق نیفتاد. اولین سیگنال واگرایی آن قدر قوی بود که حتی در داخل خود یک واگرایی کوچک دیگر نیز بوقوع بپیوست که به کمک divergence اصلی آمد تا قیمت را به راحتی به سمت بالا هل دهد.

محدودیت‌های استفاده از این روش

همانطور که در مورد تمام اشکال تحلیل تكنيكال صادق است، سرمایه گذاران و معامله گران قبل از اقدام صرفا مبتني بر واگرایی باید از ترکیبی از این انديكاتور ها و سایر تکنیک های تجزیه و تحلیل برای تأیید روند معکوس استفاده کنند. واگرایی در همه معکوس شدن قیمت‌ها وجود نداشته و نخواهد داشت، بنابراین باید از انواع دیگری از روش‌هاي تحلیل و كنترل ریسک در کنار واگرایی استفاده کرد.

همچنین ، وقتی واگرایی رخ می‌دهد، به این معنی نیست که قیمت معکوس می شود یا به زودی وارونه شدن اتفاق می‌افتد. واگرایی می تواند مدت زیادی دوام بیاورد، بنابراین اگر قیمت آنطور که انتظار می‌رود واکنش نشان ندهد، انجام اينكار به تنهایی می‌تواند ضررهای قابل توجهی برای شما به همراه داشته باشد. همچنين شما براي مطالعه بيشتر ميتوانيد به اين لينك مراجعه فرماييد.

در ادامه مطلب، ما ادامه معامله بالا را که به دلیل چندین تفاوت هیستوگرام MACD که در نمودار روزانه USD / JPY ظاهر شد، توضیح خواهیم داد که دومین ترید منجر به ضرر شد.

مثال نقض از عملکرد واگرایی در اندیکاتور

سیگنال واگرایی دوم (به رنگ آبی تیره) که بین اواسط دسامبر تا سیگنال با استفاده از واگرایی اواسط ژانویه رخ داد، را مشاهده کنید. در حالی که درست است که کنتراست بین دو قله در پایین ترین سطح هیستوگرام MACD بسیار برجسته و واضح بود، اما در قله قیمتی بعدی میبینم که این واگرایی چندان دقیق نبوده و نسبت به این حجم از تفاوت پر رنگ بین سیگنال ارسالی از اندیکاتور و حرکت قیمت با این حال چندان ریزش قیمتی قدرتمندی شاهد نبودیم.

بنابراین باید حتما توجه داشته باشید در معاملات واگرایی همیشه اگر به همین مورد اکتفا کنید به احتمال زیاد در بسیاری از موافع با مشکل مواجه خواهید پس اکیدا توصیه میکنیم از بهترین سیستم های معاملاتی فارکس و یا همان استراتژی پرایس اکشن در بازار استفاده کنید تا میزان نتیجه بخشی معاملاتتان به بالاترین حد ممکن برسد.

استراتژی ایجاد یک معامله برنده با واگرایی در تحلیل تکنیکال

بنابراین چگونه می توانیم حداکثر سود بالقوه را در یک معامله با واگرایی را حداکثر کنیم در حالی که خطرات آن را به حداقل می رسانیم؟ اول از همه، اگر چه سیگنال های واگرایی ممکن است در تمام تایم فریم ها کار کنند، اما نمودارهای بلند مدت (روزانه و بالاتر) معمولا سیگنال های بهتری را ارائه می دهند.

وقتی که یک فرصت معاملاتی با واگرایی ها پیدا می کنید، همان موقع با حجم معاملاتی کوچک وارد موقعیت معاملاتی شوید. با این کار اگر معامله درست از آب درآید، شما در بهترین قیمت وارد شده اید، در غیر اینصورت تعهد بزرگی به معامله اشتباه نخواهید داشت. فقط حسابی حواس خود را جمع کنید که حد ضرر را نه آن قدر کوچک بگذارید که سریع از معامله خارج شوید و نه آن قدر بزرگ که ریسک به ریوارد معامله غیر منطقی شود.

استراتژی ایجاد یک معامله برنده با واگرایی در تحلیل تکنیکال

از طرف دیگر اگر معامله موفق باشد، می توانید به اضافه کردن پله ای به حجم معامله با واگرایی خود، سود بسیار مناسبی نیز برداشت نمایید. پس در سه گام استراتژی معاملاتی را برای شما خلاصه میکنیم: اول انتخاب تایم فریم های بالاتر دوم ورود با حجم پایین همراه با ورود پله ای و سوم حد سود و ضرر منطقی!

