بیزنس کوچینگ چیست؟ آشنایی با فرصت طلایی سرمایه گذاری در کسب و کار
حتما با مطرح شدن سوال بیزنس کوچینگ چیست، به یاد سخنرانیها و سمینارهای انگیزشی میافتید، اما Business Coaching یا مربیگری کسب و کار، در واقع مهمترین سرمایه گذاری در کسب و کار شماست، چرا که علاوه بر آموزش مفاهیم دنیای تجارت، میتواند شما را درمسیری پر سود به سمت موفقیت هدایت کند.
همراه ما باشید تا بیشتر راجع به بیزنس کوچینگ صحبت کنیم.
بیزنس کوچینگ چیست؟
Business Coaching یا مربیگری کسب و کار، فرآیندی است که یک کسب و کار را از جایی که اکنون در آن قرار دارد، به نقطهای میبرد که صاحبان کسب و کار تمایل دارند به آنجا برسند. در این فرآیند، مالکان کسب و کار در تمام مراحل خرید، فروش، بازاریابی و برنامه ریزیهای مدیریتی از یک شخص کمک میگیرند که این شخص، Business coache یا مربی کسب و کار نامیده میشود. coache ها، معمولا مدیران یا کارآفرینان خبرهای هستند که میدانند کسب و کار را در چه مسیری هدایت کنند تا به اهداف خود برسد. در واقع، انتخاب آنها، بهترین اقدام برای القای حس ارزشمند بودن به کارکنان، افزایش درآمد ودر نهایت، به موفقیت رساندن یک کسب و کار است.
به طور کلی، ابزار قدرتمند بیزنس کوچینگ، ضمن تعیین استراتژیهای لازم برای پیش برد کسب و کار، به مالکان سازمان کمک میکند تا به درکی عمیق از توانمندیها و نقاط قابل بهبود کسب و کار خود دست پیدا کرده و اولویت بندی اهداف را با آگاهی بیشتری انجام دهند.
مربی کسب و کار (Business coache) دقیقا چه کاری انجام میدهد؟
Business coache ها، به عنوان یک مربی، تمامی مهارتهایی را که برای موفقیت کسب و کار خود به آنها نیاز دارید، به شما آموزش میدهند. همچنین اگر در مورد فعالیتهایی که باید انجام دهید، سوالی دارید، آنها میتوانند شما را به خوبی راهنمایی کنند.
آنها کار خود را با بررسی و یادگیری تمام موارد مربوط به کسب و کارتان، از ارزشهای پیشنهادی گرفته تا بررسی همه چالشهایی که با آنها روبرو خواهید شد، شروع میکنند.
وقتی مربی کسب و کار تمام موارد لازم در مورد سیستم کاری شما را فراگرفت، در مرحله بعد سعی میکند در مورد چشم اندازها و اهداف کسب و کارتان، اطلاعات لازم را به دست آورد.
از آنجا که دیدگاه هر صاحب کاری منحصر به فرد است، Business coache باید بداند آیا میخواهید درآمد کسب و کارتان در حد معمول باشد یا میخواهید شرکت خود را به درآمد بالا برسانید.
سپس، مربی کسب و کار با شما همکاری میکند تا برای تیم خود اهداف موثر، سودمند و قابل دستیابی تعیین کنید.
هنگامی که مجموعه اهداف خود را تعیین کردید، مربی کسب و کار به شما کمک میکند تا با طراحی مجموعه استراتژیها و برنامههای عملیاتی، به سمت تحقق این اهداف حرکت کنید.
اگر میخواهید به طور موثر رشد و پیشرفت داشته باشید، باید سعی کنید به اهداف و چشم اندازی که در نظر گرفتهاید، دست پیدا کنید.
به طور کلی، مربیان کسب و کار به عنوان منبع ارزشمندی برای راهنمایی و مشاوره، استعدادها و توانمندیهای شما را پرورش میدهند، اهدافتان را بهبود میبخشند، تصمیمات شما را در مسیر درست هدایت میکنند و به طور کلی، برای موفقیت شما و کسب و کارتان، هر کاری که لازم باشد، انجام میدهند.
مشورت با مربی کسب و کار (Business coache) چه مزایایی دارد؟
در این بخش به مزایایی که در مشارکت موفق با یک مربی کسب و کار میتوانید به دست آورید، اشاره میکنیم.
خودآگاهی بیشتر و طرز فکر مثبت
یک Business coache به شما کمک میکند تا خودآگاهی در تجارت را بیاموزید. به این معنی که، بتوانید نقاط قوت و ضعف خود تعیین اهداف و سرمایه گذاری را شناسایی کنید. به این ترتیب قادر خواهید بود، فرآیندهای کسب و کار خود را به خوبی کنترل کرده و ذهنیت مثبتی ایجاد کنید که منجر به موفقیت شود.