صحبت آخر

به راحتی می توانیم بگوییم که سیگنال های واگرایی اوسیلاتورها از اعتبار خوبی برخوردار هستند، حداقل در بازار فارکس عملکرد خوبی از خود نشان می دهند. اگر به تاریخچه اخیر سیگنال با استفاده از واگرایی زوج ارزهای اصلی بازار فارکس نگاه کنید، می بینید که معمولا حرکت های بزرگ بازار فارکس از یک واگرایی نشئت گرفته اند. همین مورد می تواند دلگرمی خوبی به تریدر دهد تا با خیال راحت به معامله با واگرایی در فارکس بپردازد.

شما می توانید با دانلود اندیکاتور واگرایی و افتتاح حساب در یک بروکر فارکس ، تا زمانی که به اطمینان خاطر لازم برسید، معامله با واگرایی را در محیط آزمایشی و با پول مجازی ادامه دهید. در صورتی که سوال یا ابهامی داشتید می توانید از طریق کامنت های همین صفحه به ما اطلاع بدهید!

سیگنال با استفاده از واگرایی

واگرایی هنگامی ایجاد می شود که روند یک قیمت با روند اندیکاتور ها هماهنگی نداشته و مشابه هم نباشند. اندیکاتورهایی که معمولا در آنالیز واگرایی بکار می روند عبارتند از Stochastic ،CCI ،RSI و .MACD

آنالیز واگرایی کمک می کند که تغییرات در آستانه وقوع را مشخص بکنیم. تغییر روند با ناتوانی اندیکاتور در تایید حرکت و روند قیمت مشخص می شود. این ناتوانی می تواند به صورت ضعف یا قدرت ذاتی قیمت تفسیرشود که یک تغییر جهت سریع در روند را ایجاد می کند .در مورد واگرایی فرض می شود که اندیکاتور ها همیشه صحیح حرکت می کنند و قیمت مسیر غلطی را نشان می دهد و گمراه کننده هست .

یک مثال معمول در این مورد وقتی است که اندیکاتور قادر به تایید حد بالای قیمت جدید ایجاد شده، توسط ایجاد یک مقدار حد بالای جدید نباشد.

یک مثال

این مثال توسط شکل یک با استفاده ازRSI (14) شرح داده می شود:

(شکل 1 )

زمانی که قیمت یک تاپ واضح و جدید ایجاد کرده، RSI یک تاپ پائین تر ساخته. این مدل از واگرایی منفی به صورت نشانه ای از تضعیف روند تفسیر می شود و به صورت کاهش مختصر و سریعی در قیمت ادامه پیدا می کند. دایره های آبی روی شکل جهت عکس این قضیه را نشان می دهند. در اینجا قیمت یککف قیمت که در ادامه آن یک کف قیمت کمتر ایجاد شده را نشان می دهد. RSI در این نقطه یک الگوی دو کف یا double bottom ایجاد کرده که تضعیف بیشتر قیمت را رد می کند. در نتیجه شکل گیری روند به صورت بازگشتی خواهد بود.

اگر به مثالهای مطرح شده در شکل یک به دقت نگاه کنید متوجه می شوید که قیمت واندیکاتور در بخش اول خلاف جهت همدیگرحرکت کرده اند در حالی که در بخش دوم اندیکاتور به طور واضحی یک الگوی دو کف یا Double Bottom ایجاد کرده.

آیا این مسئله قدرتهای مختلف و گونه های مختلف واگرایی را نشان می دهد؟ پاسخ این سوال قطعا "بله!" هست. طبقه بندی و کلاسه کردن واگراییها ما را در استفاده بهتر و صحیح تر از آنها کمک خواهد کرد.

واگراییهای قوی تر باعث حرکت های قوی تر در قیمت خواهند شد.

کلاسه های زیر شامل مثالهائی هم از واگرایی مثبت و هم از واگرایی منفی می باشند.

واگرایی کلاس A: نوع قوی واگرایی

مثال 1: قیمت یک کف قیمت جدید ایجاد می کند. اندیکاتور یک کف قیمت بالاتر از کف قیمت قبلی ایجاد می کند. (انتظار بالا رفتن قیمت هست)

مثال 2: قیمت یک High جدید می سازد. اندیکاتور یک High پایین تر از High قبلی ایجاد می کند. (انتظار کاهش قیمت هست)

واگرایی کلاس B: واگرایی با قدرت متوسط

مثال 1: قیمت یک الگوی دو کف می سازد، در حالیکه اندیکاتور یک کف قیمت بالاتر از کف قیمت قبلی خود می سازد.(انتظار افزایش قیمت هست)

مثال 2: قیمت یک الگوی دو سقف قیمت می سازد، ، در حالیکه اندیکاتور یک کف قیمت پایین تر از کف قیمت قبلی خود می سازد.(انتظار کاهش قیمت هست)

واگرایی کلاس C: ضعیف ترین نوع واگرایی

مثال 1: قیمت به یک کف قیمت پایین تراز کف قیمت قبلی می رسد، اندیکاتور یک الگوی دوکف تشکیل می دهد. (انتظار افزایش قیمت هست)

مثال 2: قیمت به یک سقف قیمت بالاتر از سقف قیمت قبلی می رسد، قیمت قبلی می رسد ولی اندیکاتور یک ایجاد می کند. ( انتظار کاهش قیمت هست)

بر اساس قدرت، واگرایی های کلاس A باید دقیقا مانیتور شوند در حالی که واگراییهای کلاس C را معمولا می توان نادیده و کم اهمیت در نظر گرفت.

چرا آنالیز واگرایی باید کارا باشد؟

چه تئوری در پس آنالیز واگرایی نهفته است؟ چگونه می توان مطمئن بود که واگرایی بوجود آمده رفتار رندم اندیکاتورها و گول زننده نیست؟ نظریه فاندامنتال واگراییها بر این فرض بنا شده است که اندیکاتورهای تکنیکال رفتار و روانشناسی حرکت بازار را نشان می دهند و بعد از آن قیمت ها در آن سمت حرکت می کنند.

گذشته از همه این حرفها، اندیکاتورها هیچ کاری جز کنار هم قراردادن رفتار قیمت ها وقابل مقایسه کردن آنها انجام نمی دهد.

(شکل 2)

در حالی که قیمت ها نمی توانند هیچ وقت خیلی بالا یا خیلی پائین باشند، اندیکاتورها (حداقل اسیلاتورها) به طور مشخص حد بالا و پائین دارند که مشخص می کنند قیمت ها می توانند حرکت تند و زیادی داشته باشد

این مسئله اشاره به این نکته دارد که حجم حرکت می تواند خیلی خوشبینانه یا خیلی بدبینانه تفسیر شود.

جدید می رسد، کف قیمت وقتی قیمتها به یک بالاتر می سازد، کف قیمت ولی اندیکاتور ها یک فرض می شود که تمایلات سرمایه گذاری تغییر یافته است.

این واگرایی مثبت نشان می دهد که با وجود قیمت پائین جدید، سرمایه گذاران کمتر از قیمت پائین قبلی شوکه شده اند. برگشت مثبت در تمایلات بازار اولین نشانه وجود پتانسیل برای تغییر جهت بازار می باشد.

در سطوح تکنیکال صرف، وقتی اندیکاتوری نتواند High و Low قیمت جدید را تائید کند، صرفا نشانه این است که نوسانات قیمت (دینامیک قیمت) کاهش پیدا می کند.

ممنتم

ممنتم سرعت تغییر قیمت در یک بازه زمانی توسط محاسبه تفاوت قیمت در دونقطه را اندازه می گیرد. برای مثال استاندارد با بازه زمانی 12 روز، قیمت 12 روز گذشته را از قیمت کنونی تفریق می کند. وقتی قیمتها به سرعت 12 روز گذشته افزایش پیدا نمی کند ممنتم شروع به سرازیر شدن و کاهش پیدا کردن می کند. وقتی قیمتها با همان سرعتی که در بازه زمانی تعیین شده حرکت می کردند، حرکت کنند ممنتم به صورت افقی حرکت می کند. بطور ساده اگر قیمتها با قدرت کمتری فازایش پیداکنند، ممنتم محو می شود و شرایطی را بوجود می آورد که احتمال ایجاد واگرایی در هرجای نمودارمی رود. گرچه این ضعف در اندیکاتور ممنتم، این اندیکاتور را در آنالیز واگرایی بی استفاده نخواهد کرد ولی در این شرایط نمی توان به استفاده صرف از این اندیکاتور اکتفاء کرد و وجود اندیکاتور دیگری در کنار این اندیکاتور ضروری می باشد.

شاخص قدرت نسبی (RSI)

اندیکاتور RSI در قیاس با ممنتم، اندیکاتورمتفاوتی است. اگر بخواهیم دقیق تر بگوئیم اندیکاتوری بهترازRSI برای نشان دادن واگرایی وجود ندارد. به این اندیکاتور تابع آنالیز واگرایی نیز می گویند چون قدرت نسبی قیمت ها را قابل مقایسه می سازد.

تفاوت های قابل اندازه گیری در نوسانات قیمت منجر به نتیجه گیری و تخمین در مورد حرکت قیمت خواهد شد. توانائی RSI در اندازه گیری قدرت نسبی قیمت ها از این اندیکاتور برای آنالیز واگرایی یک اندیکاتورایده آل ساخته است. با تمام این وجود ومزایای واضح این اندیکاتور، استفاده صرف ازاین اندیکاتور برای آنالیز واگرایی یک اشتباه محض خواهد بود.