BPMS راهبران به شما امکان میدهد تا فرآیندهای خود را سریع و دقیق، در یک ساختار یکپارچه پیاده سازی کنید.
صراحت و شفافیت در مورد مراحل رسیدن به موفقیت
بدون شک، یک Business coache در کار خود موفق است. با توجه به این موضوع، آنها میتوانند به شما بگویند، موفقیت چگونه به نظر میرسد و چطور به این جایگاه رسیدهاند. همچنین، میتوانند به شما کمک کنند تا موفقیت را برای اهداف تجاریتان مشخص کنید و مراحل رسیدن به آن را به خوبی طی کنید.
توسعه مهارتهای انتقادی و تصمیم گیری
همان طور که گفتیم، مربیان کسب و کار، دارای تجارب تجاری قابل توجهی هستند که از طریق آن میتوانند به شما در توسعه مهارتهای ضروری برای رسیدن به موفقیت تجاری کمک کنند. علاوه بر این، میتوانند به شما آموزش دهند که چگونه از این مهارتها در تصمیمگیریهای تجاری خود استفاده کنید.
مسئولیت پذیری و پیشرفت
مربی کسب و کار، هیچ منفعت شخصی در سرمایه گذاری شما ندارد. بنابراین از وضعیت فعلی کسب و کارتان و فرآیندهای آن، دیدگاه بی طرفانهای به شما ارائه میدهد. به طور کلی، درک این موضوع که کسب و کار شما از خارج چگونه به نظر میرسد، کمک میکند تا در برابر فرآیندهای سازمان (چه خوب و چه بد)، مسئولیت پذیر باشید و درک کنید که چه چیزی باید تغییر کند.
مربیان شما را در قبال اهدافتان مسئول میدانند، چرا که آنها آنجا هستند تا پیشرفتهای شما را دنبال کنند و نظارهگر رسیدن شما به اهدافتان باشند.
ارتقاء عملکرد فردی، بهره وری و اعتماد به نفس
شما عملکرد، بهره وری و اعتماد به نفس خود را افزایش خواهید داد، چرا که کوچینگ کسب و کار به شما کمک میکند تا:
خودآگاهی و طرز فکر مثبتی داشته باشید.
مهارتهای مورد نیاز برای تصمیمگیریهای ارزشمند را بیاموزید.
در مقابل فرآیندها مسئولیت پذیر باشید.
و تشخیص دهید در کجا لازم است تغییر ایجاد کنید.
فرآیند بیزنس کوچینگ چیست؟
تا اینجا گفتیم هزینه بیزنس کوچینگ چیست و بیزنس کوچها چه وظایفی دارند. این فرآیند به شما کمک میکند تا ببینید امروز در چه جایگاهی قرار دارید، درآینده میخواهید به چه جایگاهی برسید و برای رسیدن به آن، چه باید بکنید. اگر میخواهید بدانید فرآیند درامد بیزنس کوچینگ چیست، باید بگوییم این فرآیند 4 مرحله دارد:
- اولین گام، مشخص کردن هدف است.
- در مرحله بعد، باید به دنبال یافتن نقاط قوت و راههای بهبود کسب و کارتان باشید تا چشمانداز رشد سازمان و نیازهای آن برای شما واضحتر شود.
- حالا زمان آن رسیده که برنامهای را طراحی کنید و ببینید برای رسیدن به اهداف، چه اقداماتی لازم است انجام دهید.
- در مرحله پایانی باید تعیین اهداف و سرمایه گذاری به بررسی و ارزیابی میزان پیشرفت کسب و کار خود را در راه رسیدن به اهدافتان بپردازید.
عناصر موجود در بیزنس کوچینگ چیست؟
این موارد عبارتند از:
- راهنمایی در تعیین اهداف بلند مدت و کوتاه مدت کسب و کار
- برنامه ریزی استراتژیک برای رشد و پایداری کسب و کار شما
- مشاوره طراحی شده به صورت حرفهای برای کمک به شما در به دست آوردن دیدگاههای مفید و ارزشمند
- ایجاد و بازنگری در وظایف مختلف عملیات تجاری
- مسئولیت پذیری برای رسیدن به اهداف سازمان
مزایای بیزنس کوچینگ چیست؟
تا اینجا دانستیم بیزنس کوچینگ چیست و چه مواردی در آن گنجانده شده است. در این بخش به بررسی مزایای Business Coaching میپردازیم.
ایجاد اعتماد به نفس
همه میدانیم که اعتماد به نفس در موفقیت کسب و کار اهمیت زیادی دارد.این که از طرف یک مربی باتجربه و حرفهای مورد حمایت قرار بگیرید، بدون هراس خود را برای رویارویی با چالشهای بزرگ آماده کنید، در مورد انتقادها صبور باشید و توانایی ریسک پذیری خود را افزایش دهید، در افزایش اعتماد به نفس شما بسیار موثر است.
برنامه ریزی برای رسیدن به اهداف
یک بیزنس کوچ موفق، ضمن تعیین اهداف و سرمایه گذاری تعیین اهداف، با ارائه دیدگاههای قابل بررسی، به شما کمک میکند مشکلات پنهان را به سرعت شناسایی و بررسی کنید. همچنین میتواند برای رویارویی با چالشها و موانع راهکارهایی را به شما ارائه دهد. به این ترتیب میتوانید برنامه ریزیهای لازم را برای رسیدن به اهدافتان انجام دهید.
طرح سوالات درست و کارآمد
یک مربی حرفهای در خصوص کسب و کارتان، سوالات زیادی از شما میپرسد و وادارتان میکند در مورد آنها به صورت عمیق و همه جانبه فکر کرده و برایشان پاسخ مناسب پیدا کنید.
ایجاد روحیه همکاری و تشکیل تعیین اهداف و سرمایه گذاری یک تیم موفق
اگر میخواهید بدانید یکی دیگر از مزایای بیزنس کوچینگ چیست، باید بگوییم این فرآیند به شما کمک میکند تا با ارزیابی شرایط، نقاط قوت و ضعف کسب و کار خود را پیدا کنید. به این ترتیب میتوانید افراد را برای اجرای کارهای متناسب با تخصص آنها استخدام کرده و تیم موفقی را تشکیل دهید.
شناسایی استعدادها، قابلیتها و اهداف کسب و کار
از مراحل اولیه در مدیریت قابلیتهای کسب و کار، شناسایی کارکنان کلیدی و استعدادهای سازمانی است. مدیران سازمان دائما سعی میکنند میزان بهرهوری را با در نظر گرفتن کمیت، کیفیت و گزینش نیروی انسانی کارآمد و موثر افزایش دهند.
بدون شک شروع هر کسب و کار، ریسک بالایی دارد. مراحل مقدماتی، تدارکات و برنامه ریزیها در شروع یک کسب و کار جدید نقش کلید دارند. فرآیند بیزنس کوچینگ به شما کمک میکند علاوه بر ایجاد آمادگیهای لازم برای شروع کسب و کار، مقدمات آن را نیز تدارک ببینید.
تعامل و ارتباط دوستانه با کارمندان
با بیزنس کوچینگ، ضمن ایجاد ارتباط همدلانه با کارکنان، میتوانید به آنها کمک کنید تا در مهارتهایشان پیشرفت کنند.
اولویت بندی ریسکها و خطرات احتمالی
طبیعتا در هر کسب و کار، مسائل نگران کننده زیادی وجود دارد. بیزنس کوچ به شما کمک میکند تا خطرات احتمالی را پیش بینی و آنها را فهرست کنید.
و در انتها
امیدواریم با مفهوم بیزنس کوچینگ به خوبی آشنا شده باشید. فرقی نمیکند که شما صاحب یک کسب و کار کوچک باشید یا قصد تاسیس یک شرکت بزرگ چند ملیتی را داشته باشید. با استفاده از بیزنس کوچینگ میتوانید به بهترین شکل ممکن کسب و کار خود را توسعه دهید. امروز به شما گفتیم بیزنس کوچینگ چیست، انجام آن چه مراحلی دارد و چطور باعث موفقیت کسب و کار شما میشود.
چگونه طرح کسبوکار بنویسیم؟
همانطور که در بخش کارآفرینی اشاره کردیم، راهاندازی یک کسبوکار ایده درخشانی است که با داشتن طرحی جامع باعث میشود از مزایای آن بهره ببرید و با مشکلات کمتری مواجه شوید. طرح کسبوکار (business plan) به فکرتان انسجام میدهد، ایدهتان را ساماندهی میکند و با کمک آن میتوانید راهکارهای بهتری را برای کسبوکارتان در نظر بگیرید.
با وجود طرح کسبوکار این فرصت را دارید تا احتمال شکست را به حداقل برسانید، در مورد تمام عناصر کسبوکارتان با تمرکز فکر کنید، برای چالشهای پیش رو آماده باشید. طرح کسبوکار از شکست و از دست دادن واقعی سرمایه و زمان شما جلوگیری میکند و سرمایهگذار را متقاعد میکند تا ایدهی شما را جدی بگیرد.