مقایسه ممنتم و RSI

بگذارید قدرت و ضعف نسبی ممنتم وRSI را با توجه به یک مثال روشن کنیم. شکل 2 نشان می دهد که ممنتم ( پنجره میانی) دریک حرکت صعودی قوی به سرعت ایجاد واگرایی می کند. هنگامی که قیمت یک High جدید می سازد ممنتم به تدریج کاهش پیدا می کند ولی از طرف دیگر RSI ( پنجره بالائی) هیچ واگراییی را نشان نمی دهد. در Low قبلی به خاطر تغییر روند یک الگوی دو کف ایجاد شده، ولی حرکت رو به بالای بعدی را بطور صحیح دنبال کرده است.

تنظیمات صحیح

بعد از انتخاب اندیکاتور مناسب، باید پارامتر زمان را تعیین کرد. در اکثر موارد دوره 14 روزه برای RSI و 12 12 روزه برای ممنتم می تواند یک تنظیم صحیح و قابل قبول باشد. مقادیر بیشتر یا کمتر از این بطور قطع ارزش

افزوده ای برای ما نخواهد داشت.

مبانی واگرایی

قبل از شروع به شکار واگراییها مطالبی است که می بایست یادآوری شود. معامله با استفاده از واگرایی به علت طبیعت واضح و قابل درکی که دارد برای خیلی از افراد یک تصور جذاب است. بسیاری از تازه کارها با شور و هیجان نمودارها را چک می کنند تا ببینند چه موقع یک واگرایی اتفاق می افتد. در ابتدا آرزوی دیدن واگرایی در چارت آرزوی بزرگ و دور از دسترسی به نظر می رسد. مهمترین قانون در اینجا این است که اگر در بررسی واگراییی در صحت و سقم آن سوال پیش آمد که آیا واگرایی هست یا نه، به این سوال یک جواب " نه! " بدهید.

واگراییها باید کاملا واضح و متمایز باشند (داد بزنه که واگراییه) اینها تنها نوعی از واگرایی هستند که میتوان به آنها اهمیت داد.

تناسب

قانون بنیادی دوم، به عنوان قانون تناسب تشریح می شود. گرچه واگراییها در اغلب نقاط نمودار دیدهخ می شوند اما نکته مهم افق زمانی، حجم معاملات و اندازه پترن قیمتی است که در هنگام اندازه گیری واگرایی استفاده می شود. واگراییها در High و Low های اصلی نمودار با اهمیت ترین آنها می باشند.

یک واگرایی کافی نیست

اگر در نمودار واگراییی تشخیص داده شد ابتدا سعی کنید که نسبت ریسک و نفع را مشخص کنید. دو راه برای این کار وجود دارد. یک راه گشتن به دنبال واگراییهای مسلسل و پشت سر هم است. و راه دیگر یافتن سطری از واگراییها کهبطور همزمان در اندیکاتورهای مختلف ظاهر می شوند.

واگراییهای مسلسل می توانند زهرآگین و پر خطر باشند گرچه پیدایش آنها با روند های قوی همراه است که اما اغلب منجر به ضد روند ( مقاومت در برابر روند جدید وحرکت برگشتی) می شود که ریسک زیادی در بر دارد.

روشی که ریسک کمی دارد و شدیداً توصیه شده است معامله در زمانی است که واگراییهای همراه هم در اندیکاتورهای مختلف شناسائی و تائید شده. تائید شدن در اینجا به این معنا است که اگر مثلا سه اندیکاتور بکار رفته دو تا از آنها واگرایی را نشان بدهند. ( تصمیم با اکثریت می باشد)

انتخاب روش

بعد از اینکه در تعداد متعددی از اندیکاتورها واگرایی شناسائی و تائید شد این سوالات پیش می آیند که:

- اکنون باید چه استراتژی برای ترید اعمال شود؟

- چه موقع واگرایی کامل می شود؟

- نقاط ورود و خروج ترید چگونه شناسائی می شوند؟

اندیکاتورهای استاندارد در آنالیز واگرایی برای تعیین نقاط ورود و خروج مطلوب نیستند و استفاده از قوانین کلاسیک ورود و خروج در ارتباط با اندیکاتورها و تنظیم های استاندارد آنها معمولا منجر به از بین رفتن سرمایه و ورشکستگی می شود.

(شکل 3)

بعلاوه اندیکاتورهائی که به عنوان تولید کننده سیگنال بکار می روند معمولاً یک تاخیر زمانی دارند در صورتی که واگراییها معمولاً سیگنالها را زودتر از موعد ارائه می دهند. ترکیب صحیح و دقیق ایندو با هم هیچگاه امکان پذیر نخواهد بود.