با توجه به نوع و اهداف هر کسبوکاری، طرح آن نیز تغییر میکند و بنابراین به طور مشخص نمیتوان گفت که طرح کسبوکار شامل چه بخشهایی است. قسمتهایی هم وجود دارد که میتواند در طرحی وجود داشته باشد یا در طرحی دیگر حذف شوند، اما به طور کلی شاید بتوان به موارد زیر اشاره کرد.
2- شرح کسب و کار
3- راهبردهای بازار
5- برنامه طراحی و توسعه کسب و کار
6- عوامل اقتصادی-مالی شرکت
7- برنامه عملیاتی
1-خلاصه اجرایی
خلاصه اجرایی (مدیریتی) نقاط کلیدی مربوط به هر بخش کسبوکار را بیان میکند و اولین قسمتی است که خواننده آن را مطالعه و بررسی میکند ضمن اینکه آخرین قسمت از یک طرح کسبوکار است که نهایی میشود. این خلاصه به خواننده امکان فهم کلی از فرآیند کسبوکار و حوزه فعالیت آن را میدهد و اهداف بلندمدت و روش دستیابی به آنها را مشخص میکند.
خلاصه اجرایی در بهترین حالت باید در یک یا دو صفحه به صورت قانعکننده و جذاب تهیه شود تا مشکل کمبود وقت مدیران، سرمایهگذاران و مؤسسات اعتباري باعث نشود اهمیت آن را درک نکنند و اشتیاقی برای خواندنش نداشته باشند.
چون خلاصه مدیریتی، راهبرد کسبوکار شما را نشان میدهد، باید طوری تنظیم شود که بتواند نظر مخاطبان را جلب کند تا به بررسی ادامه طرح ترغیب شوند.
مطمئن شوید که سرمایهگذار در پایان خواندن خلاصه اجرایی (مدیریتی) از مقدار سودی که خواهد برد، آگاه میشود.
در تهیه خلاصه اجرایی (مدیریتی) باید توجه داشت که محتوای این بخش برای کسبوکاری که از قبل راهاندازی شده و کسبوکار نوپا و استارتاپها متفاوت است.
2- شرح کسبوکار
به طور کلی در این بخش موارد زیر را توضیح دهید:
- معرفی شرکت و نوع آن که شامل اطلاعات شرکت مانند نام و نوع سهامی بودن، محل شرکت، تاریخ ثبت شرکت، نام مدیرعامل و اعضای هیئتمدیره، سهامداران و درصد سهام هر کدام، سوابق مدیران، کارکنان کلیدی و سهامداران اصلی شرکت، منابع مالی، آدرس و شماره تلفن، اهداف، چشمانداز و مأموریت میشود.
- راهبردها (برنامههای تولید، فروش و خدمات) شامل برنامههایی برای تحقق اهداف شرکت در بلندمدت است.
3- راهبردهای بازار
این قسمت یکی از ارکان مهم طرح است و در آن اندازه بازار و نرخ رشد آن تخمین زده میشود. ساختار و روند بازار (روند گذشته و روند مورد انتظار در آینده)، هزینهها، میزان عرضه و تقاضا، حجم صادرات و واردات محصول بررسی میشود.
برنامهریزی برای تعیین راهبردهای بازار برای ماندگاری شما در بازار پر از رقابت ضروری است؛ بنابراین باید به تغییرات محیط، مشتریان، فناوری و هر تغییر دیگر در محیط کسبوکار آگاه باشید و همگام با تغییرات، شرکت شما نیز برنامهای برای تغییر داشته باشد؛ بنابراین:
-روندهای بازار مانند الگوهای جمعیتی، سلیقه و خواستههای مشتری و میزان درآمد خانواده را شناسایی کنید.
– حجم تقاضای کنونی بازار، سهم بازار محصول/خدمات خود از بازار هدف را تعیین کنید.
– تغییر بازار و تغییر رفتار مشتری را رصد کنید و رفتار مشتری و فرآیند خرید محصول/خدمات خود را در نظر بگیرید.
روی بازار هدف نیز متمرکز شوید. در شناسایی بازار هدف شما مشتریان خود را میشناسید، ضمن اینکه باید بدانید همه افراد در بازار هدف شما نمیگنجند. محصول شما باید به طور خاص برای خریدارانی با خصوصیات، ویژگیها و موقعیتهای خاص باشد.
بازار هدف روی جذب مشتریانی تمرکز میکند که مشتری واقعی محصول/خدمات شما هستند. به طور مثال اگر خدمت شما مربوط به خودرو است، میتوانید بازار هدف خود را برای دارندگان خودروهای با قیمت متوسط یا صاحبان اتومبیلهای لوکس در نظر بگیرید. با این کار راحتتر میتوانید نتایج فعالیتهای بازاریابی و فروش خود را ببینید.
برای شناخت دقیقتر مشتریان احتمالی و جذب آنها موارد زیر قابل بررسی هستند:
- سطح تحصیلات مشتریان شما چقدر است؟
- برای محصول/خدمت شما چقدر حاضرند هزینه کنند؟
- محصول یا خدمت شما برای تعیین اهداف و سرمایه گذاری چه بازه سنی و چه گروهی مناسب است؟
- محصول یا خدمت شما چه خواسته یا نیازی از آنها را برآورده میکند؟
4- تحلیل رقبا
یک سرمایهگذار باید دقیقاً بداند که چرا طرح و ایده شما نسبت به سایرین متفاوت است و یا چه ویژگی منحصربهفردی دارد. برای شناخت تعیین اهداف و سرمایه گذاری بیشتر رقبا عواملی مانند سهم بازار، مقایسه کیفی محصولات، میزان رشد، مقدار سرمایه، راهکارهای بازاریابی، نقاط قوت و ضعف، فناوری مورد استفاده، تهدیدها و فرصتها و موقعیت مالی آنها را در نظر بگیرید و با خود مقایسه کنید.
برای این کار باید دست به کار شوید و از اینترنت، انجمنها و نشریات تخصصی، دادههای مالی و حتی در نقش مشتری، اطلاعات جمعآوری، طبقهبندی و تحلیل کنید.
5- برنامه طراحی و توسعه کسبوکار
در این قسمت باید طرحهای مربوط به توسعه محصول و نیاز بازار را توضیح دهید. آیا برنامهای برای افزودن محصول/خدمت به محصول/خدمت فعلی دارید؟ چه سازوکاری برای دریافت بازخورد مشتریان دارید؟ چه سازوکاری برای خودارزیابی و بهبود مستمر دارید؟ پیش از تولید و توزیع محصول در بازار چه اقدامات پژوهشی انجام شده است؟ در حال حاضر چه برنامهای برای توسعه محصول/خدمت فعلی دارید؟ شاخصهای مورد نیاز هزینه- زمان برای توسعه محصول/خدمت کدامند؟ (سعی کنید در این مورد واقعبین باشید.)
6- عوامل اقتصادی-مالی شرکت
کلیدیترین عامل در طرح کسبوکار، برنامهریزی مالی است چرا که سرمایهگذار، وامدهنده یا شرکای شما به این بخش نگاه ویژهای دارند.
با مشخص کردن برنامه مالی شما منابع مالی مورد نیاز برای اجرای طرح مشخص میکنید. مقدار نیاز به منابع مالی، زمان دریافت و بازپرداخت آن را نیز نشان میدهید. در برنامه مالی سوددهی و ریسکهای محتمل را تعیین میکنید. اگر مقادیر تخمین زده شده، واقعی و قانعکننده باشند، تصمیمگیری برای مشارکت در سرمایهگذاری و نحوه تأمین مالی آسان خواهد شد.
شروع یک کسبوکار جدید و یا توسعه کسبوکار موجود، با سرمایه کافی موفق خواهد شد، پس منابع نقدی را شفاف بیان کنید.
جریانهای ورودی و خروجی نقدینگی را نشان دهید. هزینههای جاری و هزینههای ثابت را مشخص و ثبت کنید.
در طرح خود صورت درآمد ناشی از فروش، سود ناخالص، گردش وجوه نقدی، صورتحساب سود و زیان و تراز مالی را مشخص کنید.
نسبتهای مالی مانند نسبتهای نقدینگی، کارایی، سودآوری و نسبتهای توان مالی را با هدف مقایسه عملکرد کسبوکارتان با رقبا و بررسی تغییرات عملکردی کسبوکارتان تهیه کنید. تعیین نقطه سربهسر مالی، زمان رسیدن به نقطه سربهسر و حجم فروش مورد نظر نیز از مواردی است که باید مشخص شوند.
7- برنامه عملیاتی
مشخص کنید که کارکرد کسبوکار شما چطور در یک روند مستمر ادامه پیدا میکند. مسئولیتهای تعیین اهداف و سرمایه گذاری مختلف گروه مدیریت و شرح وظایف هر بخش شرکت را به منظور تدارکات و آمادهسازی مشخص کنید. زمانبندیها را دقیق بیان کنید و سرمایه و هزینههایی را که برای عملیات تجاری لازم است مشخص کنید.