واگرایی و آنالیز تکنیکال کلاسیک:

جدا از اندیکاتورها، انالیز تکنیکال کلاسیک (استفاده از خطوط ساپورت و رزیستنس،خطوط روند و . ) با واگرایی تطابق و همخوانی دارند چون سیگنالهای ایجاد شده تاخیر زمانی ندارند مشکلات اصلی آنالیز تکنیکال که اغلب منجر به ترید در جهت اشتباه می شوند را ندارند. واگراییها نشان از تغییر روند می دهند و برای کاهش تعداد سیگنالهای اشتباهی که در آنالیز تکنیکال پیش می آید ایده آل هستند.

یک مثال عملی

طبق صحبت قبل مبنی بر عدم کفایت یک اندیکاتور در تشخیص واگرایی، به شکل 3 توجه کنید. دو تا اندیکاتور استفاده شده است. CCI با رنگ قرمز و RSI با رنگ آبی؛ البته یک اندیکاتور دیگر هم می توانست مورد استفاده سیگنال با استفاده از واگرایی قرار گیرد که در اینجا بخاطر شلوغ نشدن شکل از ان صرفنظر شده. برای وضوح راحتی کار همه High و Low ها شماره گذاری شده است.

سه نقطه اکستریم آخر

برای تشخیص بهتر واگرایی همیشه سه نقطه اکستریم آخر تشکیل شده در نمودار را بررسی کنید. High1، Low2 و3High، در چارت High3 کمی پایین تر از High1 هست. اگر به اندیکاتورها نگاه کنیم متوجه می شویم که High هائی که آنها نیز نشان داده سیگنال با استفاده از واگرایی اند در نقطه 3 پائین تر از نقطه 1 هست.

خوب، از واگرایی خبری نیست. در ادامه چارت توجه کنید Low2و High3 و Low4، Low4، مختصری بالاتر از Low2 است و مشابه همین امر در اندیکاتور هم قابل مشاهده می باشد. دوباره واگراییی موجود نیست. وقتی High3، Low4 و High5 را امتحان می کنیم قضیه جالب تر خواهد شد. High5 تقریبا هم سطح یا شاید کمی پایین تر از High3 می باشد و RSI هم ساختار مشابهی را نشان می دهد ولی CCI ساختار متفاوتی را نشان می دهد. ولی CCI ساختار متفاوتی را نشان می دهد. پیک این اندیکاتور در نقطه 5 بطور واضحی بالاتر از نقطه قبلی می باشد، . یک واگرایی!

با توجه به فرض قبلی برای تعیین واگراییی که شرایط وارد شدن به ترید را مهیا کند ما احتیاج به تائید توسط بیش از یک اندیکاتورداریم. پس در این مورد می توان از وجود این واگرایی در CCI صرفنظر نمود. در ادامه اندیکاتورها به طور صحیح همه High و Low ها را دنبال می کنند تا به نقطه Low8، High9 و Low10 برسند. Low10 بوضوح پایین تر از Low8 می باشد، درصورتیکه اندیکاتورها تصویر متفاوتی را ارائه داده اند. RSI یک الگوی دو کف ایجاد کرده و این در حالی است که CCI یک واگرایی کلاس A را نشان می دهد.

حال سوال اینجاست که چطور می توان از واقعی بودن این واگرایی اطمینان حاصل کرد، چه بسا این پترنها قبل از این هم تشکیل شده بودند ولی واگرایی نبودند. می توان دو فرض برای تشخیص واقعی بودن واگرایی در نظر گرفت. یکی اینکه Low دیگری پایین تر از نقطه 10 ایجاد نشود و دیگر اینکه Low بعدی ایجاد شده بالاتر از Low8 باشد. با ایجاد این دو مسئله واگرایی تائید و کامل خواهد شد. روزی که قیمت این شرایط را پیدا می کند در شکل 3 با یک خط آبی عمودی نشان داده شده است. این روز، روز قطعیت یافتن واگرایی که سیگنالهای RSI و CCI تایید شده اند. توجه کنید که قیمت بالاتر از خط آبی افقی بسته شده است. یک آلترناتیو دیگر این است که یک روز دیگر هم صبر کنیم تا شرایط قطعی شود.

خروج

همانطور که قبلا گفته شد واگراییها باید درکاهش سیگنالهای غلطی که در آنالیز تکنیکال کلاسیک رخ می دهند موثر باشند. اگر ورود به ترید موفقیت آمیز باشد نقطه Stop می تواند دربهترین مکان بالای نمودار قرار گیرد. در این مورد مسئله بسیار ساده است چون بر اساس سناریوی ما که صعود قیمت را پیش بینی کرده بودیم، غلط بودن این پیش بینی وقتی ثابت می شود که قیمت کمتر از Low10 شود. پس نقطه Stop را روی این خط یا کمی پائین تر از آن قرار می دهیم.

نقطه خروج از ترید می تواند بر اساس سود مطلوب ما ( معمولاً چند برابر مقدار ضرر احتمالی تعیین شده) یا بر اساس یافتن نقاط تکنیکی در روی چارت تعیین شود.