8- منابع انسانی
موارد مربوط به منابع انسانی مانند تعداد کارمندان، مهارتها و تخصصهای آنها، نیازهای خاص به مشاوران، نحوه ارتباط و کار کردن با آنها در کنار نمودار سازمانی میتواند به مخاطب در پذیرش مفاهیم نیروی انسانی کمک کند.
هر کسبوکاری مستلزم داشتن منابع انسانی است اما برای بعضی کسبوکارهای دانشمحور و نوآورانه، منابع انسانی اهمیت بیشتری دارند.
9- پیوستها
در این بخش باید همه مستندات مورد نیاز را ارائه کنید، مانند تصاویر محصولات و خدمات، نمودارها، جدولها، تعاریف، رزومه و سابقه کاری مدیران، قراردادها و مجوزها، گواهیها، اجارهنامهها، مدارک حقوقی، فهرست وکلا و حسابداران شرکت و هر مدرکی که در معرفی بهتر کسبوکار شما کمک میکند.
بیزینس یعنی چه؟ ۳ هدف راه اندازی کسب و کار
آیا قصد راه اندازی کسب و کار بدون سرمایه را دارید؟ چرا می خواهید این کار را انجام دهید؟ چه هدف مالی برای این کارتان دارید؟ نحوه ایجاد یک بیزینس پولساز به چه صورت است؟ مقصود ما از طرح این سوالات این است که دقیقاً بدانید با چه هدفی می خواهید کسب و کاری راه اندازی کنید! هدف کسب و کار شما چیست؟
بیشتر مردم می گویند که هدفشان از داشتن یک کسب و کار، پول در آوردن است اما این هدف به اندازه کافی مشخص و شفاف نیست. اگر هدفتان مشخص و شفاف نباشد، نتیجه شفاف و مشخصی هم به دست نخواهید آورد. ما در اینجا ۴ دلیل مهم برای شما آورده ایم تا درک کنید که داشتن هدف دقیق و حساب شده برای کسب و کار بسیار مهم است. این دلایل عبارتند از:
- بهبود، رشد و کارآیی بیشتر سازمان با سنجش بهره وری کارکنان
- جلوگیری از ایجاد هرج و مرج و بی نظمی در شرکت با مشخص بودن وظایف کارکنان و مدیریت
- اتحاذ آسان تر تصمیمات روزانه بر مبنای اهداف مورد نظر
- نظارت منظم، بازبینی اهداف و انجام تغییرات و اصلاحات لازم در صورت عدم دستیابی به اهداف
بعد از اینکه کسب و کاری راه اندازی کردید حالا شما به عنوان صاحب کسب و کار می توانید با تعیین هدف، زمان و انرژی خود را صرف امورات مهم شرکت کنید. اهداف کسب و کار بیانگر انتظارات یک شرکت برای کسب یک نتیجه خاص در یک بازه زمانی مشخص است. طراحی بوم مدل کسب و کار می تواند در هدفگذاری درست به شما کمک کند.
در این مطلب به شما خواهیم گفت کسب و کار یعنی چه، چگونه برای کسب و کار خود اهداف حساب شده ای انتخاب کنیم و چه ویژگی هایی باید به عنوان صاحب کسب و کار داشته باشیم. تا انتهای این آموزش بی نظیر همراه ما باشید تا به خوبی بدانید که هدف از ساخت کسب کار چیست!
تعریف کسب و کار چیست؟ هدف کسب و کار فقط کسب سود نیست!
هر سازمانی که برای فراهم کردن کالا یا خدمات برای مشتری ایجاد شده باشد، کسب و کار یا بیزینس (Business) نامیده می شود. هدف از ساخت یک کسب و کار، فقط کسب سود نیست ؛ همانطور که هدف انسان از زندگی کردن، فقط خوردن نیست! البته واقعیت این است که هدف اصلی کسب و کار باید پولسازی باشد.
هر فعالیتی که در درجه اول با هدف کسب سود انجام می شود را فعالیت تجاری (business activity) می نامند. فعالیت های اقتصادی می تواند به شکل مصرف، تولید، توزیع یا مبادله باشد.
۳ روش برای راه اندازی کسب و کار وجود دارد:
- شروع از نقطه صفر
- خریداری کردن کسب و کار از شخص دیگر
- گرفتن نمایندگی (فرانچایز یا فرانشیز)
کسب و کار فعالیتی توأم با ریسک و با هدف کسب سود انجام می شود. صاحب کسب و کار شخصی است که با استفاده از منابع موجود خود می خواهد از طریق فروش کالاها و خدمات (و تکرار معاملات)، کسب اعتبار و خلق ارزش کند.
یک بیزینس چه اهدافی را باید دنبال کند؟
اولین هدف کسب و کار: اهداف اقتصادی
کسب و کار یک فعالیت اقتصادی است و اهداف آن عمدتاً ماهیتی اقتصادی دارند.
نحوه تعیین و دستیابی به هدف
آیا میدانید نحوه تعیین و دستیابی به هدف چگونه است؟ برای تعیین یک هدف، چه فاکتورهایی لازم است؟ برای دستیابی به هدف باید چه کرد؟ با ما همراه باشید. این متن میتواند بشما کمک کند تا چگونه به هدفتان برسید.
لزوم تعیین هدف در زندگی
تعیین کردن هدف برای زندگی، جزء مهمات زندگی هر انسانی است. انسانی که بی هدف باشد، در زندگی دچار روزمرگی و ناامیدی میشود. زندگی برایش بی معنی میشود. ما از زمانی که به دنیا می آییم، تا لحظه مرگ، در حال هدف گذاری و تلاش برای رسیدن به اهدافمان هستیم. نوزادی که هنوز راه رفتن بلد نیست، هدف اصلی خود را راه رفتن در نظرمیگیرد و بعد از زمین خوردن ها و تلو تلو خوردن های فراوان، به هدف خود میرسد. دانش آموزی که در درسی ضعیف است، هدف خود را پیشرفت در آن درس در نظر میگیرد و بعد از یک سال تلاش فراوان و نمرات کم و تنبیه، بلاخره میتواند نمره ایده آل خود را بگیرد.
این قضیه تا آخر عمر همراهمان است. اما همه ما در طول زندگی اهدافی داشتیم که به دلایل مختلف در نیمه راه رهایش کرده ایم. پس شیوه درست هدف گذاری را باید آموخت. اینکه بدانیم چه هدفی برای خود تعیین کنیم؟ چکار کنیم تا به هدف خود برسیم و در نیمه راه آن را رها نکنیم؟
چگونه هدف گذاری کنیم؟
اهدافی که برای خود مشخص میکنیم باید یک سری فاکتورها را داشته باشند تا بتوانیم موفق شویم:
- هدف باید خودخواسته باشد. یعنی دیگران برای شما هدف مشخص نکنند. مثلا هدفتان بخاطر دل پدر و مادر یا اطرافیانتان نباشد. چرا که در این صورت با اولین سختی، پا پس میکشید و رهایش میکنید.
- هدفی که مشخص میکنید باید برای دل خودتان باشد، باید سوزان باشد. یعنی برای دستیابی به آن هدف از جان و دل مایه بگذارید و احساس خستگی هم برایتان خوشایند باشد. هرقدر که به آن هدف نزدیک تر میشوید، احساس لذت و خوشنودی داشته باشید.
- هدفتان باید عمیق و در راستای ارزش های خودتان باشد. یعنی هدفی باشد که در نظر شما آینده ای درخشان با آن خواهید داشت. همچنین با روحیات و علایق شما منافات نداشته باشد و هم راستا با روحیات شما باشد. مثلا اگر شما انسانی پرجنب و جوش و فعال هستید، در اهدافی که سکون و نشستن لازمه آن باشد، هرگز نمیتوانید موفق شوید. چرا که از درون با انجام آن خوشحال نمیشوید، برایتان کسل کننده خواهد بود. و دیر یا زود منصرف میشوید.
چگونه به اهداف خود برسیم؟
اهداف به دو دسته کوتاه مدت و بلند مدت تقسیم میشوند:
اهداف بلند مدت اهدافی هستند که ممکن است سالیان سال طول بکشد. هر کسی باید هدف بلند مدتی برای خود تعیین کند تا انگیزه ای برای ادامه زندگی خود داشته باشد. به عنوان مثال، هدف بلند مدت شخصی این است که تا 20 سال آینده، به یکی از تاجران مطرح کشور و دنیا تبدیل شود. اما اینکه فقط یک هدف بزرگ داشته باشیم و برایش برنامه ریزی نکرده باشیم، کار درستی نیست. و ممکن است در نیمه مسیر رهایش کنیم، یا یادمان برود که اصلا هدفی داشته ایم.
برای رسیدن به هدف بزرگ، باید اهداف کوتاه مدت برای خود تعیین کنید تا قدم به قدم به سمت آن هدف پیش بروید. مثلا در مورد همین مثالی که گفتیم، اولین هدف کوچک شما یادگیری باشد. اینکه یک سال وقت بگذارید و همه چیز در مورد تجارت یاد بگیرید. سپس هدف کوتاه مدت دومتان را تعیین کنید. مثلا تا دو سال آینده، بتوانید در داخل کشور تجارت خوبی داشته باشید. و همینطور ادامه دهید تا قدم به قدم به هدف بزرگ خود نزدیک شوید.