در شکل 3 بر اساس خط روندی که رسم شده می توان نقطه شکست این خط را به عنوان نقطه خروج از ترید در نظر گرفت.

برخی از علائم هشدار دهنده

مثال بالا ثابت می کند که راههائی برای سیستماتیک کردن ترید توسط واگراییها وجود دارد. مسئله حل نشده این است که چطور می توان اهمیت یک واگرایی را ثابت کرد. راه های زیادی برای تفسیر این مسئله موجود می باشد که همگی بسته به کسی که نمودار را تحلیل می کند دارد.

به آکادمی آموزشی فارکس (Persian FX Academy) خوش آمدید. بازار فارکس به عنوان یکی از بزرگترین بازارهای مالی جهان، امروزه علاقه‌مندان و سرمایه‌گذاران زیادی را به خود جذب کرده است اما شرایط این بازار به آن سادگی که اغلب افراد تصور می‌کنند نیست. حجم بالای سرمایه، پیچیدگی بازار و سهولت دسترسی به این بازار از عواملی است که به ضرر بسیاری از افرادی که در این بازار فعالیت می‌کنند، منجر می‌شود. در این میان جای خالی آموزش و دانش‌اندوزی به وضوح احساس می‌شود. شرایط خاص آموزش در ایران به همراه عدم وجود منابع جامع و کامل (به خصوص به زبان فارسی)، عدم امکان برگزاری کلاس حضوری در داخل ایران و شرکت در کلاس‌های خارج از ایران، ما را بر آن داشت تا اقدام به ایجاد یک آکادمی آموزشی نماییم. هدف بلندمدت از ایجاد این آکادمی، تبدیل شدن آن به یک مرجع اطلاعات و دانش مربوط به فارکس است. برای رسیدن به این هدف، آکادمی سعی نموده با کمک اساتید مجرب شرایطی ایجاد کند تا افراد به هر آنچه در مورد بازار نیاز دارند دسترسی داشته باشند. از کلاس‌های مالتی مدیا گرفته، تا دوره‌های عمومی و تخصصی منسجم و پیوسته که دانشجویان پا به پای اساتید شرایط تحلیل و معامله را فرا بگیرند. ابزارهای معاملاتی، کتابخانه و تحلیل‌های روزانه و هفتگی از دیگر ابزارهای ارائه شده در این آکادمی است.

آشنایی با مفهوم واگرایی در تحلیل تکنیکال و انواع آن

در مقاله آموزشی اندیکاتورها در تحلیل تکنیکال، گفتیم که اندیکاتورها به‌عنوان یکی از ابزارهای تکنیکی کاربردی به حساب می‌آیند که به ما برای رسیدن به سود در بورس کمک قابل توجهی می‌نمایند. اما امروز به سراغ یکی دیگر از ابزارهای تکنیکال رفته‌ایم که برای تخمین زدن روند سهم به کار می‌روند و تشخیص آن‌ها به کمک اندیکاتورها و روند قیمتی سهم امکان‌پذیر است. این ابزارها که یکی از مفاهیم پرکاربرد در بازار بورس و حتی سایر بازارهای مالی مثل بازار ارز می‌باشند، «واگرایی» نام دارند. هدف تحلیل‌گران از یادگیری مفهوم واگرایی، در واقع مشاهده‌ی نوعی وارونگی بین نمودار قیمت و نمودار اندیکاتور می‌باشد. آن‌ها به کمک این سیگنال می‌توانند به شناسایی اولیه‌ی برگشت روند و معکوس شدن آن بپردازند و به سودهای خوبی دست یابند. در این مقاله از سری مقالات آموزش بورس در چراغ به بررسی مفهوم واگرایی در تحلیل تکنیکال و انواع آن خواهیم پرداخت.

واگرایی در تحلیل تکنیکال چیست؟

واگرایی در تحلیل تکنیکال چیست

در تحلیل تکنیکال واگرایی به چه معناست

واگرایی در تحلیل تکنیکال به معنای تناقض رفتاری بین اندیکاتور و قیمت می‌باشد. در واقع، این موضوع نشان دهنده‌ی ضعف روند می‌باشد. در نتیجه قیمت یک سهم به انتهای روند خود می‌رسد و تمایل به تغییر روند پیدا می‌کند. در چنین حالتی می‌گوییم که واگرایی روی نمودار اتفاق افتاده است. به‌منظور شناسایی سطوح مهم قیمت سهم از جمله سطوح حمایت و مقاومت، می‌توان از واگرایی‌ها استفاده نمود. چنانچه واگرایی صحیحی در بورس اتفاق بیافتد به احتمال زیاد در آینده شاهد سیگنال با استفاده از واگرایی بازگشت قیمت سهم خواهیم بود. در واقع می‌توانیم بگوییم که واگرایی زمانی اتفاق می‌افتد که خریداران و فروشندگان در تصمیم خود دچار تردید شده باشند و این دقیقاً زمانی است که سهم‌ها بتوانند روند خود را تغییر داده و خلاف جهت روند قبلی حرکت کنند. اندیکاتورهای مکدی (MACD)، آر اس آی (RSI)، سی سی آی (CCI) و … از جمله اندیکاتورهایی هستند که برای شناسایی واگرایی مورد استفاده قرار می‌گیرند.

نکته: اندیکاتور مکدی، یکی از اندیکاتورهایی است که برای شناسایی واگرایی در تحلیل تکنیکال مورد استفاده قرار می‌گیرد.

انواع واگرایی در تحلیل تکنیکال

انواع واگرایی در تحلیل تکنیکال

بیان مدل های مختلف واگرایی در تحلیل تکنیکال

در حالت کلی ۳ نوع واگرایی در تحلیل تکنیکال وجود دارد که در ادامه به توضیح هر یک از آن‌ها به صورت جداگانه خواهیم پرداخت.

۱. واگرایی معمولی در تحلیل تکنیکال (RD) :

این نوع واگرایی در تحلیل تکنیکال، معمولاً در انتهای یک روند و زمانی‌که قیمت یک سهم با اندیکاتور خلاف جهت هم حرکت کنند، اتفاق می‌افتد. واگرایی معمولی نشان از بازگشت قیمت سهم دارد؛ یعنی بعد از مشاهده‌ی آن قیمت سهم متوقف شده و در جهت مخالف حرکت می‌کند. واگرایی‌های معمولی می‌توانند به دو صورت مثبت و یا منفی باشند.

واگرایی معمولی مثبت (RD+) : به این صورت است که زمانی‌که ما بر روی خود چارت سهم شاهد قله‌ای بالاتر از قله‌ی قبلی باشیم، اما در اندیکاتور متناظر با همان نقطه قله‌ای پایین‌تر از قله‌ی قبلی داریم. یعنی خطی که این قله‌ها را به هم وصل می‌کند، روی چارت به صورت صعودی است ولی روی اندیکاتور به صورت نزولی می‌باشد. این نوع واگرایی به واگرایی منفی شهرت دارد و نشان دهنده‌ی انتهای یک روند نزولی است. اما حتماً به این نکته توجه داشته باشید که بالاترین قله باید کاملاً تشکیل شود و چند تا کندل پایین‌تر بعد از آن شکل گیرد. بنابراین تا زمانی که از تشکیل بالاترین قله در نمودار مطمئن نشده‌اید، نمی‌توانید بگویید که واگرایی صعودی اتفاق افتاده است. به یاد داشته باشید که هرچه میزان شیب این دو خط بیش‌تر باشد و شاهد یک صعود قوی در قله‌ها باشیم، واگرایی مثبت قوی‌تری خواهیم داشت.

واگرایی معمولی منفی (RD-): این نوع از واگرایی در تحلیل تکنیکال درست برعکس مورد قبلی است؛ یعنی در انتهای یک روند نزولی، کفی پایین‌تر از کف قبلی مشاهده نماییم. اما در اندیکاتور متناظر با همان نقطه کفی بالاتر از کف قبلی داریم. معامله‌گران در تایید تحلیل‌های خود می‌توانند از این نوع واگرایی استفاده نمایند. این واگرایی به واگرایی معمولی منفی مشهور است. هر چقدر که میزان شیب این دو خط تندتر باشد و شاهد یک ریزش قوی در کف‌ها باشیم، واگرایی منفی ما قدرت بیش‌تری خواهد داشت.

۲. واگرایی مخفی در تحلیل تکنیکال (HD)

این نوع واگرایی در تحلیل تکنیکال در انتهای یک روند اصلاحی می‌باشد و زمانی اتفاق می‌افتد که قیمت سهم و اندیکاتور خلاف جهت یکدیگر حرکت نمایند. به بیان دیگر در واگرایی‌های مخفی، اندیکاتور این قدرت را داشته که کف و یا سقف جدیدی تشکیل دهد، اما قیمت توانایی تشکیل کف یا سقف جدید را نداشته است. در این حالت گفته می‌شود که واگرایی مخفی رخ داده است. واگرایی مخفی به سیگنال با استفاده از واگرایی دو نوع واگرایی مخفی مثبت و واگرایی مخفی منفی تقسیم بندی می شود.