برای هدفتان تشویق و تنبیه تعیین کنید
با تعیین یک جایزه برای خود هنگام رسیدن به اهداف کوچکتان، به خود انگیزه بیشتری دهید. با دستیابی به اهداف کوچک، جشن بگیرید برای خودتان. خودتان به خودتان روحیه دهید. در مقابل، اگر در مدت تعیین شده، نتوانستید به اهدافتان برسید، جریمه یا تنبیه برای خود مشخص کنید. با این کارها با جدیت بیشتری میتوانید در مسیر رسیدن به اهدافتان گام بردارید.
بطور کلی باید بدانید که با تعیین اهداف کوچک و بزرگ، مسیر موفقیت خود را سریع تر میتوانید طی کنید. مجموعه کارآفرینی پوردانش نیز بکمک طرح تاجر شوید، کمکتان میکند که چگونه اهداف خود را تعیین کنید و به اهدافتان برسید.
نظر شما در مورد دستیابی به هدف چیست؟ آیا میتوان بدون برنامه ریزی، یا بدون تعیین هدف های کوچک، به هدف بزرگ رسید؟ نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.
تعیین اهداف و سرمایه گذاری
Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:
Emamverdi G, Boland-Ghamat Z. Threshold and Asymmetric Effect of Foreign Direct Investment (FDI) تعیین اهداف و سرمایه گذاری on Economic Growth in Selected Countries of OPEC and OECD. JPBUD 2019; 23 (4) :113-135
URL: http://jpbud.ir/article-1-1752-fa.html
امام وردی قدرت الله، بلند قامت زهرا. تعیین حد آستانه ای و بررسی اثر نامتقارن سرمایه گذاری مستقیم خارجی بر رشد اقتصادی در کشورهای منتخب اوپک و سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD). فصلنامه برنامه ریزی و بودجه 1397; 23 (4) :135-113
1- استادیار گروه اقتصاد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی ، [email protected]
2- دانشآموخته کارشناسی ارشد اقتصاد (گرایش علوم اقتصادی)، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی
هدف این پژوهش، بررسی اثر سرمایهگذاری مستقیم خارجی بر رشد اقتصادی کشورها با در نظرگرفتن اثرهای نامتقارن توسعه مالی بر رشد اقتصادی و تعیین حد آستانهای (در صورت وجود) است. در راستای این هدف، 12 کشور از گروه کشورهای اوپک و 15 کشور از گروه کشورهای سازمان همکاری اقتصادی و توسعه انتخاب شدهاند. برای بررسی فرضیههای پژوهش ابتدا با استفاده از رگرسیون آستانهای پانل متوازن، ضمن یافتن مقادیر آستانهای و آزمون معناداری آماری این آستانهها، نتایج نشان میدهند که اثرهای سرمایهگذاری مستقیم خارجی بر رشد اقتصادی این کشورها یک رابطه غیرخطی و نامتقارن است. بدین منظور، با استفاده از روش بوتاسترپ و کمینهسازی مجموع مجذورهای باقیمانده ها و بیشینه سازی ضرایب تعیین، مقادیر آستانه ای شاخص توسعه مالی، به ترتیب برای گروه کشورهای منتخب اوپک، و برای گروه کشورهای منتخب سازمان همکاری اقتصادی و توسعه برآورد شدهاند. در ادامه، برای بررسی نحوه اثرگذاری سرمایهگذاری مستقیم خارجی بر رشد اقتصادی با استفاده از روش تخمین GMM ، مدل پانل دیتای متوازن با اثرهای ثابت در سالهای 2014-1995 بررسی میشود که نتایج اینگونه است: با توجه به توسعهنیافتگی در بخش مالی کشورهای منتخب اوپک، میزان اثرگذاری سرمایهگذاری مستقیم خارجی بر رشد اقتصادی پایینتر است و حتی در کشورهایی که شاخص توسعه مالی آنها کمتر از حد آستانه اول برآورد شده بود، نهتنها بر سرمایهگذاری اثر کاهنده دارد، بلکه به عملکرد ضعیف و در نهایت کاهش رشد اقتصادی منجر میشود. درکشورهای منتخب سازمان همکاری اقتصادی و توسعه تعمیق مالی به مراتب بهتر است و در تمامی آستانهها سرمایهگذاری مستقیم خارجی اثر مثبت و معنادار بر رشد اقتصادی میگذارد.
نوع مطالعه: پژوهشي | موضوع مقاله: توسعه اقتصادی، اقتصاد منطقه ای و رشد
دریافت: 1398/1/28 | پذیرش: 1398/7/8 | انتشار الکترونیک: 1399/1/30
دیدگاه شما