واگرایی مخفی مثبت (HD+): این نوع واگرایی در تحلیل تکنیکال ما بین دو کف قیمتی ایجاد می شود. در واقع، واگرایی مخفی مثبت زمانی تشکیل می‌شود که در اندیکاتور کف اول بالاتر از کف دومی قرار گیرد. ولی در نمودار قیمت کف اول پایین‌تر از کف دوم تشکیل شود. وقوع این حالت، نشان از افزایش قدرت خریداران و کاهش قدرت فروشندگان و همچنین رشد قیمت سهم می‌دهد. دقت داشته باشید که این نوع از واگرایی در کانال صعودی و در انتهای یک روند اصلاحی تشکیل می‌شود.

واگرایی مخفی منفی (HD-): این نوع واگرایی در تحلیل تکنیکال درست برعکس واگرایی مخفی مثبت است در بین دو سقف قیمتی ایجاد می‌شود. واگرایی مخفی منفی زمانی ایجاد می‌شود که در اندیکاتور سقف اول پایین‌تر از از سقف دوم قرار گیرد. اما در نمودار قیمت سقف اول بالاتر از سقف دوم قرار داشته باشد. وقوع این حالت، افزایش قدرت فروشندگان و کاهش قدرت خریداران و همچنین کاهش قیمت سهم را به ما نشان می‌دهد. واگرایی مخفی منفی در کانال نزولی و در انتهای یک روند اصلاحی ایجاد می‌شود.

۳. واگرایی‌های زمانی در تحلیل تکنیکال (TD)

این نوع از واگرایی در تحلیل تکنیکال با استفاده از فیبوناچی زمانی انجام می‌شود و وقتی تشکیل می‌شود که بین قیمت و زمان تضاد وجود داشته باشد. واگرایی زمانی طی یک روند اصلاحی ایجاد می‌شود. هنگامی که در یک روند اصلاحی، نمودار قیمت نسبت به روند قبلی خود ضعف نشان دهد، واگرایی زمانی رخ خواهد داد. به منظور داشتن معاملات موفق با استفاده از این نوع واگرایی، باید زمانی‌که قدرت خریداران زیاد است خرید خود را انجام دهیم و برعکس زمانی‌که قدرت فروشندگان زیاد است از خرید سهم اجتناب کرده و نسبت به فروش اقدام نماییم. واگرایی زمانی خود به دو نوع واگرایی زمانی معمولی و واگرایی زمانی هوشمند تقسیم‌بندی می‌شود.

واگرایی زمانی معمولی (RTD) : زمانی‌که تعداد کندل‌های روند اصلاحی جدید بیشتر از تعداد کندل‌های روند اصلاحی قبلی باشد، این نوع واگرایی در تحلیل تکنیکال به وجود می‌آید. به بیان دیگر موقعی که نمودار قیمت بیش از سطح ۱۰۰% فیبوناچی را اصلاح کند، این نوع واگرایی رخ می‌دهد. وقوع واگرایی زمانی معمولی، نشان دهنده‌ی قدرت زیاد خریداران و فروشندگان در یک روند اصلاحی می‌باشد. با ترسیم فیبوناچی بازگشتی زمانی می‌توان واگرایی زمانی معمولی را مشاهده نمود.

واگرایی زمانی هوشمند (STD) : زمانی‌که تعداد کندل‌های روند اصلاحی جدید کمتر از تعداد کندل‌های روند اصلاحی قبلی باشد، این نوع از واگرایی در تحلیل تکنیکال رخ می‌دهد. به بیان دیگر در واگرایی زمانی هوشمند، روند اصلاحی قبلی در مدت زمان کوتاهتری طی شده است. به‌منظور مشاهده‌ی واگرایی زمانی هوشمند باید فیبوناچی بازگشتی زمانی را ترسیم نمود.

سخن آخر

در این مقاله از سایت آموزش چراغ به بررسی مفهوم واگرایی در تحلیل تکنیکال و انواع آن پرداختیم. از واگرایی‌ها در تحلیل‌ها بعد از استفاده از اندیکاتورها و به‌عنوان تایید تحلیل می‌توان کمک گرفت. بنابراین هیچ‌گاه به‌عنوان سیگنال از واگرایی نباید استفاده کرد. چنانچه سهم در چارت خود الگوی بازگشتی زد، یا اینکه چارت نسبت به خط روند واکنش نشان داد و موقعیت‌های خوب دیگری در چارت ایجاد شد، با مشاهده‌ی واگرایی‌ها می‌توان به تحلیل‌ها اعتبار بیش‌تری بخشید. برای آن‌که اطلاعات بیش‌تری راجع به واگرایی‌ها کسب کنید و بتوانید از آن‌ها در خرید و فروش و تحلیل‌های خودتان به درستی استفاده نمایید، می‌توانید ویدیوهای آموزش بورس را با دقت مشاهده نمایید. چراغ به‌عنوان پلتفرم آموزش و کاریابی در تلاش است تا با بیان مفاهیم و نکات آموزشی مهم در زمینه‌ی بورس به شما برای سرمایه‌گذاری حرف‌ای در این بازار کمک نماید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.